تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 36

نام تاپيک: همه چیز در مورد سری بازی های ترسناک سایلنت هیل

  1. #11
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    10 داستان سری بازی های سایلنت هیل

    سلام
    داستان سايلنت هيل 1،2،3
    سايلنت هيل ، اسم يک شهر توريستي ، جايي در امريکاست. اين شهر تاريخچه اي سياه دارد و در سالهاي جنگ داخلي ، برده هاي زيادي در اين شهر اعدام شده اند.
    سالها مکان هاي قديمي آن محل بازديد گردشگرها بوده ، ولي حالا شهر وضعيت ديگري پيدا کرده است. ديگر کسي در آن ساکن نيست و شهر به يک مکان جن زده بدل شده است.
    اين اطلاعات اوايل شماره دوم به شما داده مي شود; اما دليل اين ماجراها چه بوده است؟ از شماره اول شروع مي کنيم. هري ، نقش اول ماجرا، دختر 7 ساله اش رادر يک تصادف گم مي کند و در سراسر بازي به دنبال اوست.
    از طرفي يک پيرزن جادوگر به نام داليلا نيز به دنبال دختر هري مي گردد. در شماره سوم بازي متوجه مي شويم او وابسته به يگ گروه شيطان پرستي بوده که براي احضار خداي خود، سامائل ، اعتقاد به رسوم عجيبي دارند.
    يکي از اين مراسم به دنيا آوردن فرزندي از يک مادر وابسته به اين فرقه است که طبق پيش بيني قرار بوده حامل روح سامائل باشد; ولي از بخت بد آنها مادر، 2دختر دوقلو به دنيا مي آورد.
    شريل يکي از اين دخترهاست که پس از رها شدن در خيابان به عنوان فرزند خوانده هري بزرگ مي شود. اليسا دختر ديگر است که به خدمت داليلا در مي آيد. داليلا براي اين که نيمه ديگر روح او را که در بدن شريل است احضار کند، دست به شکنجه اليسا مي زند.
    به همين علت اليسا که داراي روح شيطاني ساموئل و قدرت هاي تاريک اوست شهر را به مکاني نفرين شده تبديل مي کند. در پايان ماجراي شماره اول ، هري با موجودي که از ملاقات شريل و اليسا شکل مي گيرد مبارزه مي کند و پس از شکست دادن او نوزادي را مي يابد که در حقيقت همان روح واحد شريل و اليساست و در قالب يک نوزاد دوباره به دنيا آمده است.
    اگر به جزييات بيشتر اين ماجرا علاقه داريد فايلي را که داگلاس در نيمه بازي سايلنت هيل 3به شما مي دهد، کامل بخوانيد.
    اين دختر هدر ناميده مي شود و 17 سال ، بعد در سايلنت 3با سرنوشت او آشنا مي شويم. هدر همان قهرمان شماره سوم است که دوباره به وسيله اعضاي فرقه شيطان پرستان مورد تعقيب قرار مي گيرد. اين بار زني به نام کلاديا در جستجوي هدر است.
    کلاديا تصميم دارد دوباره مراسم احضار سامائل را اجرا کند و براي اين کار به هدر احتياج دارد. همان طور که در پايان بازي ديده ايد، اين مراسم با شکست مواجه مي شود و هدر در پايان کلاديا را از ميان مي برد. اما شماره دوم داستاني کاملا مستقل دارد.
    ما در شماره دوم بيشتر با تاريخچه شهر آشنا مي شويم و مکان هاي بيشتري را مي بينيم. اطلاعات کامل راجع به فرقه سامائل را مي توانيد در يک کتاب زير بازي Born From a Wish در سايلنت هيل 2 بيابيد.
    درياچه شهر سايلنت هيل مکاني است که يک کشتي مسافربري با تمام مسافرانش در آن غرق شده اند و جسد آنها هيچ وقت پيدا نشده است. همچنين در زير زمين موزه شهر، سياهچال هايي پيدا مي کنيد که محل نگهداري و شکنجه برده ها زمان جنگ بوده است.
    در آن زمان کساني به عنوان مامور اعدام برده ها وجود داشتند که صورت خود را با يک نوع ماسک هرمي شکل مي پوشانده اند. اين اطلاعات را مي توانيد از بريده روزنامه هايي که در موزه هستند به دست بياوريد.همچنين در سايلنت هيل 2به راز شهر پي مي بريم.
    سايلنت هيل مکاني است که وقتي شخصي وارد آن مي شود همه گناهان و پشيماني هاي گذشته اش به صورت هيولاها و موجودات جهنمي به او حمله مي کنند. به اين ترتيب معلوم مي شود که چرا لارا که دختر کوچک و معصومي است مي تواند بدون ديدن هيولا در شهر رفت و آمد کند يا وقتي جيمز از کابوس هاي خود براي ديگران صحبت مي کند آنها حرفش را قبول نمي کنند.
    شخصيت ديگر بازي ، مارياست که شبيه همسر مرده جيمز است. ماريا در حقيقت بزرگترين مجازات سايلنت هيل براي جيمز به شمار مي آيد. ماريا انسان نيست ، بلکه يک نوع توهم است (اگر دقت کنيد اين موضوع را در زير بازي Born from a wish متوجه خواهيد شد) به همين علت بسيار شبيه همسر جيمز است و مرتب در طول داستان جلوي چشم جيمز کشته مي شود تا خاطره مرگ همسرش را براي او زنده کند. همسري که خود جيمز قاتلش بوده است.
    شيوه پايان بازي همان طور که مي دانيد به انتخاب شما بستگي دارد. البته اگر در شماره اول داستان جانبي دکتر کافمن و بيمارستان عجيب و غريبش را دنبال کنيد متوجه وجود داروي هاي توهم زاي عجيبي به نام کلادياي سفيد (به تشابه اسمي آن با شخصيت منفي شماره سوم توجه کنيد) خواهيد شد که ظاهرا دکتر کافمن روي بيماران خود استفاده مي کرده و شايد به اين معنا که باشد همه جريانات سايلنت هيل يک نوع توهم ناشي از داروست.
    به هر حال ماجراهاي سايلنت هيل همچنان ادامه دارند و هر شماره همان قدر معماهاي گذشته را پاسخ مي دهد که نقاط مبهم جديد به آن اضافه مي کند.
    مقاله از روزنامه جام جم
    موفق باشيد...
    نوشته شده توسط vahid1400 در فروم بازي دات

    *********************************************
    اينم داستان silent hill4
    این شماره یه جورایی به شماره دوم مرتبط است که در ادامه دلیل آن را ذکر میکنم .
    قهرمان این شماره مردی به نام هنری است که 2 سال پیش به آپارتمانی به بام South Ashfield آمده
    و در واحد شماره 302 زندگی میکند و محل زندگی او فاصله بسیار کمی از شهر سایلنت هیل دارد .
    حالا هنری چند شبی است که کابوسهای وحشتناکی میبیند . خواب میبیند که در خروجی اتاق او با قل و
    زنجیر بسته شده و اتاقها پر از ارواح شده اند .
    اما یک روز صبح که از خواب بلند میشود متوجه میشود که کابوسهای او حقیقت پیدا کرده و دیگر نمیتواند
    از اتاق خود خارج شود . تنها یک سوراخ عجیب در دستشویی وجود دارد که شما با هر بار ورود به این
    سوراخ به یکی از نقاط وحشتناک شهر سایلنت هیل میروید .
    اما قضیه چیست ؟
    قبل از شما پسری به نام والتر سولیوان به همراه مادرش در این آپارتمان و در اتاق 302 زندگی میکرده اند.
    ( یعنی اتاقی که هنری در آن زندگی میکند ) مادروالتر در اثر حادصه ای میمیرد و والتر که حال مادر خود
    را از دست داده توسط گروهی ( احتمالا شیطان پرستی ) متوجه میشود که اگر 21 نفر را قربانی کند دوباره
    مادر وی زنده خواهد شد . پس او نیز شروع میکند به قربانی کردن انسانها به امید اینکه مادرش زنده شود .
    و این قربانیها از افراد مختلف ساختمانی هستند که والتر در آن زندگی میکند .
    والتر 15 نفر را قربانی میکند که ناگهان راز قتلها فاش شده و پلیس والتر را دستگیر ميكنن و والتر خودش را در زندان با يه قاشق خفه ميكند
    حال روح والتر در قالب یک بچه کوچک به این دنیا آمده تا 6 نفر دیگر را نیز قربانی کند تا مادرش زنده شود
    اما این 6 قربانی دیگر چه کسانی هستند ؟
    اولی زنی است که در مترو با آن آشنا میشویم . نفر دوم مردی است که در جنگل او را میبینیم .
    نفر سوم را در زندان و نفر چهارم را هم در قسمت آپارتمانها میبینیم که هر کدام به طریقی کشته میشوند .
    اما نفر پنجم دختر نظافت چی آپارتمان است که در اتاق بقلی شما یعنی 301 زندگی میکند و نفر ششم و
    آخرین قربانی کسی نیست به جز خود شما یعنی هنری .
    و شما در طول بازی سعی میکنید جان خود و پنج نفر دیگر را نجات دهید اما در پایان تنها موفق به نجات
    جان خود و دختر نظافت چی که ایلین نام دارد میشوید . البته این یک نوع پایان است .
    بازی کلا 4 نوع پایان دارد که در بدترین نوع آن هم ایلین و هم شما کشته میشوید و والتر به هدف خود
    میرسد .
    اما دلیل ربط این بازی به شماره 2 چیست ؟
    من شخصا سه دلیل برای آن دارم :
    اول اینکه صاحب این آپارتمانی که هنری در آن زندگی میکند شخصی است به اسم :فرانک ساندرلند
    که از نظر فامیل با جیمز در سایلنت هیل 2 مشابه است .
    دوم اینکه شما در سایلتت هیل 2 در قسمت آپارتمانها وقتی برای گرفتن یکی از سکه ها در زباله دانی
    هستید تکه ای روزنامه پیدا میکنید که در آن نوشته : قتلهای سریالی 15 نفر توسط والتر سولیوان .
    و سوم اینکه شما در آخرهای بازی سایلنت هیل 4 در اتاق مخفی که در اتاق شما وجود دارد و جنازه
    والتر در آنجا آویزان است . در کنار جسد چاقوی بسیار بزرگی دیده میشود که از نظر ظاهری بسیار
    مشابه چاقویی است که در سایلنت هیل 2 در دست آن موجود با ماسک هرمی شکل وجود دارد .
    خوب این بود توضیح مختصری از داستانهای 4 شماره سایلنت هیل .
    امیدوارم مورد توجهتون قرار گرفته باشه .
    اين قسمت رو هم اقاي طه رسولي در تكميل داستان دوستمون نوشتند:
    قبل از هنري يه نفر ديگه تو اين آپارتمان زندگي مي كرده كه به همين بلا دچار شده. اونم يه خبرنگار بوده (كه اسمش الان دقيقا يادم نيست) و اول بازي كه از ديد هنري داريم خواب مي بينيم در حقيقت روياهاي اون نفر قبلي رو مي بينيم (يادت باشه كه اول بازي عكس هنري رو تو اتاق مي بيني كه طرف نمي شناسش) كه خودش يكي از 21 قرباني والتر بوده. بيشتر نامه هايي رو كه وسط بازي دريافت مي كني از طرف همون آدمه.
    داستان هم اينجوريه كه وقتي مادر والتر مي ميره والتر رو به همون پرورشگاهي مي برن كه ما هم خرابه هاشو مي بينيم و دو دفعه مي ريم توش. ولي اين يتيم خونه رو آدمايي اداره مي كردن (مال همون فرقه شيطان پرستي سامايل) كه همه اين بلاها از به خاطر اوناست. بچه ها رو شكنجه مي دن و وقتي هم مي ميرن از تو سوراخ كف اتاق ها جسداشونو مي ندازن پايين....
    والتر شديدا به تعليمات اين گروه اعتقاد پيدا مي كنه و مي خواد به اونا عمل كنه و طيق يكي از مراسم اونا براي زنده كردن مادرش تصميم به قتل 21 نفر داره و حتي مي خواد كودكي خودشو هم بكشه! (اون بچه فقط خاطرات دوران كودكي والتره نه خودش)
    والتر توسط پليس كشته نمي شه (طبق همون روزنامه در سايلنت هيل 2) بلكه خودشو تو زندان مي كشه (با يه قاشق)
    نوشته شده توسط kain در فروم بازيدات

    ************************************************
    از لحاظ داستاني قسمت سوم بازي در ادامه قسمت اول هست و قسمت 4 بازي در ادامه قسمت دوم بازي هست
    و قسمت اول و دوم و همچنين سوم و چهارم هيچگونه ربطي بهم ندارن

  2. این کاربر از Babak_King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    11 راهنمای سایلنت هیل 4

    موضوع: راهنمای سيلنت هيل 4



    اين راهنما به طور کلی ميباشد و به جزييات نپرداخته،همچنين برای کسانی که ميخواهند نسخه پي-سي بازی را ،بازی کنند قابل استفاده ميباشد،چون فرقی بين نسخه پی اس تو با پي-سي نيست.مرحله مترو:بعد از اينکه اطاق را کاملاً گشتيد،صدايی از همام مياد،وارد آنجا شده ،يک سوراخ ميبينيد وارد ان شده،از مترو سر در مياوريد،با شخصی به نام سينتيا روبرو ميشويد،هدف در اين مرحله به دست اوردن سکه برايه وارد شدن به مترو هستش،دوباره به اطاق بر گرديد،در پذيرايی اطاق يک کمد هستش ان را کنار بزنيد يک تفنگ به دست مياوريد،سپس صدای تلفن را ميشنويد،به اطاق خود برگرديد تلفن را بر داريد،سينديا به شما ميگويد،اگه دنبال سکه هستيد،در دستشويی موجود است،به مترو بر گرديد،در دستشويی زنانه روی دست يک مجسمه سکه را بر داريد،و وارد مترو شويد،سينديا را نجات دهيد و بقيه راه را ادامه دهيد تا مرحله به اتمام برسد
    مرحله جنگل: وارد جنگل که شديد يک راه بيشتر موجود نيست راه را تا پايان ادامه دهيد تا به يک مکان بزرگ برسيد،يک خانه در وسط وجود دارد،هدف اين مرحله اينست که کليد خانه را به دست اوريد،اگه خانه را شمال فرض کنيم،به سمته در شمال غرب رفته راه را ادامه دهيد تا يک دمو ببينيد سپس به مکان اول برگرديد،شخصی را ميبينيد که جلو در ايستاده با او صحبت کنيد،او ميگويد که خيلی تشنه هستش،به خانه برگرديد و از يخچال يک شيشه شير برداريد و به جنگل بر گرديد،به او بدهيد تا بخورد سپس او به شما يک بيل ميدهد،به سمت در جنوب غرب رفته و وارد شويد،يکی مانده به آخرين در ،در سمت چپ يک درخت وجود دارد با بيل جلوی ان را بکنيد تا يک کليد به دست اوريد،روی کليد نوشته،صاحب ان در زمان سرگردان است،پس شما با اين کليد نميتوانيد بر گرديد،به خانه برگشته،کليد را داخل جعبه بزاريد،و برگرديد به مکان اصلی،حال از سوراخ سمت راست وارد خانه شويد،کليد را بر داريد و به مکان اصلی بر گرديد،از کليد به روی در بسته استفاده کنيد،و مرحله را ادامه دهيد
    مرحله زندان:ابتدا وارد زيرزمين شده و از کنار اسياب کليد را بر داريد،سپس در قفل در طبقه اول را باز کنيد وارد يک فضا ی باز ميشويد،به پشت بام رفته و فلکه آب را باز کنيد،به طبقه سوم برويد،وارد اطاقی شويد که چاه دارد به داخل چاه بپريد،وارد زيرزمين ميشويد،از نردبان بالا رويد،ميدانيد که در طبقه اول شخصی در سلول خود زندانی هستش،هر طبقه دارای 10 سلول هستش،و در هر طبقه تعدادی چاه موجود هستش،شما بايد با هندلی که در طبقه 2 و 3 موجود هست،اونقدر سلول ها را بچرخونيد،تا اطاق هايی که چاه دارند بالای سلول شخص زندانی باشند،به طبقه سوم برگرديد،وارد چاه مورد نظر شويد تا شخص زندانی آزاد شود،دری در زيرزمين وجود دارد که برايه باز شدن کد ميخواهد،اما قبل از اين شما بايد زيرزمين را روشن کنيد،به جايی که هندل ها بود برگرديد،در طبقه سوم اين نتی وجود دارد که کد مورد نظر روی ان نوشته شده،در هر طبقه يک تخت خونی موجود است،تختها را در يک رديف قرار دهيد،تا زيرزمين روشن شود،سپس کد را وارد نموده و مرحله را ادامه دهيد
    مرحله فروشگاه زنجيره يی :اين مرحله معما خاصی ندارد،راه موجود را ادامه ميدهيد ،فقط طولانی هستش،انقدر به پايين ميرويد تا به يک مشروب فروشی ميرسيد،دری اونجا ميباشد،که قفل هستش،يک نت روی ميز هستش.ان را برداريد،روی ان نوشته که رييس گفته امروز رمز 4 شماره آخر شماره تلفن هستش.به خونه بر گرديد،از پنجره بيرون را نگاه کنيد،تابلوی مورد نظر را نگاه کنيد،و 4 شماره آخر را به خاطر بسپريد(اگه حال اين کار را نداريد شماره 3750 ميباشد)کد را وارد نموده و مرحله را ادامه دهيد
    مرحله اپارتمان:هدف از اين مرحله به دست اوردن کليد اطاق 303 ميباشد،وارد اطاق 301 شده در آنجا يه دسته کليد هستش که اکثر اطاق ها را باز ميکنه در اطاق های مختلف که شما ميگرديد،يک سری کاغذ های قرمز پيدا ميکنيد ،که بايد آنها را به زير اطاق خودتون،اطاق 302 بندازيد،سپس به خونه بر گرديد و کاغذ های قرمز را بخونيد و متوجه ميشيد که کليد اطاق 303 در اطاق خودتون و بين تخت و پنجره هستش،به اپارتمان بر گرديد اطاق 303 را باز کنيد و مرحله را ادامه دهيد
    مرحله بيمارستان:اين مرحله چيز خاصی ندارد،يک اطاق درش بسته هست،شما بايد در اطاق های مختلف جستجو کنيد تا کليد ان را پيدا کنيد،سپس در را باز کنيد آيلين را ميبينيد،و از اينجا تا آخر بازی او همراه شما خواهد بود،يک بار به خونه برگرديد و دوباره به بيمارستان تا بازی پيش رود،سپس راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
    مرحله مترو بار دوم:در اين مرحله به خونه بر گرديد از زير در اصلی خونه يک پاکت برای شما امده ان را برداريد داخل ان يک کليد کوچک هستش،به مترو بر گرديد،و در جعبه را که روی صندلی قتار(ببخشيد نميشه درست نوشت)هستش را باز کنيد،يک سکه بزرگ به دست مياوريد حال شما بايد به خونه بر گرديد و سکه را در اشپزخانه بشوييد،به مترو بر گرديد و سکه را داخل ماشين خودکار بندازيد تا به شما يک کليد دهد،کليد برای دری است که در مرحله اول جسد کاليتا را در اونجا پيدا کرديد،وارد اطاق شويد داخل اطاق هندل ترن را بر داريد و ان را در بورد ترن استفاده کنيد،کمی عقب تر راهی برای شما باز ميشود ان را ادامه دهيد تا مرحله را به پايان برسونيد
    مرحله جنگل بار دوم:خانه اي که بار اول وارد ان شديد يادتون هست الان اونجا با خاک يکسان شده و يک عروسک اونجا ميباشد که قسمتهای مختلف بدنشو از دست داده شما بايد براش پيدا کنيد،هر قسمت بدنش داخل يک چاه ميباشد،شما بايد ابتدا از قسمت انتهايی شمال غرب يک مشعل پيدا کنيد،داخل هر چاه را بگرديد و قسمت های مختلف بدنشو را پيدا کنيد اين قسمتها را به عروسک بزنيد،يک راه مخفی نمايان ميشود،راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
    مرحله زندان بار دوم،در اين مرحله در دری که بار اول کد را وارد نموده بشويد يک پيراهن پيدا ميکنيد بايد به خانه برگرديد و ان را در وان بشوييد يک نوشته نمايان ميشود،حال شما ميفهميد که در يکی از سلولهای طبقه دوم يک شمشير موجود هستش،شمشير را پيدا کنيد و به اشپزخانه بر گرديد روح سرگردان اينجا را بکشيد و شمشير را در شکمش فرو کنيد و يک کليد به دست مياوريد،کليد برای دری هستش که در اسياب وجود دارد،در را باز کنيد و راه را ادامه دهيد تا مرحله تمام شود
    مرحله فروشگاه زنجيره اي بار دوم:در ابتدا يک نتی پيدا ميکنيد که طبق ان بايد 4 کار انجام دهيد،با کبريت شمع های روی کيک تولد را روشن کنيد،گربه را بر داريد و به پت هاوس بر گردانيد،توپ بسکتبال را داخل سبد بيندازيد،و توپ بيليارد را به ميز بازی برگردانيد،اين کارها باعث ميشود که دری که ساعت دارد باز شود و شما بتوانيد آيلين را با خود به مشروب فروشی بياوريد،نتی که ميگيريد،روش نوشته به دليل امنيتی کد عوض شده و اينبار کد 4 رقم آخر شماره جديد هتل هستش،به خانه برگرديد،شماره قبلی را با تلفن بگيريد اپراتور شماره جديد را به شما ميگويد 4 رقم آخر ان را حفظ کنيد و روی در بزنيد،سپس راه را ادامه دهيد تا مرحله به پايان برسد
    مرحله آپارتمان بار دوم:در داخل اطاق خود به جستجو بپردازيد،تا يک دمو ببينيد،يک تبر به شما داده ميشود جای تبر را به خاطر بسپوريد به خونه بر گرديد و از تبر در همون جا استفاده کنيد،يک راه مخفی پيدا ميکنيد از جيب جسد کليد را بر داريد،بالاخره شماا ميتونيد از خونه بيرون رويد،در را با کليد باز کنيد و به داخل راهرو برويد هدف در اينجا اينست که وارد اطاق 105 شويد،اين اطاق با 6 زنجير بسته شده که شما بايد در طبقه اول به دنبال 6 جسد بگرديد و روی اينها کليک کنيد تا زنجيرها از بين برود،وارد اطاق شويد و جعبه قرمز را برداريد
    مرحله آخر:جايی که با تبر کنديد را يادتون هست به انجا برويد در زير جسد يک راه وجود دارد آنجا برويد،در مکان جديدی که هستيد به داخل سوراخ بپريد،و اماده مبارزه با رييس آخر بازی باشيد،ابتدا از ان جعبه قرمز بر روی هيولا وسط استفاده کنيد،سپس نيزه های اطراف را بر داريد و در شکم هيولا بکنيد،وقتی هيولا نابود شد وقت مبارزه با والتر هستش،او را با تفنگ يا هر چيزی که داريد بکشيد و دمو آخر بازی را ببينيد
    نوشته شده توسط ashe در فروم بازيدات
    -------------------------------------
    Last edited by Babak_King; 20-02-2006 at 16:09.

  4. #13
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    2

    ارتباط شخصیتهای بازی در سایلنت هیل 1 و 3
    ارتباط هري مسون باچري:چري دختر خونده هري هست سالها پيش هري وقتي چري نوزاد بود رو درحاليكه تنها كنار رودخونه شهرسایلنت هیل ول شده بود پيدا ميكنه



    ارتباط چري مسون با آليسا
    چري و آليسا دختراي 2قلو داهيلا هستن و ايندو با هم خواهرن



    ارتباط آليسا با داهيلا
    داهيلا مادر آليسا هست



    ارتباط داهيلا گيلسپل با دكتر ميشاييل كافمن
    دكتر كافمن از اونجا با داهيلا ارتبات پيدا ميكنه كه داروهاي توهم زا رو به داهيلا ميداده و بعدها وقتي 2قلوها(چري و آليسا)متولد ميشن كمك ميكنه تا آليسا رو بعد از اتشسوزي مخفي كنن



    ارتباط ليزا گارلند و دكتر كافمن : دكتر كافمن ليزا رو وادار كرده بود تا از اليسا بعد از آتشسوزي مراقبت كند و از اونجايي كه دكتر علاوه بر توريستها اون دارو رو به ليزا هم داده بود در نتيجه ليزا حاضر به انجام هر كاري بود تا اون دارو رو بدست بياره پس مجبور بود تا با دكتر همكاري كنه



    ارتباط هري با ليزا : ليزا اطلاعات زيادي رو درباره منطقه و فعليتهاي گروه شيطاني به هنري ميده ولي در آخر به خاطر دارو دكتر كافمن ميميره



    ارتباط هري با هيدر : در انتهاي Silent Hill 1 بعد از اينكه هري موجود اهريمني که از ملاقات شريل و اليسا شکل مي گيرد رو شکست ميدهد نوزادي را مي يابد که در حقيقت همان روح واحد شريل و اليساست و در قالب يک نوزاد دوباره به دنيا آمده است و هري دوباره اون كودك رو به فرزندي ميگيرد كه اين كودك همان هيدر هست



    ارتباط اليسا با كلوديا ولف: آليسا و كلوديا دوست دوران كودكي هم بودن و همچنين در يك كلاس درس ميخوندن, كلوديا در دوران نوجواني فكر ميكرد كه آليسا مادر خداي اونها (سامائل) هست و وقتي بزرگ شد به جستوجوي آليسا پرداخت(silent hill 3)



    ارتباط كلوديا با داگلاس : كلوديا براي پيدا كردن آليسا داگلاس رو كه يك كاراگاه خصوصي هست رو استخدام ميكنه
    داگلاس نشاني هري و دخترش هيدر رو پيدا ميكند و شروع به تحقيق در باره هر ي و هيدرميكند



    ارتباط داگلاس با پدر وينسنت: داگلاس بزودي ميفهمد كه كلوديا افكاري شيطاني در سر دارد و در نتيجه بخاطر اينكه خود را در مقابل عملي كه انجام داده بود يعني كشف محل زندگي هيدر خود را مسئول ميديد و به همين جهت به هيدر كمك ميكنه تا از دست كلوديا فرار كنه در همين هين پدر وينسنت به داگلاس و هيدر كمك زيادي ميكنه و اطلاعات زيادي در اختيارشون ميزاره



    ارتباط كلوديا با پدر وينسنت : كلوديا و پدر هر دو عضو گروه شيطاني سامائل هستن ولي افكار و عقايدي مذهبي متفاوت دارن



    كلوديا دختر لئونارد ولف هست لئونارد هم عضوي از گروه شيطاني هست



    لئونارد و داهيلا در يك زمان عضو گروه شيطاني بودن و همقطار يكديگر در انجام عقايد سامائل



    ارتباط داهيلا با كلوديا : اكثر مردم عقايد داهيلا رو رد ميكردن و اونو پيرزن خروفاتي ميدونستن تنها شخصي كه عقايد داهيلا رو قبول ميكرد كلوديا بود




    ************************************************** **********************************

    CHARACTERS RELATION MAP

  5. #14
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    6

    سلام
    اينم طريقه گرفتن 4 پاپيان بازي silent hill 4 : The Rooms

    - پایان اول و بهترین پایان ( Escape ) :

    1) برای دیدن این پایان قبل از مبارزه با غول آخر تمامی روح ها را در تمامی اتاقها با استفاده از شمع ضد طلسم یا گردنبند ضد طلسم از بین ببرید .
    2 ) دیگری اینکه در مبارزه با غول آخر بازی کارها را سریع انجام دهید و والتر را هم زود بکشید تا ایلین زنده بماند .

    - پایان دوم که پایان خوب است ( Mother ) :

    1 ) اتاقها را پاک سازی نکنید . ( روح ها را از بین نبرید )
    2 ) بگذارید ایلین زنده بماند .

    - پایان سوم که پایان بد است ( Eileen's Death ) :

    1 ) تمامی اتاق ها را از وجود روح ها پاک سازی کنید .
    2 ) بگذارید ایلین بمیرد .

    - پایان چهارم که بدترین پایان است (21 Sacraments ) :

    1) اتاق ها را پاک سازی نکنید .
    2) بگذارید ایلین بمیرد .

    ************************************************** ************************************************** **********
    سايلنت هيل 5 هم در دست ساخت هست
    كونامي خبر داده كه سايلنت هيل 5 همزمان با نسل جديد كنسولها ي پي اس 3 و ايكس باكس مياد
    خدا كنه براي پي سي هم بياد
    درباره فيلم سايلنت هيل اطلاعات كافي ندارم فقط ميدونمapril 2006 ميادش كه از قسمت اول بازي اقتباس شده



    ************************************************** ************************************************** *********

    - متن اواز سايلنت هيل 4
    =================
    اين اهنگي است که اگر در ابتداي بازي در حدود 1 دقيقه صبر کنيد و دموي نمايشي سايلنت
    هيل را ببينيد بخشي از آن پخش مي شود. همچنيندر وسط بازي - مثلا صحنه ي مرگ سينتيا
    انرا بارها خواهيد شنيد


    =========================================
    اتاق فرشتگان==================================== =====
    تو ساکت در انجا دراز کشده بودي
    ترسهايت براي من معني نداشت
    همچنانکه باد بر پنجره مي کوبيد
    عشقي که هيجوقت به من ابراز نکردي
    را به تو دادم

    تو واقعا سزاوار نبودي
    اما اکنون کاري از دستت بر نمي ايد
    پس فقط در خاطرات من جايي داشته باش
    اي مادر عزيزم

    اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
    هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
    برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
    اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
    خدا حافظ
    خداحافظ

    پس خواب ناچيز درون من
    ايا تو در غيبتت گم شده اي
    در زير ميله ها شايد بر فراز ابرها پرواز مي کني
    شايد تو بدون من شاد تري

    پس تخم هاي زيادي در مزرعه کاشته شده اند
    و که مي تواند کاملا با افتخار جوانه زند اگر من مردم
    مي هيچوقت ناراحت نبودم
    تو هيچوقت نخواهي شنيد که گويم متاسفم
    روشنايي کجاست. شايد جايي گريه مي کند

    اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
    هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
    برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
    اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي

    اين لالايي است تا تو چشمانت راببندي
    هميشه اين تو بودي که من ازش تنفر داشتم
    برايت گريه ام نميگريد. به که چه خوب
    اين لالايي است تا تو چشمانت را ببندي
    خدا حافظ
    خداحافظ


    You lie silent there before me
    Your tears they mean nothing to me
    The wind howling at the window
    The Love you never gave
    I give to you

    Really don't deserve it
    But now there's nothing you can do
    So sleep in your only memory of me
    My dearest mother

    Here's a lullaby to close your eyes goodbye
    It was always you that I despised
    I don't feel enough for you to cry, oh well
    Here's a lullaby to close your eyes goodbye
    Goodbye...
    Goodbye...

    So insignificant sleeping dormant deep inside of me
    Are you hiding away lost
    Under the sewers, maybe flying high in the clouds
    Perhaps you're happy without me

    So many seeds have been sown in the field
    And who could sprout up so blessedly, If I had died
    I would have never felt sad at all
    You will not hear me say I'm sorry
    Where is the light, I wonder if it's weeping somewhere

    Here's a lullaby to close your eyes goodbye
    It was always you that I despised
    I don't feel enough for you to cry, oh well
    Here's a lullaby to close your eyes goodbye

    Here's a lullaby to close your eyes goodbye
    It was always you that I despised
    I don't feel enough for you to cry, oh well
    Here's a lullaby to close your eyes goodbye
    Goodbye...
    Goodbye...
    ××××××××××××××××××××××××× ××××××××××××
    نوشته شده توسط ADEL 84 در فروم بازیدات

  6. #15
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض فیلم سایلنت هیل

    عکس , تریلر فیلم سایلنت هیل رو میتونید در این سایت مشاهده کنید
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





  7. #16
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض

    در مورد لینک امین جانم ممنون از ایشون می خواستم همینو بزارم

  8. #17
    حـــــرفـه ای piishii's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    myshots.ir
    پست ها
    13,061

    پيش فرض

    منم ميخواستم همينا رو كم و بيش بنويسم اما داداش بابك پيش دستي كرد

  9. #18
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    بابك جان سلام ممنونم . من الان سيستمم قات زده و نمميتونم برم اينترمنت . الان نو كافينت هستم چند مطلب رو بايد تصحيح كنم : شرل دختر 7 ساله ي هري ميسن ( دختر خواندش") وقتي كه خيلي كو چيك بود ( نوزاد ) هريو همسرش اونو تو يه بزرگراه كه كنار خيابوئن رها شده بود پيدا مي كنن و چون خودشون بچه دار نمي شدن اونو به فرزندي قبول كردن . من سعي مي كنم داستانت اصلي و كامل سايسلنت هيل 1 2 3 رو خودم براتون بنويسم ( چون ستلهتا اونو بازي كردم و ميشه گفت حتي ديا لوگهاشونم حفظم ) لينك دنلودي كه بابك جان گذاشتن هم هست يه لينكيهم من تو صفحه ي قبل گذاشتم 200 مگ مي شه ( تيلرش طولاني تره ) ممنونم از همتون .

  10. #19
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    سلام بچه ها . با تشکر از همی شما مخصوصا بابک جون عزیزم که خیلی می خوامش .و همینطور امین( هم هم پیشی و هم امین اسلای ( موزی)) عزیزم و نیتندو وبقیه افراد
    اینجا می خوام بطور مختصر داستان سایلنت هیل رو از ابتدا براتون بگم . تو جه . این اخطار منو جدی بگیرید بازی سایلنت هیل یک به هیچ عنوان به افراد زیر 17 سال تو صیه نمیشه .و همینطور افرادی که ناراحتی قلبی دارن . لطفا افرادی که قوه ی تخیل قوبی دارند ( و به سرعت با بازی ارتباط بر قرار می کنن ) از بازی کردن این بازی در شب (در اتاقی که تاریک هست و تنها هستید ) خواهش می کنم به شدت بپر هیزید . ممکنه در اوایل بازی مشکلی نداشته باشه اماوقتی که وارد مدرسه بشید این مسعله خودشو نشون می ده . سایلنت هیل 1 ترسی رو که القا می کنه با ترسهای موجود در تمامی بازی های این ژانر متفاوته .و هیچ بازی تا به حال نیومده که روی دست سایلنت هیل بلند شه . سایلنت هیل 1 برای اولین بار برای کنسول بسیار قدرتمند پلی استیشن یک طراحی شد و گرافیک خوبی نسبت به بازی های هم عصر خود نداره ولی در عین ناباوری انچنان ترسی را القا می کند که فرد یک لحظه احساس ارامش نمی کند و هیشه در حالت اماده باش است گویی که خود او انجا حضور دارد . داستان بازی انقدر جذاب و گیراست که هر فردی را جذب خود می کند .شخصیت پردازی و غیره در این بازی به شدت و در عالیترین سطح خود به خوبی انجام شده است . تمامی سری های سایلنت هیل 4 پایان مختلف دارن . شما در سایلنت هیل 1 نقش پدری را به عهده دارید که بدنبال تنها فرزند خود به نام شرل است . در سایلنت هیل 2 شما با داستان دیگری طرف هستید . داستانی به شدت گیرا و به شدت متا ثر کننده . در ساینت هیل 2 شما نقش جیمز ثاندر لند مردی که همسرش را 4 سال پیش از دست داده است و بدنبال در یافت نامه ای از همسرش به شهر سایلنت هیل مسافرت میکند (این بازی بشدت متاثر کننده است . علاوه بر اینکه از ترس کپ می کنید و لی در اخر بازی اشک در چشمانتان حلقه می زند( ببخشید دارم رسمی می نویسم . این به خاطر اینه که اگه کسی خواست رفرنس بده با یه متن توپ طرف باشه ) .در سایلنت هیل 3 شما دوباره به حال و هوای سری اول بازی های سایلنت هیل بر می گردید و دختر اقای هری میسن به نام هدر ( اینو داشته باشید تا داستان سایلنت هیل یک رو براتون بنویسم . متو جه میشید) در این شهر کذایی گرفتار می اید و شما باید به نقاط مبهم مو جود در سایلنت هیل 1 بپردازید و ماجرا روشن شود . در موقع ساخت سایلنت هیل 4 . کارگردان کار کشته و حرفه ای و موفق 3 سری قبل سایلنت هیل جای خو د را به فرد دیگری می دهد ( و این یکی از بزرگترین دلایلی است که سایلنت هیل 4 نتوانست تو جه طرفداران سایلنت هیل را همانند سر ی های قبل جلب کند و به موفقیت عظیم انان برسد .در این بازی سعی شده که از عوامل موفقیت سری مشهور رزیدنت اویل استفاده شود تا به موفقیت پروژه ی عظیم سایلنت هیل افزوده شود . اما در عمل همانند اتفاقی که برای سری درایور 3 افتاد با شکست مواجه شد ( البته نه به اندازه ی درایور)
    داستان در این سری هم فرق کرده و شما پسر جوانی را می بینید که بطور غیر عادی خود را در اپارتمان خود گرفتار میبیند و هیچ راه ی جز سوراخی که بطور اسرار امیزی در اتاق دست شویی او بو جود امده و جود ندارد و این سوراخ او را به مترویی رهنون می شود . لازم به ذکر است شما در این بازی بات شخصیت های نیز اشنا میشوید که بخوبی پرداخت شده اند . ( این بازی درست است که در سطح سری های قبل نیست اما یک شاهکار دیگر از طرف شرکت کونامی به حساب می اید . شما همیشه می ترسید این مشخصه ی اصلی سری های سایلنت هیل است . ترسی که همیشه با شماست و شما با ان اشنایید ..)
    خوب اینم از مقدم ه ای برای معرفی سری بازی های سایلنت هیل ( یک مطلب دیگر سری سایلنت هیل شماره ی سوم از گرافیک فوق العاده ای بر خودار است به طوری که در سال 2003 با گرافیک ترین بازی سال شناخته شد ( موتور گرافیکی بسیار قدرتمند ان به شما اجازهی نفس کشیده هم نمی دهد. کف کردم از بس نوشتم )
    منتظر نوشتن داستان سایلنت هیل یک بصورت کامل باشید.( به علت اینکه باید متونی رو ترجمه و برای بچه ها برای ساختن سیستم عامل ملی حاظر کنم یک کم سرم شلو غه )

  11. #20
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    داستان سایلنت هیل 1 :
    داستان سایلنت هیل 1 :
    در دموی اول بازی شما هری میسن را میبینید که همراه دختر خود شرل عازم شهری بنام سایلنت هیل است . هری به خاطر جشن تولد دختر خود که تازه هفت سالش شده به او قول داده که او را به تعطلات ببرد و همین کار را هم میکند . باید اضافه کنم که همسر هری از دنیا رفته است که در این بازی به مرگ همسرش پرداخته نمی شود . ناگهان در جلوی هری زنی در جاده قرار می گیرد(آلیسا) و هری برای اینکه به ان زن برخورد نکند سبب سقوط خود به پایین جاده میشو د ووقتی که بهوش می اید دخترش شرل را در کنار خود نمی یابد و بازی شما از اینجا شروع میشود . با قدم گذاشتن در شهر سایلنت هیل هری متوجه سکوت بیش از حد شهر و مه غیر عادی ان می گرددو بطور اسرار امیزو هول برانگیزی ردپاهای خونی رو مشاهد می کند و بر ترس او و جزم او برای زودتر پیدا کردن تنها دخترش و یادگار همسرش بیشتر میشود . اگه یادتان باشد قبلا گفته بودم که شرل دختر واقعی هری نیست و زمانی که هری به اتفاق همسرش در حال رانندگی کردن بوده اند شرل را کنار اتوبانی پیدا می کنن و از انجایی که خود بچه دار نمی شدن او را همانند فرزند خود با عشق بزرگ کردن در این راه زمانی که شرل 4 سال بیشتر نداشت همسر هری وفات می یابد و پدر و فرزند را تنها می گذارد . زمانی که هری به دنبال پیدا کردن تنها دختر خود توسط مو جوداتی بیهوش شده و توسط تنها پلیس شهر خانوم سیبل بنن از مرگ حتمی نجات پیدا می کند تازه می فهمد اوضاع از چه قرار است وا ین یک کابوس نیست وسایل ار تباط ی مخابراتی از قبیل تلفن و بیسم کار نمی کنند . ماشینها رو شن نمیشوند و جادههی ارتباطی یا همگی خرابن یا شکسته شده اند بطوری که به هیچ عنوان امکان خرو ج و جود ندارد تا اینکه با فرد جدیدی اشنا می شود به نام دالیا می شود که او یک زن پیشگو و دیوانه است از نظر مردم و ساکنان شهر و مردم می گفتند که از زمانی که تنها دختر او الیسا در سن 7 سالگی از دنیا رفت او بدین وضع فلاکت بار افتاد و از ان زمان به بعد حرفهایی می زند که با عث خنده ی مردم عادی میود دالیا می گوید که دختر من نمرده است . و لی او در حال تحمل دردی بیشتر از مرگ است و در میانهی مرگو زندگی است و او بین دو جهان گرفتار شده است . زمانی خواهد رسید که نیرو های اهریمنی به شهر سایلنت هیل خواهند امد و همه جیز عو ض خواهد شد و در این بین تنها این دختر او آلیساست که می تواند همه را به بهشت رهنمون سازد . این مطالب تو سط پرستاری در بیمارستان به او گفته می شود که شما بعدا با او ملا قات خواهید کرد.سیبل به هری می گوید من شرل را دیدم اما هر چه صدایش کردم جوابم را نمی داد و دیدم که در هوا راه می رفت . این مسعله ی گیج کننده ای است . ایا من بدرستی شرل را دیدم و یا اینکه تنها تصور کردم که او را دیدم . در ادامه ی ما جرا و قتی که پای شما به بیمارستان باز می شود در همان قدم اول صدای تیری را میشنوید و بدنبال ان اتاقی را که در ان مردی در کنار مو جودی عجیب الخقه قرار گرفته مشاهده می کنید . این مرد ریس بیمارستان سایلنت هیل است بنام دکتر کافمن . دکتر کافمن مردی عجیب است و شما نمی توانید اطللا عات زیادی از او بدست اورید....
    این داستان ادامه دارد ( دستم درد گرفت از بس نوشتم دو باره همینم پست رو ویرایش می کنم و بقی ه ی داستان رو می نویسم .)
    شما در حال جسنجو در بیمارستان هستید که در یکی از اتاقها مایع قرمز رنگی را در کف اتاق می یابید . این مایع 2 کاربرد دارد که از هم برای جلوگیری از ترنسفر افراد به حالت حیوانی ان است و هم اگر بر روی کسی که تغییر کرده است استفاده شود به حالت عادی خود باز می گردد.عمده استفاده ی این ماده برای مقاصد شیطانی طرح ریزی شده است . باید اذعان کنم که از این مایع به خصوص تنها مقدار کمی وجود داشت که توسط دالیا شیشه ی حاوی این مایع شکسته شد .اما دکتر کافمن شیشه ی دیگه ای از مایع را برای روز مبدا نزد خود نگه داشته بود . دکتر کافمن و دالیا و 2 دکتر دیگر از تمامی و قایع مو جود در سایلنت هیل اطلاع داشته و در این بین قصد سود بردن و منفعت هنگفتی از این راه بودند . که در این میانه دالیا تا حدودی با کار هایی که انجام داد و می داد باعث خراب تر کردن او ضاع شهر و مساعل پیشبینی شده میشد البته از نظر افرادی از قبیل دکتر کافمن و اطرافیان او .موضوع از این قرار بود که دکتر کافمن و همکاران او پی به این قدرت دالیا برده بودند و با سعی در زمینه سازی در این بخش سعی در هر چه زودتر اتفاق افتادن اتفاق عظیم کردن تا بوسیله ی ان از دختر دالیا ( الیسا ) به عنوان اهرم قدرتی در جهان استفاه کنند و به قدرت و شوکت فراوانی برسند و این در حالی بود که دالیا تنها به فکر دختر خود و قدرتی که بواسطه ی ان می توانست بدست اورد بود و سعی در به اصطلاح دور زدن دیگران داشت . فرق بین دالیا و دکتر کافمن در این بود که کافمن و دیگران سعی در بروز هرج ومرج و القای ترس بینهایت در دل مردم بودند در حالی که دالیا در فکر اینکه دختر او مادر خدا خواهد بود و همگی را به بهشت رهنمون خواهد ساخت بود و او می شد صاحب شو کت . و قدرت و به عقاید ( پو چ و بی پایه و اساس خود ) جامه ی عمل بپوشاند .
    در بیمارستان شما با دختری پرستار بر خورد می کنید که از این وقایع تا اینجا جان سالم به در برده است . او اطلا عات زیادی در این رابطه به شما می دهد ( اطلا عات فوق ) .؟؟؟؟؟؟
    دختری است بشدت به شما وابسطه به این شکل که بسیار از وقایع اطراف خود هراس دارد و همیشه از شما می خواهد که با او باشید و او را تنها نگذارید .اما در عین ناباوری هر زمان که شما می خواهید در کنار او باشید . مکان اطراف تا غییر می کند و شما از همدیگر دور می افتید . در گوشه ای از بیمارستان بزرگ سایلنت هیل شما به نوار ویدویی بر خورد می کنید که در ان دکتر بسیار هیجان زده در مورد بیماری جدیدی سخن به میان می اورد که که تا به ان زمان ندیدنه است از علا عم بیماری تب بسیار شدید . خونریزی تقریبا از همه جای بدن بطوری که به هیچ عنوان نمی توان جلوی خونری زی را گرفت و تعداد افراد مبتلا هر بار در حال افزایش است . دکتر دیگر مستعسعل شده است و..... نوارویدویی قطع می شود
    حال هری میسن بدنبال یافتن دختر خود در بیمارستان با صحنهی عجیب و ناراحت کننده ای موا جه میشود ؟؟؟؟؟ که قرار بود هری از او مواظبت کند همکنون به همان بیماری مبتلا شده خونریزی شدیدی دارد و هری در حالی که او با
    چشمانی پر از امید به سوی او می رود او را پس می زند و از او فرار می کند و در را بروی او می بندد . ووقتی که دو باره به اتاق بر می گردد اثری از او نمی یابد جز دفتر چه ی خاطراتی که هری را بشدت متا ثر می کند او در دفتر چه ی خاطراتش اورده است که تازه به ابن بیمارستان امده و کار خود را شرو ع کرده و دلش می خواهد تا انجا یی که می تواند به دیگران کمک کند و پله های ترقی را بپیماید اما در هفته ی دوم با صحنه ی عجیبی موا جه میشود . نو عی بیماری همه گیر ( که در بالا گفته شد ) ... در قسمت دیگری از دفتر چه ی خاطرات او امده است " من به قسمت زیر زمین رفتم جایی که در حالت عدی اجاز هی ورود به ان را نداشتم و مانع من می شدن د و لی من امروز به انجا رفتم .. . اوه خدای من انجا بیسار وحشتناک است اجساد همه در خون غلطیته اند و انجا صدا های شنید ه میشود که مو را بر بدن ادم سیخ می کند بدتر از همه ی اینها مو جوداتی هستند....
    " امید وارم که من به این بیماری مبتلا نشوم اگه بشو م کاری برای درمان کردن نیست که بتوانم انجام دهم
    "سرم درد می کند . احساس کوفتگی خاصی در تنم احساس می کنم "
    " امروز با هری اشنا شدم خدا را شکر او به من قول داده است که از من مواظبت کند . "
    امروز ناگهان هری نا پدید شد او رفته بود تا بیمارستان را بگردد تا ببیند می تواند دختر خود "شرل " را پیدا کند یا نه اما او در بیمارستان نبود ... جند ساعت بعد ائو را در حالی که روی تختی دراز کشیده بود پیدا کردم . هنوز گیچ بود و نمی دانست چه اتفاقی برایش افتاده تنها چیزی که مهم است این است که او الان اینجاست کنار من و از من مواظبت می کند "
    احساس می کنم من هم به بیماری مبتلا شدم . تب دارم .لی اجازه نمی دهم که مرا از پای در اورد(هری می توانست با ان ماده ی قرمز رنگی که در اختیار داشت او را نجات دهد اما این کار را نکرد و در شهر بازی این حق را برای سیبل گذاشت تا حد اقل او زنده بماند ....)
    هری در یکی از اتاقهای زیر زمین تصویری از یک زن می بیند "الیسا " امکان ندارد ولی او در 7 سالگی مرده است ... چگونه ممکن است . هی این همان زنی است که من باعث تصادف ما شد .... درست است خودش است .هری بدنبال ان به اتاقی و سپس به منطقه ی بزرگ زیر بیماریتان می رسد که در ان دالیا به همراه شرل . دکتر کافمن حضور دارند . هری از دالیا می خواهد که بگذارد شرل پیش او برگرد و دالیا می خندد و می گوید این فرزند تو نیست و انگار تو تنها فردی هستی که از هیچ چیز اطلا ع نداری . این دختر من الیسا ست و ناگهان شرل یا بهتر بگویم الیسا بزرگ ( بالغ ) میشود . دختری زیبا با لباسی سفید که به گفته ی دالیا تمامی غم و رنج دنیا را از بین خواهد برد و همگی به ارامش خواهند رسید . در این حین اما کافمن که فکر این حق هی دالیا را می کرد شیشه ی حاوی ماده ی قرمز رنگ را در می اورد . دالیا ناگهان شو که شده و می گوید من فکر کردم که این مایع را نابود کرده ام اما کافمن ابتدا با شلیک گلوله ای سعی در خاتمه دادن به زندگی دالیا وصاحب قدرت شن به تنهایی می کند اما نمی داند که تنها این دالیا بو ده که می توانست با دنیای خارج ارتباط بر قرار کند . و بطری حاوی مایع قر مز رنگ را به طرف الیسا پرت کرده و سبب تغییر شکل او می گردد . حال الیسا از دختری زیبا و پاک که قرار بود به بشریت کمک کند و همگی را به بهشت رهنمون سازد تبدیل به مو جودی بس زشت و هول انگیز شده که قصد جان همگی را کرده بعد از این که هری با شلیک های پیا پی گلو له ان مو جود را از پای درمی اورد دوباره الیسا به شکل او لیه ی خود باز می گردد و در حالی که خون زیادی از او رفته دختری را به دنیا می اورد و ان را به هری می سپارد که این دختر هماه هدر است . و سپس راه خرو ج را به هری نشان داده و این در حالی است که از اسمان اتش می بارد .و الیسا با قدرت خود جلوی این اتش ها ( گلو له های اتشین ) را گرفته تا هری و دخترک نوزاد او به سلا مت از این مهلکه فرار کنند و وقتی که مطمعن شد هری و هدر در امان اند به ارامی تسلیم سر نوشت شد . در این بین کافمن که قصذد فرار داشت تو سط همان پرستار گرفته شد و ؟؟؟؟ مانع فرار کافمن گردید .و بدین صورت بازی سایلنت هیل به پایان می رسد . البته همونطور که قبلا گفتم ان بازی 4 پایان متفاوت داره که تمام داستان بازی به یک صورت است اما پایانها متفاوت .
    نحوه ی چگونگی دیدن پایانهای متفاوت رو هم براتون می نویسم .الان دستم شکست از بس نوشتم . راستی برای تا ثیر بیشتر این داستان . موقعی که دارید اینو می خونید لطفا به اهنگ ی از بازی سایلنت هیل گوش بدبد تا کفتون ببره . یه مطلب دیگه این که از اون جایی که بابک جووووون بیش از حد و خیلی خیلی تو پ و فو ق العاده داستان رو نو شتن قبلا( بابا قواعد گرامری رو حال می کنین ؟!!) . من از نو شتن بعضی قسمتها منصرف شدم .تا اینکه ادم رو خسته نکنه . ممنونم . خوش باشید .

    این داستان ادامه دارد ( دستم درد گرفت از بس نوشتم دو باره همینم پست رو ویرایش می کنم و بقی ه ی داستان رو می نویسم .)( هر چند باب جون خيلي كامل نوشتن . ولي بعضي جاها رو من با اجازه ي ايشون كامل مي كنم .بابك جون دوستت دارم .) ويرايش شد .
    Last edited by Master; 22-02-2006 at 20:05.

  12. این کاربر از Master بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •