چرا فکر می کنم که تعصب به گذشتگان اینقدر بده؟
چون تعصب بده. تعصب به هر چیزی بده. چه از نوع مذهبی چه عِرق ملی چه قومی چه زبانی چه مراسمی چه فرقه ای چه و چه و چه ...
اولین کاری که ما باید بکنیم اینه که خودمون رو زنده کنیم.چرا ما نباید سنت ها ی شیرین نیاکانمون رو زنده کنیم
خود ِ خود ِ خود ِ خودمون.
نه اینکه مراسم روزگاران گذشته. مراسم یک چیز کاملا سوری محسوب میشه.
ما می خواهیم عشق رو گرامی بداریم. نه سنت نیاکان رو. خواهشا به این قضیه بی تعصب نگاه کنید. ما قراره که عشق رو جشن بگیریم. قرار نیست مراسمی رو زنده کنیم. قرار نیست به سنت های گذشته عشق بورزیم. قراره به خود عشق، عشق بورزیم. خود عشق، خود زن، خود کودک، خود اون قضیه که مراسم به خاطر اونه... اینکه این روز مال کس دیگه ایه و مال قوم دیگه ای و من می خوام روز خودم رو جشن بگیرم دلیلم هم اینه که 2000 سال پیش این روز رو جشن می گرفتن، کاملا احمقانه هست. هیچ منطق و اندیشه و فکری این رو قبول نمی کنه. مگر اینکه احساس بر عقل حاکم باشه.
غیر منطقی نیست. شاید اشتباه باشه. اما غیر منطقی نیست. شما می تونید به من گوشزد (ویا ثابت) کنید که از اختراع کاغذ تا حمله ی اسکندر، ایرانی ها چند تا کتاب ترجمه یا تالیف کردند و یا به دست آوردند. (من که خودم فکر نکنم اصلا ایرانیها از کاغذ استفاده می کردند، چون اکثر کارهاشون با گل خام و پخته بود). اینها تماما در حمله نابود شدند. بعد از اون هم اعراب اومدند و هر چی مونده بود رو به دریا ریخته و یا آتش زدند. بعد در طی 5 قرن ایرانیها 4 میلیون کتاب ترجمه یا تالیف کردند که چنگیز هم اون ها رو نابود کرد.این حرفتون کاملا غیر منطقیه
حالا ذکر یک نکته ضروریه:
امیدوارم همین طور پیش نرید تا آخر به 4 تا برسید.اول درباره تعداد كتابها كه خيلي روش گير ميدين...من از خودم نپروندم...از يك نفر شنديم...( فوق ليسانس علوم انساني داشت..شاخش رو فكر كنم الاهيات بود..) در هر صورت اگر كه 4 ميليون جلد نباشه بهتره بدونين كه حداقل 400 هزار كه بوده...نبوده
شاید هم 4 میلیون رو به ریال حساب کردید.
ببینید چقدر راحت 4 تا کلاغ شد 4 میلیون تا؟
بحث سر تعداد نیست که! بحث سر مستند بودن مطلبه. باید اون کسی که میگه 4 تا دلیل بیاره چه برسه به 40 تا. برای تک تک حرفهاش باید سند و دلیل ارائه کنه. وگرنه تمام اون مطلب زیر سوال میره. این مطلب رو یک آدم احساسی قبول می کنه اما یک آدم منطقی نه.
برگریدم به صحبت با دوستمون فرناز.
خوب، دیدید که نفر قبلی حرفش رو در مورد 4 میلیون پس گرفت. پس شما روی مخروبه ی یک حرف صجبت می کردید. اما شما باز هم رفتید سراغ کلمه ی داشتیم! باز هم می خواهید چشمتون رو به حقایق ببندید و بگید داشتیم. دیگه نباید این مبحث رو کش داد.
خسته نباشید! خوب من این رو به عنوان شعار آخر پست نوشتم!این حرف بی نهایت !! شعاریه !
بله سپندارمذگان زنجیریه که یک ایرانی امروز رو به گذشته وصل میکنه. و ولنتاین زنجیریه که اون رو با جهان هم گام میکنه. مهم همین یکی بودنه ، چه ولنتاین چه اسپندارمذگان. مهم اونیه که همه قبول دارن (با قضیه ی پروپاگاندی کاری نداریم)آیا به نظر شما سپندارمذگان زنجیر گذشته است ؟؟ لابد ولنتاین زنجیری است که جهانی است و رو به آینده دارد ؟؟
فرهنگ قرار نیست از سنت زائیده بشه. فرهنگ از آموزش میاد از کسب خصائص میاد. نه از سنت. بهبود فرهنگ هم با عقل و منطق سرو کار داره نه احساس و تعصب.من فکر می کنم با پشت کردن به سنت های پیشین هرگز فرهنگ جامعه بهبود نمی یابد !
بند اول با بند دوم تناقضی بس حیرت انگیز دارد.اين جا جبه جنگ نيست كه ما بخوايم بيايم و با هم ديگه بجنگيم...پس بهتره يكم با فكر باز تر بحث كنيم...
اول درباره تعداد كتابها كه خيلي روش گير ميدين...من از خودم نپروندم...از يك نفر شنديم...( فوق ليسانس علوم انساني داشت..شاخش رو فكر كنم الاهيات بود..) در هر صورت اگر كه 4 ميليون جلد نباشه بهتره بدونين كه حداقل 400 هزار كه بوده...نبوده
چه طوری شما میگید باید با فکر باز تر بحث کنیم ولی سخن یک شخص رو بی هیچ دلیلی قبول میکنید؟ یا منطق، یا سند. با منطق جور نیست. پس با سند. اگر هم سند آوردید من چرا قبول نکنم؟
لعنت به این تفکر که کشورهای دیگه باید بیان و ما رو آباد کنن. (با شما نیستم با کسی هستم که این تفکر رو داره که شما نداری)خوب ببين دوست من ... اگه به قول شما حس ناسيوناليسم...بهتره بگم وطن پرستي...نباشه كه هيچ وقت كشوري پيشرفت نميكنه...چرا ما نبايد بزاريم كه كشور هاي بيگانه بيان و كشور ما رو آباد كننن...مگه بده...همه چيز به قول شما آزادي و فرهنگ و علم رو ميارن...ولي از اون ور خيلي چيزهاي ديگه رو ميبرن...من در تعجبم كه چرا ما نبايد بيايم و از فرهنگ خودمون كه اين قدر غني هست دفاع كنيم..من نميگم خودمون رو تو سنتهاي غلط گذشته غرق كنيم...ولي چرا ما كه فرهنگي به اين زيبايي و كاملي داريم... بيايم و از جاهاي ديگه وارد كنيم...كوزه گر كه از كوزه شكسته آب نمي خوره..ميخوره؟؟؟
کار آبادی به دست خود مردمه. وطن پرستی آبادی نمیاره که هیچ بدتر نابود میکنه. به جای پیشرفت، هی پسرفت هی پسرفت...
شاید فکر کنید آره! ما سپندارمذگان رو جشن می گیریم، مقبره ها رو درست می کنیم و هر روز هم میریم نگاه می کنیم. و فکر می کنیم پیشرفت کردیم. فکر می کنیم این پیشرفته! خودمون رو در تله های امپریال و ناسیونال گیر انداختیم و داریم لذت می بریم....
البته یک چیزی: وجود این بنا ها و بازسازی اون ها قابل تعمق هست. بیشتر برای جلب توریست و افزایش در آمد و ارتقای سطح رفاه مردم. اما نه اینکه پول و هزینه ی مردم رو (که باید صرف افزایش رفاه و ارتقای سلامتی بشه و چه میدونم معتادان رو درمان کنه و امنیت رو بالا ببره و ...) صرف بازسازی بنا کنیم و مردم رو به این دلخوش! و در آمد حاصله رو هم بدیم به شاه و دولت و بورژوا! تا این طوری ما رو بیشتر توی ... خودمون گیر بندازن!
جنگ؟ چه جنگی؟ یک مبحث داره میره جلو و یکی توضیح میده یکی توضیح می خواد یکی یاد می گیره یکی یاد میده...بين دوست عزيز من كه با شما نمي جنگم...فقط مي گم چرا شما اين قدر به جهاني شدن از دري فكر ميكني كه بايد فرهنگ خودمون رو از دست بديم..چرا؟؟؟مگه كشور هايي مثل چين و ژاپن كه الان جزو كشورهايي هستن كه تو عرصه بين الملل واقعا مشهور هستند...فرهنگ خومشون رو از دست دادن......
با جمله اي كه قرمز كردم...كاملا موافقم..متاسفانه الان اين برداشت شده كه هر وقت ما مي گيم ايران...بايد يه 1000 سالي بريم عقب تا بتونيم به خودمون افتخار كنيم...اين واقعا جزو اون دسته از مكافاتي هست كه ما داريم...اما بدونيد كه همين حس وطن پرستي بوده كه افرادي مثل كوروش و داريوش و امير كبير و هزاران شخص ديگرو به وجود آورده... البته من با ناسيوناليسم افراطي هم مخالفم...چون ميشم مثل هيتلر و خود بيني نابودمون ميكنه...
بايد به تاريخ وطنمون افتخار كنيم و بهش از ته قلب بباليم...اما بدونين كه بايد ما جوانان كاري كنيم كه بتونيم به الان اين مرز و بوم هم افتخار كنيم...
و از بطن این بحث ها یک نتیجه ای حاصل میشه. این جنگ نیست و تقابل اندیشه هاست و در واقع خیلی هم مفید هست.
ما فرهنگ خودمون رو از دست نمی دهیم. ما سنت رو به عنوان یک رسم، یک ارزش اجتماعی و یک بند دست و پاگیر، ول می کنیم. (همون شعار: زنجیر سنت رو پاره می کنیم)
ما فرهنگ رو جهانی می کنیم. حالا چه وارد کنیم چه صادر. و هیچ اهمیتی هم نباید داشته باشه که چرا فلانی رو ریختید دور.
ژاپن فرهنگ خودش رو از دست نداده. سنت ها رو بی خیال شده و اون ها رو از رسم به یک سرگرمی بدل کرده. مثل پوشیدن کیمونو یا درآوردن صدای اون طبل... (می خواستم بگم طبل مسخره) اما در کل ژاپن هیچ وقت مثل شما دوستان نگفته داشتیم و بودیم. گفته ای مردم: نداریم، نیستیم، تلاش می کنیم، می شویم!... و این رمز پیروزی ژاپن هست نه اون!
چین هم که بعد از انقلاب کمونیستی فقط داره به سیر کردن شکم خودش توجه میکنه. و چین اصلا نمی تونه اقتصاد جهان رو به دست بگیره چون هنوز توی قوت لایموت خودش گیر کرده. از وقتی که مائو (لعنت الله علیه) گفت یک انسان دو دست داره و یک دهن، چین داره با دو تا دستش زیاد از حد کار میکنه و با یه دهنش کمتر از نیاز می خوره و بقیه اش رو هم میده به بورژوا تا برای سرکوب خودش استفاده بشه و یا صرف تجهیزات نظامی کنه یا اینترنت رو سانسور کنه یا موشک بفرسته هوا یا...
حالا رسیدیم به هیتلر! اولا این هیتلر ِ ملعون فاشیست بوده و نه ناسیونالیست. و یه حزبی هم به نام ناسیونال-سوسیال از خودش در کرده که در واقع این سه مکتب کاملا متفاوت (و حتی متضاد) هستند.
ثانیا نگاه کنید به همین فروم ببینید چند نفر صلیب شکسته رو توی امضا یا آواتارشون دارن، چند نفر اسمشون هیلتر و کینگ و فاشیست و ایناست. اینها اول ناسیونالیست بودن. و بعد از اون هم دیدن ِ اندیشه ی هیتلر که در واقع کمال ناسیونالیسم هست (همون فاشیسم) باعث میشه که به اون گرایش پیدا کنند. ذکر یک نکته اینجا ضروریه که ناسیونالیسم خیلی بهتر از ایدئولوژی فاشیسم هست. و میشه ترتیب اینها رو این طور در نظر گرفت: قوم ستیزی (فاشیسم)، عشیره پرستی، نژاد ستیزی، نژاد پرستی، مذهب پرستی ویا وطن پرستی. (البته این ترتیب همی نطوریه و برای روشن شدن سطح مسئله)
...
کوروش و داریوش، شاه بوده اند. و یک شاه قطعا وطن پرسته. و می خواد که اطرافیانش هم وطن پرست باشن و تا یک دهاتی مملکتش هم وطن پرست باشه. چون اساس حکومتش بر این قضیه استواره! وگرنه از هم می پاشه و نابود میشه. کسی که با شعار ناسیونالیسم میاد روی کار که نباید از این شعار روی گردان بشه!
البته مبحث "ناسیونالیسم مزخرف است" مال اون موقع نیست. چرا که اون موقع همه ناسیونالیست بودن و این جزئی از زندگی انسان اون زمان بود. مشکل اینجاست که چرا باید در این عصر و این زمان ناسیونالیسم وجود داشته باشه؟
امیر کبیر: من به شدت با این حرف مخالفم که امیر کبیر وطن پرست بود. امیر کبیر به منافع مردم توجه می کرد . ودر درجه ی اول به منافع مرم زادگاهش. و اصلا از این شاه و شاه بازی خوشش نمی اومد پس نمیشه ایشون رو تا این حد و طن پرست دونست. من ایشون رو انسان گرا و مردم دوست میدونم.
و بعد: ما لازم نیست به تاریخ افتخار کنیم. باید از اون درس بگیریم. نه اینکه بهش ببالیم. اگر در حال حاضر هم به یک دستاوردی چیزی رسیدیم نباید توش گیر کنیم باید سریعا اهداف بعدی رو در نظر بگیریم.
___
از دوستان گلم به خاطر طولانی شدن دوباره ی پست معذرت می خوام.
درود بر انسان و انسانیت.
بای