تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 23

نام تاپيک: آنا آخماتووا

  1. #11
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    من دستهايم را زير شال بهم فشردم و فكر كردم:
    چرا امروز رنگ پريده است؟
    غم و اندوه من
    قلب او را آكنده
    رنگ از رخسارش برچيده!
    آن لحظه فراموش نشدني است
    آن لحظه هميشه در ذهنم پايدار است
    صورت متشنج او هنوز در ذهنم زنده است
    بدون حرفي،
    اداي كلمه اي
    با قدمهايي سنگين
    از در بيرون رفت.
    و من بسرعت باد از پله ها به پايين دويدم تا
    نزديك در به او رسيدم!
    نفس در سينه ام باز ميايستاد كه فرياد زدم:
    شوخي بود!
    نرو، بي تو من ميميرم!
    با آرامشي هراسناك و لبخندي بر لب گفت:
    برو، در را ببند، كوران ميكند!

  2. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    من
    هنر زندگي ساده و خردمندانه را آموختم
    سر به آسمان بلند مي كنم
    و دست به دعا برمي دارم.
    در تاريك و روشن آسمان قدم به باغ مي گذارم
    و نگراني پوچ را از خود دور مي كنم.
    به آواي علفهاي رقصان گوش مي سپارم
    و در باره زندگي
    اين زندگي فاني و زيبا شعر مي سرايم.
    به خانه بر مي گردم
    گربه پشمالو دستم را نوازش مي كند
    و چراغ كوچه اتاقم را روشن
    صداي ُدرناي پناه گرفته
    بر بام خانه
    سكوت شب را مي شكند…
    اگر صداي در بلند شود
    شايد اصلا آن را نشنوم!

  4. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 تقدیم‌نامه

    پیش ِ این غم کوه هم خم می‌کند پشت،
    خشک می‌ماند به بستر رودخانه،
    لیک زندان را حصار و در حصین است
    پاس‌دار ِ «زاغه‌های ِ کار ِ دشوار»،
    و آن عذاب ِ دوزخی و مرگ و ادبار.
    از نسیم ِ تازه برخی شادمان اند
    برخی از نور ِ ِ شفق خوش‌حال و مسرور،
    جمع ِ ما اما ندارد از جهان بهر
    جز جگاجنگ ِ کلید - این زنگ ِ ناساز-
    یا طنین ِ ضربه‌های ِ گام ِ سرباز.
    چون سحرخیزان ِ عابد جسته‌ازجا
    می‌گذشتیم از بیابان‌وار ِ این شهر
    تا رسیم آخر (ز مرده بی‌نفس‌تر)
    پیش ِ هم، آن‌جا که خورشیدش به پستی‌ست
    با نِوا رودش به مِه رو کرده پنهان،
    لیک امید از دوردست آوازخوانان.
    حکم ... ، وان سیلاب ِ تند ِ اشک در پی؛
    می‌کند از دیگران‌اش دور گویی.
    درفکنده گشته است انگار بر پشت
    تا که با جان برکنندش قلب از جا،
    می‌رود اما ... پریشان، گیج ... تنها …

    سوگ‌واره. مارس ِ ۱۹۴۰. ترجمه:ایرج کابلی

  6. #14
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    انسان

    اینجا گویی صدای انسان
    هرگز به گوش نمی‌رسد
    اینجا گویی در زیر این آسمان
    تنها من زنده مانده ام
    زیرا نخستین انسانی بودم
    که تمنای شوکران کردم

    ‏ ۱۹۱۷. فوج پرندگان سفید. پروین سلاجقه

    ============

    آثار ترجمه شده

    • ۱۳۵۳ - مرثیه‌های شمال (برگزیده شعر)، ترجمهٔ عبدالعلی دستغیب، تهران، بابک.
    • ۱۳۵۳ - «نماز برای آرامش روح مردگان» (رکوییم)، ترجمهٔ پروین گرانمایه، اندیشه و هنر، دفتر پنجم، مرداد. کتاب هفتم، شهریور ۵۰.
    • ۱۳۵۷ - «پیشهٔ ما»، «خاک سرزمین من»، «مرز»، «عاشقانه»، « بیاد شاعر» و «آلاچیق»، ترجمهٔ ایرج مهدویان، آلاچیق (مجموعهٔ شعر از چند شاعر)، تهران، رز.
    • ۱۳۶۷ - «آنا آندره‌اونا آخماتووا و چند شعر از او»، ترجمهٔ حشمت جزنی، آدینه، ۲۲،اردیبهشت.
    • ۱۳۶۸ - «دلیری»، ترجمهٔ سیروس طاهباز، مصیبت نویسنده بودن، تهران، انتشارات به‌نگار.
    • ۱۳۶۹ - «طرحی از یک چهره تراژیک» (یادداشت‌های آنا آخماتووا دربارهٔ مندلشتام)، ترجمهٔ احمد پوری، آدینه، مرداد ۴۸
    • ۱۳۷۰ - «مرثیه» (رکوییم)، ترجمهٔ احمد اخوت، کلک، فروردین، ۱۳.
    • ۱۳۷۲ - «برای ان. گ. چولکووا»، «شب سفید»، « خدای شعر Muse»، «باغ تابستان»، «نخستین اخطار»، «شعر نیمه شب» و « دیدار شبانه»، ترجمهٔ حشمت جزنی، ده شاعر نامدار قرن بیستم، تهران، مرغ آمین.
    • ۱۳۷۳ - «؟»، ترجمه خشایار دیهیمی، شباب، ۱۱، (شهریور و مهر).
    • ۱۳۷۴ - «آمادئو مودیلیانی»، ترجمهٔ عباس صفاری، زنده‌رود، ۱۰ و ۱۱ (بهار).
    • ۱۳۷۵ - «همچون کسی که»، «همیشه تر و تازه‌ای»، «زیر حجاب تاریک» و «از فاخته پرسیدم»، ترجمهٔ‌ مراد فرهادپور، دوران، آذر، ۱۳.
    • ۱۳۷۶ - «شعر»، ترجمهٔ رضا سیدحسینی،مکتب‌های ادبی (جلد دوم)، تهران، نگاه.
    • ۱۳۷۷ - خاطره‌ای در درونم است: گزینه اشعار عاشقانه، ترجمه احمد پوری، تهران، نشر چشمه.


    درباره آخماتووا و آثارش

    • ۱۳۶۹ - سیری در نقد ادبیات روس «دربارهٔ بوریس پاسترناک، آنا آخماتووا، آندرهٔی وازنه منسکی، و بو. ت. آکودژاوا»، نوشتهٔ آندرهٔی سینیاوسکی، ترجمهٔ ابراهیم یونسی، تهران، نگاه.
    • ۱۳۷۲ - ده شاعر نامدار قرن بیستم «آنا آندره‌اونا آخماتووا»، نوشتهٔ حشمت جزنی، تهران، مرغ آمین.
    • ۱۳۷۳ - «آنا آخماتووا ننه دلاور جهان شعر»،نوشتهٔ بلنا بلیاکووا، ترجمهٔ هادی غبرایی، پیام یونسکو.
    • ۱۳۷۴ - «دیوها و دلبرها» نقد کتاب آنا آخماتووا اثر روبرت وید، نوشتهٔ الین فینستین، ترجمهٔ رضا رضایی، تهران، نگاه نو.
    • ۱۳۷۵ - الههٔ سوگوار شعر، نوشتهٔ ژوزف برودسکی، ترجمهٔ فضل‌الله پاکزاد، تهران، دوران.
    • ۱۳۷۸ - آناآخماتووا، نوشتهٔ ایرج کابلی، کارنامه، سال اول شماره پنجم.
    • ۱۳۷۹ - نویسندگان روس،نوشتهٔ گروه نویسندگان (سام درایور)، ترجمهٔ گروه مترجمین (محمد مختاری)، تهران، نی.
    • ۱۳۸۶ - بخارا، ویژه‌نامهٔ آنا آخماتووا سردبیر علی دهباشی. شماره ۶۱.

  7. #15
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    11 شعرشناسی

    «آنا آخماتووا از آن دسته شاعرانی است که نه تبارنامه‌ای در شعر دارد و نه «سیر تطور»ی مشخص و معلوم. او از آن قسم شعرایی است که ناگهان «حادث می‌شوند»... » هرچند سخن ایوسیف برودسکی در باره شعر آخماتووا در کلیت‌اش درست است اما به هر حال شعر آخماتووا از «شام‌گاه»، ۱۹۱۲، تا «شعر بدون قهرمان»، ۱۹۶۳، تغییرات زیادی کرده است.

    نخستین شاعری که تأثیر عمیقی بر آخماتووا گذاشت اینّاکینتی فیودوروویچ آننسکی (۱۸۵۶–۱۹۰۹) بود. ایرج کابلی در این باره می‌نویسد:«در سال ِ ۱۹۱۰... تصادفا نمونهٔ ِ حروف‌چینی‌ی ِ مجموعه شعر ِ جعبهٔ ِ چوب ِ سرو، کار ِ یکی از خبره‌گان و مترجمان ِ برجستهٔ ِ ادب ِ کلاسیک ِ غرب به نام ِ آننسکی به دست‌اش افتاد و باعث شد که به قول ِ خودش «دنیا را فراموش» کند. سبک ِ کار ِ آننسکی بر خلاف ِ سمبولیست‌ها، که او را ابتدا از خود می‌دانستند، کاملا «زمینی» و «این جهانی» بود.»سرود در آن زمان در روسیه سمبولیسم مکتب شعری مسلط بود اما دو جریان شعری جدید نیز در حال شکل‌گیری بود یکی جریانی که آخماتووا و همسر اول‌اش و چند شاعر جوان دیگر آن را به‌وجود آوردند و به آک‌مه‌ایسم مشهور شد و جریان دیگر شعری جنبش فوتوریسم بود که شاعر شاخص‌اش مایاکوفسکی بود. هرچند بعدها فوتوریست‌ها بسیار مطرح شدند و آک‌مه‌ایست‌ها تداوم پیدا نکردند اما «عقاید شعری آغاز دههٔ بیست روسیه تقریباً به تساوی میان هواداران آخماتووا و مایاکوفسکی تقسیم شده بود.» حتا در آغاز فعالیت اک‌مه‌ایست‌ها «در سال ۱۹۱۴ از سوی منتقدان و جامعه‌شناسان مارکسیست به خوبی استقبال شد» اما بعدها در زمان استالین به آن عنوان «ادبیات اشراف و زمین‌دارن» دادند و محکومش کردند.
    از نظر فنی آخماتووا مانند سایر شاعران هم‌عصرش در حال شکستن وزن‌های عروضی در شعر بود. اما او در حاشیه آنچه قانون و قاعدهٔ مجاز شمرده می‌شد کار می‌کرد. «او حتا روشی را برقرار کرد که معمولاً به عنوان «روش آخماتووا» پذیرفته شده است و به تعبیری «ترکیب دوهجاییها و سه‌هجاییها» نام دارد.» او به فراتر بردن حد و مرزهای قافیه نیز کمک زیادی کرد. آن‌چه را قبلا قافیهٔ آزمایشی می‌نامیدند او تثبیت کرد. درک ظرایف موسیقیایی شعر آخماتووا فقط با دانستن زبان روسی و شنیدن آن امکان‌پذیر است و ترجمهٔ آن به زبان‌های دیگر بسیار دشوار و شاید محال باشد.

  8. #16
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    دستانم پشت شالم گره خورده درهم
    امشب چرا چنین رنگم پریده است؟
    شرابی تلخ از اندوهی بی پایان
    به او خوراندم.

  9. #17
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    از تو گسسته ام دیگر
    از تو گسسته ام دیگر
    و آتش درونم را آرامشی است اینک.
    دشمن جاودانی ام ! اکنون باید یاد بگیری
    چگونه با تمامی قلب عاشق باشی.
    من اینک رها شده ام ، با زندگی آسوده
    خوابی سنگین خواهم کرد
    تا آرامش با هیا بانگ کر کننده خود
    سپیده دمان برایم شادی آورد.
    نه نیاز به دعایت دارم و نه نفرینت
    نه انتظار نگاهی به وداع.
    باد های نرم، التهاب دل را فرو می نشانند
    و برگ های پاییزی آن را می پوشاند.
    جدایی از تو هد یه ای است ،
    فراموشی تو نعمتی.
    اما عزیز من ،آیا کسی دیگر
    صلیبی را که من بر زمین نهادم بر دوش خواهد کشید؟

  10. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #18
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    زمانه‌ای بود
    كه تنها مرده‌ها لبخند به لب ‌داشتند
    از آرامشی كه يافته‌اند

  12. 4 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #19
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض آثار

    مجموعه اشعار

    •۱۹۱۲ - شام‌گاه.
    •۱۹۱۴ - تسبیح.
    •۱۹۱۴ - گلستان یا باغ گل.
    •۱۹۱۴ - فوج پرندگان سفید.
    •۱۹۲۱ - بارهنگ.
    •۱۹۲۲ - ۱۹۲۲ بعد از میلاد (Anno Domini MCMXXI)
    •۱۹۴۰ - گزیده اشعار "از شش کتاب".
    •۱۹۶۳ - فاتحه و شعر بدون قهرمان.
    •۱۹۶۵ - پرواز زمان و صدای شاعران. گزیده‌ای از برگردان شعرهای خارجی.

    پس از مرگ

    •۱۹۶۷ - شعرهای آخماتوا.
    •۱۹۷۳ - افسانه بدون قهرمان و بیست و دو شعر.
    •۱۹۷۶ - گزینه اشعار.
    •۱۹۸۹ - گزینه اشعار.
    •۱۹۸۵ - دوازده شعر از آنا آخماتوا.
    •۱۹۹۰ - کلیات اشعار آنا آخماتوا.

    کتاب‌ها

    •خروسک طلایی،
    •آدولف بنیامین سونستان
    •میهمان سنگی

    ترجمه‌ها

    آخماتوا اشعار ۱۵۰ شاعر، از ۷۸ زبان مختلف، را به روسی برگردانده است. بیت‌های ترجمه شده توسط او بالغ بر ۲۰ هزار است.
    •۱۹۵۶ - شعر کلاسیک کره.
    •۱۹۵۶ - شعر کلاسیک چین.
    •۱۹۶۵ - اشعار تغزلی مصر باستان.

    نمایش‌نامه

    آخماتووا در کارنامهٔ ادبی خود نمایش‌نامهٔ نیمه تمامی دارد به نام اِنوما اِلیش. فکر نوشتن این نمایش‌نامه در سال‌های تاشکند(۱۹۴۲ - ۱۹۴۴) به سراغ‌اش آمد. زمانی که به بیماری تیفوس دچار شده بود در کابوسی هذیان‌وار طرح اولیه این نمایش‌نامه را می‌نویسد و بعد می‌سوزاند. آخماتووا در آغاز دهه ۶۰ میلادی کار بر روی این نمایش‌نامه را از سر می‌گیرد و با کمک دوستان‌اش نادژدا ماندلشتام و رانفسکایا و دیگرانی که قبل از سوزاندن متن تاشکند آن را برای‌شان خوانده بود سعی می‌کند که متن فراموش شده را بازنویسی کند که البته توفیق چندانی نصیب‌اش نمی‌شود. به هر حال در سفری که آخماتووا برای دریافت جایزهٔ اتنا تائورمینا به ایتالیا کرد در ضیافتی که به افتخار او برگزار شده بود بخش‌های بازسازی شدهٔ اِنوما اِلیش را می‌خواند و تئاتر دوسلدورف به او پیشنهاد می‌کند که آن را روی صحنه ببرد و آخماتووا هم می‌پذیرد و پی‌گیرانه روی آن کار می‌کند که سکتهٔ قلبی و سپس مرگ این کار را نیمه تمام می‌گذارد

    جوایز و افتخارات

    •۱۹۶۴ - جایزهٔ اتنا تائورمینا (به ایتالیایی: Etna Taormina) در ایتالیا.
    •۱۹۶۴ - دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد لندن.

    در سینما و تآتر

    تآتر
    در ۲۰۰۶ بر اساس نمایش‌نامه‌ای به قلم جان اتیکن نمایش‌نامه‌نویس استرالیایی به نام «کشتی‌ها آهسته می‌گذرند» در استرالیا به روی صحنه رفت. در این نمایش که اکثر وقایع آن در آشپزخانه می‌گذرد آنا که ویوین گلنس نقش او را بازی می‌کند دارد اشعارش را برای لیدیا (با بازیگری ایرنه جارزابک) می‌خواند تا او حفظ کند و بعد اشعار سوزانده شوند.

    سینما
    در ۲۰۰۷ لیندا فیورنتینو امتیاز ساخت فیلمی از روی فیلم‌نامهٔ نوشته شده توسط جیم کورتیس را خریداری کرد که بر اساس زندگی آخماتووا نوشته شده است.

  14. #20
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    11 دیوانگی در شعرهای آنا آخماتوا

    مراسم شب «آنا آخماتوا» در خانه‌ی هنرمندان ایران

    در ادامه‌ی برگزاری بزرگداشت‌های ادبی از سوی مجله‌ی بخارا، عصر روز سه‌شنبه، بیست دوم خردادماه، مراسم بزرگداشت آنا آخماتوا، شاعر روس، در تالار ناصری خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد.

    در این مراسم که به مناسبت انتشار ترجمه‌ی گزیده‌ی اشعار این شاعر توسط احمد پوری برگزار شد، علی دهباشی، احمد پوری، پروین سلاجقه، و علی بهبهانی به سخنرانی پرداختند و پگاه احمدی برخی از اشعار وی را قرائت کرد.
    در ابتدای این مراسم، علی دهباشی به معرفی آخماتوا پرداخت. وی با اشاره به اینکه آخماتوا یکی از بزرگترین شاعران روس به‌شمار می‌رود گفت: «آخماتوا در یازدهم ژوئن در شهر اودسا در خانواده‌ی یک مهندس نیروی دریایی متولد شد. او نخستین شعر خود را در دوران دبستان سرود و نخستین شعری که از او چاپ شد پس از دوران دبیرستان بود.»
    دهباشی افزود: «آخماتوا در سال 1910 با گومیلیوف ازدواج کرد و راهی پاریس شد. در سال 1921 همسرش به اتهام فعالیت‌های ضدانقلابی به دستور استالین اعدام شد. در این سال‌ها آخماتووا دو مجموعه‌ی شعر منتشر کرد و به مطالعه‌ی آثار پوشکین پرداخت که حاصلش چندین مقاله درباره‌ی اوست.»

    آقای دهباشی در ادامه به اخراج شدن آخماتوا در سال 1946 از شورای نویسندگان روسیه اشاره کرد و افزود: «اشعار آخماتوا بیش از سی سال در اتحاد شوروی ممنوع بود و تا نیمه دهه‌ی 1950 بسیاری از مردم در داخل و خارج از کشور حتی نمی‌دانستند که او هنوز زنده است. هیچ سردبیری جرأت نداشت آثار او را برای چاپ و نشر بپذیرد.»
    دهباشی در پایان ضمن تقدیر از حضور اساتید در جلسه، ابراز امیدواری کرد که در آینده مراسم‌های مشابهی برای دیگر بزرگان ادبیات جهان به میزبانی مجله‌ی بخارا برگزار شود.
    سخنران بعدی این مراسم، پروین سلاجقه، منتقد و محقق ادبی، بود. وی با اشاره به اینکه مهم‌ترین وجه شاعرانگی آخماتوا قدرت بی‌نظیر وی در ارائه‌ی هنری، نوعی بیان ساده است گفت: «شیوه‌ی بیان آخماتوا در ابتدای قرن بیستم، شیوه‌ای نو اما موفق است و به زودی به نوعی جریان زنده و پویا تبدیل می‌شود.»
    وی در ادامه گفت: «واژگان در شعر آخماتووا از وظیفه‌ی دشوار فشرده‌شدن زیر بار معانی مختلف تلویحی نجات یافته‌اند و در خانه‌ی اصلی خود یعنی سطح قراردادی زبان کارکردی شاعرانه یافته‌اند.»

    خانم سلاجقه در ادامه با قرائت چند قطعه از اشعار آخماتوا گفت: «آخماتووا شعر متعهد می‌سراید، ولی از آنگونه که مشاهده مصیبت‌های خود و مردم سرزمینش ایجاب می‌کند و از همین رو حس رسوب کرده در درون او اندک‌اندک رنگی اجتماعی و مرثیه‌وار به خود می‌گیرد و نمایانگر وقایع پیرامون اوست.»
    سخنران بعدی این مراسم، احمد پوری، مترجم برگزیده‌ی اشعار آخماتوا بود. آقای پوری در سخنان خود با اشاره به‌اینکه چگونگی تولید شعر از سوی یک شاعر همیشه حس کنجکاوی وی را برانگیخته گفت: «شاعر هرگز تمامی یک شعر را در اختیار یک رویداد یا بهانه‌ی معین قرار نمی‌دهد. آن رویداد و یا انگیزه درواقع زخمه‌ای است که بر تار الهام او زده می‌شود تا او نغمه‌ای را ساز کند و شعری بسراید.»
    پوری در ادامه افزود: «همیشه کنجکاوی از زندگی آخماتووا برای مخاطبین شعر او انگیزه‌ای بوده است که این کار را نه برای کمک به فهم و لذت بردن از شعر او بلکه برای افزودن آگاهی آنان درباره آخماتووا انجام دهم.»

    علی بهبهانی، مترجم کتاب «تاریخ ادبیات روس»، از دیگر سخنرانان این مراسم بود. وی در سخنان خود با تمجید از اشعار آخماتوا ویژگی بارز اشعار وی را تغزل ناب نامید و افزود: «در سروده‌های وی اغلب مفاهیمی همچون: چشم‌به‌راهی، شنگی، نرمابخشی، برانگیختگی، دل‌خستگی، سراسیمگی، دیوانگی و... نمود پیدا می‌کند که این ویژگی بیش از پیش آشکار می‌شود.»
    در این مراسم پگاه احمدی برخی از اشعار آخماتوا را برای حضار قرائت کرد و فیلمی مستند از فعالیت‌های این شاعر‌ روس به نمایش درآمد.

  15. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •