تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 7 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 64

نام تاپيک: مفهوم اتساع زمان در نسبیت خاص

  1. #11
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض

    با سلام دوست عزیز .

    اینکه زمان برای هر کسی جداگانه اندازه گیری بشه هیچ ربطی به کمیتش نداره و واحدش نداره . فقط منظور اینه که هر ثانیه ی شما می شه دو ثانیه ی اون (مثلا ) . البته بصورت نسبی . یعنی این فقط چیزیه که شما احساس می کنید .
    شاید واقعا مطلق نباشن ، اصلا به نظر شما وقتی زمان ، مکان نسبی می شه نمی تونیم ریاضی رو هم نسبی فرض کنیم ؟؟ آخه هر چی باشه فیزیک به زبان ریاضی صحبت می کنه ... .
    نظر شما چیه ؟
    چرا مقادیر ریاضی و فیزیک تغییر ناپذیرند ؟


    البته من خودم همیشه نسبت به نسبیت مقاومت نشون می دم ... اما به نظر می رسه راهی نداریم بجز اینکه قبولش کنیم .


    چندتا تاپیک که در اون در مورد زمان و انبساط اون بحث شده :
    1. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    2. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سلام
    اتفاقا نکته همین جاست ...درک گذشت زمان هم نسبی هست...(یک جورپارادوکسه گمونم)هرچندکه با آزمایشات مختلف نظریه نسبیت تاییدشده...اماهنوز کمیت من لنگ میزنه...یادمه درموردمبحث سیاهچاله ها هم استدال ها گنگ بودند(هرچنداولش همه چیزباهم جوردرمیومد)....
    یک مثال:
    نظریه نسبیت میگه سرعتی بالاترازسرعت نوروجودنداره... اما یکی ازدلایل مخالفان این بود:
    اگرکه دومنبع نوری رو روبروی هم قراربدیم دراونصورت مجموع سرعت میشه دوبرابر سرعت نورواین نقض قضیه است...به همین راحتی....
    من درحدی نیستم که اینهارو ردویاتاییدکنم...یک سوالی همیشه توی ذهنم چرخ میزد....گفتم اینجاهم جای بدی نیست که مطرح بشه...
    درواقع علاوه برتاییدنسبی بودن کمیت ها ...میشه گفت که سرعت نورهم یک کمیت ویا حدنسبی هست...نیست؟
    مفاهیمی(پارامترها)یامقادیر ی که ما جهان پیرامونمون رو براساسش تفسیروتعریف می کنیم ...همه نسبی هستند...(حتی اعداد...)خب دراینصورت چرا 2+2=4؟؟ممکنه بشه 5....
    این مبحث رو برای این کش دادم که شاید بعضی ها یادشون باشه پروژه ی کارل ساگان رو که یک سفینه رو برای ارتباط با سایر موجودات فرازمینی فرستادن هوا...از مفاهیم ریاضی به عنوان مفهوم اولیه ی ارتباط با سایرموجودات استفاده کرده بودند...
    خب استدلال جالبی هم داشتند...:
    درهرجای عالم 2+2=4هست
    اما من سوالم اینه که ؟آیا فرضیه نسبیت براساس مفاهیم تعریف شده ی ما (دنیای ما)بنا شده ویا براساس مقادیرمطلق؟


    خب یه مثال بزنم شاید بشه روش بیشتر بحث کرد البته با اجازه دوستان که بیشتر از من از فیزیک سر در میارن

    فرض کنید شما در جایی ایستادید و دو تا رعد و برق همزمان در سمت راست و هر کدام به فاصله دو متر رخ می دهن
    الان شما هر دوی اینها رو در یک لحظه احساس می کنید
    ولی در صورتی که به سمت یکی از اینا در حرکت باشید مثلا به سمت رعد و برقی که در سمت راست شماست بدوید با اینکه هر دو در یک زمان رخ می دن ولی اونی که به سمتش می دوید نزریک به نظر می رسه

    حالا دوستانی که فیزیک خوندن و واردترن توضیح بدن بهتره ( هر چی باشه من رشته ام ریاضی و فیزیک نبوده )




    امشب آپلود می کنم حتما ( اومدم یه سر بزنم برم )
    قربانت
    درک نسبیت به نظر من هم یه مقدار مشکل داره ولی چند تا سوال برام پیش اومد که خواستم بپرسم:


    چرا این را به عنوان اصل می شناسیم؟
    (تعریف ساده اصل: چیزی که می دانیم درست است اما اثباتی برایش نمی توان آورد) این مساله یا اصل با آزمایش ثابت شده است (توسط ... یادم رفته) و موضوع جالب در مورد آن نداشتن سرعت نسبی مربوط به نور است.

    سرعت نسبی در نور رخ نمی دهد. تعریف سرعت نسبی را همه می دانند. مثلا اگه شما با سرعت 40 کیلومتر بر ساعت بروید و فرد دیگری با سرعت 20 تا کنار شما بیاید شما فکر می کنید (و در واقع نسبت به آن) که سرعت شما 20 کیلومتر بیشتر نیست. اما در مرود سرعت نور چنین چیزی رخ نمی دهد
    مثلا اگر شما با سرعت 600 کیلومتر برثانیه حرکت کنید و نور از مقابل با 300000 کیلومتر بر ثانیه بیاید در آن دستگاه (و در کل سیستمها) سرعت شما نسبت به آن همان 300000 خواهد بود نه 300600


    اگه یک توضیح خیلی روان در مورد کوتاه شدن زمان بخواهم بدهم ، می توانم بگم که : فرض اولیه همه ما اینه که همه می دانیم ساعت یک وسیله مکانیکی است و اصلا ارتباطی به زمان ندارد که با چه سرعتی دور بزند و زمان را نشان دهد. استنباط ما از مقدار گردش ساعت همان زمان است. مثلا اگه دقیقه شمار یک دور کامل بزند می گوییم یک ساعت رد شده است حالا پیش خودمان فرض می کنیم که می گوییم زمان کند شده است (از دیدگاه ما) اما چه ربطی به ساعت دارد؟ اون که باید همان زمان واقعی را نشان دهد که گذشته است

    اشکال در فهم اولیه مطلب در این مورد می باشد.
    در واقع درست است بگوییم هنگامی که با سرعت های نزدیک به نور حرکت می کنیم اصلا زمانی نگذشته است که ساعت بخواهد دوری در آن بزند.


    کلیت موضوع مورد سوال شما هم همینه. از لحاظ من که روی زمین هستم و دارم نگاه میکنم مثلا ذرات در 1 ثانیه به زمین می رسند اما در سیستم خود ذرات که در آن در حال حرکت هستند زمانی نمی گذرد (البته کند می شود نه اینکه نگذرد چون با سرعت نور حرکت نمی کنند) پس آنها زمان کافی را دارند بهتر بگویم کشش زمانی بیشتری دارند. این را باید درک کرد.


    حالا سوال خود من:
    گذر زمان در سرعت نور یعنی هیچی. این یک واقعیت است که از نسبیت می آید حالا می خواهم بپرسم که آیا پیری و جوانی هم تحت تاثیر قرار می گیرند. چون همانطور که گفتیم زمان کند شده (یا متوقف در حالت سرعت نور) پس انسان همانطور باید جوان بماند چون در واقع برای شخص متحرک (با سرعت نور) اصلا زمانی نمی گذرد (کندتر می گذرد)

    در واقع می خواهم بدانم ربطی بین کارکرد و فرسودگی (که برای ما با زمان معنی دارد) و سرعت بالا وجود دارد؟
    (خودم فکر میکنم که ربطی بینشان نیست چون طبق حالت ساعت اصلا زمانی نمی گذرد که ساعت بخواهد دوری بزند پس زمانی هم نمی گذرد که سلول های بدن بخواهند کار کنند تا پیر شوند)
    بله قاعدتا ازنظر تئوریک انسان جوان می مونه
    ولی درمورد اتساع زمان ویا بقول خودم کش اومدن زمان...ازدیدگاه دونفرکه یکی باسرعت نور یانزدیک به اون حرکت میکنه ودیگری ثابته...فکرکنم ...نه ...نسبت به یک مرجع ثابت...فکرمیکنم رویدادها برای شخص اول کندترمیگذره(اگه بتونه که ببینتشون)نکته ی ظریفی داره این موضوع...
    درواقع ناظری نمیتونه باشه اگرکه نظریه اتبات بشه...چرا؟
    خب ناظر باید کاملا به هردوطرف توجه کنه پس درنتیجه...(باتوجه به نظریه ی نسبیت.. امواج نوری یکی از منابع دیرتر ازاون یکی به چشمش میرسند)...خب پس یک تاخیری بوجودمیادبراش این وسط...ولی به هرحال هردو کندوفرسوده میشند(هرکدوم به نسبت معکوس سرعت حرکتشون)
    موضوع جالبتربرای من (باتوجه به سوال شما)اینه که :
    چطورساعت بیولوژیک انسان میتونه کندتر بگذره؟
    آیااین تداخل قابل قبول هست؟
    پس آیا نمیتونیم بگیم که ساعت بیولوژیک ما هم با مفاهیم فیزیک سازگاری داره؟
    ========
    اینجا هست که من کم کم دارم به ارتباط بین زیست شناسی وفیزیک کوانتوم نزدیک میشم...(اما چه جوری؟خودمم نمیدونم!!!)
    بحث طولانیه...
    یک کمی تمرکزلازم دارم
    =========
    ویرایش:
    bbجان ممنونم...تشکر هزاربار
    شرمنده بعدازارسال پستم پست شمارو دیدم
    امشب یافردا داون میکنم
    مرسی از زحمتت
    Last edited by saviss; 31-12-2007 at 22:32.

  2. #12
    کـاربـر بـاسـابـقـه zahedy2006's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    صفحه 8140 کتاب زندگی ...
    پست ها
    1,056

    پيش فرض

    اگرکه دومنبع نوری رو روبروی هم قراربدیم دراونصورت مجموع سرعت میشه دوبرابر سرعت نورواین نقض قضیه است...به همین راحتی....
    مساله همین جاست که مذخرف میشه. این مسئله قبلا آزمایش شده است و ثابت شده سرعت نور از قواعد سرعت نسبی تبعیت نمی کند.
    کتاب آیا انیشتین درست می گفت

    مفاهیمی(پارامترها)یامقادیر ی که ما جهان پیرامونمون رو براساسش تفسیروتعریف می کنیم ...همه نسبی هستند...(حتی اعداد...)خب دراینصورت چرا 2+2=4؟؟ممکنه بشه 5....
    به نظر خودم ما دو نوع نگرش داریم. نگرشی که از بینش می آید که مفاهیم مطلق را در خود جای نمی دهد. مثلا ما از بینش خود اعداد دو و 4 را آفریده ایم (در حالیکه واقعا وجود دارند) و قواعدی را تعیین کرده ایم پس نمیشه گفت نسبی است. از لحاظ دیگر اگه بینش مردم در سیاره دیگر فرق کنه؟؟؟

    چطورساعت بیولوژیک انسان میتونه کندتر بگذره؟
    سوال من هم دقیقا همین است. وقتی ساعت مکانیکی دور نمی زند یعنی اصلا زمانی نمی گذرد (من روی این 5 دقیقه در سکوت فکر کردم تا هضم شود) پس نباید ساعت بیولوژیکی نیز تاثیر پذیرد اما ساعت بیولوژیک یک تعبیر انسانی از فهم زمانی است تا یک ساعت واقعی. این تکه را باید یکی توضیح دهد.

    راستی یک مقاله به انگلیسی که با تصاویر کوتاه شدن زمان را نشان می دهد از استاد paul... از دانشگاه استرالیا قرار خواهم داد

  3. #13
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    چرا این را به عنوان اصل می شناسیم؟
    (تعریف ساده اصل: چیزی که می دانیم درست است اما اثباتی برایش نمی توان آورد) این مساله یا اصل با آزمایش ثابت شده است (توسط ... یادم رفته) و موضوع جالب در مورد آن نداشتن سرعت نسبی مربوط به نور است.
    سلام دوست عزیز ...
    خوب طبق تعریف خودتون برای اصل ، اون قضیه رو هم می تونیم یه اصل در نظر بگیریم .
    چون ما می دونیم که نور سرعت ثابتی نسبت به تمام دستگاه ها داره . اما دلیل این امر رو نمی دونیم ... خوب این یعنی یه اصل دیگه ! غیر از اینه مگه ؟

    اما چه ربطی به ساعت دارد؟ اون که باید همان زمان واقعی را نشان دهد که گذشته است
    یعنی چه چه ربطی داره ؟ خوب اگه گذشت زمان کند بشه ساعت هم باید کند بگذره دیگه . چون حرکت عقربه های ساعت به گذشت زمان وابسته هست . اگه زمان کند بگذره همه چیز ( از عقربه های ساعت تا رشد بدن انسان ) همه به همون نسبت کند می شن . به همین خاطره که کسی که زمان براش کند می شه هرگز باور نمی کنه که براش این اتفاق افتاده ... چون هیچ وقت متوجه این قضیه نمی شه .


    حالا سوال خود من:
    گذر زمان در سرعت نور یعنی هیچی. این یک واقعیت است که از نسبیت می آید حالا می خواهم بپرسم که آیا پیری و جوانی هم تحت تاثیر قرار می گیرند. چون همانطور که گفتیم زمان کند شده (یا متوقف در حالت سرعت نور) پس انسان همانطور باید جوان بماند چون در واقع برای شخص متحرک (با سرعت نور) اصلا زمانی نمی گذرد (کندتر می گذرد)

    در واقع می خواهم بدانم ربطی بین کارکرد و فرسودگی (که برای ما با زمان معنی دارد) و سرعت بالا وجود دارد؟
    (خودم فکر میکنم که ربطی بینشان نیست چون طبق حالت ساعت اصلا زمانی نمی گذرد که ساعت بخواهد دوری بزند پس زمانی هم نمی گذرد که سلول های بدن بخواهند کار کنند تا پیر شوند)
    راستش من زیاد سوالت رو متوجه نشدم ، یه خورده پیچیده سوال کردی ...
    منظورت اینه که آیا کسی با سرعت نور حرکت کنه ، باید جوان تر از کسی باشه که مثلا در زمین ایستاده نسبت به اون فرد در حرکت پیر تر باشه ؟
    خوب این همون پارادوکس دوقلوهاست دیگه !!

    تو این تاپیک خیلی در موردش بحث شد :
    1. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    چون جهان نسبی است و هیچ مرجع ثابتی در دست نیست ، هر دو فرد هم می تونن پیر باشن و هم جوان ... این بستگی به اون کسی داره که داره این قضیه رو نگاه می کنه ...
    -------------------------------------------------------------------------------

    نظریه نسبیت میگه سرعتی بالاترازسرعت نوروجودنداره... اما یکی ازدلایل مخالفان این بود:
    اگرکه دومنبع نوری رو روبروی هم قراربدیم دراونصورت مجموع سرعت میشه دوبرابر سرعت نورواین نقض قضیه است...به همین راحتی....
    درواقع علاوه برتاییدنسبی بودن کمیت ها ...میشه گفت که سرعت نورهم یک کمیت ویا حدنسبی هست...نیست؟
    خوب ما که با مجموع سرعت ها کاری نداریم . ما می گیم سرعت هیچ جسمی (نه دو جسمی ) به سرعت نور نمی رسه . دلیل محکم این ادعا فرمول E=mc^2 هست .


    بله قاعدتا ازنظر تئوریک انسان جوان می مونه
    شما هرگز نمی تونید ثابت کنید که اون فرد جوان می مونه . چون نسبیت این اجازه رو به شما نمی ده است .


    نقل قول:
    چطورساعت بیولوژیک انسان میتونه کندتر بگذره؟
    سوال من هم دقیقا همین است. وقتی ساعت مکانیکی دور نمی زند یعنی اصلا زمانی نمی گذرد (من روی این 5 دقیقه در سکوت فکر کردم تا هضم شود) پس نباید ساعت بیولوژیکی نیز تاثیر پذیرد اما ساعت بیولوژیک یک تعبیر انسانی از فهم زمانی است تا یک ساعت واقعی. این تکه را باید یکی توضیح دهد.
    من هنوز هم نفهمیدم که شما دنبال فهمیدن چی هستید .
    اینکه چطور کند شدن زمان می تونه تاثیر بر ساعت بیولوژیک بدن داشته باشه ؟
    خوب اینکه خیلی سادست . مشکل اینه که شاید شما این دو مفهوم رو جدا از هم بررسی می کنید .
    شما باید بدونید که وقتی که زمان برای شما کند می شه پس حتما هم باید زمان بیولوژیک بدن شما به همون نسبت کاهش پیدا کنه . در غیر این صورت شما احساس می کنید که دارید با سرعت زیادی رشد می کنید .

    یه چند مدته که اکثر مباحث نسبیت رو یادم رفته ... به همین خاطر نمی تونم موضوعات رو خوب توضیح بدم و بفهمم . اگه اشتباهی کردم منو ببخشید .
    سعید جان بازم ممنون بخاطر این مقالات پی.دی.اف

    موفق باشید .

  4. #14
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض

    Mohammad Hosseyn
    جان سلام
    دقت نظرتون راجع به جواب دادن به این تاپیک وسوالاتش جای تشکرداره...
    اما هنوز هم میگم که من با نظریه ی نسبیت عام مشکل دارم(البته نه با نسبی بودن دیدگاهها...بلکه ازنظرفیزیکی)
    درنتیجه فکرکنم باید کمی راجع به این تاپیک فکر کرد
    من هم اغلب مباحث مربوط به نسبیت یادم رفته...
    برای همین هم این تاپیک برام جذاب بود...
    ولی خودمونیم هاE=MC2مربوط به نسبیت خاص بود ونه عام

  5. #15
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    Mohammad Hosseyn
    جان سلام
    دقت نظرتون راجع به جواب دادن به این تاپیک وسوالاتش جای تشکرداره...
    اما هنوز هم میگم که من با نظریه ی نسبیت عام مشکل دارم(البته نه با نسبی بودن دیدگاهها...بلکه ازنظرفیزیکی)
    درنتیجه فکرکنم باید کمی راجع به این تاپیک فکر کرد
    من هم اغلب مباحث مربوط به نسبیت یادم رفته...
    برای همین هم این تاپیک برام جذاب بود...
    ولی خودمونیم هاE=MC2مربوط به نسبیت خاص بود ونه عام
    خواهش می کنم ...
    من فقط می خوام تبادل اطلاعات کنم ...
    کسی وجود نداره که اول با نسبیت آشنا بشه اما باهاش مشکل نداشته باشه ... حتی هنوز هم خیلی از فیزیکدانا اون رو قبول ندارن ... واقعا درکش هم یکم مشکله و هم با اونچیزی که از اول تو ذهن ماست ، آسمون تا زمین فرق داره .

    من همیشه این دو نسبیت (عام و خاص ) رو با هم اشتباه می گیرم ... اما خوب این دوتا که از هم جدا نیستن ... پیوستگی با هم باید داشته باشن ... بحث هم سر نور بود و من گفتم این فرمول رو بگم .

    حالا اینجا :
    اما هنوز هم میگم که من با نظریه ی نسبیت عام مشکل دارم(البته نه با نسبی بودن دیدگاهها...بلکه ازنظرفیزیکی)
    منظورت از "از نظر فیزیکی ! " چیه ؟ یکم ساده تر برام توضیح بده ...


    موفق باشید .

  6. #16
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    عجب بحث باحالی.....

    دوستان سلام..

    دوست خوبمون bb جان موضوع خوبی از فیزیک رو انتخاب کردن.... شایدم موضوع ایشون رو انتخاب کرده!!

    بهر حال نظرات دوستان هر کدوم جالب بود...

    من چون از اینجای بحث اومدم وارد بحث های قبلی نمی شم...

    ولی برای شروع نظرم رو می گم...

    مفهوم اتساع زمان به نظر من دقیقا تو خود تعریفش وجود داره.... همون طور که خود زمان یه چیز نسبیه فهم این موضوع و مطالبی که ازش بدست میاد( پارادوکس دوقلو) هم نسبیه...

    مثال های زیادی در مورد اثبات این موضوع وجود داره اما همه چون مفهوم نسبی رو داره هر کی نظری خاص در مورد موضوع می ده...

    مثلا فرض توی همون قضیه دوقلوها.

    وقتی ازمایش انجام می شه و نتیجه همون چیزیه که انیشتین گفته هر کدوم از ناظران نظر خاصی ارائه می دن.....یعنی هر کدوم موضع خاصی می گیرن... این هم نه بخاطر درک نادرست بلکه به خاطر دقیقا ذات خود مفهومه..

    مثلا یکی که تو سفینه با سرعت نور بوده می گه خوب اخر که چی؟...... واقعا من سنم تغییر کرده یا برادرم؟....

    اونی هم که تو زمینه می گه خوب شما از کجا می تونی تشخیص بدی من داشتم با سرعت نور حرکت می کردم یا برادرم؟.

    اونی هم که اصلا بیرون ازمایشه و داره به این دو برادر نگاه می کنه. می گه ا اینجا که هیچی تغییر نکرد؟

    هر کدوم تو تصمیم گیری شون نظر خودشون رو میدن... هر کدوم هم هر چی رو که خودشون دیدن توضیح میدن ... و دقیقا هم کار درستی می کنن .... چون خود مفهوم زمان یعنی همین... یعنی هر کی تعریفی از زمان داره..

    فقط تنها اشتباه که همه بهش عادت کردیم اینه که به دنبال حقیقت ماجراییم... یعنی می خوایم ثابت کنیم وقتی دو چیز یکسان تعاریف متفاوتی رو تو ازمایش نشون می دن... یا به عبارتی شکل متفاوتی دارن... حتما دو چیز یکسان نیستند...

    من به این ایراد اینجوری نگاه می کنم ...

    هر کدوم از این افراد دور یه لامپ بزرگ قرار گرفتن .... روی لامپ هم مثل لامپ های قدیمی شیشه ای چند ضلعی قرار گرفته.... ( حالا به تعداد هر نفر یه ضلع)...

    اگه شیشه هر کدوم از افراد به رنگ خاصی باشه... من وقتی در ان واحد از همه بپرسم رنگ لامپ چه رنگیه؟...

    همه با اینکه می دونن دارن به یه لامپ نگاه می کنن ولی رنگ های متفاوتی رو می گن... بعد هم نمیان فکر کنن دید (رنگ شیشه) هر فرد فرق داره...

    میان می پرسن یعنی چی؟.... مگه یه لامپ نیست؟... پس چرا چند تا رنگ؟

    این یعنی نسبی بودن... یعنی تعریف شما از چیزی با تعریف من از همون چیز فرق داره ... نه اینکه اون شی کلا یک چیز نیست...

    امید وارم درست رسونده باشم..

    من کاملا و قویا به این مفهوم اعتقاد دارم...... حتی همونطور که تو تاپیک های قبلی هم بحث کردم . این موضوع رو می شه به خیلی از چیزای دیگه هم بسط داد...

    ممنون

  7. #17
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    اینم یه سایت جالب درباره این موضوع
    البته انگلیسی هستن
    هر کی ترجمه کنه درست حسابی جایزه داره


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    """""""""""""""
    Moslems (Muslims) believe that angels are low density creatures, and that God created them originally from light. They move at any speed from zero up to the speed of light. It is the angels who carry out God's orders. Those angels take their orders from a Preserved Tablet somewhere in outer space, and not from God's Throne. They commute to and from this Preserved Tablet to get their orders from God. In the following verse, the Quran is describing how angels travel when they commute to and from this Tablet. And the speed at which they commute to and from this Tablet turned out to be the known speed of light:

    [Quran 32.5] (Allah) Rules the cosmic affair from the heavens to the Earth. Then this affair travels to Him a distance in one day, at a measure of one thousand years of what you count.


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  8. #18
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    من سعی خودمو می کنم ....

  9. #19
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    ممنون از مرتضی جان که نظرشون رو گفتن ... توضیحتون خوب بود ...

    فقط من مشکل با اینه که تا وقتی دلیل یه واقعه ای رو ندونم باهاش کنار نمیام ... هنوز هم دلیلی برای نسبی بودن پیدا نشده ... مثلا تو اون مثالی که شما زدید ، دلیل رنگهای مختلف در یه لامپ وجود سطحهای رنگی مختلفی هست ... حالا دلیل دیدن شدن دنیا به شکلهای مختلف چیه ؟ ... نگید که این ذات خود طبیعته ، چون خودم می دونم این ذاته طبیعته ، اما برای این ذات هم باید دلیلی وجود داشته باشه !!؟؟ ... این جمله معمولا برای در رفتن از یه معمای بزرگه ؟ اینکه چرا نسبی ؟ اینطور نیست ؟


    سعید جان این سایت Speed Light سایت خوبی هست ، مطالب ترجمه شده ی اون هم تو سایت هوپا زیاد پیدا می شه ... مثلا همین متن انگیلیسی که شما تو پست تایپ کردید رو کاملا تو هوپا ترجمه و تفسیر کرده گذاشته ...

    موفق باشید .

  10. #20
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    هنوز هم دلیلی برای نسبی بودن پیدا نشده ... مثلا تو اون مثالی که شما زدید ، دلیل رنگهای مختلف در یه لامپ وجود سطحهای رنگی مختلفی هست ... حالا دلیل دیدن شدن دنیا به شکلهای مختلف چیه ؟ ... نگید که این ذات خود طبیعته ، چون خودم می دونم این ذاته طبیعته ، اما برای این ذات هم باید دلیلی وجود داشته باشه !!؟؟ ... این جمله معمولا برای در رفتن از یه معمای بزرگه ؟ اینکه چرا نسبی ؟ اینطور نیست ؟
    دست شما درد نکنه محمد جان....

    اگه دلیلی بر نسبی بودن پیدا نشده پس روابط انیشتین و نتیجه ازمایش ها چیه؟...

    اما دلیل:
    خوب اگه دلیل این که جهان چرا نسبیه رو می دونستیم که خوب دیگه مساله ای نبود.... ما تازه فهمیدیم جهان نسبیه... نمی دونیم چرا ....

    ما تا الان فکر می کردیم نباید در سرعت های مختلف زمان فرقی بکنه.... یعنی همه باید زمان رو یک اندازه ببنند... الان فهمیدیم تو سرعت بالا زمان متفاوت از حالت عادیه...

    نه اینکه دلیلش رو بدونیم... بحث سر اینه که بعضی ها حتی قبول هم ندارن زمان نسبیه...

    من با مثالم خواستم تصوری رو ایجاد کنم نه اینکه بخوام دلیل بیارم... وگرنه دلیل خیلی از چیزا رو هنوز علم نمی دونه ... ولی می دونه که اون چیز وجود داره....

    مثلا شما می دونی چرا نور هم موج هست هم ذره.... فقط می دونیم هست... نمی دونیم چرا!.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •