نظریه بطلمیوس
هيئت بطلميوس، قائل به افلاك بود و مى گفت هر يك از ستارگان در دل يكى از افلاك نصب و كوبيده شده اند و آنها به متابعت از حركت افلاك مى گردند. بنابراين از نظر اين هيئت، علت قرار گرفتن ستارگان در جاهاى معين، همان افلاك بوده است.
اما هيئت كپرنيك كه طومار هيئت بطلميوس را در هم نورديد و اساساً منكر افلاك شد، چه نيرويى را به جاى افلاك در نگهدارى ستارگان قرار داده است و معلق ماندن ستارگان را در ميان جوّ، با چه چيز توجيه مى كند؟
نظريه نيوتن
نيوتن در اين باره نظريه خود را مبنى بر جاذبه عمومى ابراز كرد و حركت و گردش نجوم را تحت يك قانون منظم كلّى گنجانيد. او مى گويد: قانون «جاذبه عمومى» به همراه نيروى «گريز از مركز» بر تمامى سيارات حكمفرماست و در هر يك از اجرام بالا، اين دو نيرو به طور متعادل وجود دارد و از طرفى چون نيروى جاذبه، نسبت مستقيم با جرم دو جسم و نسبت معكوس با مجذور فاصله ها دارد; به همين دليل جرم هر يك از سيارات، متناسب با فاصله و سرعت سير آنهاست. بنابراين اگر در بين اين دو، تساوى برقرار نبود، مثلا نيروى جاذبه، بيشتر از دافعه مى شد، جسم بزرگ تر، جسم كوچك تر را به سوى خود جذب مى كرد و اگر نيروى دافعه زيادتر مى شد، سيارات به تدريج از مركز خود دور شده و نابود مى گرديدند.
از مباحث ذكر شده به نتايج زير مى رسيم:
در اجرام سماوى، اين دو نيرو به طور يكسان حكمفرماست، زيرا اگر كوچك ترين تخلفى روى دهد، يعنى اگر نيروى جاذبه يا نيروى گريز از مركز، كم و زياد گردد و به طور كلى اگر سيارات، فاصله، حجم و يا سرعت سيرى را كه دست قدرت براى آنها تعيين كرده است از دست بدهند، وضع آنها به كلى به هم مى خورد و اين خود، يكى از مصاديق نظم در جهان بالاست.