تو این چند ساله اخیر همه چیز توی این فوتبال داشتیم بجز یک چیز که جاش خیلی خالی بود . . .
رئیس فدراسیون مار و پله (ببخشید دو و میدانی) میاد میشه رییس فدراسیون فوتبال ، جناب آقای X می شه رییس تربیت بدنی و همزمان کاندید می شن برای شهرداری ، کمیته المپیک ، ریاست AFC و چندین جای دیگه که از حوصله دوستان خارجه ، بعد همین آقا می بینه توی این کارها نمی تونه به جایی برسه تصمیم می گیره به برق کشور یه سروسامونی بده و برای وزیر نیرو شدن اقدام می کنه و خلاصه اینکه نتیجه زحمات این آقا و رئیس فدارسیونش اینه که به جام جهانی زنگ می زنن (!) میگن ما کار داریم نمی تونیم بیاییم داریم خودمون برای مسابقات ملت های آسیا آماده می کنیم . . .
یه آقای که همه بهش می گن دایی (فکر کنم برادر زاده هاشم بهش نمی گن عمو اونها هم می گن دایی ، الله و علم ...) تصمیم می گیره هر چی مردم و کارشناس و خبرنگار و گزارشگر و... می گن برعکشو انجام بده تا شاید یک سبک جدید راه بیاندازه که جواب نداد اونم به خاطر اینکه بعضی وقت ها بصورت ناخودآگاه حرف کارشناس ها رو گوش کرد که نتیجشو دیدید ...
یه نفر به اسم علی خبرنگاران بی تربیت و ادب می کنه ، چند تا از مربیان خودشون شخصا بازیکنان رو تنبیه می کنن و جریمشون نقدا می گیرن ، مدیرعامل یک باشگاهیی بخاطر کل کل با سرمربی تیمش و ثابت کنه که مدیریت اون باعث قهرمانی شده می یاد دستیار اونو سرمربی می کنه و تو دلش می گه { مدیریت من انقدر قوییه که تیمو با دستیارت قهرمان می کنم} .... و همجا اعلام کرد مربیگری علمی رو جایگزین مربیگری سنتی می کنم الان تیمش از رتبه اول شروع کرده هفته ای یکی دو پله سقوط می کنه می خوان با مربی علمیشون فرضیه سقوط آزاد رو تجزیه و تحلیل کنن...
و یک مدیر دیگه قرار بود بیاد پرسپولیس و نجات بده هنوز مدیر نشده تو دفترش با همه مربیان و بازیکنان تیم صبحانه می خوره و هم رو با چایی شیرین شکر گیر می کنه که با اون هماهنگ باشن و ... خسته شدم دیگه نمی گم فقط نتیجش این شد که لیگ تموم شد تیمش نه ترکیبش و پیدا کرد نه جایگاشو و طرفداران این تیم هر وقت می بره به خودشون تلقین می کنن که دیگه تیموشون داره زلزله می شه ولی نمی دونم چرا همش دعا می کنن ای خدا کاری کن تیممون حداقل سوم بشه سال بعد بریم آسیا و ...
منشور اخلاقی ، داور ، عنایت ، مسعود مرادی، کفاشیان ، دی کارمو ، فیروز کریمی و ... هم بماند برای بعد
.
.
.
حالا تو این هاگیر واگیر یه سوپرمنی ، مرد عنکبوتی ، زورویی کم داشتیم که ایشونم با اسم مستعار امپراطور تشریف آواردن ، البته آدم های حسود بهش می گن دروغگوی بزرگ ، بعضی ها هم می گن شومن (مرد نمایشی) شیث رضایی و نیکبخت بهش می گن نرمن و ...
مهم نیست که اسمش چیه مهم اینه که دیگه جاش خالی نیست