باز هم اشتباهاگه جاذبه ی زمین که باعث میشه وزن داشته باشی وجود نداشته باشه شما دچار بی وزنی میشی
اگرم با سرعت بالایی به طرف پایین بیای دچار بی وزنی میشی
دلیلش رو بالا گفتیم.
باز هم اشتباهاگه جاذبه ی زمین که باعث میشه وزن داشته باشی وجود نداشته باشه شما دچار بی وزنی میشی
اگرم با سرعت بالایی به طرف پایین بیای دچار بی وزنی میشی
دلیلش رو بالا گفتیم.
نه باید سقوط آزاد کنیاگرم با سرعت بالایی به طرف پایین بیای دچار بی وزنی میشی
اگر فضانورد در یک ایستگاه یا ماهواره که دائماً دور زمین میزنه قرار داشته باشه (یعنی فاصلش با زمین ثابته)، نیروی گریز از مرکز نیروی جاذبه رو دفع می کنه.![]()
کلا اینطور به نظر می رسه که برآیند نیرو ها بر شما باید صفر باشه تا بی وزنی رو احساس کنید ...
چرا ؟ چون احساسا وزن چیزی جز احساس نیرو بر شما نیست ... وقتی وزن دارید که نیرویی به شما وارد بشه ...
اما می دونیم که در هنگام سقوط از یه ارتفاع بلند هم احساس بی وزنی می کنیم یا توی آب زیاد هم بی وزنیم تقریبا ...
یعنی چی؟ یعنی این که هیچ نیرویی از داخل و بیرون بدن وارد نشه؟ یا این که مقدار نیرو های داخلی و بیرونی بدن برابر باشه؟
اگه حالت اول باشه که امکان پذیر نیست
اگه حالت دوم هم باشه باز هم دیگه بی وزنی معنایی پیدا نمیکنه.ما در حالت عادی هم در روی کره ی زمین همین حالت رو داریم. اگر این طوری نباشه یه از داخل منفجر میشیم یا منقبض.
پس در این حالت باید ما منفجر بشیم دیگه
اگه هیچ نیرویی از بیرون وارد نشه. نیرو، از داخل که امکان نداره فشار نیاره
منتظر جوابم
نه الزاما
همون طور که Zahedy گفتن فضانوردها در حال سقوط آزادند و در حالت بی وزنی.
اصلا کره ی زمین هم در حال سقوط آزاد به طرف خورشیده
برآیند هم صفر نیست : نیروی مرکزگرا.
مسئله اینجاست که تعاریف اصلی هم ارز هستندهرکی یه تعریفی گذاشته،یکی دیگه هم یاد نقضش میکنه. من یه تعریف جامع میخوام
نداشتن تکیه گاه , یعنی اینکه نداشتن جایی که شی بر روی اون تکیه کنه و حرکت کنه , رو حالت بی وزنی میگنفضانوردان دائما در حال سقوط هستند ولی به خاطر داشتن حرکت دایره ای پایین نمی آیند و یه جور تعادل در ارتفاع دارند.برای بی وزنی کافیه که در جهتی که شما انتظار دارید به شما نیرویی وارد نشه(!!!)اولی میگه نداشتن تکیه گاه یعنی نبود Nکلا اینطور به نظر می رسه که برآیند نیرو ها بر شما باید صفر باشه تا بی وزنی رو احساس کنید ...
دومی میگه سقوط آزاد که اونهم یعنی نبود نیروی تکیه گاه
سومی می گه نبود نیروی عکس العمل در راستایی که ما انتضار داریم (مثلا رو صندلی می شینیم انتظار داریم صندلی نیرو وارد کنه اما نکنه. خب فکر می کنیم بی وزن شدیم - شایدم صندلی خیلی نرمه!)
چهارمی هم که (باید - باید حذف شود) میگه اگه هیچ نیرویی به شما وارد نشود یا برآیند صفر باشد باز هم بی وزنی رخ می دهد (که تا جایی که می دونم صفر شدن نیرو امکان پذیر نیست ولی برآیند صفر بشود میشه گفت مثل غوطه خوردن در آب که خودشون اشاره کردند)
از لحاظ فیزیکی نیرویی که از درون بدن وارد می شود نیرو داخلی است و مورد بحث نیست (فردا امتحان فیزیک دارم!)یعنی چی؟ یعنی این که هیچ نیرویی از داخل و بیرون بدن وارد نشه؟ یا این که مقدار نیرو های داخلی و بیرونی بدن برابر باشه؟
در ضمن اون نیرویی است که فشار هوا وارد می کنه که بترکیم. برای یه جسم دیگه که نیروی داخلی نداریم
چرا؟ مگه ذرات سازنده اجسام نیرو وارد نمیکنن؟
اتفاقا دليلي كه آوردين كاملا حرفم رو ثابت ميكنه
چون تو آسانسور زماني ميتونيم احساس بي وزني كنيم كه آسانسور داراي شتاب باشه ( با شتاب كند شونده g به سمت بالا يا تند شونده به طرف پايين)
يعني اگه آسانسور با سرعت ثابت بالا يا پايين بره احساس بيوزني به وجود نمياد
ولي اگه كابين آسانسور داراي شتاب باشه تو حالات بخصوص اين احساس به وجود مياد كه اونهم ناشي از اثر
شتاب آسانسوره چون در اين حالت وزن جسم داخل آسانسور از رابطه m(g+a بدست مياد كه تو اين حالت نيروي وزن جسم برابر باحاصل ضرب جرم درجمع برداري شتاب جاذبه و شتاب آسانسوره
يعني در اين حالت ديگه وزن از m*g بدست نمياد بلكه به جاي g از مقدار g+a استفاده ميكنيم
پس دليل حالت بي وزني تو فضا هم مثل آسانسور تغيير نيروي جاذبه هستش ولي با اين فرق كه تو يكي g بدليل فاصله گرفتن از سطح زمين تغير كرده و تو ديگري به خاطر تاثير شتاب كابين آسانسور بر وزن شخص
دقیقا همین است ولی دقت کنید که اگه a=g- آنگاه اون عبارت (که برابر وزن یا همان عدد نیرو سنج است) میشه صفر. اگه شتاب بیشتر بود نیروسنج (که یک فنر است) کشیده می شود و باید حتما سقوط آزاد کند (یعنی شتاب جاذبه)شتاب آسانسوره چون در اين حالت وزن جسم داخل آسانسور از رابطه m(g+a بدست مياد كه تو اين حالت نيروي وزن جسم برابر باحاصل ضرب جرم درجمع برداري شتاب جاذبه و شتاب آسانسوره
يعني در اين حالت ديگه وزن از m*g بدست نمياد بلكه به جاي g از مقدار g+a استفاده ميكنيم
نیروی جاذبه به هیچ وجه تغییر نمی کنه (البته صرف نظر از تغییرات g که خیلی خیلی کم است)پس دليل حالت بي وزني تو فضا هم مثل آسانسور تغيير نيروي جاذبه هستش ولي با اين فرق كه تو يكي g بدليل فاصله گرفتن از سطح زمين تغير كرده و تو ديگري به خاطر تاثير شتاب كابين آسانسور بر وزن شخص
در فضا چند حالت داریم:
1- هنگامی که در مدارگرد زمین (یا هر سیاره) هستیم (دائما در حال سقوط آزاد هستیم) ولی چون سرعت خطی داریم نمی افتیم (نیروی گریز از مرکز به این معنی وجود ندارد)
2- هنگامی که در نقطه ای از فضا به ارزش صفر باشیم. (که تا جایی که می دونم وجود نداره) نقطه صفر به جایی می گن که جاذبه از سمت هیچ جرمی به اون وارد نشود (چون بعد از انیشتین دیگه به هیچ نقطه از فضا به عنوان جای خالی نگاه نمی کنند)
در ضمن فقط زمین که نیست. شما روی ماه هم احساس وزن می کنید ولی کمتر. ما کلی داریم بحث می کنیم.
اگه خواستید نیروی گریز از مرکز (که وجود نداره) و نیروی مرکز گرا و نیروی گریز از مرکز از دیدگاه ناظر غیرلخت (که شبه نیروی مرکز گرا است ) را توضیح بدم.
آقای hlpmostafa شما تحصیلاتتون تو فیزیک چقدر می باشد؟؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)