کمک برای مشاوره کردن والدین »»»» مهــــــــــم ««««

[a3m00n]

همه چیو دوستان بهت گفتن

ولی بهت میگم اول حرفتو با یه جمله قشنگ و آخر حرفتم با یه جمله قشنگ تموم کن
بیا برو تو این تاپیک جمله پیدا کن

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

راستی اون پژشکیه عبدالله خواجه هست ؟!

مرسی...
نه بابا
عبدالله ... !!!

بهنام هستش.
نمیشناسیش
خیلی خوب حرف میزنه

[sadegh_pc]

سلام
برای اینکه بتونی اعتماد بنفس داشته باشی سعی کن متن ای که می خوای سخنرانی کنی رو بنویسی و چند بار بخونیش تا حفظت بشه..لفظ قلم هم حرف نزن....تن صدات هم یه حالت نباشه نه اینکه از اول تا آخرش یه جور حرف بزنی تا همه خوابشون ببره!!! سعی کن چند مثال از رتبه های خوب و کارشون بگی اینجوری تاثیرحرفات بیشتر می شه مثلا کسانی که درسشون خوب نبوده بعد یه دفعه ای درسشون خوب شده و جاهای خوب قبول شدن مثلا نمونه بارزش خودم!!!
رو برنامه ریزی خیلی تاکید کن امسال چند از دوستای من بودن که درسشون بهتر من بود ولی تو روز فقط یه درسی که عشقشون میکشید حتی اینا ترازهای کانونشون توی تمام سال بهتر از من بود ولی آخر کنکور رو خراب کردن ... من مدت زمان درس خوندن هم رو به بازه های 2 ساعته تقسیم می کردم و تو هر بازه یه درس رو خوندم و هردو هفته یه بار با توجه به درصد های کانونم و مقایسه با 2 هفته پیش رو یه درس خاص تاکید می کردم
والدین سعی کنن فضای آرومی رو برای بچه ها ایجاد کنن تا با آرامش درس بخونن چون واقعا کوچکترین دغدغه نمی ذاره آدم درس بخونه
نسخه همه ی بچه ها عین هم نیست نگن مامان بچه فلانی اینکار رو کرد تو هم بایداینکار رو بکنی چون نیازها متفاوته
به خواسته های بچه ها احترام بذارن به زور مجبورشون نکنن کلاس برن چون والدین می ببینن همه دارن کلاس می رن فک می کنه اگه بچه خودش کلاس نره از دیگران عقب می مونه درصورتی که شاید فرزند دلبندتان(!) به کلاس احتیاج نداشه باشه چون همیشه کلاس مفید نیست بعضی وقتا حتی جو کلاس باعث میشه دانش آموز گمراه بشه
مقایسه هم ممنوع
امیدوارم کنفرانس خوبی داشته باشی(اگه من جات بودم یه جوری می پیچوندمش)

[saeed_h1369]

خب اگه من بودم که کولاک میکردم من یه بار رفتم واسه بچه حرف زدن همشون انگشت به دهن مونده بودن چون خیلی زبون بازم

خب برسیم به بحث
ببین سعیدم
من میگم تو برداشتاتو بردار
اول همه هدف مهمه اینقدر مهم که حد نداره داشتن هدف باعث میشه هیچ چیز جلوت رو نگیره و اینکه تمام مشکلات به راحتی حل بشه وقتی تو تصمیم میگیری یه رشته ی خوب توی مثلا شریف یا تهران قبول بشی هیچ وقت گلایه و شکایتی نداری که خسته شدمو از این حرفا وقتی که به هدفت نگاه میکنی دل گرم میشی و امیدوار میشی که یه روز جواب همه این زحمتارو میبینی پس هدف خیلی مهه و اینکه نه خیلی سطح پایین انتخاب کنی نه خیلی بالا البته بگم که هر چیزی رو که بخوای میتونی بشی مثلا من از اول تابستون هدفم مکانیک تهران یا مکانیک امیرکبیر بود چون که هدفمو انتخاب کردی بودم صددر صد مطمئن بودم که بهش میرسم اگه همون اول تصمیمم رو شریف بود حتما میرسیدم بهش و اگه صنعتی اصفهان بود حتما میرسیدم بهش
بعد شیوه درس خوندن این که از رفتن به کلاسای خصوصیو این ها پرهیز کنن و با خوندن کتابای کمک درسیه خوب صد برابر اون کلاسا بهره ببرن
هیچ درسی رو بیش از 2 ساعت پشت سر هم نخونن و با تعویض درسها خستگی رو از تنشون بیرون کنن
پدر و مادر ها از گفتن اینکه برو درستو بخون چرا اینجا نشستی امروز چند ساعت درس خوندی چقدر کم و این حرفا جدا پرهیز کنن پدر و مادر باید حکم تشویق رو داشته باشن تماما روحیه بدن و به هر دلیل مسخره ای هم شده اعتماد به نفس بچه ها رو بالا ببرن مثلا میاد میگه وای نمیدونی مامان چه مسئله ی سختی رو تونستم حل کنم اینجا مامانه میتونه با حرفاش انگیزه ای به بچه بده که از استراحتشم بزنه و بره سر حل مسئله های بعدی

[ati_1991]

رفتار والدین بستگی به خصوصیات فرزندشون داره، ولی در کل یه چیزای مشترکی رو هم میشه گفت:

-والدین نتیجه آزمون هاشون رو پیگیری کنن، نه همون موقع که از آزمون میاد و خسته اس، در یه فرصت مناسب حتما با دلگرمی و حالت دلسوزی ازش سوال کنن. براشون پیشرفت فرزندشوم مهم تر از پس رفتش باشه... مواقعی که بیشتر بچه درس خونده و موفق بوده، بیشتر عکس العمل نشون بدن و اونو تشویق کنن. بهش امید بدن، بگن که بهش افتخار می کنن. با توجه به توانایی فرزندشون، ازش بخوان که هدف متناسبی رو برای خودش تعیین کنه، و همیشه اون هدف و خوشحالی که با رسیدن به هدف نصیب خود فرزند میشه رو براش توضیح بدن... .

-موقع هایی که دانش آموز بعد از چند ماه درس خوندن خسته میشه، بهش اصرار نکنن که درس بخونه، چون اثر معکوس داره، به جاش ببرنش گردش و کمک کنن تا زودتر نیروی قبلی رو پیدا کنه و شروع کنه به درس خوندن.بچه همیشه حضور اونا رو در کنار خودش احساس کنه!

-لازم نیست زیاد لی لی به لالاش بذارن و هر دقیقه براش آب پرتقال و ... ببرن. اکثر اوقات مواد قندی که خودش دوس داره، کافیه.

-موقع آزمون ها و روزایی که استرس داره، طبیعی هست که والدین هم استرس دارن حتی بیشتر از خود داوطلب.. توصیه میشه که اصلا اون رو به داوطلب منتقل نکنن.


***چون گفتی با هم خوباشونو انتخاب کنیم، من با احترام به حرفای بقیه، که حتما مفیدن؛ اینا رو انتخاب کردم:

-روش صحیح مطالعه درس خوندن از زمان رسیدن به خونه تا زمان خوابیدن نیست.
-معمولا مطالعه باید در زمان های منقطع صورت بگیره.
-مهمترین کمک پدر و مادر در این دوران برای بچه ها اماده کردن شرایط مناسب برای درس خواندن است.از مهمانی ها ی بی مورد، مسافرت های غیر ضروری یا سایرعواملی که میتونن به هر نحوی بچه ها رو از درس خوندن بندازن تا حد امکان دوری کنن.
-پدر و مادر باید سنگ صبور بچه ها باشن.چون در این سال اونا به شدت تحت فشارند و به همین خاطر بعضی اوقات دوست دارند تا در مورد موضوعاتی که اونها رو درگیر کرده با دیگران صحبت کنند.بهتره پدر و مادر حتی اگه حرف خاصی برای گفتن نداردن به اونا خوب گوشکنن تا حداقل زمینه ارامش بچه ها رو فراهم کنن.
-از مقایسه کردن بچه خودشون با دیگران و مخصوصا افرادی که رتبه های بالاتری در ازمون ها می اورند به شدت پرهیز کنن.این کار ممکنه در نهایت انگیزه درس خوندن رو از بچه بگیره.برای انتقاد باید از راه های صحیح وارد شد.کلا در چنین مواردی باید پدر یا مادر در کنار خود دانش اموز در ضدد بررسی مشکلات برایند.

[majid_potter7]

والدین از مقایسه کردن بچه هاشون با کسای بهتر از اونا خودداری کنند و از اونطرف هم بیخودی امید واهی به بچه هاشون ندن که شما از همه بهتری...در مقابل نتایج ضعیف عکس العمل تند نشون ندن و در مقابل نتایج خوب هم متعادل برخورد کنن که بچه فکر نکنه خبریه...یه جوری با بچه هاشون برخورد کنن که خود بچه ها راغب باشن نتایج و کاراشونو با خونواده در میون بذارن و احساس صمیمیت بیشتری بکنن تا یه وقت دوستا جایگزین خونواده نشن...پیگیر کارای بچه تو مدرسه باشن..فکر هم نکنن که خوب درس خوندن زیاد درس خوندنه...
اینا مطالبی بود که واسه خود من خیلی مهم بودن..خونوادمم خوب رعایت کردن...
امیدوارم امشب موفق باشی..

[seyyedi]

دوستان سلام
همه چیز رو دوستان گفتن منم یه چیز رو میگم
به نظر من بعد از این که هدفشون رو مشخص کردن بعد با توکل به خدا شروع کنن
من چیز دیگه ای رو دوست داشتم قبول بشم و توکل کردم
اون رو قبول نشدم ولی چیزی رو قبول شدم ربط زیادی به اون رشته دلخواهم داره از طرفی سرایط دیگه ای که رو من با قبول شدن در رشته مد نظرم از دست میدادم با این قبولی الان برام مهیا شده
و این چیزیه که حتی فکرش رو نمی کردم و معتقدم تنها نتیجه توکل کردن به خدا بوده
توکل به خدا این جوری نمیشه که فقط بگیم خدایا فقط تو امید منی بعد از اون طرف به هر بهونه ای کاری رو بکنیم که درست نیست
مثلا بیایم با بهونه این که هنره و قشنگه متال باز باشیم و توکل به خدا هم بکنیم
این جوری نمیشه
راستی حسینی باید توکل کرد
این به نظرم عامل مهمیه که باید بهش توجه کرد
اونوقته که وقتی کنکور رو میدی و از خدا میخوای چیزی رو بهم بده که خودت میدونی به صلاحمه درست میشه
این چیزی بود که فکر کنم دوستان بهش اشاره ای نکردن
علی علی

[Gam3r]

دوستان سلام
همه چیز رو دوستان گفتن منم یه چیز رو میگم
به نظر من بعد از این که هدفشون رو مشخص کردن بعد با توکل به خدا شروع کنن
من چیز دیگه ای رو دوست داشتم قبول بشم و توکل کردم
اون رو قبول نشدم ولی چیزی رو قبول شدم ربط زیادی به اون رشته دلخواهم داره از طرفی سرایط دیگه ای که رو من با قبول شدن در رشته مد نظرم از دست میدادم با این قبولی الان برام مهیا شده
و این چیزیه که حتی فکرش رو نمی کردم و معتقدم تنها نتیجه توکل کردن به خدا بوده
توکل به خدا این جوری نمیشه که فقط بگیم خدایا فقط تو امید منی بعد از اون طرف به هر بهونه ای کاری رو بکنیم که درست نیست
مثلا بیایم با بهونه این که هنره و قشنگه متال باز باشیم و توکل به خدا هم بکنیم
این جوری نمیشه
راستی حسینی باید توکل کرد
این به نظرم عامل مهمیه که باید بهش توجه کرد
اونوقته که وقتی کنکور رو میدی و از خدا میخوای چیزی رو بهم بده که خودت میدونی به صلاحمه درست میشه
این چیزی بود که فکر کنم دوستان بهش اشاره ای نکردن
علی علی

دیگه دیر گفتی 20 دقیقه دیگه سخنرانیش شروع میشه ! : دی

سعید جان اومدی خبرمون کن ببینیم چی کار کردی ... خدای نکرده نکنه گلودرد گرفته باشی ؟

[seyyedi]

دوستان سلام
نه بابا خودش گفته که ساعت 9 سخنرانیه
نمی دونم والا
شایدم تغییر کرده باشه
علی علی

[Gam3r]

دوستان سلام
نه بابا خودش گفته که ساعت 9 سخنرانیه
نمی دونم والا
شایدم تغییر کرده باشه
علی علی

آخر پست اول رو بخون

ویرایش : ساعت از 9 شب شد 5 بعد از ظهر :(

[a3m00n]

دیگه دیر گفتی 20 دقیقه دیگه سخنرانیش شروع میشه ! : دی

سعید جان اومدی خبرمون کن ببینیم چی کار کردی ... خدای نکرده نکنه گلودرد گرفته باشی ؟

سلام
محمد راست میگه.
من این پستو ندیدم و رفتم : دی( دستت درد نکنه بهرحال مرسی)


.............


بچه ها سخنرانی الان تموم شد !

خیلـــــــــــــــــی خوب بود.
واقعا نمی دونم چجوری تشکر کنم ازتون

از تک تکتون ممنونم.

خیلی عالی از آب در اومد
همه انگشت به دهن موندن(می ترسم چشم بزنن : دی )


بازم میگم دستتون درد نکنه عزیزان

مــــــــــــــــــــــــ ــــمــــــــــــــــــنـ ــــــــــــــــــو ن