تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 38

نام تاپيک: کليه مقالات نجوم

  1. #11
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پدیده فتوولتاییک




    اثر فتوالکتریک که برای اولین بار توسط آلبرت انیشتین شرح داده شد. بر اساس این پدیده وقتی که یک کوانتوم انرژی نوری یعنی یک فوتون در یک ماده نفوذ می کند، این احتمال وجود دارد که بوسیله الکترون جذب شود. و الکترون انتقال پیدامی کند.
    اخیراً دانشمندان آمده اند سلولهای خورشیدی ساخته اند. وقتی که امواج الکترو مغناطیسی خورشید برروی آن می تابد، جفت ماده ها ( الکترون و پوزیترون ) یعنی در نوار گاف نیم رسانا به تعداد زیاد تولید می شود ( تولید زوج ). در نتیجه برهم کنشهای فیزیکی بین ذرات صورت می گیرد که نهایتاً منجر به یک پیل خورشیدی می شود.
    مواد سازنده سلول های خورشیدی

    ماده ای که سلولهای خورشیدی از آنها ساخته می شود سیلیکون و آرسینورگالیم هستند. سلولهایی که از سیلیکون ساخته می شوند از لحاظ تیوری بازده ماکزیمم حدود ۲۲ درصد دارند. ولی بازده عملی آن حدود ۱۵ تا ۱۸ درصد است. در صورتی که بازده سلولها یی که از آرسینورگالیم ساخته می شود بازده عملی آنها بیشتر از ۲۰ درصد است.
    ماهواره های دریافت کننده انرژی خورشیدی

    یک ایستگاه فضایی در مداری که هم زمان با زمین در حرکت باشد دایماً با تابش خورشید روشن می شود. برقراری ماهواره های خورشیدی در مدار زمین بطور جدی در سال ۱۹۶۸ پیشنهاد شد. در این ماهواره ها پانل هایی ساخته اند از جنس آرسینوگالیم که انرژی خورشید را دریافت و تبدیل به جفت الکترون می کند، در داخل ماده الکترون ها شروع به حرکت می کنند که نهایتاً منجر به تولید الکتریسته می شود. ضریب توان سلولها ۱۸% ولتاژ بالای آن ۴۰ کیلو وات با ۵% اتلاف توان محاسبه شده است.

  2. #12
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    محاسبه ی فواصل نجومی

    يكي از مهمترين پارامترهاي يك جسم در جهان كه براي محاسبه ي ديگر پارامتر هاي آن مورد محاسبه قرار مي گيرد ، فاصله آن از ما است . از روي فاصله اجسام مي توان به اطلاعاتي مهم و اساسي در مورد آنها رسيد . از گذشته هاي دور براي محاسبه ي فاصله ي اجرام آسماني روش هايي ابداع شده بود.اما معمولا تمامي آنها در مورد اجرامي دور تر از سياره هاي مريخ و مشتري جواب نمي دادند زيرا دقت بسيار پاييني در ابزار اندازه گيري موجود بود .اما اين روش ها با گذر زمان پيشرفت كرد و روش هاي جديدي به وجود آمدند . در اين مقاله به چهار نمونه از مهمترين روش هاي اندازه گيري اشاره مي كنيم . .

    1 - اختلاف منظر ظاهري :

    انگشتتان را مقبل خود بگيريد ، چشم چپ خود را ببنديد و با چشم راست به پشت زمينه انگشت خود نگاه كنيد حال اين كار ار با چشم چپ هم انجام دهيد . در هر مورد پشت زمينه ي انگشت شما تغيير مي كند زيرا دو چشم شما از هم فاصله دارند و به دليل اختلاف منظري كه با هم دارند زمينه هاي متفاوت را به شما نشان مي دهند . با اين روش مي توان با داشتن فاصله ي دو چشم از هم فاصله ي انگشت را محاسبه كرد.اين روش كه اختلاف منظر ناميده مي شود براي محاسبه ي فاصله ي اجرام نزديك بسيار خوب و ساده است .(براي اندازه گيري در ارتش از اين روش استفاده مي شود.)براي محاسبه ي جابه جايي منظره ي پشت يك جرم از در دو نوبت كه معمولا در طرفين مدار زمين است عكس مي گيرند و جابه جايي زاويه اي آن را با حالت قبلي مقايسه كرده و بر حسب در جه قوسي بدست مي آورند حال با استفاده از معادله ي زير به راحتي فاصله را بر حسب واحد نجومي بدست مي آورند(همانطور كه مي دانيد هر واحد نجومي [Au] برابر فاصله زمين تا خورشيد يا 150ميليون كيلومتر است .):

    1(Au)/206265 d (Au) =P (arcsec)

    كه طبق تعريف هر 206265 واحد نجومي را يك پارسك در نظر مي گيرند و رابطه را به صورت زير مي نويسند.كه با محاسبه P (جابه جايي ظاهري بر حسب ثانيه قوس d بدست مي آيد .

    1 / d (Pc) = P (arcsec)

    با اين روش بدليل ناتواني فقط مي توان تا 100 پارسك را اندازه گيري كرد كه با حذف اثر جو به 1000پارسك قابل تغيير است. بنابراين زياد كاربردي نيست ومعمولا در مورد اندازه گيري در منظومه شمسي خودمان استفاده مي شود .

    2 - اختلاف منظر طيفي :

    ستارگان بر اساس دماي سطحي اشانو شكل طيفشان ، دسته بندي طيفي مي شوند كه اين دسته بندي نوع طيف ستاره را مشخص مي كند و با دانستن نوع طيف ستاره مي توان اطلاعاتي از جمله درخشندگي مطلق ستاره را محاسبه كرد . نموداري به نام هرتز پرونگ - راسل (H - R) وجودارد كه درخشندگي مطلق ستارگان بسياري را بر حسب رده بندي طيفي آنها به صورت تجربي و آماري مشخص مي كند . ازروي اين نمودار و با طيف نگاري از اين ستارگان مي توان درخشندگي مطلق هر ستاره را مشخص كرد با به دست آوردن درخشندگي مطلق (L) با استفاده از فرمول ساده اي كه در مورد درخشندگي مطلق و ظاهري وجود دارد فاصله ي جرم محاسبه مي شود.در اين فر مول درخشندگي ظاهري (b) نيز لازم لست كه بوسيله فوتو متري از روي زمين تعيين مي شود.

    به اين روش كه طيف نگاري مبناي تعيين فاصله است اختلاف منظر طيفي مي گويند.اين روش بدليل نداشتن دقت كافي و لازم براي ستارگان كم نور و دور دست محدوديت هايي دارد ولي بهتر از اختلاف منظر ظاهري است زيرا تا حدود فاصله ي دهها ميليون پارسك را براي ستارگان پر نور تعيين مي كند كه مزيت بزرگي نسبت به روش قبلي است اما در مورد خوشه ها و كهكشان ها با توجه به كم نور بودن ستارگانشاناستفاده ار اين روش دقت كمي دارد.

    3 - استفاده از متغيير هاي قيفاووسي و ابر نو اختران:

    متغيير هاي قيفاووسي و ابر نو اختران از شاخص هاي اندازه گيري فاصله هستند زيرا تناوب آنها مستقيما با درخشندگي آنها رابطه دارد .متغيير هاي قيفاووسي مهمترين ابزار براي محاسبه ي فاصله ي كهكشان ها هستند .

    اخيرا ستاره شناسان با استفاده از ابر نواختر هاي گروه I(a)ميتوانند فاصلهي اجرام بسيار بسيار دور را نيز بدست بياورند.زيرا در خشندگي اين ابر نو اختران به قدري زياد مي شود كه مي توان انها را از فواصل دور نيز رصد كرد.

    براي مثال در سال 1992 يك تيم از اختر شناسان از نتغيير هاي قيفاووسي يك كهكشان به نام IC 4182 براي تعيين فاصله ي آن از زمين اشتفاده كردند.انها براي اين منظور از تسكوپ فضايي هابل بهره جستنددر 20 نوبت جداگانه از ستارگان آن كهكشان عكس برداري كردند. با مقايسه ي عكس ها با يكديگر آنها 27 متغيير را در عكس ها شناسايي كردند با رصد هاي متوالي از ان متغيير ها توانستند منحني نوري آنها را رسم كنند سپس با طيف سنجي ، طيف ستارگان متغيير را مورد بررسي قرار مي دهند و از روي طيف آن مقدار آهن موجود در متغيير را شناسايي مي كنند.اگر مقدار اهن زياد باشد متغيير I(a) است و كم باشد از نوع II است .

    از روي منحني نوري ستاره ميانگين قدر ظاهري آن را محاسبه مي كنندو دورهي تناوب آن را بدست مي آورند.همان گونه كه گفتيم دوره تناوب با درخشندگي متغيير ها رابطه ي مستقيم دار د. اين رابطه از روي نمودار زير كه يك نمودار تجربي است بدست مي آيد .با قرار دادن دوره تناوب متغغير مورد نظر و دانستن نوع طيف آن (IياII)مي توان در خشندگي مطلق آن را بدست اورد. از طرفي چون افزايش درخشندگي براي قدر مطلق به صورت لگاريتمي و(در پايه ي 2.54 ) تغيير ميكند. به ازاي دانستن نسبت درخشندگي مطلق به درخشندگي خورشيد مي توان از رابطه ي زير قدر مطلق ستاره را محاسبه كرد.

    حال با دانستن قدر مطلق از رابطه ي بالا و قدر ظاهري از روي نمودار منحني نوري با استفاده از رايطه ي مودل فاصله ، فاصله بدست مي آيد.

    m-M=distance modulus =5 log d-5

    4 - استفاده از قانون هابل :

    روش ديگربراي محاسبه ي فاصله ي اجرام مخصو صا كهكشان ها استفاده از قانون هابل است. در اين روش از صورت رياضي قانون هابل كه به صورت زير است استفاده مي كنيم .

    V=d*H

    كه درآن v سرعت جسم در راستاي ديد ما است و H ثابت هابل است . براي محاسبه ي فاصله ي كهكشان ها و اجرام دوردستسرعت شعاعي (_در راستاي ديد ) جرم را بوسيله ي انتقال به سرخ (red shift) ستاره از روي طيف آن محاسبه مي كنند. طبق پديده ي انتقال به سرخ اگر جسمي از ناظر دور شود انتقال به سرخ و اگر به آن نزذيك شود انتقال به ابي صورت گرفته كه مقدار آن از رابطه زير به دست مي آيد. كه در آن Z انتقال به سرخ ،لاندا صفر طول موج طيف آزميشگاهي ، و لاندا طول موج طيف گرفته شده از ستاره است. بوسيله ي رابطه ي زير از روي انتقال به سرخ مي توان سر عت را بدست آورد:

    v=C*Z

    حال با قرار دادن سرعت در رابطه ي هابل فاصله بدست مي آيد.

    d=C*Z/H

    البته روش فوق دقت زيادي ندارد.دليل آن مشخص نبودن مقدار دقيق ثابت هابل است.زيرا اين ثابت با سن جهان رابطه دارد و با توجه به نظريات مختلف مقدار ان تغيير ميكند هم چنين وابستگي اين عامل به زمان نيز در محاسابت اختلال بوجود مي آورد.در حال حاضر بهترين روش براي اندازه گيري فاصله ي اجرام استفاده از ابر نو اختر هاست كه تا فواصل چند ده مگا پارسكي را با دقت خوبي محاسبه مي كند .

  3. #13
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    نجوم در تقابل با طالع بینی



    چندی پیش هنگامی که در یک کتاب فروشی بزرگ در حال نگاه به عناوین کتب بودم، متوجه نکته ای هولناک شدم که شما نیز اگر توجه نمایید حتما متوجه آن خواهید شد. آنچه که مرا به فکر فرو برد آن بود که چرا عناوین کتب طالع بینی اینقدر بیشتر از کتب نجومی است؟ ترسم از آن بود که شاید مردم تمایلاتشان به سوی وهم جاری است تا حقیقت.
    نمی دانم شاید درگیری های زندگی چشم مردم را از نگاه به حقیقت دور کرده است یا شاید هم موارد بسیاری در این امر دخیل باشند که در این مقال نمی گنجند. اما آنچه که با ریشه یابی می توان به آن دست یافت این است که "شیوه اندیشیدن" مردم، آنها را بیشتر به گمراهی و بدفهمی می کشاند تا حقیقت.
    اما همواره فرآیندی به نام آموزش سبب شده است تا گمراهی ها و بدفهمی ها تا حد زیادی اصلاح شوند. ذهن و اندیشه نیز به مثابه موجوداتی هستند که نیاز به آموزش و تربیت دارند، که اگر در این امر غفلتی صورت گیرد بسیاری از مبانی همچون "درست اندیشیدن" دچار خلل می شوند.
    نمی خواهم چندان وارد بحث در مورد طالع بینی شوم، چرا که از نظر تاریخی و فلسفی بحث در مورد آن بسیار است، آنچه که واضح است آن است که بشر همواره در پی تکیه بر عالمی فراسوی خود بوده تا بتواند به واسطه آن بسیاری از لغزش ها را سهل تر کند و زندگانی را با امید بیشتری سپری نماید. شاید هم از این رو باشد که دانشمند شهیر آلبرت اینشتن در جایی می گوید:" سخت ترین کار برای بشر فکر کردن است." و شاید هم درست به همین دلیل باشد که مردم کشش بیشتری به طالع بینی دارند تا به علم نجوم.
    همانگونه که می دانیم، نجوم علمی است که بر پایه داده ها و مشاهدات استوار است و نظریه پردازی در این علم همچون تمامی علوم فرآیندی طولانی اما دقیق را طی می کند. در تقابل با آن طالع بینی پایه و اساسی علمی ندارد و گفتار آن زائیده تخیلات و گاه توهمات بشر است. لذا به همین دلیل است که روزنامه ها، هر روز صفحه ای مرتبط با طالع بینی دارند اما هر روز نمی توان مقاله ای علمی در آنها یافت.
    شاید اصل مشکل در اینجا هم نباشد، در حقیقت مشکل آنجایی شروع می شود که بشر به سوی گمراهی و بدفهمی گام بر می دارد، جای نجوم و طالع بینی عوض می شود، از خرافات در آمد زایی می شود و هزاران مشکل دیگر...
    حال همانطور که می دانیم اکنون در سال جهانی نجوم به سر می بریم و در این وقت بسیار ارزشمند است که می توان مردم را به سوی حقیقت علم جذب کرد. گرچه این امر کاری بس دشوار و زمان بر است اما نتایج آن بسیار والا خواهند بود. همانگونه که اشاره شد نحوه اندیشیدن در بسیاری از موارد نیاز به اصلاحات دارد و سال جهانی نجوم بهترین وقت برای انجام این اصلاحات است. برای آنکه به مردم بیاموزیم که علم جایگاهی بسیار والا تر از خرافات دارد، برای آنکه مردم درک کنند علم با شبه علم هیچ تفاهم و اشتراکی ندارند، برای آنکه بتوان درک بهتری از محیط به مردم داد و برای آنکه ارزش های کلان دانشمندان گران مایه از بین نروند و در نهایت برای آنکه علم در جامعه رواج پیدا کند و گامی در جهت پیشرفت برداشته شود.

  4. #14
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    جایگاه نجوم، تقویم و گاهشمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى



    على بن حسین مسعودى مورخ و متفکر نامدار قرن چهارم از نادر مورخانى است که روش هاى نوینى را در تاریخ نگارى اسلامى متداول ساخت و با تلفیق دانش تاریخ و جغرافیا, پیوندى استوار میان این دو که در واقع پیوند میان زمان و مکان بود ایجاد کرد. دو ویژگى بارز تاریخ نگارى وى یکى ابداع و توسعه روش هاى نوین در تاریخ نگارى اسلامى و دیگرى ایجاد پیوند و نزدیکى میان دانش تاریخ با علوم عقلى بود. در مورد اول, وى روش هاى قیاسى, کمى و تطبیقى و مشاهده و تجربه را به کار بست و در مورد دوم نیز تلاش کرد تا ضمن توسعه حوزه دانش تاریخ, پیوند عمیقى میان تاریخ با جغرافیا, نجوم, کلام, فلسفه و در کل, علوم عقلى ایجاد کند و تاریخ را به صورت یک دانش تحلیلى و عقلى مطرح سازد. این دو رویکرد به وى کمک کرد تا ضمن نقادى در حوزه تاریخ, به بیان علت و معلولى حوادث پرداخته و در علت وقایع و اتفاقات و اخبار و روایات تاریخى به چون و چرا بپردازد و به کنه حوادث و پدیده هاى انسانى و طبیعى نزدیک شود.
    هدف وى از کاربرد علوم عقلى در تاریخ, کمک گرفتن از این علوم در ثبت و ضبط دقیق تر حوادث و بیان علت آن ها و نیز تعیین صحت و سقم روایات تاریخى و وقایع اتفاقیه بود. زمان, تقویم, گاه شمارى و نجوم براى مسعودى از جمله علوم و ابزارهاى علمى بودند که مى توانست معیارهایى براى نقد اطلاعات تاریخى باشد. وى با استفاده از اطلاعات و رصدهاى دقیق منجمان و مراجعه به زیج ها و تقویم هاى آن ها توانست روند گاه شمارى حوادث و اخبار را پیگیرى کند و ضمن بررسى روایات و اخبار راویان و مخبران, به ضبط و ثبت دقیق حوادث بپردازد و پاره اى از اشتباهات و انحرافات تاریخى را از همین طریق مشخص سازد.
    از این رو, از جمله ویژگى هاى تاریخ نگارى وى, توجه به عنصر زمان بویژه در رویدادهاى بزرگ است; رویدادهایى که مبناى شمارش سال و ماه قرار گرفته و حوادث روزگاران بر مبناى دورى و نزدیکى آن ها نگاشته و یا روایت مى شده اند. اشراف و احاطه وسیع وى بر تاریخ اقوام و ملل مختلف و تطبیق دادن تاریخ و حوادث تقویم این ملل براى تعیین تاریخ دقیق رویدادهاى آن ها, حل اختلافات تاریخى مورخین و روایات متفاوتشان را در پى داشت. وى براى حل تضاد در روایت هاى مختلف تاریخى, به نجوم و تقویم روى آورد. توجه او به تقویم و تاریخ دقیق رویدادها باعث شد تا با مقایسه تقویم هاى معروف و مبدإهاى مختلفى که ملل معروف جهان آن ها را مبناى تاریخ خود قرار داده اند, به نکاتى دست یابد که مورخین پیش از وى چندان به آن ها اهمیت نمى دادند.
    کاربرد روش تطبیقى تقویم ها بر اساس اطلاعات دقیق نجومى منجمان به وى امکان داد تا براى تشخیص صحت و سقم اطلاعات, به نقادى اطلاعات پیشینیان در مورد تاریخ اقوام و ملل و مدت زمامدارى و سرنوشت تاریخى آنان بپردازد و با عرضه دو نوع اطلاعات بر یکدیگر, بهترین و نزدیک ترین روایت به واقعه و رخداد را برگزیند.
    دانش و اطلاعات وسیع وى از تاریخ اقوام و ملل و دقت نظرش در ثبت حوادث باعث شد که دوران هاى مختلف تاریخى را با هم تطبیق دهد و با عرضه تقویم هاى اقوام مختلف و مقایسه تاریخ سلطنت امرا و ملوک با تقویم ها و مبدإ تاریخ ملت ها, به نقد تقدم و تإخر حوادث و در نتیجه, صحت و سقم آن ها بپردازد. او تقویم هاى مختلف یونانى, رومى, ایرانى, هندى, بابلى, سریانى و عربى را به دقت مورد مطالعه قرار داد و مدت زمان حکومت شاهان و سلسله ها را دنبال کرد و ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر, به انحرافات تاریخى و اشتباهاتى که در کار مورخان پیشین روى داده و یا روایاتى که به دلیل کم دقتى وارد تاریخ شده بود پى برد. هم چنین ضمن مقایسه تقویم اسکندرى, یونانى و رومى با تقویم پادشاهان ایرانى در عصر ساسانى, آشکار ساخت که مدت سلطنت پادشاهان اشکانى بیش از آن بود که در تواریخ رسمى ایران باستان بویژه در تقویم هاى ساسانى آمده است; زیرا سوء استفاده دولت ساسانى براى تداوم بقاى خویش باعث شده بود که آنان دست به تحریف تاریخ بزنند و روحانیت زردشتى با همدستى شاهان پارسى قسمتى از تاریخ سلطنت عهد اشکانیان را به صورت اسرارآمیزى حذف نمایند, زیرا بیم آن داشتند که پیش گویى هاى مذهبى پیامبرشان زردشت در مورد پایان سلطنت و چگونگى زوال ملک و دین آن ها باعث شود که مردم با نزدیک دیدن فرجام سلطنت ساسانیان از حمایت آن دست بکشند; به همین جهت, روحانیت زردشتى و شاهان ساسانى در یک اقدام هماهنگ و سرى, با حذف قسمتى از تاریخ در صدد بودند که مردم را به تداوم سلطنت ساسانى امیدوار سازند. مسعودى با دقت در تقویم هاى ایرانى و تاریخ اسکندرى, این راز را برملا نموده و دروغ بودن و انحراف یک دوره تاریخ را روشن ساخت. وى در مورد علت اختلافات ایرانیان با سایر اقوام در تقویم و تاریخ اسکندرى آورده است که:
    ((قضیه این است که زردشت پسر اسپیتمان در ابستا که به نظر ایرانیان کتاب آسمانى است گفته است که پس از سیصدسال ملکشان آشفته شود و دین به جا ماند و چون هزار سال تمام شود دین و ملک با هم برود و زردشت به طورى که از پیش ضمن خبر او در همین کتاب گفتیم, در ایام پادشاهى کى بشتاسب پسر لهراسب بوده است و اردشیر پسر بابک پانصد سال و ده چند سال پس از اسکندر به پادشاهى رسید و ممالک پراکنده را فراهم کرد و متوجه شد که تا ختم هزار سال در حدود دویست سال مانده است و خواست دوران ملک را دویست سال دیگر تمدید کند, زیرا بیم آن داشت وقتى دویست سال پس از وى به سر رسد مردم به اتکاى خبرى که از پیغمبرشان از زوال ملک داده, از یارى و دفاع آن خوددارى کنند و بدین جهت از پانصد و ده و چند سالى که مابین او و اسکندر فاصله بود در حدود یک نیم آن را کم کرد و بقیه را از قلم بینداخت و در مملکت شایع کرد که استیلاى او بر ملوک الطوایف[ منظور اشکانیان] و کشتن اردوان که از همه ایشان مهم تر بود و سپاه بیشتر داشت به سال دویست و شصتم پس از اسکندر بوده و تاریخ را بدین سان وانمود و میان مردم رواج داد. بدین جهت میان ایرانیان و اقوام دیگر اختلاف افتاد و تاریخ سال هاى ملوک الطوایف نیز به همین جهت آشفته شد. ))(۱).
    آثار و تإلیفات نجومى مورد استفاده مسعودى در تاریخ نگارى
    توجه مسعودى در به کارگیرى روش هاى تحلیلى و کمى و تطبیقى باعث شد که به تقویم, گاه شمارى, ریاضى و نجوم علاقه ویژه اى نشان داده و از این علوم در تقویت تاریخ نگارى خویش مدد بجوید و آثار علما, دانشمندان, منجمان, ریاضى دانان و سازندگان زیج هاى معروف را مورد استفاده قرار داده, آن را در خدمت تاریخ بگیرد و حتى به عنوان یکى از معیارهاى قابل اعتماد براى نقد تاریخ و روایات و اخبار تاریخى به کار گیرد. علاقه وى به این علوم, از کثرت آثارى که در تواریخ خود از آن ها یاد کرده است مشخص مى شود. او در کار خود آثار منجمان, ریاضى دانان و تقویم سازانى چون بطلمیوس, اسحاق کندى, ابن منجم احمدبن طیب سرخسى, ماشإالله منجم, ابومعشر منجم, محمدبن موسى خوارزمى, محمدبن کثیر فرغانى, ثابت بن قره حرانى, محمدبن جابر بتانى, اقلیدوس و دیگران را مورد استفاده قرار داده است.
    مسعودى در ((مروج الذهب)) و ((التنبیه و الاشراف)) از بسیارى از آثار عظیم ملل جهان و تمدن اسلامى در هیإت و نجوم, ریاضى, تقویم و گاه شمارى یادکرده است. عمده ترین منابعى که وى آن ها را مورد مطالعه قرار داده و یا با این آثار آشنایى داشته و در تاریخ نگارى خود به آن ها توجه نموده عبارتنداز:
    ۱. سندهند;
    ۲. ارکند;
    ۳. ارجیهذ;
    ۴. المجسطى, که مجموعه اى از رصدهاى بطلمیوس مى باشد;(۲)
    ۵. کتاب الزیج, تإلیف بطلمیوس;(۳)
    ۶. کتاب الزیج و القصیده, از محمدبن ابراهیم فزارى در علم هیإت و نجوم;(۴)
    ۷. کتاب الزیج فى نجوم, تإلیف حسین بن منجم;(۵)
    ۸. آثار محمدبن کثیر فرغانى منجم درباره نجوم و هیإت, بویژه کتاب الفصول الثلاثین;
    ۹. علم الفلک و النجوم, از بطلمیوس;(۶)
    ۱۰. القانون فى النجوم, اثر ثاون اسکندرانى که از پادشاهى اسکندر پسر فلیپ مقدونى درباره منشإ تقویم آغاز شده است;(۷)
    ۱۱. المدخل الکبیر الى علوم النجوم, اثر ابومعشر منجم که اثرى عظیم در علم نجوم بوده و بخشى از آن به تإثیر کواکب و نجوم و اجرام سماوى بر انواع مختلف حیوانات و طبیعت سخن به میان آمده است;(۸)
    ۱۲. رساله یعقوب بن اسحاق بن صباح الکندى درباره اکسیر و جیوه تحت عنوان ابطال دعوى المدعین صنعه الذهب و الفضه;
    ۱۳. مجموعه رصدهاى ابرخس.
    کاربرد نجوم و تقویم و گاه شمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى
    یکى از جلوه هاى تفکر عقلى و تحلیلى مسعودى در تاریخ نگارى عبارت از تلاش در جهت وارد کردن عناصر فکرى دانش تقویم و نجوم به حوزه تاریخ و تاریخ نگارى و پیوند دادن علوم نجوم, جغرافیا و ریاضى با تاریخ بود. از نظر مسعودى تعیین دقیق حدود وقایع و حوادث تاریخى و زمان وقوع آن ها صرفا از طریق روایت هاى راویان و یا نقل شفاهى امکان پذیر نیست. به همین دلیل, او دستاوردهاى علماى علم نجوم و محاسبات دقیق آنان را که مبتنى بر جنبه هاى عقلى و قابل قبول بود مورد مطالعه قرار داده و در تدوین تاریخ خویش از آن ها بهره گرفت.
    وى در حوزه گاه شمارى و تقویم نگارى, جهت ذکر روزشمار حوادث در تعیین مبدإ وقوع آن ها و نیز مبدإ تاریخ اقوام و ملل مختلف, از فعالیت هاى منجمان و ستاره شناسان و ریاضى دانان و صاحبان محاسبات دقیق و زیج ها و رصدهاى مختلف بهره گرفت. بدین سان او براى جلوگیرى از اشتباه در ذکر مبدإ و تقویم, علاوه بر استفاده از نقل راویان و نظر مورخان و اهل تاریخ, از دیدگاه منجمان و اهل تقویم نیز استفاده کرد و بر اساس تطبیق و مقایسه این دو دیدگاه است(۹) که او در کتاب ((مروج الذهب)) و در فصولى که به مختصرى از تاریخ جهان پرداخته اطلاعات دقیقى به دست مى دهد.
    با مراجعه به آثار منجمان این نکته روشن مى شود که صاحبان زیج هاى مختلف معمولا فصل یا فصولى از آثار خویش را به تعیین مبدإ تاریخ و تقویم هاى رایج و معروف زمان خود اختصاص داده و به بیان شیوه تبدیل تقویم ها و مقایسه آنان پرداخته(۱۰) و مدخل سال ها و ماه ها و آغاز روز, هفته و سال را بر اساس تقویم هاى مختلف هجرى شمسى, هجرى قمرى, سلوکى و یونانى, یهودى, قبطى, یزدگردى, رومى, سغدى, هندى, چینى و ایغورى ذکر کرده اند. مسعودى براى دقت در نگارش تاریخ, بسیارى از این رصدها و زیج هاى مختلف مانند زیج حبش بن عبدالله, زیج محمدبن موسى خوارزمى, زیج سند هند, زیج ممتحن, زیج شاه, و… را مورد بررسى قرار داد. هم چنین اظهار نظرهاى علماى معروف را در مورد خسوف, کسوف, علت چرخش فصول, سردى و گرمى هوا, چرخش ماه, خورشید و شب و روز را مورد مطالعه قرار داد.(۱۱) وى در این ارتباط به رساله ثابت بن قره حرانى اشاره دارد.(۱۲)
    مسعودى در مورد چرخش فصول, به تقویم هاى اقوام ملل مختلف که تغییرات آن بر اساس خورشید است (مانند ایرانیان, سریانیان, یونانیان, رومیان, نبطیان, هندیان) و هم چنین تقویم اقوامى که تغییرات آن بر مدار ماه است (مانند اسراییلیان و عرب ها) اشاره مى کند و آن گاه به بررسى کبیسه و نسىء و تعیین آغاز سال و هفته, تعداد روزهاى سال و آغاز روز بر اساس ظهور خورشید و یا ماه و دیگر مسایل مربوط به آن مى پردازد. او در این مسإله دقت و ریزبینى را تا آن حد رسانید که به بررسى آراى صاحبان زیج هاى مختلف درباره مبدإ تاریخ ها و تقویم هاى مختلف پرداخت و بسیارى از رصدهاى عمده را که مبناى تقویم ها بودند با هم تطبیق داد و در ((مروج الذهب)) و ((التنبیه)) اشاره نموده که چگونه اختلافات زیج هایى مثل ابرخس, بطلمیوس کلوذى, زیج مإمون و زیج هندوان نظیر سند هند, ارجیهز و ارکبد را در آثار قبلى خود برشمرده و به تفصیل به آن ها پرداخته است.(۱۳)
    وى در میان همه زیج هایى که استفاده نموده, مبناى کار خود را بر روى اطلاعات زیج هاى ((بتانى)) قرار داده که از نظر وى یکى از دقیق ترین زیج هایى بوده که وجود داشته و اطلاعات ارزشمندى داشته است و در تعیین سال, مدت خلافت خلفا, تعیین مبدإ تقویم ها صحیح تر از سایر زیج ها بوده است.(۱۴)
    یکى دیگر از ویژگى هاى کاربرد نجوم و تقویم و استفاده از گاه شمارى نجومى, تإثیر بر ذهن تطبیق گر و مقایسه گراى مسعودى است. او با این ذهنیت, مبنایى را براى نقد روایت ها و آراى دو گروه اهل تاریخ و اهل زیج فراهم آورده است و از این رهگذر است که با مقایسه و تطبیق آراى آن ها اطلاعات دقیق تاریخى خود را انتخاب مى کند. او هم در کتاب التنبیه و هم در مروج الذهب, تاریخ را به دو دوره اساسى عصر پیش از بعثت و عصر پس از آن, که تا زمان خویش به روایت آن پرداخته است تقسیم نموده و در پایان هر یک از این دو دوره, مختصرى از تاریخ جهان را به نگارش درآورده است که اساس آن بر مدار اطلاعات راویان تاریخ و منجمان اهل زیج و صاحبان رصدها مى باشد.(۱۵)
    ((در قسمت گذشته این کتاب بابى به تاریخ جهان و پیغمبران و شاهان تا مولد پیغمبر ما محمد(ص) و مبعث تا هجرت او اختصاص دادیم. پس از آن, هجرت تا وفات او را با روزگار خلیفگان و شاهان تا وقت حاضر طبق حساب و مندرجات کتب سرگذشت و تاریخ که از علاقه مندان اخبار خلیفگان و شاهان بجاست یاد کردیم و در این زمینه از گفته منجمان که در کتاب هاى زیج ستارگان مربوط به این دوران یعنى از هجرت تا این روزگار هست یاد مى کنیم که فایده کتاب بیشتر شود و اختلاف مورخان را از اخبارى و منجم با موارد اتفاقشان بهتر توان دانست…)).(۱۶)
    او در فصولى از کتاب هاى خود تلاش نموده تا مبدإ صحیحى از تقویم هاى مختلف که زمان تاریخى بر اساس آن سنجیده مى شود و حوادث و وقایع را بر آن مبنا به نگارش درمىآورند به دست دهد. گاه حوادث بسیار مهم تاریخى و یا یک حادثه بزرگ را بر اساس تقویم ها و مبدإهاى مختلف تاریخ مانند تقویم یزدگردى, بخت نصرى, رومى, قبطى, مصرى, یهودى, هندى و… مشخص کرده و فاصله زمانى وقوع حادثه را نسبت به هر یک از این مبدإها ذکر نموده است.(۱۷)
    در این فصول تلاش مسعودى بر آن قرار گرفته است تا با مداقه و مطالعه تمام آثار مکتوب و اطلاعات شفاهى علما و راویان و اکابر زمان, خلاصه اى از تاریخ جهان و تحولات آن را تا عصر خویش با دقت ارایه داده و سال وقوع آن ها را بر اساس تقویم هاى مختلف بیان نماید. هم چنین مبدإ اکثر تقویم و تاریخ هاى رایج زمان را تا آن عصر برشمرده است. و به تعیین مبدإ تاریخ اقوام مختلف و علت و اساس مسایلى که منشإ تقویم و مبدإ تاریخ قرار گرفته, پرداخته و از مبدإهاى تقویمى مانند: ظهور پیامبران الهى, ظهور مردان و شخصیت هاى بزرگ مانند داریوش, یزدگرد, اسکندر و…, بروز جنگ ها و اختلافات, بروز بلایاى مختلف طبیعى و انسانى, سال تولد مردان بزرگ تاریخ, سران قبایل و روساى ملل مختلف, شیوع بیمارىهاى مهلک, آغاز امارت و سلطنت شاهان و امرا, پیروزىهاى بزرگ و جنگ ها و شکست ها, مهاجرت هاى بزرگ اقوام و قبایل, پیمان هاى مختلف سیاسى و اجتماعى مثل حلف الفضول, حلف المطیبین, بناى قصرهاى باشکوه یا خانه هاى مذهبى و دینى مثل بیت الله الحرام, بیت الذهیب هند و… سخن گفته است. بدین ترتیب او به بیان مبدإ تاریخ ملل و اقوام مختلف مانند هندیان, چینیان, سغدیان, ایرانیان, رومیان, مصریان, قبتیان, یهودیان و قبایل عرب پرداخته(۱۸) و با ذهنى مقایسه گر فاصله بین این مبدإها را بیان نموده و از رهگذر همین تطبیق و تفکر مقایسه اى است که به رازها و انحرافات تاریخى که بر اساس مصلحت دینى و اغراض سیاسى صورت گرفته پى برده است, چنان که در مورد تاریخ ساسانى و اشکانى نخستین کسى است که این انحراف و تحریف تاریخى را بیان مى کند. (۱۹)
    مسعودى در آثار خود تلاش گسترده اى داشته تا مبدإ تقویم هاى اقوام و ملل مختلف را به دقت تعیین نماید. از این رو با ملاحظه آثار منجمان و مورخان و اهل زیج و توجه به آراى هر دو طبقه, منشإ و مبدإ اکثر اقوام و ملل مختلف را روشن کرده که این امر خصوصا درباره سال شمارى و تقویم اقوام و ملل و اعراب قبل از اسلام بسیار حایز اهمیت است.(۲۰)
    مسعودى پس از بیان سال و روز و مدت خلافت خلفا از نظر صاحبان زیج ها و نیز بیان اختلاف نظر مورخان و اهل سیرت و خبر و محدثان با نظرات و آثار اهل زیج, مى گوید:
    ((تقویم قمرى با تقویم مورخان و سرگذشت نویسان از لحاظ ایام و ماه ها تفاوت دارد. بناى ما در این قسمت که از تاریخ هجرت تاکنون یاد کردیم بر مندرجات کتاب هاى زیج است که اهل این فن و وقت ها را چنین تنظیم کرده اند و بر آن تکیه دارند. آن چه در این جا نقل کردیم از زیج ابوعبدالله محمدبن جابر بتانى و دیگر زیج هاى این روزگار است. اکنون آن چه را درباره تاریخ از هجرت تا وقت حاضر در این کتاب آورده ایم به تفصیل در این باب نقل مى کنیم که طالبان آسان بدان دسترسى توانند یافت و از مطالب زیج ها که نقل کردیم دور نباشد)).(۲۱)
    علاقه مسعودى به علم نجوم و توجه وى به علل و عوامل طبیعى و اجرام و افلاک سماوى و تإثیرات آن ها بر سرنوشت اقوام و ملل, طبایع و تحولات و تغییرات جوى و سماوى ارضى, از میزان توجه وى در دو اثر التنبیه و مروج الذهب کاملا نمودار است. وى مباحث و فصول عمده اى از آثار خود را به ذکر زمین و دریا و دره ها و کوه ها و هفت اقلیم و ستارگان وابسته به آن و ترتیب افلاک و مطالب دیگر, ذکر اختلاف درباره جزر و مد, ذکر ملوک و آن چه کسان درباره نسب ها, شمار ملک و سال هاى شاهیشان گفته اند, ذکر سال ها و ماه هاى عرب و عجم و موارد اتفاق و اختلاف آن, ذکر ماه هاى قبطیان و سریانیان و اختلاف نام آن و شمه اى از تاریخ هاى مختلف, ذکر ماه هاى سریانى و مطابقت آن با ماه هاى عربى و شمارش ایام سال و شناخت تغییرات جوى, ذکر ماه ها و روزهاى ایرانیان, ذکر سال و ماه عرب و نام روزها و شبهایشان, ذکر تإثیر آفتاب و ماه در این جهان و شمه اى از آن چه در این زمینه گفته اند و چیزهاى دیگر مربوط به این باب, ذکر چهار ربع جهان و چهار طبع و اختصاصات هر یک از ربع ها از شرق و غرب و شمال و جنوب و هواها و مسایل دیگر از تإثیر ستارگان و مطالبى که مربوط به این باب است, ذکر خانه هاى معروف و معبدهاى بزرگ و آتشکده ها و شبخانه ها, ذکر ستارگان و دیگر عجایب عالم, ذکر مختصر تاریخ از آغاز عالم تا میلاد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است. اختصاص داده است.(۲۲)
    در کتاب التنبیه و الاشراف نیز توجه مسعودى بدین مسایل چنان است که فصول متعددى از این کتاب که مختصر تاریخ جهان و اسلام است را به پیوند مسایل تاریخى و نجومى و تإثیر پدیده هاى طبیعى و انسانى بر یکدیگر و شمار تقویم ها و سال ها و ماه هاى ملل مختلف و اختلاف آرإ آن ها در این باب اختصاص داده است; از جمله به ذکر هیإت افلاک و تإثیر نجوم و ترکیب عناصر و چگونگى ماهیت و چرخش آن ها, ذکر تقسیمات زمان و فصول سال, ذکر اقالیم, ذکر تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک, ذکر مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام به تعیین دقیق گاه شمارى و سال شمارى حوادث و رویدادها, ذکر تإثیر و تإثر تاریخ انسانى و طبیعى, ذکر مبدإ تقویم و گاه شمارى ملل و اقوام, سال ها و ماه ها و روزها و دیگر مسایل پرداخته است.(۲۳)
    پى نوشت ها:
    ۱. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, ترجمه ابوالقاسم پاینده, (تهران, شرکت انتشارات علمى و فرهنگى, ۱۳۶۵) ص ۹۲ـ۹۱.
    ۲. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران, نشر علمى و فرهنگى, ۱۳۷۰) ج ۱, ص ۷۰.
    ۳. همان.
    ۴. همان, ص ۵۴۷.
    ۵. همان, ص ۸۴.
    ۶. همان, ص ۳۰۷.
    ۷. همان, ص ۱۴۶ و ۵۱۱.
    ۸. همان, ص ۲۹۷.
    ۹. همان, ج ۲, ص ۷۶۰.
    ۱۰. ادوارد, استوارى کندى, پژوهشى در تاریخ زیج هاى اسلامى, ترجمه محمد باقرى (تهران, نشر علمى و فرهنگى, ۱۳۷۴) ص ۷۱.
    ۱۱. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, همان, ص ۱۹۴ـ۱۷۷ و ۲۱۶ـ۱۹۵.
    ۱۲. همان, ص ۶۸.
    ۱۳. همان, ص ۲۰۰.
    ۱۴. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج ۲, ص ۷۶۰.
    ۱۵. مسعودى در ذکر مختصر تاریخ جهان دوره قبل از بعثت و دوره بعثت تا سال ۳۴۶, در کتاب مروج الذهب, هم چنین در فصل خلاصه تاریخ جهان از آدم تا پیغمبر اسلام و فصل مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام و کبیسه و نسىء و مسایل مربوط به آن به این موضوع پرداخته است.
    ۱۶. على بن حسین مسعودى, همان, ص ۷۵۵.
    ۱۷. همان, التنبیه و الاشراف, ص ۱۹۴ـ۱۹۲.
    ۱۸. همان, ص ۱۹۸ـ۱۷۷.
    ۱۹. همان, ص ۹۳ـ۹۱.
    ۲۰. جدول مذکور بر اساس آن چه مسعودى در دو اثرش التنبیه و مروج الذهب در این باره آورده خصوصا آن چه در فصول ذیل آمده, تنظیم شده است:
    الف. ذکر مختصر تاریخ از آغاز تا مولد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است;
    ب. ذکر دومین مختصر تاریخ از هجرت تا این روزگار; (مروج الذهب, جلد دوم);
    ج. ذکر تاریخ سال هاى خلافت; (مروج الذهب, جلد دوم);
    د. مختصرى از سال هاى و ماه هاى اقوام و کبیسه ها و نسىء و مسایل مربوط به آن.
    ۲۱. على بن حسین مسعودى, همان, ص ۷۶۰.
    ۲۲. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج اول, نگاه کنید به مطالب مربوط به هر یک از فصول یاد شده.
    ۲۳. همان, التنبیه و الاشراف, نگاه کنید به مطالب هر یک از فصول یاد شده.

  5. #15
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    دمای ستارگان



    برای بدست آوردن دمای یک ستاره ما به طیفی که از آن ستاره به دست می آید نیاز داریم.
    توجه:دمایی که ما می خواهیم بدست بیاوریم مربوط به سطح آن است نه داخل ستاره.
    بسیار واضح است که دمای سطح ستاره بسیار کمتر از داخل آن است دلیل آن هم تراکم مواد است هر چه تراکم بیشتر باشد دمای ستاره در آن محل زیادتر است تا جایی که تراکم کمتر است
    ابتدا بیایید طیف نمایی را بررسی کنیم و ببینیم اصلا چه سودی دارد که ما طیف ستاره را داشته باشیم.
    همان طور که گفته شد دما در سطح هر ستاره را می توان به روش طیف نمایی بدست آورد. حتی می توان مقدار و نوع مواد در سطح هر ستاره را پیش بینی کرد.
    خود طیف نمایی یک علم است این علم به بررسی اشعه ای می پردازد که از طرف یک شی نورانی در اینجا ستاره به سمت ما می آید دانشمندان این علم وسیله را برای کار خود در اختیار دارند به نام طیف نما.
    طیف نما چیست؟
    ما ۲ تا طیف نمای کلی داریم یکی طیف نمای منشوری و دیگری طیف نما با توری پراش
    طیف چیست؟
    اگر شما شکست نور خورشید بعد از گذشتن از منشور را دیده باشید حتما ۷ رنگ مشهور را هم دیده اید به مجموع این ۷ رنگ طیف نور خورشید گفته میشود
    می دانید چرا شما رنگها را می بینید؟ چرا شما رنگ قرمز را از بنفش یا آبی تشخیص می دهید؟ دلیل آن در طول موج است رنگ سرخ بلند ترین طول موج نور مریی را دارد و بنفش کوتاه ترین طول موج نور مریی را داراست
    طول موج چیست؟
    هنگامی که دریا طوفانی می شود دریا امواجی را موازی می فرستد وقتی کلمه طول موج می آید بیشتر اشخاص یاد نور می افتند ولی در حقیقت هر ۲ موجی طول موج دارند حتی ۲ موج دریا
    هر طول موج مسافت بین ۲ قعر یا قله موج است حالا شاید سوال برایتان پیش بیاید که بگویید شاید طول موج ما آنقدر کوچک بود که نتوانستیم آن را با واحد مثلا سانتیمتر اندازه بگیریم یا متر در پاسخ باید گفت که طول موج را با واحدی به نام آنگستروم اندازه می گیرند که چیزی در حدود ۱۰ به توان منفی ۱۰ متر است
    :برای مثال طول موج نور سرخ ۷۰۰۰ آنگستروم است برای تبدیل آن به متر باید
    (۷×۱۰^۳)/(۱۰^۱۰)=۷×۱۰^-۷m
    .پس تا اینجای کار ما با طیف و وسیله مور د استفاده ی اخترشناسان برای فهمیدن دمای ستارگان آشنا شدیم
    دوباره به بحث اصلی می پردازیم داشتیم در مورد دمای ستارگان صحبت می کردیم برای آنکه یک واحد مشخصی برای دما داشته باشیم دما را با واحد کلوین نشان می دهیم
    :برای آنکه با مقیاس کلوین بیشتر آشنا شوید
    x(k)-۲۷۳=y(cg)
    k=کلوین cg=سانتیگراد
    معمولا دمای ستارگان بین ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ کلوین می باشد
    برای بیان این گرما یک مثال بچگانه می زنم آیا شما می توانید دست خود را داخل آبی در حال جوش بگذارید؟ اگر نمی توانید باید بدانید که این آب در حدود ۱۰۰ درجه سانتی گراد دما داردبرای مقایسه ۲ کار می توان انجام داد
    اینکه دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد را به کلوین تبدیل کنیم:۱
    ۵۰۰۰ درجه کلوین را به سانتیگراد تبدیل کنیم:۲
    ما راه اول را بر می گزینیم یعنی سانتیگراد را به کلوین تبدیل می کنیم
    ۱۰۰+۲۷۳=۳۷۳(K)
    حالا بیایید ۵۰۰۰ را در صورت و ۳۷۳ را در مخرج بگذارید و مقایسه کنید
    ۵۰۰۰/۳۷۳=۱۳/۴ جواب تقریبی است
    می بینید که ۱۳ برابر دمای آب جوش را اگر بالا ببریم تازه به دمای سطح ستاره ای با دمای پایین می رسد
    دانشمندان مینیمم دمای ستارگان را ۱۸۰۰ درجه کلوین و ماکزیمم آن را ۵۰۰۰۰ در جه کلوین ثبت کرده اند
    یکای دیگری که دانستن آن بی ضرر نیست فارنهایت است
    x(cg)*۹/۵+۳۲=y(f)
    cg=سانتیگراد f=فارنهایت
    :مثالی هم برای این مقیاس می زنیم
    .برای ستاره ای با دمای ۵۰۰۰۰ کلوین تبدیلات سانتیگراد و فارنهایت را انجام دهید
    :ابتدا آن را از رابطه قبلی به سانتیگراد تبدیل می کنیم
    ۵۰۰۰۰-۲۷۳=۴۹۷۲۷(cg)
    و از اینجا به فارنهایت تبدیل می کنیم
    ۴۹۷۲۷×۹/۵+۳۲=۸۹۵۴۰.۶(f)
    چگونه دمای ستارگان را محاسبه کنیم؟
    اولین گام برای محاسبه تعیین توزیع انرژی طیف است
    توزیع انرژی طیف چیست؟
    همان طور که از اسمش بر می آید بیان کننده این است که در هر طیف از رنگهای بدست آمده از نور ستارگان چه انرژی نهفته است یا بهتر بگویم انرژی آن طول موج چقدر است؟
    ما منحنی ای داریم که بر اساس بلندی و کوتاهی طول موجها طراحی شده است ما در این نمودار می توانیم بفهمیم که هر چقدر که طول موج کوتاه تر باشد انرژی بالاتری دارد و بالعکس
    اگر طیف های خورشید را در نمودار بگذاریم می بینیم که بنفش بیشترین انرژی و کمترین طول موج را داراست
    این منحنی از کجا آمده است؟
    اگر خودمان هم دقت کنیم تجربه ی روزانه این مطلب را بارها به ما ثابت کرده است که هرگاه در یا آرام است یعنی طول موج ها زیاد است اثر تخریبی ندارد یعنی انرژی آن کم است ولی وقتی دریا طوفانی می شود یعنی طول موجها به هم پیوسته یا تقریبا خیلی نزدیک می شوند دریا خاصیت ویران کنندگی دارد و انرژی آن زیاد است از این رو به طور تجربی این نمودار درست در می آید ولی اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم دانشمندان با تبدیل نور به انرژی و سپس اندازه گیری آن می توانند بسیار دقیق طول موجهای اندازه گرفته شده را ارزیابی کنند و نتایج را در نمودار به ما بدهند
    پس ما می توانیم با داشتن این منحنی به راحتی اولین قدم را برداریم
    گام دوم که بسیار به گام اول مربوط می شود مربوط می شود به جستجو در نموداراین بار ما باید به دنبال کوتاه ترین طول موج برویم یعنی پر انرژی ترینشان از این رو ما باید به دنبال لاندای ماکزیمم باشیم
    لاندا=طول موج
    گام سوم را ویلهلم وین برداشته است او با کشف این فرمول بسیار راحت و خطی کار ما را راحت کرده است
    maxدمای ستاره=(۲۸۹×۱۰^۵)\لاندا
    دما برحسب کلوین و ماکزیمم لاندا بر حسب آنگستروم است همان طور که مشاهده می کنید لاندا ماکزیمم با دما نسبت عکس دارد یعنی هر چه طول موج کمتر باشد دما بیشتر است و بالعکس
    :اثبات فرمول
    آهنی را ملتهب کرده و نوری را که از آن متصاعد می شود را می گیریم و طیف نمایی می کنیم و لاندای ماکزیمم را بدست می آوریم و سپس با وسیله ای مانند تف سنج نوری دمای آهن را بدست می آوریم و سپس با داشتن این رابطه
    دما %۱\ماکزیمم لاندا
    حالا با داشتن این رابطه می توان تساوی نوشت
    دما =x/ماکزیمم لاندا
    همان ضریب تساوی است که ما با داشتن آن دو داده می توانیم به راحتی ضریب را که همان ۲۸۹×۵^۱۰ است را بدست بیاوریمx
    مثال اینکه لاندای ماکزیمم خورشید برابر با ۴۷۰۰ آنگستروم می باشددمای آن را تعیین کنید
    دما =(۲۸۹×۵^۱۰)\(۴۷×۲^۱۰)=۶.۱۴×۳^۱ تقریبا
    جالب است بدانید که دمایی که به این روش محابسه می شود به دمای جسم تاریک موسوم است
    روش های دیگری هم برای بدست آوردن دمای ستاره مرسوم است ولی این یکی از همه استاندارد تر است.

  6. #16
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    مریخ در یک نگاه





    عمومی:
    یکی از ۵ سیاره ای که در دنیای باستان شناخته شده بود.مریخ خدای جنگ و کشاورزی رومی ها بود.
    معمولا سومین شی نورانی آسمان است.(بعد از ماه و زهره)
    مشخصات فیزیکی:
    قطر مریخ به طور متوسط ۶۷۸۰ کیلومتر است.این مقدار حدود نصف قطر زمین و دو برابرقطر ماه زمین است.
    مقدار جرم مریخ در حدود یک دهم جرم زمین است.
    نیروی جاذبه ی مریخ در حدود ۳۸ درصد نیروی جاذبه زمین است.
    چگالی این سیاره ۳.۹ برابر چگالی آب است.
    تا کنون هیچگونه اثری از یک میدان مغناطیسی سراسری در این سیاره یاقت نشده مگر میدانهای کوچکدر بعضی نقاط سیاره.
    مدار:
    چهارمین سیاره در منظومه شمسی
    فاصله این سیاره تا خورشید ۱.۵ برابر فاصله زمین تا خورشید است.
    فاصله تا خورشید متغیر است میان مقادیر ۲۰۶.۷ میلیون کیلومتر تا ۲۴۹.۲ کیلومتر.
    چرخش کامل این سیاره به دور خورشید به اندازه ی ۶۸۷ روز زمینی طول میکشد.
    قطب های این سیاره به اندازهی ۲۵ درجه منحرف هستند مثل دو قطب زمین.
    محیط:
    اتمسفر این سیاره از ۹۵.۳ % کربن دی اکسید و ۲.۷% نیتروزن و ۱.۶% آرگون تشکیل شده.
    فشار اتمسفری این سیاره به طور متوسط کمتر از یک صدم فشار اتمسفری زمین است.
    بادهای سطحی این سیاره به طور متوسط ۴۰متر بر ثانیه سرعت دارند.
    دمای سطحی این سیاره بین -۵۳ تا -۱۲۸ درجه سلسیوس است.وقتی این سیاره در نزدیکترین فاصله تا خورشید است دما تا ۲۷ درجه سلسیوس افزایش می یابد.
    نا همواری ها:
    کوه المپ بلندترین نقطه این سیاره با ارتفاع ۲۶ کیلومتر و عرض ۶۰۰ کیلومتر و مساحتی برابر مساحت آریزونا است.(کوه المپ یک آتشفشان است)
    دره ی مارینر در این سیاره عمیق ترین و دراز ترین دره ی شناخته شده در منظومه ی شمسی است.عمق این دره از ۵ تا ۱۰ کیلومتر متغیر است و دارای درازایی برابر ۴۰۰۰ کیلومتر است.
    ماهها:
    این سیاره دارای دو ماه کوچک است.شکل ظاهری این ماهها بسیار غیر معمول است.
    ماه بزرگتر فوبوس (به معنی ترس) و ماه کوچکتر دیموس (به معنی وحشت و عامل وحشت) نام دارند. این نامها اسامی پسران خدای جنگ یونانیان باستان هستند.

  7. #17
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پیدایش احجام کیهانی از نگاه باستان



    «تاکنون دورنمای حجم استعاره دیگری را برای نقش اصلی و همیشه خلاق مادی کردن روح و آفرینش شکل عرضه کرده است»
    اسطوره کهن آفرینش ماخوذ از هلیوپولیس در مصر، نمونه ای از چگونگی این خیال بافی را بدست می دهد. نون، اقیانوس کیهانی، فضای محض و نامتمایز روح بدون شکل بیکران را ارایه می دهد.
    آنچه بر هر جامعیت تقدم دارد نیروی محض است که با خواست خالق درون این نون قرار دارد، فضای نامتمایز بر آن شده است تا خود را در این حجم منعقد و ادغام کند. از این رو آتوم ( خالق ) در آغاز خود را خلق می کند یا با حجم بخشیدن به خویشتن خود را از نون تعریف نشدنی متمایز می کند تا آفرینش آغاز گردد.
    پس حجم آغازین چه شکلی می توانست داشته باشد؟ در واقع اصلی ترین اشکال حجم پذیر کدامند؟
    به نظر می رسد پنج حجم تصلی با لبه و زوایای بیرونی وجود داشته باشند. جسم چهار ضلعی ، هشت ضلعی : مکعب،دوازده ضلعی،بیست ضلعی و جلوه هایی از مثلث در حجم،مربع و پنج ضلعی ۵،۴،۳. مابقی حجمهای منظم فقط ناقص شده این پنج اند. این ۵ جسم فضایی نام افلاطونی گرفته اند چون فرض شده است که افلاطون اشکال مزبور را در تیمایوس در ذهن داشته است، گفتگویی که او در آن فلسفه نظم گیتی را از طریق استعاره هندسه فضایی و سطح طرح ریزی می کند. در این گفتگو که یکی از آثار کاملا فیثاغورثی اوست چهار عنصر اصلی جهان یعنی خاک،آب،باد،آتش تعیین و هر یک از این عناصر به یکی از اشکال فضایی نسبت داده می شود. در عرف مکعب را با زمین ، چهارضلعی را با آتش ، هشت ضلعی را با هوا و بیست ضلعی رابا آب پیوسته می دانند. افلاطون ( ترکیب معین پنجمی ) را ذکر می کند که برای ساختن کاینات به وسیله خالق به کار رفته است. بنابر این جسم دوازده ضلعی با عنصر اثیری ( اصل زندگی ساز در آیین ودایی ) پیوند دارد. سازنده کاینات افلاطون نظم و ترتیب را از میان بی نظمی کهن در قالب اعداد و اشکال آفرید.نظم بخشیدن بر حسب عدد و شکل در سطح بالاتر، از ترتیب تعمدی این ۵ عنصر در جهان فیزیکی نتیجه شده است.بنابراین اعداد و اشکال اصلی میان قلمرو های دانی و عالی به صورت بین وجهین عمل می کنند.آنها در خود از طریق تشابهاتشان با عناصر، دارای توان شکل بخشیدن به جهان مادی اند.

  8. #18
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    تاریخ نجوم



    تصورات اولیه ی از عالم همواره بر مسطح بودن زمین دلالت داشتند،چرا که فواصل طی شده توسط بشر،بسیار کم تر از فواصل مورد نیاز برای تشخیص شکل کروی زمین بود
    تصورات اولیه ی از عالم همواره بر مسطح بودن زمین دلالت داشتند،چرا که فواصل طی شده توسط بشر،بسیار کم تر از فواصل مورد نیاز برای تشخیص شکل کروی زمین بود.
    یونانیان باستان معتقد بودند که زمین صغحه ای مسطح است شناور بر روی آب که خیمه ای چاک چاک آن را پوشانده است.به دور خیمه آتش و درون آن زمین قرار داشت.هر روز «هلیوس»،خدای خورشید،ارابه ی آتشین خود را در آسمان به حرکت در می آورد و شب نیز از اقیانوس زیر زمین میگذشت. البته فلاسفه ی مختلف یونان اعتقادات گوناگون داشتند.

    نخستین بار ارسطو در حدود ۳۴۰ قبل از میلاد در کتاب «درباره ی افلاک» ادعا کرد که زمین کروی است.او دو دلیل برای این ادعا داشت و یونانیان دلیل سوم را نیز آوردند:
    ۱.سایه زمین روی ماه در هنگام خسوف همواره دایره ای است.
    ۲.با سفر به عرض های جغرافیایی پایین تر ارتفاع ستاره ی قطبی کم میشود.
    ۳.بادبان کشتی ها در افق و در هنگام نزدیک شدن به ناظر ابتدا دیده میشود.
    در قرن دوم بعد از میلاد،بطلمیوس نظریات خود و ارسطو را ترکیب نمود و مدل کاملی برای جهان ارایه داد.بر اساس مدل او،زمین در مرکز عالم و هفت فلک(ماه،زهره،عطارد،خورشید مریخ،مشتری و زحل) قرار داشتند و در دوردست ها نیز فلک ستارگان دور دست جای میگرفت و همه به دور زمین میچرخیدند.برای توضیح حرکت رجوعی سیارات در آسمان،بطلمیوس مجبور شد هر سیاره را به دور فلک خود نیز بچرخاند.این مدل با مشاهدات رصدی سازش بسیاری داشت.
    تا سال ۱۵۱۴ مدل بطلمیوسی مدل مورد قبول همه و بخصوص کلیسا بود.در این بین عده ای مانند «جوردانو برونو»اعلام کردند که خورشید در مرکز عالم است و اکثر آن ها توسط کلیسا مجازات شدند.سرانجام در همان سال،«نیکلاس کوپرنیک»،کشیش لهستانی نظزیه ی خورشید مرکزی خود را منتشر کرد.این حرکت که به دلیل ترس از کلیسا در روزهای آخر زندگی او انجام شد،بعد ها انقلاب کوپرنیکی نام گرفت و برای اولین بار در طول تاریخ خورشید را در مرکز عالم قرارداد.
    در نظریه ی کوپرنیک خورشید در مرکز عالم قرار دارد و همه ی سیارات روی مدارهای دایره ای به دور آن میچرخند.علیرغم این که این مدل کم و بیش پذیرفته شد،اما در آن اشکالات رصدی وجود داشت.
    بعدها رصدهای یکی از تیزبین ترین رصدگران تاریخ،تیکو براهه،موجب تکمیل این نظریه شد.خود “براهه” از روی رصدهایش مدل جدید و اشتباهی برای عالم ارایه داد.در مدل او همه چیز به دور خورشید میچرخید و خود خورشید به دور زمین در حرکت بود.
    این نظریه چندان مورد توجه قرار نگرفت،اما دستیار جوان تیکو،یوهانس کپلر،با استفاده از داده های رصدی استادش مدل کاملی برای منظومه ی شمسی ارایه داد.نتیجه ی کارهای کپلر در قالب سه قانون مطرح شد:
    ۱.همه سیارات در مسیرهای بیضی نزدیک به دایره که خورشید روی یکی از کانون های آن قرار دارد حرکت میکنند.
    ۲.خط واصل خورشید-سیاره در زمانهای مساوی سطوح مساوی را طی میکنند.
    ۳.نسبت مربع زمان های لازم برای یک دور چرخیدن دو سیاره به دور خورشید،برابر است با نسبت مکعب قطر بزرگ بیضی مسیر آنها.
    در ۱۶۰۹ “گالیله” برای اولین بار از تلسکوپ برای رصد آسمان استفاده کرد.هر چند که معمولا به اشتباه گالیله را به عنوان مخترع تلسکوپ میشناسند،اما در واقع مخترع تلسکوپ “لیپرشی” عینک ساز هلندی بود.
    یک سال بعد گالیله اولین نتایج رصدیش را منتشر کرد:
    ۱.مشتری اقماری دارد که به دورش میچرخند.
    ۲.زهره دارای اهله است.
    ۳.زهره در آسمان بزرگ و کوچک میشود.
    ۴.راه شیری پر از ستاره است.
    ۵.روی سطح خورشید لکه هایی وجود دارد.
    ۶.ماه پر از گودال و دره است.
    بسیاری از موارد بالا میتواند نظریه ی بطلمیوسی را نقض کند.بعدها دادگاه تفتیش عقاید گالیله را محاکمه،محکوم به ارتداد و مجبور به توبه کرد.
    صبح شب مرگ گالیله،”نیوتون” به دنیا آمد.او در ۱۹ سالگی به کمبریج رفت و در مدت شیوع طاعون و تعطیلی دانشگاه به خانه بازگشت و سه قانون معروف خود را بنا نهاد:
    ۱.اگر برآیند نیروهای وارد بر یک جسم صفر باشد و یا به آن نیرویی وارد نشود.اگر آن جسم ساکن باشد تا ابد ساکن خواهد ماند و اگر متحرک باشد تا ابد به صورت مستقیم الخط یکنواخت به حرکتش ادامه خواهد داد.
    ۲.تغییر سرعت یک جسم بر اثر وارد کردن نیرو بر آن همواره متناسب با نیرو و جهت آن در راستای نیروی وارد شده بر آن است.
    ۳.هر عملی را عکس العملی است،به همان اندازه و در خلاف جهت آن.
    بعدها نیوتون قانون گرانش عمومی خود را نیز بنیان نهاد که بر طبق آن هر دو جرم همدیگر را جذب میکنند که این نیرو با جرم دو جسم رابطه ی مستقیم و با مجذوز فاصله ی آنها نسبت عکس دارد.
    حال با استفاده از قوانین یاد شده می شد قوانین کپلر را اثبات نمود.
    از آن زمان تا سال ۱۹۰۵ اکتشافات زیادی در نجوم اتفاق افتاد که از آنان چشم پوشی میکنیم تا به سال ۱۹۰۵ برسیم.
    در این سال آلبرت اینشتین،فیزیک دان برجسته ی قرن بیستم،در چهار مقاله ی خود دنیای فیزیک را متحول نمود.
    ۱.حرکت براونی
    ۲.اثر فوتوالکتریک
    ۳.نسبیت خاص
    ۴.برابری جرم و ماده
    وی همچنین در ۱۹۱۵ نظریه ی نسبیت عام را مطرح نمود.
    اینشتین خود میدانست که بر طبق نظریاتش جهان در حال گسترش است،اما خود او با این فرض مخالف بود و در معادلات خود ضریبی به نام “نسب کیهان شناختی” وارد نمود تا جلوی انساط عالم را بگیرد.اما وقتی که “ادوین هابل” انبساط عالم را از طریق طیف سنجی کشف نمود،اینشتین این کار خود را بزرگترین اشتباه زندگیش توصیف کرد.

  9. #19
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ستاره‌ شناسی در یک نگاه







    اخترشناسی، ستاره‌شناسی، یا نجوم بخشی از دانش فیزیک است که به بررسی و روشنگری دربارهٔ رویدادهای بیرون از کرهٔ زمین و جو آن می‌پردازد. این دانش به مطالعهٔ خاستگاه، فرگشت (تکامل)، و ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی پیکره‌هایی که در آسمان رصد می‌شوند (و فرای زمین قرار دارند) پرداخته و فرآیندهایی که با آنها پیوند دارند را می‌پژوهد.
    ستاره‌شناسی یکی از اندک دانش‌هایی است که علاقه‌مندان ذوقی و غیرحرفه‌ای (آماتور) هنوز در آن نقش مهمی ایفا می‌کنند؛ به‌ویژه در کشف و زیرنظر داشتن پدیده‌های زودگذر. دانش اخترشناسی را نباید با ستاره‌بینی یا تنجیم اشتباه گرفت. ستاره بینی یک «شبه علم» است که می‌کوشد سرنوشت افراد را به وسیلهٔ ردگیری مسیر پیکره‌های آسمانی پیشبینی نماید. با آن‌که این دو رشته یعنی اخترشناسی و ستاره بینی هر دو خاستگاهی مشترک دارند، ولی تفاوت زیادی میان آنهاست.
    دانشهای مرتبط با اخترشناسی
    * نجوم رصدی
    * اخترزیست‌شناسی: دانش بررسی پیدایش و فرگشت (تکامل) سامانه‌های زیستی در کیهان.
    * اخترسنجی: دانش بررسی جایگاه پیکره‌ها و اجرامِ فلکی در آسمان و دگرگونی در جایگاه آن‌ها. این دانش به تعریف سامانهٔ مختصاتی برای شناسایی جایگاه پیکره‌ها به‌کار می‌رود و هم‌چنین به مسیلهٔ جنبش‌شناسی پیکره‌ها در کهکشان ما می‌پردازد.
    * کیهان‌شناسی: دانش بررسی سراسر کیهان و فرگشت آن.
    * اخترشناسی‌ کهکشانی
    * اخترشناسی فراکهکشانی: دانش بررسی پیکره‌ها (معمولاً کهکشان‌ها) در بیرون از کهکشانِ ما.
    * اخترشناسی سیاره‌ای: سیاره‌شناسی، شناخت و بررسی چگونگی تکوین سیارات بَرگِردِ ستارگان مادر.
    * اخترشناسی ستاره‌ای
    * طرح ستی (SETI) یا جستجوی هوش فرازمینی
    * دیرین‌اخترشناسی

  10. #20
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    متغیر های تپشی



    معرفی متغیر های تپشی
    به طور کلی به هر ستاره ای که درخشندگی آن در حال تغییر باشد ستاره متغیر گویند.روشنایی این ستاره ها بسته به نوع شان در بازه های مختلف زمان تغییر می کند.کارهای علمی بر روی آنها از اواسط قرن ۱۹ شروع شده و به دلیل اطلاعاتی درباره خواص ستاره ها به ما می دهند،اهمیت پیدا کردند.
    متغیر های تپشی
    درخشندگی این ستاره ها بر اثر انقباض و انبساط لایه های سطحی شان تغییر می کند.تپش آنها ممکن است شعاعی یا غیر شعاعی باشد،تپش های شعاعی صورت کروی ستاره را نگه می دارد اما تپش های غیر شعاعی موجب بیضی شدن ستاره می شود.این دسته از متغیر ها بر حسب دوره تناوب تغییراتشان،دما و مرحله تحولشان به زیر رده های مختلفی تقسیم می شود که مهمترین آنها عبارتند از :
    قیفاووسی
    این متغیر ها نام خود را از ستاره دلتا - قیفاووس گرفته اند.آنها ستاره های جوانی هستند که در مرحله ناپایداری نمودار هرتسپرونگ-راسل ( H-R ) به سر می برند دوره تناوب آنها ۱ تا ۷۰ روز و رده طیفی شان G٬FوK است.افزایش درخشندگی این متغیر ها سریع تر از کاهش درخشندگی شان رخ می دهد.برای مثال دلتا-قیفاووس در مدت ۱.۵ روز به بیشینه درخشندگی و طی ۴ روز به کمینه خود می رسد.در سال ۱۹۱۲ هنریبا لیویت با برسی ۲۵ ستاره متغیر قیفاووسی در ابر ماژلانی بزرگ متوجه شد٬ هرچه دوره تناوب یک متغیر قیفاووسی بلندتر باشد٬ درخشندگی واقعی آن بیشتر است.این یافته بزرگ کمک بزرگی به فاصله سنجی ستاره و خوشه های ستاره ای محسوب می شود.زیرا به این ترتیب می توان درخشندگی واقعی ستاره را بدست آورد و از مقایسه قدر ظاهری با درخشندگی مطلق فاصله مورد نظر را بدست آورد.در سال ۱۹۱۷ هارلو شیپلی با همین روش فاصله ما تا مرکز کهکشان محاسبه نمود و کمی بعد از او ادوین هابل با بررسی چند قیفاووسی در کهکشان های دیگر ( که سحابی پنداشته می شدند ) دریافت که کهکشان ما در عالم تنها نیست.
    W - سنبله
    اغلب در خوشه های کروی و در عرض های بالایی کهکشان یافت می شوند.دوره تناوب آنها ۰.۸ تا ۳۵ روز و تغییر قدرشان بین ۰.۳ تا ۱.۲ قدر است.این ستاره ها هم از رابطه دوره تناوب - درخشندگی پیروی می کنند٬ اما برای هر دوره تناوب مشخص ۰.۷ تا ۱.۲ قدر کم نور تر از همتایان قیفلووسی خود هستند.
    RR - شلیاقی
    ستاره هایی پیر٬سفید٬داغ و کم جرم که منحنی نوریشان شبیه قیفاووسی هاست اما دوره تناوب آنها کوتاهتر و بین ۰.۰۵ تا ۱.۲ روز است. این متغیر ها مستقل از دوره تناوبشان٬ قدر مطلق ثابتی دارند. دامنه تغیرات آنها ۰.۳ تا ۲ قدر است.جالب آن است که می توان تغییرات آنها طی یک شب دنبال کرد.
    RV - ثوری
    ابرغول های نارنجی و قرمز اند که دچار تپش ستاره ای شدند. در بیشینه درخشندگی از رده طیفی F-G هستند در حالی که در کمینه درخشندگی دمایشان کمتر است و از رده K-M محسوب می شوند.دوره تناوب آنها ۳۰ تا ۱۵۰ روز و تغییر قدرشان تا ۳ قدر متغیر است.
    نیمه منظم
    این متغیر ها غول ها و ابر غول های سرخی اند که تغییرات درخشندگی متناوبی از خود نشان نمی دهند.دوره تناوب آنها ۳۰ تا چندهزار روز و تغییراتشان معمولا کمتر از ۲.۵ قدر است.
    بلند دوره منظم ( میراگونه )
    سردسته آنها امیکرن-قیطس یا میرا ( MIRA ) می باشد.دوره تناوب این رده ۸۰ تا ۱۰۰۰ روز و تغییراتشان حداقل ۲.۵ فدر است.در واقع آنها ابرغول های سرخی از رده طیفی M هستند. این ستاره ها که در دوران پایان زندگیشان به سر می برند٬واقعا بزرگ اند به طور مثال میرا چناب بزرگ است که اگر به جای خورشید قرار گیرد لایه های بیرونی تا مدار مشتری می رسند.تپش های آنها هم شعاعی و هم غیر شعاعی است٬و شاید به دلیل همین تپش هاست که برخی از آنها از جمله میرا بیضوی اند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •