نترس!رمان همین جوری میشه!نمی تونی تا آخرش تصمیم درستی بگیری بهت توصیه می کنم فقط بنویسی....هر چی به ذهنت زد بنویس فوقش بعداً پاره می کنی اما تا ننویسی داستان ساخته نمی شه می گند آگاتا کریستی
می گفت خود منم نمی دونم قاتل داستانهام کی اند!وقتی به اون موقعیت که نمی دونی رسیدی می بینی حالا
می دونی قراره چی بشه!اینه که به نویسنده هیجان می ده!چون در طول نوشتن کم کم شخصیتهاتو خوهی
شناخت.در مورد هفت سال باید بگم من اونوقتها بچه بودم و چون قرار بود داستانم خارجی باشه باید اطلاعات کافی جمع می کردم غیر از اینها شرایط خانواده گی ا م هم سخت بود برای همون طول کشید