میلاد جان ..دوست من سرخود دارو نخور عزیزم.....
حتما حتما باید روانپزشک برات تجویز کنه.......
تو نمیدونی من چی کشیدم از دارو سر خود خوردن وگرنه هزار سال فکر خوردن دارو سر خود رو نمیکردی....
حالا که گفتم بزار قشنگ برات تعریف کنم...............
حدود 1 سال پیش مثل شما بودم ..سر خود دارو های ضد افسردگی و روانپزشکی رو رویه مغذم امتحان میکردم....
یه روز سیتالوپرام میخوردم...فرداش سرترالین...یه روز فلوکستین...یه روز لووکس...یه روز میرفتم تو کار هالوپریدول
فقط بهت بگم نابود شدم
یه شب که سرترالین خورده بودم خوابم نمیبرد اصلا کلا خوابم بهم خورده بود....
گفتم بزار یه قرص بخورم خوابم بگیره شاید....رفتم تو کشوی قرصها ورداشتم هالوپریدول خوردم.....
از شانس بد من هالوپریدوله تارخش مصرفش گذشته بود....هیچی خوردم رفتم بخابم....با خودم خدایا خودت بخیر کن
شاید با هم تداخل داشته باشه...بعد از گذشت 1 ساعت .....
یهو دنیا برام جهنم شد .....تپش قلب 1000000000000 در دقیقه.....
احساس مرگ....احساس خفگی...احساس گر گرفتگی.....سر شدن بدن.......همین الا دارم مینویسم تنم لرزید یاد اونموقع افتادم...
هیچی من اونشب دچار حملات عصبی ( پانیک ) شدم....حملات ترس و وحشت به دلیل خوردن سر خود دارو های اعصاب..
حدود 5 ماه جهنم بود زندگی برام...هازر بودم 100000000000000000 تومن بدم زمان برگرده به قبل از خوردن اون قرص هالوپریدول
5 ماه کابوس ...5 ماه وحشت در خواب....5 ماه من بهشمیگفتم زیر پای مغز خالی شدن مثلا خواب بودم یهو انگار برق مغزم میپرید از خواب میپریدم...
.gif)
وایی یادش بخیر وحشت در خواب...
بزار تعریف کنم وحشت در خواب رو....ببین خوابی یهو خواب مببینی یه نفر داره میکشتت به دلیل اینکه مغز حالت طبیعیه خودش
رو از دست داده فکر میکنی تو دنیایه واقعی داره اتفاق میفته یهو 1 متر میپری داد میزنی 3 شب میدویی تا برسی به افراد خونتون....
میلاد ترو به 14 معصوم تو رو به هر چیزی یا کسی که تو زندگیت قبول داری قسمت مسدم نخوری قرص اعصاب سر خود...
بخاطر من نخور....دوست ندارم کسی تجربه من رو تجربه کنه.....
.gif)