تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 24

نام تاپيک: ایرج جنتی عطائی

  1. #11
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    ایرج جنتی عطایی




    زمان تولد: ١٩ دی ماه ١٣٢٥
    محل تولد: تهران

    تحصیلات :
    او پس از پشت سر گذاشتن دوران متوسطه به تحصیل در رشته ی تئاتر در دانشگاه هنر های دراماتیک تهران مشغول شد و پس از آن هم به لندن رفت تا در کالج چلسی لندن به تحصیل در رشته ی جامعه شناسی هنر مشغول شود.

    شروع کار:
    او پس از اتمام تحصیلات خود گروه تئاتری مزدک را در ایران پایه گذاری کرد و نگارش اولین نمایش نا مه هایش را آغاز کرد. که" گربه ، "مرداب ، انتظار" به کارگردانی فرهاد مجد آبادی در کاراگاه نمایش و" سوگ نامه برای تو" به کارگردانی خود که در خانه ی نمایش به روی صحنه رفت از آن جمله اند. جنتی عطایی به دلیل اینکه بچه ی جنوب شهر بود توانست با بابک بیات آشنا شود و این آشنایی منجر به شروع دوارن فعالیت او در عرصه ی ترانه سرایی و شکل گیری تیم : ایرج جنتی عطایی ، بابک بیات و داریوش گردید که موجب پیشرفت ترانه سرایی نوین در ایران شد .سال های بعد برای او سال های پرکاری در عرصه ی ترانه نویسی بودند و شروع همکاری او با گوگوش ، ابی ، ستار ، عارف و گیتی و فرهاد بود که ترانه های تپش ، کتیبه و سقف از آن جمله ی آن همکاری ها محسوب می شوند.

    کارنامه هنری :
    در سال ١٣٤٩ مجموعه ی شعر" و آن گاه آه ای فرشته ی" او توسط انتشارات بامداد در تهران به چاپ رسید. درسال ١٣٥١ به خاطر تلاش او در زمینه ی توسعه ی فرهنگ به وسیله ی موسیقی جایزه ی ادبی فروغ فرخزاد به او تعلق گرفت . اما او در آستانه ی برگزاری دور دیگر آن مراسم جایزه اش را برای نشان دادن اعتراض خود به شیوه ی گزینش نامزد ها پس داد.در سال ١٣٥٧ نمایش نامه ی سوگ نامه ای برای تو نوشته ی جنتی عطایی توسط انتشارات چاووش به چاپ رسید همچنین نمایش نامه ی شکستن و رستن او نیز در سال ١٣٥٨ توسط همان انتشارات منتشر شد.
    ایرج جنتی عطایی پس از پیروزی انقلاب از ایران به آمریکا مهاجرت کرد.او نه تنها فعالیتش را در خارج از وطن متوقف نکرد بلکه فعالیتش را گسترش نیز داد .نمایش نامه های او در غربت به فارسی و انگلیسی منتشر شد ه است که نمایش نامه های" زخم های ما" ، "منطقه ی ممنوع" ، "پرومته در اوین" ،" پروانه ای در دشت" و" رفت و برگشت" از آن جمله اند که در سالن های معتبر اروپا از جمله : رویال کورت ، یانگ وینگ ، آلمیدا در انگلستان اجرا شده اند.نمایش نامه های" پروانه ای در دشت" و" رستمی دیگر و اسفندیاری دیگر" به کارگردانی خود او در بسیاری از تئاتر های آمریکا ، استرالیا ، نیوزلند و کانادا بر روی صحنه رفته است.نمایش "پرومته در اوین" در گشت اروپایی جنتی عطایی در فستیوال کن به روی صحنه رفت.همچنین در سال ١٣٨٢ بازنوشته ی پرومته در اوین به کارگردانی خود او در کانادا و آمریکا به روی صحنه رفت.ایرج جنتی عطایی در این سال ها فیلم نامه ی فیلم "اجازه ی اقامت" را نوشت که این فیلم را سینماها و تلویزیون های متعددی در سراسر جهان نمایش دادند.
    انتشارات معتبر Methuen گزیده ی آثار ایرج جنتی عطایی را به نام" خورشید شب" به زبان انگلیسی به چاپ رساند.
    فعالیت های فیلم نامه نویسی او فقط در یک فیلم خلاصه نمی شود بلکه فیلم نامه های" ترانه ی ممنوع" ،" دژخیم"،" در قفس کردن باد" و" پناه دادن به دشمن" از جمله دیگر فیلم نامه های او هستند که برای بی بی سی ، انستیتوی فیلم بریتانیا و شرکت فیلم سازی only eyed dog نوشته شده است.ایرج جنتی عطایی در این سال ها نشان داد که نه تنها یک ترانه نویس ایرانی و موفق است بلکه نویسنده ای بین المللی است که بار ها از سوی جهانیان تحسین شده است.
    فعالیت های ترانه سرایی او نیز در خارج از وطن همچنان ادامه دارد و گاه گاهی نیز برای خوانندگان داخل از ایران نیز ترانه می سراید که ترانه ی "با کوچه آواز رفتن نیست" او برای مانی رهنما ازجمله است.
    ترانه های جنتی عطایی به تمام ما این فرصت را داده است که بی هیچ پروایی غم هایمان را با ترانه هایش گریه کنیم.

  2. #12
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    خک خسته

    نعره کن ای سرزمین جان سپردن
    نعره کن
    نعره کن ای خک خسته ، خک مردن
    نعره کن
    شب هق هق
    شب پرپر زدن چلچله هاست
    از غزل گریه پرم
    خانه ی عم غصه کجاست ؟
    این همه جوخه ، این همه دار
    این همه مرگ
    این همه عاشق خفته در خون
    این همه زندان ، این همه درد
    این همه اشک
    نعره هایت کو خک گلگون ؟
    خک گل مردگی و قحطی و آفت زدگی
    وطن تعزیه در مرگ و مصیبت زدگی
    شب یاران ، شب زندان
    شب ویرانی ما
    شب اعدام رفیقان گل و نور و صدا



  3. #13
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    زندان
    پست ها
    54

    پيش فرض

    خنجر
    ..........

    تو اگر مي دانستي
    تو اگر مي دانستي
    كه چه زخمي دارد
    خنجر از دست عزيزان خوردن
    از من خسته نمي پرسيدي
    - آه اي مرد چرا تنهايي؟

  4. #14
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گزارشی از شب شعر استاد جنتی عطایی در لندن





    گزارش از: مازیار ستوده روان

    شنبه گذشته "Lyric Hammersmith" یکی از معتبر ترین سالن های تئاتر لندن بار ديگر ميزبان ترانه سرای بزرگ آزادی ايرج جنتی عطائی بود.عادت کرده بوديم ترانه هايش را در خلوت خود زمزمه کنيم، اشک بريزيم و عاشقی کنیم يا با لهجه صریح خودش بخروشيم. این بار اما، به کوشش سهیلا قدس طینت برنامه با ترجمه انگلیسی برخی از خاطره انگیزترین ترانه های ایرج آغاز شد. شکی نیست که برگرداندن ظرافت های زبانی ایرج اگر نگوئیم غیرممکن است کاری صعب و دشوار است اما از سوی دیگر معرفی مفاهیم بلند و جهانشمول این ترانه ها کاری شایسته و ضروری است. هر ترانه ابتدا با نام آشنای فارسی اش معرفی می شد و در ادامه ترجمه اجرا می شد. اجرای ترجمه ها را نوای گیتار بانوی هنرمندی ازکشور پرو همراهی می کرد که بعدتر با اجرای ترانه هائی بزبان اسپانیولی حس و حال دیگری به فضا بخشید.




    بخصوص وقتی ترانه ای از ویکتور خارا اجرا کرد که نامش و کارهایش به همت احمد شاملو برای شنونده ایرانی آشناست. اجرای ترجمه ها اگر تلنگری بود به شیشه خاطره هایمان، با اجرای بابک سعیدی، آهنگساز جوان و نوازنده درخشان از ترانه های تپش، دریایی، خوابم یا بیدارم یکسره یله شدیم در آشوب یادها و عاشقانه ها و وقتی شهریار، دیگر خواننده حاضر، یاور همیشه مومن را خواند دیگرمی شد اشکهای حلقه بسته در چشمها را دید. اینها همه بر بیقراری انتظار افزود تا آقای ترانه آمد و یکپارچه برخاستیم به احترام. ایرج ابتدا یادی کرد از یار همترانه و همخاطره، آهنگساز همیشه زنده بابک بیات و قدردانی نمود از آهنگسازو تنظیم کننده ارزنده محمد اوشال که حضورش زینت و غنیمتی بود آن شب. و بعد دیگر به توصیف نمی آید از بس که این مرد شبیه ترانه هایش است. صدا و دست و دلش می لرزد وقتی که عاشقانه می خواند. می غرد و می خروشد وقتی که خواب خرگوشی بی تفاوت ها را رگ می زند.

    بیشتر نمی گویم. با هم بخوانیم:

    به خود خنجر زدم با یار بد کردم
    امیدو پس زدم رویا رو رد کردم
    کنار زندگی از مرگ پژمردم
    نفس هامو به روی عشق سد کردم
    خودگریزی کردم از تقویم تا تقویم
    بشب برگشتم و پیرانگی کردم
    راهمو کج کردم از گلبرگ و تابستون
    تو بهاری یخ زده پروانگی کردم
    ای آینده ی عشق و رویا و تلاش
    تو مثل من نشو تو مثل من نباش


    در چنین شبی پربار حتی موسیقی سنتی ایرانی هم بی نصیب نماند. در حقیقت جلسه با اجرای چند تصنیف قدیمی و همراهی تمبک آغاز شد. در قسمت دوم برنامه اما، پس از تنفسی کوتاه بازاجرای چند ترانه به انگلیسی با گیتار همراهی می شد. میدانیم نام ایرج جنتی عطائی با ترانه نوین و معترض پیوندی دیرینه دارد اما او نمایشنامه نویس و کارگردان تاتر هم هست و در قسمت دوم در حضور او با گوشه چشمی به حوادث روز ایران نمایش کوچکی اجرا می شود در اعتراض به سیاه پوشانی که زن و زیبائی را در بند می خواهند. حالا ساعت ها گذشته اما کسی دل دل کندن ندارد. ایرج، "آقای ترانه" برمی گردد و همراه با دیگر هنرمندان ترانه شگفت انگیز بن بست را به فارسی و انگلیسی بطور همزمان اجرا می کنند و این شب به یاد ماندنی در اوجی یگانه پایان می پذیرد. همینجا جلسه ترانه و موسیقی و نمایش تمام است اما شب ادامه می یابد در محفلی کوچکتر و ایرج باز شمع جمع است و نزدیکانش می دانند که او چه طناز با وقاراست. مثل هر جای دیگری که حضور دارد باز شعر و ترانه و موسیقی است که جاری است. میان هیاهو هر از گاهی ترانه ای هم هست که بند بند دلت را بلرزاند و حتماً ترانه ای هست که به دل این مرد چنگ بیاندازد. "آسیمه سر" بابک بیات که آغاز می شود بغض بی قرار ایرج رها می شود و باران می بارد. می گذاریم لختی به حال خودش باشد تا قرار باز یابد. نگاهش می کنم و یاد می گیرم که می شود رفیق بود و وفادار بود، درد کشید و استوار بود، بی تفاوت نبود، آگاه و معترض بود، عاشق بود و مایوس نبود. بله، ما ترانه های او را گاهی زمزمه می کنیم، او آنها را همیشه زندگی می کند.


    برگرفته از :گلسرخ ترانه
    تاریخ ثبت خبر : 16 / 3 / 1386

  5. #15
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض




    نقد زيباي ترانه ماهپيشوني به روايت استاد ايرج جنتي عطائياز آلبوم پل سركار خانمآتشین و با قلم استاد آرش افشار:

    ماه پيشوني و ستايش عشق زميني

    ماه پيشوني اگرچه به لحاظ بيان و آرايش زبانياستحكام شاهكارهاي ايرج جنتي عطائي را ندارد اما از نظر محتوا يكي از بهترين آثاراوست
    ترانه بر پايه ي تلميحي به قصه عاميانه - از جنس قصههاي پريان بنيان شده و به همين خاطر هوشمندانه يك منطق روائي را به كار مي گيرد كهمتاثر از دانش ترانه سرا در ساختار نمايش است

    اين روايت نمايشي به دو پرده ختم ميشود

    در پرده اول خطاب هاي راوي عشق به سوار - دوم شخص - است كه هويت و هدف سوار را براي ما روشن مي كند

    توي گسترده ي رويا اي سوار اسبابلق
    راهي كدوم مسيري توي تاريكيمطلق
    اي به رويا سرسپرده با توام اي همه خوبي
    راهي كدوم دياري آخه با اين اسبچوبي

    با توام اي كه تو فكرت با هر عشقو با هراسمي
    رهسپار فتح قلب ماه پيشونيطلسمي
    توي دستاي نجيبت عكس ماه پيشونيداري
    واسه پيداكردن جاش دنيا رو نشونيداري

    اما پرده دوم با شرح حال ماه پيشوني آغاز ميشود:

    ماه پيشونيه تو قصه فكر بيداري توخوابه
    خورشيد هفت آسمون نيست عكس خورشيد تويآبه

    و اين پاره پلي است كه ما را به روايت اول شخص ميرساند جائي كه خود گويي هاي راوي با شرحي كه درباره ي سوار شنيده ايم در هم ميآميزد و قصه را كامل
    مي كند

    از خواب قصه بلند شو اسب چوبيتو رهاكن
    ماه پيشوني مال قصه اس مرد من منو صداكن

    در ابتدا ميان مه و غبار و تاريكي رويا گون سواريپيدا ميشود
    شاهزاده اي كه شاهزاده نيست همانطور كه ماه پيشونياش ماه پيشوني از آب در نمي آيد

    مردي كه بر اسب چوبي خيال سوار است و به جاي راهيكردن فرستاده گان - چون اصلا چنين فرستادگاني ندارد - خود به جست و جوي ماه پيشونيدر آمد
    رويايش چنان بزرگ و دور است كه بدنبال كسي تنها بايك عكس و آنهم در مكاني به وسعت تمام دنيا مي ماند .گمشده اي كه در هفت آسمان بايد به جست و جويشپرداخت.

    اما راوي اورا به عشق زميني دعوت مي كند به نقشخورشيد در آب نه خورشيد در آسمان و تنها در اين ترانه از آثار جنتي است كه آشكاراقياسي بين دو ديدگاه عاشقانه طرح و به روشني جانب يكي گرفته مي شود.

    نكته ويژه ي اين ترانه هم همين جانب داري و دعوت استدعوتي كه بيان گر رسالت اجتماعي ترانه سرا و از نگاهي - برتر از روشن گري هاي سياسيتوام با سياه نمائي
    تيره گوئي است زيرا نه بر شرايط گذاري اجتماعي كه بريك مسئله ريشه دار در فرهنگ دست مي گذارد كه شريفترينه حيطه ي كار ترانهاست.

    انتقاد به عشق رويائي كه خود تا حد زيادي از ادبياتريشه گرفته و تا جاي ممكن در قصه تقويت شده - در قالب موسيقيائي و ترانه يك سنتشكني جسورانه بود.

    در ماه پيشوني ترانه سرا در حد يك روان شناس عمل ميكند و عشق رويائي را كه يكي از دلايل فاصله افتادن ميان انسانهاست به نقد مي كشدجالب است كه استاد شاملوي بزرگ نيز سالها بعد در آخرين كتاب خود به چنين مفهومي ميپردازد.

    درخت معجزه نيستم
    تنها يكي درختم
    نوجي در آبكندي
    و جز اينم هنري نيست
    كه آشيان تو باشم
    تختت و تابوتت

    كه قابل قياس است با:

    اگه از افسانه دورم اگه ماه پيشونينيستم
    اگه با زمين غريبه اگه آسموني نيستم
    واسه خواب خستگي هات مثل يك گريه لطيفم
    به صداقت تو مومن مثل قلب تو شريفم

    نكته ديگه كه ماه پيشوني را متمايز و برجسته مي كند - با توجه به اين كه سراينده اش زن نيست - زنانگي آن است كه روح شاعر در دغدغه هايروحيات زنانه حلول مي كند اگرچه ترانه سرايان ديگري نيز دست به چنين تجربه اي زدهاند اما نتيجه ي كار فاقد عمق احساسي ترانه هاي عطائي است.
    كوتاه مطلب اينكه راز ماندگاري و تاثير گذاري عميقترانه ماه پيشوني اين است كه
    مي تواند زبان حال طيف گسترده اي باشد و در زمزمه هاو گفته ها و نوشته هاي عاشقانه بيايد و شايد گرهي هم بگشايد.

    آرش افشار- تهران تیر ماه هشتاد وسه

  6. #16
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ایرج جنتی عطایی را میتوان به راستی یکی از بزرگترین ترانه سرایان ایران دانست وی با جادوی قلم و تلفیق ادبیات غنی ایران ترانه هایی بیاد ماندنی سروده است.

    ابی (خواننده) در پاسخ به این سوال "نقش ترانه را در ساختار یک مجموعه و موفقیت خواننده تا چه حدی است؟" می گوید:

    "سرداران ترانه نوین: ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری، زویا زاکاریان و اردلان سرفراز در طی این دهه ها پیشتاز هستند، هنوز اعتبار ترانه را حفظ کرده اند و من خوشحالم که بر بال این ترانه ها، همیشه پرواز بلندی دارم، البته ترانه سرایان کلاسیک معتبر هم داریم و ترانه سرایان تازه ای هم به میدان آمده اند که هر کدام نقشی سازنده دارند، ولی بدلیل همکاری مداوم با این گروه و اخیرا جنتی عطائی حس میکنم که نقش ترانه چقدر مهم، حیاتی و کار ساز است. ترانه میتواند آبروی یک مجموعه باشد، اعتبار خواننده و تضمین کننده اقبال مردم باشد.

  7. #17
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    سکوت کن!
    سکوت کن به ياد آنکه در
    سپيده جان سپرد
    سکوت کن!
    سکوت کن به ياد آنکه با
    اميد خلق مُرد
    سکوت کن به ياد
    خشم آن هميشه سر بلند
    سکوت کن به ياد آنکه
    عاشقانه زخم خورد
    تو ازسکوت اگر ، اگر به خشم می رسی سکوت کن
    اگر به خشم می رسی سکوت کن

  8. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #18
    داره خودمونی میشه Miss Shirin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    52

    پيش فرض

    برای خواب معصومانه ی عشق



    برای خواب معصومانه ی عشق
    کمک کن بستری از گل بسازیم
    برای کوچ شب هنگام وحشت
    کمک کن با تن هم پل بسازیم

    کمک کن سایه بونی از ترانه
    برای خواب ابریشم بسازیم
    کمک کن با کلام عاشقانه
    برای زخم شب مرهم بسازیم

    بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
    میون سفره ی شب تو با من
    بذار بین من و تو دستای ما
    پلی باشه واسه از خود گذشتن

    تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق
    تو با اسم شب من آشنایی
    از اندوه تو و چشم تو پیداست
    که از ایل و تبار عاشقایی

    تو رو می شناسم ای سر در گریبون
    غریبگی نکن با هق هق من
    تن شکسته تو بسپار به دست
    نوازش های دست عاشق من

    به دنبال کدوم حرف و کلامی ؟
    سکوتت گفتن تمام حرفاست
    تو رو از تپش قلبت شناختم
    تو قلبت ، قلب عاشق های دنیاست

    تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
    منو به جشن نور و اینه بردی
    چرا از سایه های شب بترسم
    تو خورشید رو به دست من سپردی

    کمک کن جاده های مه گرفته
    من مسافرو از تو نگیرن
    کمک کن تا کبوترهای خسته
    رو یخ بستگی شاخه نمیرن

    کمک کن از مسافرهای عاشق
    سراغ مهربونی رو بگیریم
    کمک کن تا برای هم بمونیم
    کمک کن تا برای هم بمیریم

    بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
    میون سفره ی شب تو با من
    بذار بین من و تو دستای ما
    پلی باشه واسه از خود گذشتن

  10. #19
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    وقتی صبح از خونه میری
    هوای زندگی از خونه می ره
    لحظه هات طولانی میشن
    چشمای ساعت ها رو خواب می گیره
    من می
    مونم و یه برزخ
    میون انتظار تلخ خونه
    تلخی این لحظه ها رو اگه ندونی
    عکست خوب می دونه
    چه عذابی داره بی تو
    تن سنگفرشا رو شستن
    واسه گم کردن لحظه
    دل به آشپزخونه بستن
    باغچه رو آب پاشی کردن
    خونه رو جارو کشیدن
    میون آینه ی ظرفا
    طرح تنهایی رو دیدن
    شب که بر می گردی خونه
    دوباره خونه زندگی می گیره
    پیش بیداری ساعت
    هوای بی رمق از خونه می ره
    با رگ بی رنگ خونه
    تو باشی ، زندگی نبض همیشه ست
    زندگی ، تو خونه ، بی تو
    یه ماهی توی بن بست یه شیشه ست

  11. #20
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    دیدی ای غمگین تر از من
    بعد از آن دیر آشنایی
    آمدی خواندی برایم
    قصه ی تلخ جدایی
    مانده ام سر در گریبان
    بی تو
    در شب های غمگین
    بی تو باشد همدم من
    یاد پیمان های دیرین
    آن گل سرخی که دادی
    در سکوت خانه پژمرد
    آتش عشق و محبت
    در خزان سینه افسرد
    اکنون نشسته در نگاهم
    تصویر پر غرور چشمت
    یک دم نمی رود از یادم
    چشمه های پر نور چشمت
    آن گل سرخی که دادی
    در سکوت خانه پژمرد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •