افت کيفي مجموعه هاي تلويزيوني درسال هاي گذشته باعث شد تا مسئولان سيما ازکارگردان هاي شاخص وسرشناس براي ساخت سريال دعوت کنند. پس از ابراهيم حاتمي کيا، داوود ميرباقري، محمد رضا هنرمند، کمال تبريزي و کيانوش عياري اينک نوبت به فريدون جيراني رسيده تا به عنوان کارگردان در پروژه اي تلويزيوني حضورداشته باشد. جيراني که پيش ازاين آثاري چون "قرمز"، "آب وآتش"، "پارک وي" و... را درکارنامه سينمايي خود دارد..
مرگ تدريجي يک رويا
تهيه کننده: آرمان زرين کوب،
کارگردان: فريدون جيراني،
فيلمبردار: سيروس عبدلي،
طراح چهره پردازي: مهري شيرازي،
مديرگروه بدلکاران: پيمان ابدي،
طراح هنري: مشکين مهرگان،
دستياراول کارگردان وبرنامه ريز: مجيد کرباسيان،
موسيقي: کارن همايونفر.
بازيگران:
ستاره اسکندري[مارال عظيمي]، هوشنگ توکلي[رضا]، پولاد کيميايي[احسان]، فريده سپاه منصور، دانيال حيکمي، ساميه لک، آشا محرابي، شيوا خنياگر، مهسا کرامتي، مائده طهماسبي، پوراندخت مهيمن، علي کاظمي، ناصرطهماسب و هائده حائري.
محصول شبکه دوم سيما.
نويسنده جواني به نام مارال عظيمي پس ازانتشاراولين رمانش به نام "گيتي" به شهرت غيرمنتظره اي مي رسد. پس از اين واقعه، گروهي طي تماسي تلفني برادراو، احسان را تهديد به مرگ مي کنند. مارال نزد وکيل خانواده شان، رضا مي رود. رضا موضوع راچندان جدي تلقي نمي کند. مارال به خانه بازمي گردد، تماس ها ادامه پيدا مي کند ومارال به ناچاربراي حفظ جان برادر راهي ترکيه که احسان براي کارش به آنجا رفته مي شود و...
اشراف کامل برابزار
نويسنده تمام بناي داستاني خود را برشخصيت اصلي يعني "مارال" گذاشته است. درواقع مارال شباهت بسياري به شخصيت رمان به نگارش درآمده توسط خودش، يعني گيتي دارد. نويسنده از اين تمهيد قصه درقصه به خوبي استفاده مي کند. گره آغازين قصه ازطريق تماس تلفني مشکوک به خوبي بوجود مي آيد، بدون اينکه اين بخش ازقصه دچارکليشه هاي رايج شود.
نويسنده پس ازطراحي اين گره وعکس العمل شخصيت اصلي به آن، گره دوم را به قصه مي افزايد. اين گره ها به خوبي درمخاطب کشش وتعليق ايجاد مي کند واين نشان ازهوشمندي نويسنده اثر دارد. عدم آگاهي مخاطب ازتهديد گران برادرمارال – شخصيت عجيب وکيل رضا – پرداخت بسيارمناسب شخصيت هاي فرعي "خصوصا جمشيد که راننده وکيل است" ازنقاط کليدي و مثبت نويسنده دربخش آغازين قصه است.
کارگردان هم درست متناسب با قصه وشخصيت ها دکوپاژاثرش را انجام داده است. جيراني با ساخت فيلم هايي در ژانر ترسناک تسلط خود رابر مديوم اثبات کرده است. قاب بندي ها علاوه بررعايت زيبايي شناسي بصري اززاويه و تاکيد گذاري بسيارمناسبي برخورداراست. اين اتفاق زماني بيشترخود رانشان مي دهد که دوربين به سراغ مارال مي رود. دراين بخش، دوربين به علت دکوپاژجيراني، فعال وجستجوگرمي شود. درواقع دوربين نه تنها کارکرد تصويري، بلکه کارکردي شخصيتي پيدا مي کند.
جيراني بناي دکوپاژش رابراساس فضاها ولوکيشن هاي قصه به پيش برده است به اين صورت که ابتدا نماي معرف از مکان رويداد به مخاطب مي دهد وسپس شخصيت ورويدادها رابه تصويرمي کشد. ازسکانس هاي خوبي که به اين روش گرفته شده، مي توان به فصلي اشاره کرد که مارال نزد وکيل مي رود. زوايه اي که دوربين ساختمان دفترکاروکيل رانشان مي دهد، نمايانگربرخورد مخاطب با شخصيتي مبهم ودرونگراست.
جيراني دربخش انتخاب بازيگران هم هوشمندانه عمل مي کند. ستاره اسکندري درنقش مارال بازي روان وخوبي ازخود ارائه مي دهد. پولاد کيميايي که اولين بازي خود را درتلويزيون تجربه مي کند به خوبي ازعهده نقش برمي آيد. ويژگي بازي اودر چهره وپوزيسيون هاي مختلفي اتفاق مي افتد که اوبراي نقش طراحي کرده است. بقيه بازيگران هم متناسب با شخصيت شان انتخاب شده اند واين نشان ازهوشمندي کارگردان دارد. به نظرمي رسد که جيراني علاوه برتسلط براصول وقواعد سينما براصول وقواعد تلويزيون هم اشراف کامل دارد. اين اشراف باعث بوجود آمدن رابطه اي تنگاتنگ ميان مخاطب وداستان شده است که کمتردر مجموعه اي آن را سراغ داريم.
مهدي کيانيان - روز آنلاين