تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 14 از 14

نام تاپيک: زندگی من.شبنم س

  1. #11
    داره خودمونی میشه shab67's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    63

    پيش فرض قسمت نهم

    -بس کن بنیامین.اشتباه می کنی.اصلا اینطوری نیست.
    -دیگه حالم ازت بهم می خوره.حتی نمی تونم بهت نگاه کنم.
    -تو چت شده؟
    -من یا تو؟
    -چی از جونم می خوای؟اصلا مگه قرار نشد دیگه نیای سراغم؟ما که چند ماه پیش از هم خداحافظی کردیم.
    -آره.ولی توی احمق همه چیزو خراب کردی.
    -من؟
    -یادته؟یادته که چقدر تحقیرم می کردی؟یادته که چقدر زندگیتو تو رخم کشیدی؟
    -مسخره بازی در نیار.خودتم می دونی که داری حزیون می گی.
    -غرورمو بخاطرت شکستمو توی بی شعور،نفهمیدی.
    -از چی حرف می زنی؟آخه چه مرگته؟
    -بشین تا بهت بگم.

    -اون روز خوابم میومد.اما نمی دونم چرا نخوابیدم.بیدار موندم.دلم خیلی هواتو کرده بود.حوصلم سر اومده بود از اداهات.می خواستم بهت زنگ بزنم.خر شدم.موبایلمو برداشتم.نمیدونم چی شد که یه دفعه شمارتو گرفتم.زود قطع کردم.اما از شانس گند من وصل شده بود.حسابی دست پاچه شده بودم.اعصابم ریخته بود بهم.یکم مشروب خوردم که بهتر شم، تا از فکرت بیام بیرون.گندش بزنن.انگار ول کنم نبودی.داغون بودم.
    -بس کن.نمی خوام بشنوم.داری بزرگش می کنی.
    -من بزرگش می کنم لعنتی؟زندگیمو خراب کردی.قبل از تو حالم خوب بود.اما وقتی اومدی،یه روز که باهات حرف نمی زدم،دیوونه می شدم.
    -تو زیادی پیش رفتی.بهت نگفتم نباید عادت کنی؟
    -عادت؟عادت به چی؟به صدات؟به حرفات؟شعرات؟به چی نباید عادت می کردم؟می فهمی دوست داشتن یعنی چی؟تو از سنگی؟
    -آره می دونم.بهتر از تو و امثال تو می تونم معنیش کنم.اما عشق و دوست داشتن تو هوس آدمایی مثل تو نیست.تو بچه بازی تو نمیشه پیداشون کرد.

    سیلی محکمی بود.عصبانی بودم و زخم خورده.فریاد کشیدم.ناخواسته هربار بلندتر صحبت می کردم.همه چیز را می دیدم.تمامی زندگیم به یکباره،در یک لحظه.تجربه های دردناک.
    .
    .
    -خانوم حالت خوبه؟تو رو خدا یه حرفی بزن.چرا ساکتی؟

    تکانهای شدید.مبهم و ضعیف.چشمهای کم سویم.دستهایم بی حس شده.بریده بریده نفس می زنم.مقصد آرام است.متصدی ترسیده.شمیم ضجه می زند.همانند طفلی مادر مرده.ترسیده ام.بیدارم؟
    کابوسی بزرگ و بی منتها.وجودم به لرزه افتاده.بی اختیار اشک ها سرازیر می شوند.و من.انگار خسته ام.بی حرکت، نقش بر زمین.چشمهایم منتظرند.
    -سلام عروسک من.
    -بالاخره اومدی؟خیلی منتظرت بودم.
    -هنوزم خودتو تنها حس می کنی؟
    -می ترسیدم برم ، بدون اینکه منو ببخشی...
    -من؟برای چی؟
    -برای اینکه آخرم تنهات گذاشتم و نموندم.
    -گریه نکن عزیزم.نه.آخه چه بلایی سر خودت آوردی؟
    -دارم میرم.باورت میشه حمید؟
    -می خوای مثل همیشه تنهام بذاری؟نگفتم بدون تو می میرم؟
    -گفتی.اما انگار نخواستم بشنوم.
    -تو رو خدا نرو.حالا که بهت رسیدم،نه.چه بلایی سرت اومده گل من؟
    -فقط یکم سردمه.شمیم داره گریه می کنه.
    -شمیم؟همون امانتی که پای تلفن ازش گفتی؟
    -اوهوم.همون بچه ی معصومم.
    -تموم این مدت می دونی چی بهم گذشت؟حالا که اومدی،چرا اینطوری؟چرا اینفدر دیر؟

    عبور سخت بود و ماندن دردناک.انگار همیشه غریب بودم.ضجه های طفلم،اشکهای پیاپی حمید.غرش آسمان بی نفس.گریه ی ابرها.دلگیری خدا.و قلب پاره پاره ی اشک.و این مهر سکوت.بغض فرو بلعیده ام.چقدر دلتنگ وجودش بودم.رسیدیدم و باید می گذشتم.ای وای بر وجودم که اینچنین تبدار حضورش ،جدایی را پس می زند.خسته ام.

    -حمید تو رو جون شبنم گریه نکن.
    -بی معرفت،من تازه بهت رسیدم.آخه از کی انقدر بی وفا شدی؟یادته با خنده بهم می گفتی تا آخر عمر دوستت می مونم؟پس چرا داری می ری؟یادته وقتی گفتم می خوام باهات زندگی کنم،گفتی...
    -گفتم:من کسی نیستم که زیاد تو اینجا بند شم.
    -کفتم کجا بند میشی؟
    -خندیدم و گفتم:جایی که توش غریب نباشم.
    -گریم گرفت و زار زدم.
    -گریت گرفت و باهات گریه کردم و گفتم:بهم دل نبند.من به خودمم وفا نکردم.

    -یادمه.خوب یادمه چقدر بد کردی.به خودت و به من.
    -میشه شمیمو ساکت کنی؟انگار قلبمو دارن پاره پاره می کنن.
    -این امانتی بدون مادرش ،پیش من،تنها و بی کس.درست مثل خودم.مثل خودت غریب.

  2. 2 کاربر از shab67 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    اگه نباشه جاش خالی می مونه oghtapost's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    یعنی تو نمیدونی؟
    پست ها
    443

    پيش فرض

    به نظر من...
    میتونید با یه برنامه نویس جاوا هماهنگ کنید و نوشتتونو به صورت یه کتاب الکترونی قابل اجرا رو گوشی ها در بیارید اگه دوست دارید !...
    م
    م
    ن
    و
    ن
    .
    .

  4. این کاربر از oghtapost بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    داره خودمونی میشه Sheil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    69

    پيش فرض

    تا اینجاش واقعا با احساس و غمگین بود . واقعا عالی بود .
    ببینیم آخرش چی می شه ......

  6. این کاربر از Sheil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #14
    پروفشنال nil2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    PARADISE
    پست ها
    766

    پيش فرض

    دوستان اگر نظری نقدی چیزی هست بگید.خوشحال میشم بدونم.
    سلام به دوست عزيز و نويسنده ي جديدما...

    من داستانت رو دوبار از اول تا انتها خوندم... تبريك ميگم بهت كه احساسات قوي خودت رو تونستي در قالب داستان بيان كني و نكاتي كه (در حد تجربه ي ناچيزم )به نظرم ميرسه اگه دقت داشته باشي ،در نوشته هاي بعدت هم ممكنه به دردت بخوره رو ليست كردم برات...قلمت براي تشبيه ،بسيار تواناست و اين نكته ي بسيار مهميه كه البته اگه به حد و اندازه رعايت بشه ،خوندن داستانت رو دلنشين تر مي كنه...
    در همون پست اول :

    _ «سكوتي كه هرگز قصد رهايي نداشت » اگه جمله رو به اينصورت تصحيح كني « سكوتي كه هرگز قصد رهايي ام را نداشت » خواننده بهتر متوجه منظورت ميشه...
    _ «فرياد مي كنم در آب وحبابها برخنده ي ماه مي گريند»با اينكه دوتا جمله ي توصيفي هركدوم جداگونه خيلي زيباست .. .اگه منظورت حبابهاييه كه از فرياد توي آب بوجود مياد و خواستي جمله رو با كلمات خنده و گريه به حالت ضدو نقيض دربياري بسيار خوبه ...ولي كمي نامانوس است...
    _ « آسمان چه غريبانه مي گريم» جمله رو بصورت « مي گريد» بايد تموم كني...
    _ «ساختم و در وسعت دامنه سوختم » ...منظورت رو به من نرسوند...
    _ هميشه اين طوق را بر گردن مي كشاندم » بهتره بگي « هميشه اين طوق را بر گردن مي كشانم » كه زمان جمله با قيد زمان« هميشه» كه در ابتداي جمله آوردي هماهنگ باشه...
    _ ازين جمله ات خيلي خوشم اومد«سرودم... و هيچ نخواندند» اگه با فاصله اين دو جمله رو به صورتي كه نوشتم بذاري مفهوم تاكيدي روش بيشتر ميشه...
    در پست بعديت:
    _ جمله ي « چه صندلي پيري...» و بقيه جملاتي كه در وصف حالات ظاهري اون بيان كردي خيلي عالي بود...
    _ «نشستم .نيمكت خيساب اشك بود»بعد از اون توصيفي كه از بارون داشتي بهتره بگي « نيمكت ،خيساب بود» در اينجا «اشك» به نظر كافي نيست تا نيمكتي رو خيساب كنه...
    _ و اين جمله « چيه؟ كجا مي ري بدبخت؟ ترسيدي ؟ » مخاطبش خود شبنم است؟ولي گوينده چه كسي است؟آيا نجواي دروني شبنم با خودشه؟
    در پست چهار و پنج:
    _ در پاراگراف اولين برخورد با «محمد» شخصي رو توصيف مي كني كه اصلا" لهجه نداره و دو سه پاراگراف بعدي (همون شخص؟؟؟)كه توي زيرزمين بوده ناگهان لهجه ي جنوبي غليظي پيدا ميكنه...اصلا" اين «محمد » با شبنم چه نسبتي داره؟ فقط دوستن؟ وبنابه همين دوستي شبنم رو «آبجي» صدا ميزنه؟
    در پست هشتم :
    _ معني اين جمله «چشمها را به دنيايي گشودم كه هرگز دشنه اش را رها نساخت» اين بود كه « دنيا هميشه آماده ي جنگ با منه؟»
    _ از اين جمله ات خيلي خوشم اومد« با قضاوتي ناتمام، در چشمانش خيره نگريستم»...
    چندتايي هم اشتباه تايپي داشتي:«ساقر مستي» كلمه ي « ساغر » درست است...«ديواري فرتوط» كلمه ي «فرتوت» درست است ...«سهمي كه از اين جاده برمن نسيب شد» كلمه ي «نصيب» درست است...« مرحم مي بخشيد»كلمه ي « مرهم » درست است...«هذيون ميگي» كلمه ي «هذيون» درست است ...
    نكته ي مهم ديگه اي كه بهتره در نظر بگيري اينه كه از نشانه هاي ادبي بيشتر استفاده كن ،چون جملات تشبيهي در داستانت بوفور پيدا ميشه ،اگه از فاصله ي مناسب بين تشبيهات و گيومه ،نقل قول و... استفاده كني ،منظورت رو بهتر مي رسوني ...مثلا" چند جمله ي تشبيهي رو پشت سرهم قرار نده چون كه از زيبايي هركدوم كاسته ميشه...
    در روند داستانت به قولي «فلش بك» استفاده كردي ...اين كار خيلي استادانه است به شرطي كه خط اصلي داستان از دست خواننده خارج نشه و رابطه ي شبنم با شخصيت هايي كه به داستانت اضافه مي كني ،كاملا" شفاف و واضح بشه براي خواننده ...مثلا" شميم بنا بر چيزي كه من فهميدم دختر شبنمه ولي « حميد» رو دقيقا" معرفي نكردي ...احتمالا" گذاشتي براي قسمتهاي بعدي ...
    دوست عزيز...خيلي با احساس و خوب نوشتي ...منتظر ادامه ي داستانت هستم .پايدار باشي.ياحق

  8. این کاربر از nil2008 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •