S یک معیار چندمتغیره برگرفته از الکتروانسفالوگرام بوده که با نرخ متابولیک گلوکز مرتبط است. مغز از طریق این فعالیت متابولیک، فعالیت خود را باز می یابد. قابلیتی که به وسیله آن میتوان اطلاعاتی را از درون و بیرون بدن بدست آورده و این اطلاعات را با قوه ادراک و هوشیاری شخص ارتباط داد. از دست رفتن هوشیاری و بیداری پس از بیهوشی هردو، از عواملی هستند که با این معیار مرتبطند. شاخص دوطیفی (Bispectral Index) برای اندازه گیری سطح آگاهی و هوشیاری، بهبود نیافته و مستقلا برای تعیین عمق بیهوشی به کارگرفته شده است. مهمتر اینکه نمی توان یک معیار ثابت برای اعداد نسبت داده شده به سطح بیهوشی افراد اختصاص داد، به عبارت دیگر محدوده اعداد بیهوشی از یک بیمار تا بیمار دیگر ممکن است کاملا متفاوت باشد و به تبع آن پیش بینی در این راستا نیز کاملا متفاوت خواهد بود.

BIS
نیز همانند سایر روش ها، به نویز و آرتیفکت حساس است، بنابراین اعداد مربوط به BIS در هر وضعیتی قابل اعتماد نخواهند بود.
اگر چه احتمال آن می رفت که مانیتورینگ سیستم عصبی خودمختار بسیار مناسب تر برای اهدافی چون دسترسی به واکنش تحریکات مهلک در طول جراحی باشد و همچنین اینکه مانیتورینگ سیستم عصبی مرکزی برای تعیین سطح هوشیاری مناسب تر باشد، اما BIS به عنوان روشی شناخته شد که توسط آن متخصصین بیهوشی برای اولین بار توانستند از آن برای تعیین عمق بیهوشی در اعمال جراحی با ریسک بالا استفاده کنند.