تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 17 از 17

نام تاپيک: نجوم و تاریخچه ی آن [مقاله]

  1. #11
    داره خودمونی میشه roje_aria79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    In The Stars
    پست ها
    146

    پيش فرض

    انواع ستاره شناسي
    ستاره شناسان حرفه‌اي تمام وقت خود را صرف استفاده از تلسکوپ نمي‌کنند. ممکن است آنها ماههاي بسياري را به تحليل تصاوير و اطلاعات گرد آمده از رصد بگذارنند. گاهي اوقات لازم نيست اختر شناسان به محل تلسکوپ بروند. مثلا تلسکوپ اسحاق نيوتن در جزاير قناري را مي‌توان از کمبريج انگليس کنترل کرد. ستاره شناسان غير حرفه‌اي بسياري نيز به آسمان شب مي‌نگرند و از آن عکس مي‌گيرند. تجهيزات اين عده معمولا براي کاوش کهکشانهاي دور به حد کافي پيشرفته نيست، ولي آنها مي‌توانند منظومه شمسي را رصد کنند.
    براي ستاره شناسان غير حرفه‌اي ، يک دوربين خوب از يک تلسکوپ کوچک ارزان قيمت موثرتر است. با دوربين مي‌توان کوهها و گودالهاي شهابسنگي ماه را مشاهده کرد و بيشتر از چشم غير مسلح مي‌توان ستاره ديد، مخصوصا «اگر توجهتان به کهکشان راه شيري معطوف است. با دوربين ، ستارگان همچنان شبيه نقاط نوراني هستند، ولي سيارات نزديک بصورت قرصهايي معلوم مي‌شوند. همچنين مي‌توانيد هلالهاي زهره و ماه را ببينيد. يافتن سيارات از ستارگان دشوارتر است، زيرا موقعيت‌شان مرتبا تغيير مي‌کند، ولي مجلات ستاره شناسي و برخي از مجلات بطور ماهيانه به شما مي‌گويند که در کجاي آسمان در جستجوي آنها باشيد.
    با استفاده از اين اطلاعات مي‌توانند به مشاهده چهار قصر بزرگ مشتري بپردازيد و حرکاتشان را به هنگام گردش به دور اين سياره تحت نظر بگيرند. دوربين همچنين جزئيات بيشتري درباره خوشه‌هاي ستارگان نظير پروين و سحابيهايي مانند جبار در اختيار شما قرار مي‌دهد. به مشاهده ستارگان دنباله دار بپردازيد، چرا که اين ستارگان با نام کاشفشان نامگذاري مي‌شوند. هيچ وقت از اقبال خود نا اميد نشويد، شايد شما نيز يکي از آن افراد شويد.
    مشاهده ستارگان
    اگر چه از درون باغچه يا پشت پنجره مي‌توانيد مناظر جالبي در آسمان ببينيد، اما اگر بتوانيد دور از پرتو نور چراغهاي خيابان رصدخانه‌اي بيابيد، ستارگان بيشتري خواهيد ديد. اگر به انجمن ستاره شناسي محل خود بپيونديد، مي‌توانيد دوستاني بيابيد تا به اتفاقشان ستارگان را مطالعه کنيد و در سفرهاي علمي به مشاهده ستارگان بپردازيد. نقشه ستارگان به شما کمک مي‌کند محل اجرام سماوي خاص را بيابيد.
    همچنين براي تعيين زمان به ساعت و براي تعيين جهت صحيح به قطب نما احتياج داريد. 30 دقيقه طول مي‌کشد تا چشم شما به تاريکي عادت کند، ولي براي خواندن نقشه ستارگان از چراغ قوه معمولي استفاده نکنيد و ديد شبانه خود را مختل نکنيد. در عوض چراغ قوه‌تان را با کاغذ شفاف قرمز بپوشانيد تا نور قرمز ساطع کند. شبهاي صاف براي مشاهده ستارگان شرايط خوبي را فراهم مي‌کنند، ولي صافي آسمان شايد نشانه خنکي هوا باشد، پس فراموش نکيند لباس گرم بپوشيد.
    اگر تجهيزات مخصوصي نداريد، باز مي‌توانيد با چشم غير مسلح اجرام سماوي بسياري را بيابيد. مي‌توانيد هلالهاي ماه را دنبال کنيد و صور فلکي را بيابيد. شايد ستارگان داراي رنگهاي مختلف نيز نظير رجل الجبار ، که ستاره‌اي به رنگ آبي و سفيد است، منکب الجوزا ، که ستاره‌اي سرخ است، قابل رؤيت باشند. مي‌توانيد اين دو ستاره را در صورت فلکي جبار بيابيد.

  2. #12
    داره خودمونی میشه roje_aria79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    In The Stars
    پست ها
    146

    پيش فرض

    ستاره شناسی در عمل
    ستاره شناسان اکثر مطالعات فضایی خود را از طریق رصدخانه‌‌ها انجام می‌دهند. جو زمین که آمیخته از گازهای مختلف است، نور ستارگان را در جهتهای گوناگون می‌شکند. به همین جهت است که ستاره‌ها در آسمان سوسو می‌زنند. اگر آنها را از بالای جو مشاهده کنیم، درخشش ثابتی خواهند داشت. برای این منظور از رصدخانه‌های فضایی در خارج جو استفاده می‌شود. در فضا تلسکوپهای نوری می‌توانند تصاویر واضحتر و دقیقتری نسبت به زمین تهیه کنند. می‌توان ماهواره‌ها را نیز جهت جمع آوری انواع تشعشعات متوقف شده در جو ، بکار گرفت.
    ستاره شناسی رادیویی
    کارل یانسکی در سال 1931 امواج رادیویی فضایی را کشف نمود. این امواج توسط تلسکوپهای رادیویی ، که همان آنتنهای بزرگ منحنی رو به آسمان هستند، دریافت می‌شوند. آنتن ، موج رادیویی را درست همانند متمرکز شدن نور توسط تلسکوپ انکساری ، متمرکز می‌کند. آنتنهای رادیویی می‌توانند ابرهای گازی میان ستارگان را که در نور مرئی غیر قابل تشخیص‌ هستند، را شناسایی کنند. آنها علائم اجرام سماوی مانند خورشید و کویزارها را شناسایی می‌کنند.
    ستاره شناسی با رادار
    تلسکوپهای رادیویی علاوه بر دریافت موج رادیویی ، می‌توانند علائم رادیویی را نیز منتقل کنند. این فوران علائم به سوی جسمی در منظومه شمسی ارسال می‌شود و پژواک آن توسط آنتن رادیویی دریافت می‌شود. زمان بازگشت پژواک ، فاصله از جسم آسمانی را برای ستاره شناسان مشخص می‌کند. می‌توان تجهیزات راداری را در مدار زمین به تجهیزات رصد متصل کرد. علائم از زمین منعکس می‌شوند و نقشه های دقیقی از سطح زمین پدید می‌آورند.
    تجهیزات راداری کاوشگر ماژلان ، که در مدار زهره می‌چرخد ، نقشه‌ها و تصاویری از سطح این سیاره که مرتبا با باریکه‌ای از ابر ضخیم پوشیده می‌شود ، تهیه کرده‌است. رادار همچنان معلوم ساخت که زهره در خلاف جهت سایر سیارات منظومه شمسی می‌چرخد.
    ستاره شناسی با مایکروویو
    بر خلاف موج رادیویی ، امواج مایکرو ویو نمی‌توانند به لایه‌های تحتانی جو نفوذ کنند. همانند ماهواره‌ها ، تلسکوپهای مستقر در قلل کوهستان نظیر مائوناکیا در هاوایی و لاسیلا در شیلی می‌توانند آنها را شناسایی کنند. امواج مایکرو ویو می‌توانند به ستاره شناسان بگویند چه موادی در ابرهای غباری و گازی در بین ستارگان وجود دارد. نتایج مطالعات کاوشگر تشعشع زمینه کیهانی کوبه) ، که با امواج مایکروویو کار می‌کرد ، در سال 1992 صحت نظریه انفجار بزرگ را تقویت کرد.
    ستاره شناسی با اشعه مادون قرمز
    همه اجرام آسمانی مقداری امواج مادون قرمز ساطع می‌کنند. بخار آب بخشهای تحتانی جو این اشعه را جذب می‌کند. بنابراین برای یافتن آن باید تلسکوپها در ارتفاعات یا روی ماهواره‌ها نصب شوند. ستاره شناسان می‌توانند با سنجش اشعه مادون قرمز ، اجرامی را مشاهده کنند که ابرهای متراکم غبار نظیر سحابی جبار ، که محل تولد ستارگان است ، آنها را احاطه کرده‌اند. آنها همچنین می‌توانند حلقه‌های گازی پیرامون ستارگان ، که محل تشکیل سیارات هستند ، را رصد کنند. ماهواره ستاره شناسی مادون قرمز «ایراس) در سال 1983 پرتاپ شد و بیش از 200 هزار منبع را برای این اشعه کشف نمود.
    ستاره شناسی با اشعه ماورا بنفش
    ستارگان گرم از خود تشعشع ماورا بنفش ساطع می‌کنند، که معمولا جو زمین مانع رسیدن آن به زمین می‌شود. بنابراین همیشه تلسکوپهای ماورا بنفش بر روی ماهواره‌ها نصب می‌شوند. به جای شیشه که این نوع تشعشع را جذب می‌کند ، با یک کانی به نام کوارتز آینه‌های تلسکوپ را می‌سازند. این آینه‌ها پوشش مخصوصی دارند که می‌توانند امواج فرابنفش را منعکس کنند. کاوشگر بین المللی ماورا بنفش IUE در سال 1978 پرتاب شد. که تا کنون موفق بوده و امکان مطالعه اجرامی نظیر ابرنواخترها را فراهم نموده است.
    ستاره شناسی با اشعه ایکس
    مطالعات فضایی درباره اشعه ایکس ، توسط ماهواره‌ها یا موشکها انجام می شود. زیرا تشعشع این اشعه نمی‌تواند از جو زمین بگذرد. اشعه ایکس از گازهای فوق العاده گرم موجود در بقایای ابر نواختر و یا جفت ستارگانی که که یکی از آنها کوتوله سفید و یا حفره سیاه است ، حاصل می‌شود. بخاطر عبور اشعه ایکس از آینه‌های معمولی ، تلسکوپهای جمع کننده آنها از مجموعه‌ای از آینه‌های کانونی و استوانه‌ای استفاده می‌کنند که اشعه را با زاویه‌ای حاده منعکس می‌نمایند. در سال 1990 یک رصدخانه بین المللی به نام ماهواره روست ، برای مشاهده منابع آسمانی اشعه ایکس ، به فضا پرتاب شد.
    ستاره شناسی با اشعه گاما
    اشعه گاما که توسط ماهواره‌های مستقر در مدار زمین جمع آوری شده ، حاوی تشعشعات بسیار پر انرژی می‌باشد. این اشعه ، منابع کیهانی گوناگونی از جمله پالسارها و هسته کهکشان راه شیری دارد. انتشار بسیار کوتاه اشعه شدید گاما ، معروف به فورانهای اشعه گاما ، از هنگام کشف آنها در سال 1967 ستاره شناسان را متحیر کرد. زیرا این تشعشعات پراکنده‌اند و منشا دقیق آنها هنوز ناشناخته مانده است. مطالعه اشعه گاما به ما امکان می‌دهد تا ببینیم متراکمترین گازهای کیهانی در کجا واقعند. رصدخانه اشعه گامای کامپتون ، سنگینترین ماهواره غیر نظامی است که تا کنون پرتاب شده است. وزن آن در زمین متجاوز از 17 هزار کیلوگرم می‌باشد.
    ستاره شناسی نامرئی
    ستارگان بخاطر انتشار نور قابل روئیت هستند، ولی در فضا انواع دیگری از تشعشع وجود دارد که نمی‌توانیم آن را ببینیم. این تشعشعهای نامرئی حاوی اطلاعاتی درباره اجرامی نظیر حفره سیاه است. اگر چه تلسکوپهای زمینی بخشی از این تشعشع را جمع آوری می‌کنند، اما ستاره شناسان باید تجهیزاتشان را به بالای جو زمین بفرستند تا نامرئی‌ترین تشعشعات را مطالعه کنند. همچنین باید تشعشع نامرئی را با ابزار گوناگونی از قبیل تلسکوپهای زمینی می‌گیرند، تا ماهواره‌ها شناسایی کنند.

  3. #13
    داره خودمونی میشه roje_aria79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    In The Stars
    پست ها
    146

    پيش فرض

    رادیو نجوم
    کارل جانسکی (Karl Jansky) ، مهندس جوانی که در آزمایشگاههای تلفن بل (Alexander Graham Bell Phon) کار می‌کرد، مشغول مطالعه صداهای تیز و مزاحمی بود که همیشه همراه گیرنده‌های رادیویی است. وی به صدای بسیار ضعیف و بسیار پیوسته‌ای برخورد کرد که نمی‌توانست از هیچ یک از منابع معمولی سرچشمه گرفته باشد. جانسکی سرانجام نظر داد که این صدا ناشی از موج رادیویی است که از فضای خارج می‌رسند.
    در ابتدا به نظر می‌رسید که علامتهای رادیویی که از فضا در جهت خورشید می‌رسند، قویترند. اما روز به روز جهت قویترین علامتها به کندی تغییر مکان می‌داد و از خورشید دور می‌شد و دایره‌ای را در آسمان می‌پیمود. جانسکی تا سال 1933 نظر داد که موج رادیویی از راه شیری ، و بخصوص از جهت صورت فلکی قوس ، به طرف کهکشان می‌آیند. به این ترتیب رادیو نجوم یا رادیو آسترونومی پا به عرصه وجود گذاشت.
    دلایل بی‌رغبتی به رادیو نجوم
    اختر شناسان بلافاصله بعد از پیدایش رادیو نجوم ، به این علم گرایش پیدا نکردند، زیرا موانع جدی بر سر راه وجود داشت. تصویرهایی که بدست می‌آمد واضح نبود، بلکه فقط تصویرهایی تکان خورده بر روی نقشه‌ای بود که به آسانی قابل توجیه نبود. مهمتر از همه آنکه موج رادیویی بسیار بلندتر از آن هستند که از منبعی به کوچکی یک ستاره صادر شوند. علامتهای رادیویی که از فضا می‌رسیدند، طول موجهایی صدها مرتبه بلکه میلیونها مرتبه بلندتر از طول موج نور داشتند‌، و هیچ گیرنده معمولی رادیو نمی‌توانست چیزی بیشتر از یک تصویر کلی درباره جهتی که این امواج از آن می‌آیند بدست دهد. این مشکلات اهمیت کشف جدید را پنهان کرد.
    ستارگان رادیویی
    جوانی به نام گروت ربر (Grote Rober) که درباره رادیو بطور ذوقی مطالعه می‌کرد، تنها به دلیل کنجکاوی به این کار ادامه داد. او در سال 1937 با صرف وقت و پول در حیاط خانه خود تلسکوپ رادیویی کوچکی بر پا کرد که دارای یک صفحه شلجمی به قطر تقریبی 9 متر بود و موج رادیویی را دریافت و متمرکز می‌ساخت. ربر ، در آغاز سال 1938 ، بجز منبعی که در صورت فلکی قوس بود، چند منبع دیگر موج رادیویی پیدا کرد. مثلا یکی از آنها در صورت فلکی دجاجه و دیگری در صورت فلکی ذات الکرسی بود. چنین منابع تابشی را ، چه منبع آنها ستارگان بودند و چه نبودند نخستین بار ستارگان رادیویی (radio star) نامیدند، اما اکنون بیشتر منابع رادیویی (radio source) نامیده می‌شوند.
    سیر تحولی و رشد:
    1.در جنگ جهانی دوم ، هنگامی که دانشمندان انگلیسی به تکمیل رادار پرداخته بودند، کشف کردند که خورشید با فرستادن علامتهای رادیویی در ناحیه فیزیک امواج کوتاه به مزاحمت پرداخته است. این مزاحمت توجه آنها را به رادیو نجوم جلب کرد. پس از پایان جنگ ، دانشمندان انگلیسی ارتباط رادیویی خود را با خورشید دنبال کردند. در سال 1950 متوجه شدند که بسیاری از علامتهای رادیویی خورشید وابسته به لکه‌های خورشیدی است. شایان ذکر است که جانسکی آزمایشهای خود را در زمانی انجام داده بود که لکه‌های خورشیدی به حداقل رسیده بود.

    2.انگلیسیها به منظور دقت دریافت و هدف قرار دادن ستارگان رادیویی به آماده کردن ساختمان آنتنهایی بزرگ پرداختند و گیرنده‌های بسیار در جاهای مختلف نصب کردند. در سال 1647 ، جان بولتون (John.C.Bolton) اختر شناس استرالیایی ، سومین منبع قوی آسمان را تعقیب کرد و ثابت نمود که نمی‌تواند چیزی جز سحابی سرطان باشد.

    3.از میان بیشتر از 2000 منبع رادیویی که بطور پراکنده در آسمان تشخیص داده شده‌اند، این نخستین منبعی بود که به یک جسم واقعا مرئی متعلق بود. بیشتر به نظر می‌رسید که منبع این تابش ابری از گازهای در حال انبساط باشد که در سحابی وجود دارد.

    4.این نظر به مؤید شاهد دیگری است که سرچشمه رادیویی کیهانی از گازهای متلاطم است. گازهای متلاطم جو خارجی خورشید سرچشمه موج رادیویی است. به همین دلیل آنچه خورشید رادیویی (radio sun) نامیده می‌شود، به مراتب بزرگتر از خورشید مرئی است. از این گذشته معلوم شده است که مشتری و زحل و زهره ، که هر یک شامل جو متلاطمی هستند، موج رادیویی منتشر می‌کنند. اما تابش مربوط به مشتری ، که نخستین بار در سال 1955 بر اساس گزارشهای سال 1950 آشکار شد، به نظر می‌رسد که گاهی به ناحیه مخصوصی وابسته است که حرکت آن به قدری منظم است که به کمک آن می‌توان زمان حرکت دورانی مشتری را تا یک صدم ثانیه تعیین کرد.

    واحد جانسکی
    جانسکی ، پایه گذار رادیو آسترونومی یا رادیو نجوم ، در سال 1950 در سن چهل سالگی از دنیا رفت، بی آنکه در زنده بودنش از او قدردانی شود. مرگش در زمانی رخ داد که آسترونومی گام او خود را در راه پیشرفت برداشته بود. پس از مرگ او تصمیم گرفتند که شدت تابشهای رادیویی را بر حسب واحدی به نام جانسکی اندازه گیری می‌کنند.
    منابع رادیو نجوم:

    1-رادیو آسترونومی تا اعماق فضا را وارسی کرد. در میان کهکشان ما منبعی قوی وجود دارد، (قویترین منبع در خارج از منظومه شمسی) که آن را ذات الکرسی رادیویی می‌گویند، چون در صورت فلکی ذات الکرسی قرار دارد. والتر باده و رودولف مینکوفسکی ، (Radolph Minkowski) ، تلسکوپ 200 اینچی را به طرف لکه‌ای چرخاندند که این منبع بوسیله تلسکوپهای انگلیسی به دقت هدف قرار گرفته بود و در آنجا آثاری از گازهای متلاطم پیدا کردند.

    2-کشف منبعی دورتر در سال 1951 صورت گرفت. دومین منبع قوی رادیویی در صورت فلکی دجاجه است. ربر نخستین کسی بود که در سال 1944 گزارشی درباره این منبع تهیه کرد. وقتی که بعدها تلسکوپهای رادیویی مکان این ستاره را جستجو کردند. آشکار شد که این منبع رادیویی در خارج از کهکشان ماست و این نخستین منبعی بود که در خارج از راه شیری هدف تلسکوپهای رادیویی قرار گرفت.

    3-در سال 1951 ، باده که با تلسکوپ 200 اینچی خود بخش معینی از آسمان را بررسی می‌کرده در مرکز میدان تلسکوپ یک لنگه کهکشان پیدا کرد. این کهکشان دو مرکز داشت و به نظر می‌رسید که در جهت نادرستی پیچ خورده است. به نظر باده چنین آمد که این گفته کهکشان پیچ خورده دو مرکزی تنها یک کهکشان نیست، بلکه دو کهکشان است که از یک طرف به یکدیگر متصل شده‌اند و شکلی شبیه یک جفت منبع شکسته شده را به خود گرفته‌اند. به عقیده باده این دو کهکشان با یکدیگر تصادف کرده‌اند و این امکانی بود که وی قبلا با اخترشناسان دیگر درباره وقوع آن بحث کرده بود.

    تصادف کهکشانی
    یک سال گذشت تا موضوع کهکشان دو مرکزی سر و صورتی به خود گرفت. طیف سنج جذبی خطوطی را نشان داد که می‌توانست با فرض تصادف دو کهکشان گاز و غبار توضیح داده شود. اکنون تصادف دو کهکشان به عنوان یک واقعیت شناخته شده است. از این گذشته ، به نظر می‌رسد که تصادفهای کهکشانی امری نسبتا عادی است. بخصوص در خوشه‌های متراکمی که فاصله کهکشانها ممکن است چندان از قطر کهکشانها بزرگتر نباشد.
    وقتی که دو کهکشان با یکدیگر تصادف می‌کنند، لزومی ندارد که ستارگان آنها با یکدیگر مواجه شوند، زیرا ستارگان آنقدر از یکدیگر فاصله دارند که ممکن است یک کهکشان از میان کهکشانی دیگر بگذرد، بدون آنکه ستارگان حتی به یکدیگر نزدیکتر شوند. اما ابرهای گاز و غبار به شدت متلاطم می‌شوند و در نتیجه تابش رادیویی بسیار قوی تولید می‌کنند. کهکشانهایی که در صورت فلکی دجاجه با یکدیگر تصادف کرده‌اند 200 میلیون سال نوری از ما فاصله دارند. با این همه علامتهای رادیویی که از آنها به ما می‌رسد قویتر از علامتهایی است که از سحابی سرطان ، که فقط 3500 سال نوری از ما فاصله دارد، به ما می‌رسد.
    نابودی مفهوم تصادفهای کهکشانی:
    *در واقع ، اساس مفهوم تصادفهای کهکشانی اندکی تزلزل وجود داشت. در سال 1955 ، ویکتور آماز اسپویچ آمار تسومیان اختر شناس روسی ، بطور تئوری دلایلی را ارائه کرد که بر طبق آن به جای تصادفهای کهکشانی ، انفجارهای کهکشانی رادیویی را پذیرفته بود. در اوایل دهه 1960 ، فرد هویل ، بر مبنای چنین عقیده‌ای نظر داد که کهکشانهای رادیویی ، ممکن است تحت تسلط یک سلسله از ابر نواختران باشند.

    *در مرکز پرجمعیت یک هسته کهکشانی ممکن است ابر نواختری منفجر شود و ستاره نزدیک خود را آن قدر گرم کند که در آن نیز یک انفجار ابر نواختری روی دهد. انفجار دوم به انفجار سوم و آن نیز به انفجار چهارم منجر می‌شود، و این انفجارها همین طور ادامه پیدا می‌کنند. به بیان دیگر ، تمامی مرکز کهکشان به حال انفجار در می‌آید.

    *امکان وقوع چنین رویدادی با کشفی که در سال 1968 صورت گرفت تقویت شد. در آن سال کشف شد که کهکشان M82 در صورت فلکی دب اکبر (منبع رادیویی قویی که در حدود 10 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد) ، از نوع کهکشان انفجاری (exploding galoxy) است.

    سخن آخر
    بررسی M82 با تلسکوپ 2000 اینچی ، با استفاده از نوری با طول موج مخصوص ، نشان داد که از مرکز این کهکشان موادی فوران کرده و تا فاصله 1000 سال نوری از آن دور شده‌اند. از روی مقدار ماده منفجر شده‌ای که به طرف خارج کهکشان می‌رود و از روی فاصله‌ای که طی کرده است و سرعت پیمایش این فاصله ، به نظر می‌رسد که احتمالا نور حاصل از انفجار تقریبا 5 میلیون ستاره ، که در هسته کهکشان منفجر شده‌اند، تقریبا همزمان باهم ، در 1.5 میلیون سال پیش به ما رسیده باشد.

  4. #14
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض پیدایش کیهان شناسی در علم نجوم

    پیدایش کیهان شناسی در علم نجوم

    بصير كامجو- آلمان

    به نقل از : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    کلمۀ نجوم از دو واژۀ یونانی، ( آسترون ) به معنای ستاره و ( نوموس) به معنا ی قانون گرفته شده است. علم نجوم در واقع مطالعۀ حرکات، ساختار، تکامل و سرنوشت اجرام آسمانی است. علم نجوم در مسیر تحول خود به کشف بسیاری از قوانین حاکم بر اجرام آسمانی نایل آمده است. ولی باید گفت که کار تحقیق و پژوهش در این باره هرگز پایان پذیر نیست. زیرا با پیشرفت تکنولوژی، در هر زمان به اسرار تازه ای از جهان آفرینش دست می یابیم.

    علم نجوم عبارت است از مطالعه وشناخت تکامل طبیعی و مادی اجرام و اجسام آسمانی در هر زمان و مکان معین. وبازیافتی سرشت جهان آفرینش ، کشف و پیدایی قوانین ارتباط و ماهیت مادی آنها ست.که به این ترتیب نجوم با مباحث علوم نظری و فلسفی پیوند عمیق پیدا می کند
    علم نجوم منفسم است به :
    1 ـ هیئت و نجوم ( Astronomy) ، 2 ـ اخترفیزیک Astrophysics) ) 3 ـ طالع بینی ( Astrology ) ، 4 ـ کیهان زایی ( Cosmogony )
    5 ـ کیهان شناسی ( Cosmology ) .

    کیهان شناسی که شاخه ای از دانش فزیک مدرن است همگون با اسلوب شناخت فلسفی ودیدگاهای جویندگی ، رازهای ناگشوده و سر به مهر جهان و کاشفان حقیقت های نامکشوف و ناشناختۀ هستی اند. ایندو همرا با شاخه های مختلف درخت معرفت ، شناخت بشری را تشکیل می دهند. این ها همگی در مسیر هایی پیش می روند که در بی نهایت به یکدیگر میل می کنند و هم راستا و هم سو می شوند، پس شاخه هایی از آگاهی بشری هستند که از دید کلی به موازات هم امتداد یافته اند. همگی آن ها کنجکاوانه جویای راز های نامکشوف کائینات و در تلاش مستمر برای روشن ساختن تاریکی های عرصه های نه چندان روشن آگاهی و پرتو افکندن بر کدورت ها و تیرگی های حوزه های هنوز به حیطه ی شناخت درنیامده و ناشناخته اند.
    کیهان شناسی که به مطالعه تکوین و تکامل کیهان می پردازد. در این علم سعی بر این است تا با اعمال قوانین فیزیکی بر کیهان که به صورت یک منظومه بسته فیزیکی در نظر گرفته می‌شود، تحول آن به صورت روابط ریاضی استخراج شود.
    کیهان شناسی دانش بررسی ساختار کلان و تاریخ کیهان است. این دانش بویژه به جستارهای مربوط به خاستگاه جهان می پردازد. اخترشناسی، فلسفه و دین شاخه‌هایی هستند که به امر کیهان شناسی می پردازند. (1)

    پروفیسور سرمارتین استاد تحقیقات انجمن سلطنتی در دانشگاه کمبریچ انگلستان ، عضو انجمن سلطنتی و عضو اکادمی ملی علوم ایالات متحده و اکادمی روسیه ، و رئیس یکی از پیشگامان کیهان شناسی در جهان است میگوید :
    « شش عدد بر كل جهان حاكم است كه از زمان انفجار بزرگ اولیه (Bigbang) شكل گرفته اند. . چيزی كه جهان ما را از ساير جهان ها متمايز می كند ممكن است همين شش عدد باشد.
    1- عدد كيهانی « امگا » نشان دهنده مقدار ماده ـ كهكشان ها، گازهای پراكنده و « ماده تاريك » ـ در جهان ماست. امگا اهميت نسبی جاذبه و انرژی انبساط در جهان را به ما ارائه می دهد جهانی كه امگای آن بسيار بزرگ است، بايستی مدت ها پيش از اين درهم فرورفته باشد، و در جهانی كه امگای آن بسيار كوچك است، هيچ كهكشانی تشكيل نمي شود. « تئوری تورم انفجار بزرگ » می گويد، امگا بايد يك باشد؛ هر چند اخترشناسان درصددند مقدار دقيق آن را اندازه بگيرند.
    2- « اپسيلون » بيانگر آن است كه هسته های اتمی با چه شدتی به يكديگر متصل شده اند و چگونه تمامی اتم های موجود در زمين شكل گرفته اند. مقدار « اپسيلون » انرژی ساطع شده از آفتاب را كنترل می كند و از آن حساس تر اينكه، چگونه ستارگان، هيدروژن را به تمامی اتم های جدول تناوبی تبديل می كنند، به دليل فرآيندهایی كه در ستارگان روی می دهد، کاربن و اكسيژن عناصر مهمی محسوب مي شوند ولی طلا و اورانيوم كمياب هستند. اگر مقدار اپسيلون 006/ يا 008/ بود ما وجود نداشتيم. عدد كيهانی ( e ) توليد عناصری را كه باعث ايجاد حيات می شوند ـ کاربن، اكسيژن، آهن و… يا ساير انواع كه باعث ايجاد جهانی عقيم مي شود را كنترل می كند.
    3- اولين عدد مهم تعداد « ابعاد فضا » است. ما در جهانی سه بعدی زندگی می كنيم . اگر D ( امتدادات ثلاثه =طول ، عرض ، ارتفاع ) برابر دو يا چهار می بود امكان تشكيل حيات وجود نداشت. البته زمان را می توان بُعد چهارم فرض كرد، اما بايد در نظر داشت بُعد چهارم از لحاظ ماهيت با ساير ابعاد تفاوت اساسی دارد چرا كه اين بُعد همانند تيری رو به جلو است، ما فقط می توانيم به سوی آينده حركت كنيم.
    4- چرا جهان پيرامون ، اين چنين وسيع است كه در طبيعت عدد مهم و بسيار بزرگی وجود دارد.
    ( N ) نشان دهنده نسبت ميان نيروی الكتريكی است كه اتم ها را كنار يكديگر نگاه می دارد و نيروی جاذبه ميان آنهاست. اگر اين عدد فقط چند صفر كمتر می داشت، فقط جهان های مينياتوری كوچك و با طول عمر كم می توانست به وجود آيد. هيچ موجود بزرگ تر از حشره نمی توانست به وجود آيد و زمان كافی برای آنكه حيات هوشمند به تكامل برسد در اختيار نبود.
    5- هسته اوليه تمام ساختارهای كيهانی ـ ستاره ها، كهكشان ها و خوشه های كهكشانی ـ در انفجار بزرگ اوليه تثبيت شده است. ساختار يا ماهيت جهان به عدد Q)) كه نسبت دو انرژی بنيادين است، بستگی دارد. اگر(Q )كمی كوچك تر از اين عدد بود جهان بدون ساختار بود و اگر( Q ) كمی بزرگ تر بود، جهان جایی بسيار عجيب و غريب به نظر می رسيد، چرا كه تحت سيطره سياهچاله ها قرار داشت.
    6- اندازه گيری « عدد لاندا » در بين اين شش عدد، مهم ترين خبر علمی سال 1998 بود، اگرچه مقدار دقيق آن هنوز هم در پرده ابهام قرار دارد. يك نيروی جديد نامشخص ـ نيروی «ضد جاذبه» كيهانی ـ ميزان انبساط جهان را كنترل می كند. خوشبختانه عدد لاندا بسيار كوچك است. در غير اين صورت در اثر اين نيرو از تشكيل ستارگان و كهكشان ها ممانعت به عمل می آمد و تكامل كيهانی حتی پيش از آنكه بتواند آغاز شود، سركوب مي شد.
    اگر هر كدام از اين اعداد با مقدار فعلی آن كمی فرق داشت، هيچ ستاره، سياره يا انسانی در جهان وجود نداشت. قوانين رياضی عامل تحكيم ساختار جهان است. اين قاعده فقط شامل اتم ها نمی شود، بلكه كهكشان ها، ستاره ها و انسان ها را نيز در برمی گيرد.(2)
    به گزارش نشريه نيچر ، گروهی از اختر فيزيکدانان با مدل سازی نحوه عملکرد و تحول انرژی تاريک (انرژی نامرئی ای که موجب انبساط عالم پس از انفجار بزرگ می شود) به اين نتيجه رسيده اند که نيروی اين انرژی باعث خواهد شد جهان ما حداقل 24 ميليارد سال پس از اين نيز پايدار باقی بماند. اين در حالی است که بررسی های پيشين نشان از آن داشت که جهان ما تنها تا حدود 11 ميليارد سال ديگر پايدار خواهد ماند. به اين ترتيب شبيه سازی جهان ، سن عالم را تا چندين ميليارد سال افزايش داده است. قابل ذکر است براساس آخرين تحقيقات ، جهان در حال حاضر در حدود 14 ميليارد سال دارد ؛ اگرچه کيهان شناسان بر سر اين عدد توافق قطعی ندارند .(3)
    ساکنان زمین قرنها بر این باورند که منظومه شمسی دارای شش سیاره است. با پیشرفت های علمی در قرون نوزدهم و بیستم بر شمار این سیارات اضافه شد و تعداد آنها به 9 افزایش یافت.که عبارت اند از :

    1ــ سیاره تیر (میر کور )
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
    تير، نزديكترين سياره به خورشيد است. اين سياره كوچك و صخره ای، اتمسفر ندارد. تير، مداری بيضوی دارد و حرارت آن بسيار متغير است.
    سرعت حرک تیر بطور میانگین در فی ساعت نزدیک به 9/ 47 کیلو مترمیباشد ، تیردرظرف65/ 58 روزیک مرتبه بدور محور خود میچرخد . و در مدت زمان97/ 87 روزیک بار بدور آفتاب گردش میکند . يك سال در تير، 97/87 روز زمين است. يعني 97/87 روز زمين طول می كشد تا تير يك بار به دور خورشيد بچرخد. قطر تير4879 كيلومتر است .(4)

    ش ـ 1 (5 )

    جرم تير حدود (55 0. 0 ) یعنی 3/3 در ده به توان بيست و سه كيلوگرم است كه حدود يك بيستم جرم زمين مي باشد. قوه جاذبه تير38% قوه جاذبه زمين است. يك انسان روی زمین صد کیلو گرم باشد روی تير 38 کیلو گرم وزن دارد .
    درجه حرارت در سطح تیر به 360 درجۀ سانتی گراد سنجش شده ، اتمسفر كم ضخامت تير شامل مقادير اندكی هيدروژن و هليم است. فشار اتمسفر فقط حدود يك در ده به توان منفی نه ميلی بار است كه نسبت به فشار اتمسفر زمين، كسر بسيار كوچكی است.
    از آنجایی كه اتمسفر بسيار كم ضخامت است، آسمان حتی در طول روز هم سياه به نظر مي رسد.
    تير در سالهاي 1973 و 1974 توسط فضاپيمای ناسا « مارينر10» ،بررسی شد. كمتر از نصف سطح تير، توسط اين فضاپيما نقشه برداری شد. وبه اساس برداشت هاو مشاهدات تحقیقی « ناسا » در تير چهار فصل وجود ندارد. معلوم است که فصلها در اثر انحراف محور نسبت به مسير حركت سياره ايجاد مي شوند. از آنجا كه محور تير بر مسير حركتش كاملا عمود است(مورب نيست) در تير فصلی وجود ندارد.

    2 ــ زهره ( وینوس )
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
    زهره دومين سياره نزديك به خورشيد است و داغترين سياره منظومه شمسی می باشد. اين سياره توسط ابرهایی از اسيد سولفوريك پوشيده شده است كه گرمای آفتاب را جذب مي كنند. اتمسفر ضخيم آن از دی اكسيد کاربن تشكيل شده است.
    انسان، در اتمسفرسمی اين سياره، احساس خفگی می كند . درجه حرارت سطح زهره به 480 درجه سانتی گراد میرسد.
    قطر زهره حدود (12104 كيلومتر) است. قطر آن حدود 95% قطر زمين است. اندازه و جرم زهره بيشتر از سيارات ديگر به زمين نزديك است.

    ش ـ 2

    گردش سیارۀ زهره خیلی بطی است. هر روززهره ، به اندازه 16/243 روز زمين طول می كشد. يك سال زهره ،مساوی است به 70/224 روز زمين . يعنی 70/224 روز زمين طول می كشد تا زهره يكبار به دور آفتاب بچرخد.
    فاصله زهره از آفتاب در حدود ( 1082ملیون كيلومتر) میباشد.

    3 ـ سیاره زمین
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
    زمین از لحاظ فاصله ، سومین سیاره از آفتاب می باشد. قطر زمین 12756 کیلو متر است. فاصله زمین از آفتاب6/ 149 ملیون کیلو متر میباشد. سرعت حرکت زمین در فی ساعت8/ 29 کیلو متر است. و دارای یک قمر است. زمين تنها سياره شناخته شده می‌باشد كه مساعد به تأمین ادامه حیات است. آب ( H20) به شكل اقيانوسها، تقريباً حدود 70 درصد سطح زمين را پوشانده که عنصربا ارزش و حیاتی در روی زمین به حساب میرود. و 30 درصد باقيمانده شامل خشكی می ‌باشد. درروی زمین بیشتر از ده ملیون گونه از چیز های زنده وجود دارد . که انسان یکی از آنها است . که اکنون زیاتر تر از6ملیارد انسان روی زمین زندگی میکند .

    معلوم است که هر موجود زنده در دایرۀ عذایی برای زنده ماندن به همدیگر وابسته هستند . بدین وسیله نگهداری عاقلانه از این سیاره رسالت همگانی است.

    4 ـ مريخ ( مارس) سياره سرخ
    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ
    مريخ، سياره سرخ، چهارمين سياره از سمت آفتاب و شبيه ترين سياره به زمين است. اندازه آن تقريبا نصف اندازه زمين است، سطح آن خشك و صخره ای بوده و اتمسفر آن بسياركم ضخامت است.
    سطح مريخ، خشك، صخره ای و عمدتا پوشيده از گرد و غبار غنی از آهن است. در نيمكره شمالی آن حوضه های پستی وجود دارد اما نيمكره جنوبی در اثر برخورد شهاب سنگها، پوشيده از كراتر است. زمين مريخ يخ زده است. اين يخبندان دائمی تا كيلومترها ادامه دارد.

    ش ـ 3

    طرحی از مريخ كه ازكنار هم قرار دادن چهارعكسی كه تلسكوپ فضایی هابل، در سال 1999 گرفته است، به وجود آمده است. در بالا سمت چپ،‌ نزديك قطب طوفانی قابل مشاهده است .
    قطبهای شمال و جنوب مريخ، پوشيده از كلاهكهای يخی هستند كه از دی اكسيد كاربن و آب منجمد تشكيل شده است.

    ش ـ 4
    جرم مريخ حدود 42/6 در ده به توان بيست و سه، يعنی يك نهم جرم زمين است. قوه جاذبه مریخ مساوی است به38/ 0 ، یعنی یک شخص دارای صد کیلوگرام وزن ، در روی مریخ تنها 38 کیلو گرام خواهد بود.
    سرعت حرکت مریخ در فی ساعت1/ 24 کیلو متر می باشد. مریخ در ظرف 24 ساعت و 38 دقیقه و 23 ثانیه یک بار بدور محور خود میچرخد. یک سال در مریخ برابر به90 / 779روز زمین است. . يعني اين مدت طول مي كشد تا مريخ يك دور حول خورشيد بچرخد. و9/227 ملیون کیلو متر از آفتاب فاصله داردودارای دو قمرکوچک بنام ( فوبوس و دیموس ) است . (6)
    اتمسفر مریخ بسیار کم ضخامت است و اکسیژن در آن وجود ندارد. وشامل 95% دی اکسید کاربن ، 3% نایتروژن است.
    حرارت سطح مریخ منفی 23 درجه سانتی گراد است واز زمین سرد تر میباشد.

    5 ــ مشتری (یو پیتر )
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
    مشتری، پنجمين و بزرگترين سياره منظومه شمسی است. ودارای اتمسفیر ضخیمی میباشد. دارای 16 قمراست.
    مشتری ، عمدتا از گاز تشكيل شده است. اين سياره بزرگ، دو برابر گرمایی كه از خورشيد جذب مي كند، از خود نور ساطع مي كند. به علاوه ميدان مغناطيسی بسيار قوی دارد. مشتری در قطبين پهن مي شود و در استوا محدب است.
    اندازه قطر مشتری ( 142884 كيلومتر) است كه اندكی بيشتر از 11 برابر قطر زمين است .

    ش ـ 5

    جرم مشتري،‌حدود 9/1 در ده به توان بيست و هفت كيلوگرم است. اگر چه اين جرم 318 برابر جرم زمين است، ‌اما قوه جاذبه مشتری تنها %2/64 جاذبه زمينمی باشد. اين به علت بزرگی مشتری است(نیروی جاذبۀ كه يك سياره در سطح به جسم وارد می كند،‌ متناسب با جرم آن بوده و با شعاع آن سياره رابطه عكس دارد). بدین مناسبت یک انسان صد کیلو گرم روی مشتری 264 کیلوگرم وزن دارد.
    سرعت گردش مشتری در فی ساعت مساوی است به1/ 13 کیلو متر . بدینسو 9ساعت و 50 دقیقه و 30 ثانیه زمين طول مي كشد تا مشتری يك دور حول محورش بچرخد. در 88/11 سال زمين طول میکشد تا یک بار مشتری بدور آفتاب بچرخد. مشتری ( 77830000 ) کیلو متراز آفتاب فاصله دارد .
    در مشتری فصول وجود ندارند. فصلها در اثر انحراف محور چرخش به وجود می آيندو محور چرخش مشتری،‌فقط 3 درجه انحراف دارد. این انحراف برای ايجاد فصلها كافی نيست .

    6 ـ زحل ( زاتورن )
    ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
    زحل ششمين سياره درمنظومه شمسي می باشد . وبعد از مشتری دومين سياره بزرگ یاد میشود. زحل بيشتر از همه از هيدروژن و گاز هليم تشكيل يافته است . زحل بدون استفاده از تلسكوپ قابل مشاهده می باشد اما يك تلسكوپ با توان پايين برای ديدن حلقه های آن مورد نياز است.

    ش ـ 6

    زحل قطر آن برابر به 536 ، 120 كيلو متراست. جرم زحل حدود00/ 95 است. بنا بر آن 95 بار از جرم زمين می باشد جاذبه زحل تنها 16/ 1 دفعه از جاذبه زمين است به اين دليل زحل يك سياره بزرگ است . فاصله زحل از آفتاب 0/ 1427 ملیون کیلو متر است. ودرجه حرارت سطح آن منفی 180 درجه سانتی گراد می باشد.

    ش ـ 7

    زحل دارای سرعت گردش 6/ 9 درفی ساعت می باشد ودر جریان39 / 10 دقیقه به حول خود میچرخد وبعد از 46 / 29 سال یک مرتبه بدور آفتاب گردش میکند . ودارای 23 قمر می باشد.

    7 ـ سیاره اورانوس
    ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
    اورانوس هفتمین سیاره منظومه شمسی می باشد . دارای قطر 51118 کیلو متربوده وفاصله آن از آفتاب 6/ 2869 ملیون کیلو متر است. درجه حرارت سطح این سیاره به منفی 214 سانتی گراد میرسد. وبنام سیاره بزرگ یخی مسمی است که با ابر هایی پوشیده شده اند وتوسط یک کمر بندی از 11حلقه و 22 قمرمشخص احاط شده اند . رنگ آبی اورانوس بدلیل وجود « گاز متان » در جو می باشد ، این مالیکول رنگ سرخ روشن را جذب می کند .
    اورانوس این سیاره گازی منجمد بایک هسته مذاب می باشد ، جو اورانوس شامل 83 % هیدروژن ، 10 % هیلم و 2 % متان است .

    ش ـ 8

    قوه جاذبه اورانوس مساوی به 93 % قوه جاذبه زمین است. بدین اساس شخصی با صد کیلو گرم در سطح اورانوس 93 کیلو گرم وزن میشود. سرعت گردش اورانوس در فی ساعت برابراست به8/ 6 کیلو متر ، . بدین اصول در 17 ساعت و 14 دقیقه یک بار بدور محور خود ودر ( 01/84) سال یکبار بدور آفتاب میچرخد .

    8 ـ سیاره نیپتون
    ـــــــــــــــــــــــــ ـ
    نپتون هشتمین سیاره از خورشید در منظومه شمسی می باشد. این سیاره بسیار بزرگ و بسیار سرد یک ( جو ) مه آلود و بادهای قوی دارد. این گاز بوسیله هشت قمرحلقه های اندکی که در دسته هایی گذاشته شده بودند. مدار را دور می زند. رنگ آبی نپتون به دلیل متان در جو می باشد . (7 )

    ش ـ 9
    قطرنیپتون درحدود 50538 کیلو متر میباشد. چهارمین سیاره بزرگ در منظومه شمسی می باشد.فاصله آن از آفتاب 7/4496 ملیون کیلومتراست. محور دورانی نپتون 30 درجه به طرف سطح مدارش اطراف آفتاب کج می شدند ( این درجه اندک بیشتر از خورشید می باشد). آن به فصلهای نپتون داده می شود. هر فصل 40 سال طول می کشد قطبها در تاریکی یا روشنایی برای 40 سال ثابت هستند .
    جرم نپتون حدود 1026*102 کیلوگرم می باشد آن بیشتر از 17 بار جرم زمین است . قوه جاذبه در نیپتون 0 2/1 برابر زمین است. (نیروی جاذبه ای در یک سیاره به روی یک ماده در سطح سیاره متناسب با جرمش و عکس شعاعش به کار گرفته می شود ) که در آنصورت شخص صد کیلو گرم در سطح نیپتون 120 کیلو گرم وزن داردودرجه حرارت سطح این سیاره منفی 220 تخمین شده است .
    سرعت گردش نیپتون درهر ساعت 4/5 کیلو متر است . در 16 ساعت و 3 دقیقه بدور خود میچرخد ودر 80/164 سال یک بار به حول آفتاب گردش مینماید. ودارای 8 قمر می باشد. نیپتون دور ترین سیاره از آفتاب است و در حدود 30 ساعت دورتر از آفتاب نسبت به زمین میباشد.

    9ـ سیاره پلوتون
    ــــــــــــــــــــــــ
    پلوتون دورترین سیاره وکوچکترین سیاره از آفتاب در منظومه شمسی می باشد . که اخیرا کشف شده است.
    پلوتون تنها سیاره ای در منطومه شمسی ما می باشد که بوسیله کدام فضا پیما دیده نشده است. این سیاره خیلی از ما دور واقع شده است. صرف عکس های مبهمی از سطح آن توسط ( هوبل تلسکوپ فضا ) که زمین را دور می زند گرفته شده موجود می باشد.


    ش ـ 10

    قطرپلوتون حدود 2445 کیلو متر است. آن حدود 1.5 برابر قطر زمین می باشد. جرم پلوتون حدود 1022 *1.29 کیلوگرم است .آن حدود 1.500 جرم زمین می باشد . جاذبه در پلوتون 05 /0 جاذبه در زمین است .


    ش ـ11

    سرعت گردش پلوتون 7/4 کیلو متر در ساعت می باشد. هرروزی در پلوتون 6 روز 9 ساعت در زمین را می گیرد .که بدور محور خود میچرخد. و7 /247 سال سپری می شود که پلوتون حول آفتاب یکبار دور می زند .

    ش ـ 12

    پلو تون 39 بار نسب به زمین دورتر ازآفتاب است . گاهی اوقات مدار نپتون در واقع بیرون از پلوتون است. آن به دلیل مدار بسیار غیر عادی پلوتون می باشد. از 21 جنری 1979 تا 11 فبریه 1999 پلو تون داخل مدار نپتون قرار داشته است. از حالا تا سپتامبر 2226 ، پلوتون بیرون مدار نپتون قرار دارد.
    اين سياره در واقع توسط فضانورد آمریکایی « کلاید دبلیو تام بگ » در1930 پیدا شد و پلوتون نام گذاری شد .
    پلوتون خيلی سرد می باشد ودرجه حرارتش منفی 230 سانتی گراد تخمین گردیده است. پلوتون دارای یک قمر است بنام « چارون » که تقریباً به بزرگی خود پلوتون است. باعرض احترام « کامجو »

    يادداشت سرنوشت:نسبت مشكل تخنيكي كه نتوانستيم تصاوير مندرج در اين مقاله را نشر نمائيم از نويسنده فرهيخته آقاي كامجو و خوانندگان عزيز پوزش مي طلبيم. مشكل يادشده هر چه زود تر رفع خواهد شد.

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ
    منابع و مآخذ :
    (1) از ویکی‌پدیا، دایرةالمعارف آزاد.
    Jump to: navigation, search

    (2) خبر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    آدرس مقاله به زبان انگلیسی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    (3 ) رجوع شود به سایت : انجمن دانشجویی بو علی سینا .
    (4) فرهنگ بزرگ راوینس بورگر ، مؤلف : اُتو مایر راوینسبورگ ، جلد چهارم ص 630 ـ 631 . بزبان آلمانی .
    (5 ) اشکال فوق (از 1 تا 12 ) بر گرفت شده از سایت ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) .
    (6) فرهنگ بزرگ راوینس بورگر ، مؤلف : اُتو مایر راوینسبورگ ، جلد چهارم ص 630 ـ 631 . بزبان آلمانی .
    (7 ) همانجا . و جهت معلومات بیشتررجوع شود به کتاب : تاریخچه زمان ، نویسنده : استفن ویلیام هاوکنگ ، ترجمه و اقتباس : حبیب الله داد فرما در 241 صفحه .

  5. #15
    Super Moderator Shahin King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    6,795

    11

    سلام

    مطالب اين مقاله: پیدایش کیهان شناسی در علم نجوم pdf شــــــــد.

    » شاهین

  6. #16
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    نجوم‌ دورة‌ اسلامي‌


    اعراب‌ پيش‌ از اسلام‌ در نجوم‌ محاسباتي‌ و پيش‌ بيني‌ وضعيت‌ افلاك‌ تبحري‌ نداشتند و دانش‌ آنان‌ محدود مي‌شد به‌ جهت‌ يابي‌ از طريق‌ ستارگان‌ و منازلي‌ كه‌ براي‌ ماه‌ معين‌ نموده‌ بودند. بقيه‌ دانش‌ايشان‌ از نجوم‌ مربوط‌ به‌ پيش‌ گويي‌هاي‌ جوي‌ و طالع‌ بيني‌ بوده‌است‌. اواخر قرن‌ دوم‌ هجري‌ شروع‌ آشنايي‌ مسلمانان‌ با فلسفه‌ و علوم‌ يونانيان‌ از غرب‌، و رياضيات‌ و فلسفه‌ و عرفانِ‌ هند و ايران‌ از شرق بوده‌ است‌. خلفاي‌ عباسي‌ اهتمام‌ زيادي‌ در حمايت‌ از نهضت‌ ترجمه‌ آثار خارجي‌ داشتند. هر چند به‌ نظر مي‌رسد خلفا، در تشويق‌ نهضت‌ ترجمه‌ به‌ دنبال‌ اهداف‌ سياسي‌ خود بوده‌اند، چرا كه‌ با پرداختن‌ به‌ فلسفة‌ يوناني‌ و عرفان‌ شرقي‌ وامتزاج‌ آنها با علوم‌ قرآني‌، مي‌توانستند داعيان‌ حقيقي‌ خلافت‌ راهرچه‌ بيشتر در حاشيه‌ قرار دهند. ولي‌ دانشمندان‌ آن‌ دوره‌ نه‌ براي‌ قرب‌ به‌ خلفا، بلكه‌ براي‌ ارزشي‌ كه ‌در علومي‌ مانند نجوم‌ و رياضيات‌ يافته‌ بودند و همچنين‌ نيازهاي‌ كاربردي‌ به‌ نجوم‌ (براي‌ شمار زمان‌) و رياضيات‌ و هندسه‌، ذوقِ وشوقِ بسياري‌ نسبت‌ به‌ اين‌ علوم‌ درخود احساس‌ مي‌نمودند.
    "بتّاني‌ " يكي‌ از منجمين‌ سخت‌ كوش‌ آن‌ دوره‌ مي‌گويد، "در نهادآدمي‌، طبعي‌ وجود دارد كه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ حقيقت‌ اشياء كوتاهي‌ مي‌كند، ولي‌ ميتوان‌ با سخت‌ كوشي‌ و خويشتن‌ داري‌، مخصوصاً به‌ روزگار دراز، آن‌ را از ميان‌ برد. درستي‌ نظر و به‌ كار انداختن‌ انديشه‌ و بردباري‌ بر رسيدن‌ به‌ چيزها البته‌ هر اندازه‌ دشوار باشد، به‌ طبع‌ آمدمي‌ مدد مي‌رساند. و ماية‌ نيكبختي‌ مي‌شود و كمي‌ بردباري‌ و تنبلي‌ و شيفتگي‌ بر خود نمايي‌ در نزد پادشاهان‌ به‌ بهانة‌اينكه‌ به‌ چيزي‌ دست‌ يافته‌ است‌ كه‌ دسترسي‌ به‌ آن‌ ممكن‌ نيست‌، ماية‌ خزلان‌ است‌. از بزرگترين‌ دانشها از حيث‌ مقام‌ و دلچسب‌ترين‌ و جانفروزترين‌ علوم‌ كه‌ سخت‌ باعث‌ تيزي‌ فكر ونظر مي‌شود و عقل‌ را پرورش‌ ميدهد، پس‌ از علوم‌ ديني‌، كه‌ نداشتن‌ آن‌ بر آدمي‌ روا نيست‌، علم‌ صناعت‌ نجوم‌ است‌ ."

    در آن‌ زمان‌، گفته‌ مي‌شد كه‌، سه‌ دانش‌ وجود دارد. فقه‌ براي‌ دين‌، طب‌ براي‌ تن‌، و نجوم‌ براي‌ زمان‌ .

    مسلمانان‌ در عصر نهضت‌ علمي‌ خود به‌ چيزي‌ نيازمند بودند كه ‌آنان‌ را به‌ پژوهش‌ كامل‌ در مسائل‌ نجومي‌ رهبري‌ كند، كتابهايي‌ كه‌آنان‌ را به‌ انديشيدن‌ و ملاحظه‌ كردن‌ برانگيزاند و به‌ رسيدن‌ به ‌شناخت‌ علتهاي‌ ظواهر و نمودها تحريك‌ كند، و شوِق دست‌يافتن‌ به‌ علم‌ نجوم‌ به‌ خاطر جلالت‌ قدر آن‌، و نه‌ به‌ خاطر منافع‌ مادي‌ كه‌ از آن‌ حاصل‌ مي‌شود، در جان‌ ايشان‌ بيدار كند. از روي خوشبختي‌ به‌ كتابهاي‌ يونانيان‌ دست‌ يافتند. ازجمله‌ كتاب‌ اصول‌ اقليدس‌. كتاب‌ المجسطي‌ بطليموس‌ كه‌ طريقة‌ تطبيق‌ و استعمال‌اين‌ براهين‌ را در حركات‌ آسماني‌ و چگونگي‌ رصد كردن‌ و لزوم‌ مداومت‌ بر اين‌ كار را به‌ ايشان‌ نشان‌ داد .

    ارتباط‌ بعضي‌ احكام‌ شريعت‌ با مسائل‌ نجومي‌، سبب‌ توجه‌ بيشترمسلمانان‌ به‌ شناسايي‌ امور آسماني‌ شد و حتي‌ علماي‌ ديني‌ را برآن‌ داشت‌ كه‌ سودمندي‌ آنچه‌ به‌ نام‌ قسمت‌ محاسباتي‌ علم‌ نجوم ‌ناميده‌ مي‌شود را مورد ستايش‌ قرار دهند. به‌ همين‌ دليل‌ جز گروه ‌اندكي‌ به‌ نكوهش‌ علم‌ نجوم‌ نپرداختند. غزالي‌ يكي‌ از علماي‌ ديني‌آن‌ دوره‌ مي‌گويد :

    " كساني‌ هستند كه‌ دانش‌ نجوم‌ را منكر مي‌شوند و چنان‌ مي‌پندارندكه‌ هرچه‌ در اين‌ باره‌ گفته‌ شده‌ برخلاف‌ شرع‌ است‌... در حالي‌ كه‌ در شرع‌ سخني‌ در نفي‌ يا اثبات‌ به‌ اين‌ علوم‌ نيست‌. ودر اين‌ علوم‌ تعرضي‌ به‌ علوم‌ ديني‌ نيست‌." توجه‌ نماييد كه‌ از همان‌ ابتداي‌ كار تعاليم‌ مذهبي‌ را از مسائل ‌علمي‌ جدا نمودند تا از بروز مشكلاتي‌ مانند آنچه‌ براي‌ گاليله‌ وامثالهم‌ اتفاق افتاد، جلوگيري‌ كنند .

    احكام‌ شرعي‌ دربارة‌ روزه‌، منجمان‌ را برآن‌ داشت‌ كه‌ دربارة‌ مسائل‌ دشوار و وابسته‌ به‌ شرايط‌ رؤيت‌ هلال‌ و احوال‌ شفق‌ به‌جستجو برخيزند و ضابطه‌ هايي‌ براي‌ پيش‌ بيني‌ رؤيت‌ پذيري‌ هلال‌ ماه‌ ارائه‌ نمايند. به‌ همين‌ جهت‌ در انجام‌ فعاليت‌هاي‌ رصدي‌و همچنين‌ محاسبات‌ نه‌ تنها ايراداتي‌ به‌ منظومة‌ بطليموس‌ وارد ساختند بلكه‌ روشهاي‌ تازه‌اي‌ آوردند كه‌ درميان‌ يونانيان‌ و وايرانيان‌ و هنديان‌ سابقه‌ نداشت‌ . ت‌.

    نقد هيات‌ بطليموس‌:

    دوران‌ ابن‌ سينا از جهاتي‌ به‌ دورانهاي‌ قبل‌تر مي‌رسد. به‌ عنوان ‌مثال‌ بنوموسي‌ (قرن‌ سوم‌) هم‌ بطليموس‌ را نقد مي‌كرد. منتها نه‌مدل‌ها را، بلكه‌ نقد از جنبة‌ رصد و تصحيح‌ داده‌هاي‌ رصدي‌ يامثلاً عبدالرحمان‌ صوفي‌، درمقدمه‌ي‌ كتاب‌ صورالكواكب‌ ايراداتي ‌بر بطليموس‌ مي‌گيرد، كه‌ موضع‌ بعضي‌ ستارگان‌ را با دقت‌ تعيين‌ننموده‌ است‌ .

    مي‌بينيم‌ كه‌ از دوران‌ ابن‌ هيثم‌ و ابن‌ سينا، نقد جنبه‌هاي‌ خاصي‌ از مدل‌هاي‌ بطليموسي‌ آغاز مي‌شود. و با نوشتن‌ كتابي‌ به‌ نام‌ " تذكرة‌ٌ في‌علم‌ الهيئه‌" به‌ اوج‌ خود مي‌رسد. اين‌ كتاب‌ حاوي‌ مدل‌ هايي‌ بود متفاوت‌ با مدلهاي‌ استاندارد بطليموسي‌ .

    تذكره‌، سي‌ فصل‌ است‌ و فقط‌ يك‌ فصل‌ آن‌ به‌ مدل‌هاي‌ غيربطليموسي‌ اختصاص‌ دارد. به‌ قول‌ خواجه‌ نصيرالدين طوسي‌ اين‌ كتاب‌ حكايت‌ يا روايتي‌ از المجسطي‌ است‌. يعني‌ المجسطي‌ را به‌ طريق‌خاصي‌ - از ديدگاه‌ هيات‌ - توضيح‌ ميدهد. يعني‌ در پي‌ القاي‌ تصويري‌ بزرگ‌ مقياس‌ از عالم‌ است‌. در اين‌ سنت‌ هيات‌ نويسي‌ بود كه‌ نخستين‌ شكلها بر بطليموس‌ وارائه‌ مدل‌هاي‌ غير بطليموسي‌ آغاز شد. اهداف‌ منجمي‌ مانند ابن‌هيثم‌ طوسي‌ درنقد هيات‌ بطليموسي‌ اين‌ بود كه‌ تلاش‌مي‌كردندعلمي‌ پديد آورند كه‌ در آن‌ سازگاري‌ و انسجام‌ باشد. درهيات‌ بطليموسي‌ تناقضهايي‌ وجود دارد. مسائلي‌ مانند نقطة‌ معدل‌المسير كه‌ انسجام‌ هيات‌ بطليموسي‌ را بر هم‌ مي‌زنند و فهمشان‌ ازجنبة‌ فيزيكي‌ هم‌ دشوار بود .

    منجمين‌ اسلامي‌ براي‌ ايجاد انسجام‌ در مدل‌هاي‌ نجومي‌ و آفريدن‌ علمي‌ كه‌ كامل‌ و سازگار باشد، به‌ ارائه‌ مدل‌هاي‌ جديدپرداختند .

    ابن‌ شاطر از منجمين‌ پركار و بعد از طوسي‌ است‌. اهميت‌ ابن‌شاطر ازدو جهت‌ است‌: طراحي‌ و تكميل‌ آلات‌ نجوم‌، به‌ ويژه‌ساخت‌ ساعت‌ آفتابي‌ و اسطرلاب‌ و ديگري‌ نظرية‌ سياره‌اي‌ او. دراين‌ نظريات‌ تلاشهايي‌ براي‌ تكميل‌ فرضيه‌هاي‌ اخترشناسان‌پيشين‌ و پالايش‌ نظام‌ بطليموسي‌ از خطاها به‌ چشم‌ مي‌خورد ولي‌ضمن‌ انتقاد اغلب‌ نظريات‌ بطليموس‌، بر اساس‌ رصدها و الگوهاي‌مندرج‌ در "الزيج‌ الجديد" خود، نظريه‌اي‌ متفاوت‌ با بطليموس‌ارائه‌ كرده‌ است‌. ابن‌ شاطر حركت‌ خورشيد را از ديد زمين‌ به‌صورت‌ مجموع‌ حركتهاي‌ تدويري‌ در نظر گرفته‌ است‌ ولي‌ در اين‌منظومه‌ به‌ طور آشكار فلك‌ حامل‌ خارج‌ از مركز و فلك‌ معدل‌المسير را كه‌ در مدل‌ بطليموسي‌ آمده‌ حذف‌ كرده‌ و جاي‌ آنها را ازفلكهاي‌ تدوير درجة‌ دوم‌ استفاده‌ كرده‌ است‌ (شكل) هدف‌نهايي‌ وي‌ نه‌ اصلاح‌ مباني‌ نجوم‌ عملي‌، بلكه‌ بوجود آوردن‌ يك‌نظريه‌ سياره‌اي‌ است‌ كه‌ از حركات‌ يكنواخت‌ درمدارهاي‌ دايره‌اي‌فراهم‌ آمده‌ باشند درمورد خورشيد هيچ‌ مزيتي‌ از فلك‌ تدويراضافي‌ بدست‌ نياورد. در مورد ماه‌ اين‌ تمهيد جديد تا حدي‌ عيب‌نظرية‌ بطليموسي‌ را اصلاح‌ كرد . وي‌ با سوار نمودن‌ چند فلك‌ تدوير روي‌ هم‌ حركات‌ آسماني‌ را بدون‌ فلك‌ معدل‌ المسيرتوضيح‌ دهد .

    امروزه‌ آشكار شده‌ است‌ كه‌ ارتباطي‌ ميان‌ مدل‌ اين‌ شاطر و مدل‌كپرنيكي‌ وجود دارد. نخستين‌ بار در سال‌ 1950 ميلادي‌ نظريه‌ي‌سياره اي‌ ابن‌ شاطر مورد پژوهش‌ قرار گرفت‌ و معلوم‌ شد كه‌ الگوهاي‌وي‌ از نظر رياضي‌ با الگوهاي‌ كپرنيكي‌ يكي‌ است‌. تحقيفات ‌دربارة‌ ارتباط‌ بين‌ كپرنيك‌، ابن‌ شاطر و طوسي‌ و كشف‌ مدل‌هاي‌غير بطليموسي‌ هنوردر مراحل‌ اوليه‌ قرار دارد .

    البته‌ به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ كنيد كه‌ سخن بر سر يكي‌ دو مدل‌ نيست‌، بلكه‌مدل‌هاي‌ زيادي‌ وجود دارند كه‌ متشابهند. علاوه‌ بر مدل‌ها رهيافتهاي‌ مشابهي‌ هم‌ وجود دارد. در واقع‌ اين‌ سنت‌ هيات‌ اسلامي را به‌صورت‌ ميراثي‌ در طرح‌ كپرنيك‌ مي‌بينيم‌ اين‌ هيات‌ جهان‌ اسلام‌ به‌عنوان‌ يك‌ زمينه‌ و بستر اهميت‌ زيادي‌ دارد. باوركردن‌ اين‌ مسأله‌مشكل‌ است‌ كه‌ كپرنيك‌ توانسته‌ باشد كه‌ اين‌ سنت‌ هفتصد ساله‌اي‌كه‌ منجمين‌ دوره‌ اسلامي‌ در تشريح‌ و تصحيح‌ مدل‌هاي‌ پيشين‌بوجود آوردند را به‌ تنهايي‌ در خلال‌ عمر خود پديد آورد. امروزه‌شكي‌ باقي‌ نمانده‌ است‌ كه‌ كپرنيك‌ با نظريات‌ مسلمانان‌ به‌ طورگسترده‌اي‌ آشنايي‌ داشته‌ است‌. پس‌ مسئله‌ بدين‌ شكل‌ است‌ كه‌كپرنيك‌ وارث‌ سنت‌ ما قبل‌ خود بوده‌ است‌ .


    درتعبيري‌ از لرد راذرفورد، يكي‌ از پايه‌ گذاران‌ تئوري‌ اتمي‌جديد:


    درتعبيري‌ از لرد راذرفورد، يكي‌ از پايه‌ گذاران‌ تئوري‌ اتمي‌جديد :

    " اين‌ واقعيت‌ اشياء نيست‌ كه‌ كسي‌ به‌ تنهاي‌ به‌ كشفي‌ بزرگ‌ وناگهاني‌ نايل‌ شود. علم‌ گام‌ به‌ گام‌ پيش‌ مي‌رود و كارايي‌ هر كس‌ به‌پيشينيان‌ او وابسته‌ است‌. دانشمندان‌ بر انديشه‌هاي‌ يك‌ تن‌ تكيه‌نمي‌كنند . بلكه‌ از تركيب‌ هوشمنديهاي‌ هزاران‌ تن‌ بهره‌ مي‌گيرند .

    رصدخانه ها:

    از ديگر ابداعات‌ منجمين‌ اين‌ دوره‌، ساخت‌ اولين‌ رصد خانه‌هابود. رصدخانه‌هاي‌ سمرقند و مراغه‌ از دقيق‌ترين‌ رصدخانه‌هاي‌اين‌ دوره‌ بوده‌ است‌. رصد خانة‌ مراغه‌ كه‌ بعدها "تيكو براهه‌" رصدخانه‌ مشهورش‌ را از روي‌ آن‌ ساخت‌ منتج‌ به‌ رسالات‌ و زيج‌ها(جداول‌ نجومي‌) و داده‌هاي‌ رصدي‌ بسياري‌ شد. زيج‌ ايلخاني‌نتيجه‌ كارهاي‌ او و شاگردانش‌ بوده‌ است‌ .

    شايد خالي‌ از لطف‌ نباشد كه‌ نامي‌ هم‌ از ابوسعيد سجزي‌ منجم‌ايراني‌ بريم‌. وي‌ اقدام‌ به‌ ساخت‌ اسطرلابي‌ نمود معروف‌ به‌زورقي‌ كه‌ امروزه‌ تنها آنچه‌ بيروني‌ دربارة‌ آن‌ گفته‌ در اختيار داريم‌ :

    " اساس‌ كار اين‌ اسطرلاب‌ آن‌ است‌ كه‌ زمين‌ و سيارات‌ متحرك‌ وستارگان‌ ثابت‌ باشد. اين‌ شبهه‌اي‌ است‌ كه‌ حل‌ آن‌ دشوار است‌ واين‌ از وي‌ عجيب‌ مي‌نمايد كه‌ چگونه‌ چيزي‌ را پنداشته‌ كه‌ حل‌آن‌ بسيار آسان‌ است‌ و ابن‌ سينا در كتاب‌ شفاء بطلان‌ آنرا اثبات‌نموده‌ است‌ ."

    منجمين‌ دوره‌ اسلامي‌ فعاليت‌هاي‌ ارزشمندي‌ داشتند ولي‌ چرا ادامه‌ دهندگان‌ بعدي‌ ايشان‌ كساني‌ ديگر بودند؟ اي‌ كاش‌ منجمين‌ و فلاسفه‌ بيش‌ از اين‌ به‌ كار بر روي‌ مدل‌ها وفعاليت‌هاي‌ علمي‌ پرداخته‌ بودند تا به‌ جاي‌ سپردن‌ پرچم‌ علم‌ به‌دست‌ ديگران‌، خود وارث‌ علوم خود باشند .

    آگاهي‌ از سخت‌ كوشي‌ و استواري‌ پدرانمان‌ شايد به‌ ما نزد درس‌سخت‌ كوشي‌ و استواري‌ بدهد. گاهي‌ از عدم‌ آشنايي‌ خودم‌ ودوستانم‌ از اين‌ ميراث‌ فرخنده‌ احساس‌ شرمندگي‌ مي‌كنم‌ و فكرمي‌كنم‌ چگونه‌ ممكن‌ است‌ مردماني‌ نه‌ تنها از تاريخ‌ علمي‌ پدران‌خود آگاهي‌ نداشته‌ باشند، بلكه‌ تهمت‌ هايي‌ ناروا مبني‌ بر عدم‌انديشه‌ ورزي‌ صحيح‌ علمي‌ بر ايشان‌ وارد سازند. اميدوارم‌ علاقه‌به‌ تاريخ‌ علم‌ را در كنار عشق‌ به‌ علم‌ قرار دهيم‌. مطالعة‌ تاريخ‌ علم‌ بويژه‌ تاريخ‌ علوم‌ اجدادمان‌ نه‌ تنها در مااحساس‌ غرور آفريند، بلكه‌ تلقي‌ صحيح‌ آنها از علم‌ و دانش‌ آموزي‌رادر ذهن‌ و فكر و حرف‌هاي‌ ما خواهد نشاند .
    مايه ي تعجب است که در قرن اخير، بسياري از بزرگان پژوهشگر در تاريخ علوم دوره ي اسلامي اروپايياني هستند که زحمت آموختن زبان عربي را بر خود هموار نموده و به کنکاش در متون نجومي و رياضي اين دوره پرداخته اند. و نتيجه اين مي شود که فرانسويان و آلمانيها بايد بيايند و تاريخ علوم پدران ما را به ما بياموزانند!!
    خوشبختانه به تازگي با راه اندازي دوره فوق ليسانس براي تاريخ علوم دوره ي اسلامي در دانشگاه تهران به خواست خدا شاهد پيشرفتهايي در اين عرصه توسط جوانان مسلمان ايراني خواهيم بود. عناوين نجوم، رياضيات، طب، ... از جمله گرايشهاي اين رشته مي باشد.
    د.



    منبع :هوپا

  7. #17
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    9

    پيش فرض تاریخچه علم نجوم

    سلام چون این روزها سرم شلوغه و این گروه ماهم هنوز پا در هواست یکی از فصلهای مقاله ای رو که برای کس دیگه ای می نویسم رو براتون می زارم امیدوارم خوشتون بیاد . نظر نگذاشته نرین!

    قدمت علم نجوم به هزاران سال پیش بر میگردد. از نخستین باری که بشر اولیه با دیدن ماه و خورشید ستارگان نعرهای مستانه، به نشانه درک آنها، سر داد، نجوم آغاز شد. اما نجوم به طور علمی از زمانی آغاز شد که بشر دست به کشاورزی زد. زمانی که بشر کشاورزی را آغاز کرد، متوجه تاثیر خورشید بر کشاورزی شد. آنها به این نکته پی برده بودند که خورشید باعث ایجاد فصول می شود و همچنین می دانستند کشاورزی در فصول خاصی انجام می شود بنا بر این شناخت و پیش بینی دقیق حرکت خورشید در آسمان و در روز های مختلف سال برای تامین غذای بشر امری اجتناب ناپذیر می نمود.

    شناخت حرکت خورشید در آسمان مستلزم این بود که موقعیت خورشید نسبت به ثوابتی در آسمان سنجیده و ثبت شود، این ثوابت همان ستارگان بودند و اینجا بود که ستارگان جای خود را در دنیای نجوم باز کردند.

    منجمان باستان برای اینکه بتوانند ستارگان و موقعیت آنها را به راحتی به خاطر بسپار اند آنها را در گروه هایی چند تایی دسته بندی کردند و به هر گروه شکل خاصی نسبت دادند، این اشکال و گروه ها همان صورت های فلکی بودند. یونانیان افسانه های جالبی به صورت های فلکی نسبت می دادند. برای مثال صورت فلکی قیفاووس (صورت فلکیی که شبیه کلبه بچه هاست) پادشاه اتیوپی است. ذات الکرسی (همان صورت فلکی w شکل آسمان) همسر قیفاووس و ملکه اتیوپی است. روزی ذات الکرسی به خود جسارت داده و میگوید که از پری دریا ها ،همسر خدای دریاها یعنی پوسایدون، زیباتر است. پوسایدن از این حرف وی میرنجد و هیولای دریایی خود یعنی قیطس (صورت فلکی دیگر) را می فرستد تا سواحل اتیوپی را ویران کند. قیفاووس در صدد عذرخاوهی بر می آید و پوسایدون شرط می کند که او باید دختر زیبارویشان یعنی آندرومدا را در ساحل به زنجیر کشد تا قیطس او را بخورد و آرام شود (آندرومدا همان صورت فلکی زن به زنجیر کشیده شده در آسمان است). این خبر به گوش قهرمان عاشق آندرومدا یعنی برساوش می رسد. این خبر وقتی به گوش برساوش می رسد که او در حال جنگ با هیولای مخوفی به نام مِدوزا است. مدوزا هیولایی است که موهایش مارهای سمی اند و هرکس در چشم او بنگرد به سنگ تبدیل می شود. برساوش سر مدوزا را از تن جدا می کند و سریعاً خود را به آندرومدا می رساند و هنگامی که قیطس می خواست معشوقه اش را ببلعد سر مدوزا را به او نشان میدهد و قیطس را تبدیل به سنگ می کند (صورت فلکی برساوش در حالی در آسمان قرار دارد که سرمدوزا در دست اوست).

    گفتیم منجمان باستان ثوابت را در صور فلکی دسته بندی کردند، اما به زودی متوجه شدند در میان این ثوابت اجرامی ستاره مانند قرار دارند که ثابت نیستند و در مسیر های مشخصی حرکت می کنند. این اجرام متحرک را سیاره نام نهادند.

    به دلایلی همچون درخشندگی زیاد خورشید، حرکت عجیب سیارات و یا حتی رنگ آنها خرافات خیلی سریع وارد نجوم شد. در مصر باستان خورشید را یکی از خدایان می پنداشتند. شواهد بسیاری در دست است مبنی بر پرستش اجرام سماوی توسط برخی مردمان گذشته . حتی امروزه هم برخی بومیان استرالیا ماه را خدای خود می پندارند. در دوران باستان افسانه های جالبی در باره سیارات می گفتند: عطارد به دلیل حرکت سریع خود در آسمان، پیک خدایان نام گرفت. زهره که بعد از ماه و خورشید سومین جرم درخشان آسمان شب است به دلیل زیبایی سحرانگیزش ونوس یعنی خدای عشق و زیبایی نام گرفت. مریخ به دلیل رنگ سرخگونش لقب خدای جنگ را به دوش می کشد. مشتری به دلیل درخشندگی زیاد و حرکت آرام و با وقارش خدای خدایان است و بالاخره زحل (نمی دانم به چه دلیل!) سیاره ای شوم لقب گرفت.

    اما از افسانه ها که بگذریم به یونانیان می رسیم! یونانیان نقش انکار ناپذیری در نجوم باستان داشتند.برای مثال اولین کسی که متوجه کرویت زمین شد ریاضیدان معروف یونانی یعنی فیساغورس بود. چند قرن پس از فیساغورس یک یونانی دیگر به نام اِراتوستن پا فراتر نهاد و دست به محاسبه محیط زمین زد و جالب اینجاست که او این کار را با دقت بالایی انجام داد. همچنین اولین کتب نجومی توسط یونانیان نوشته شد. از این کتب می توان به المجسطی بطلمیوس اشاره کرد همچنین ابرخس فهرستی از هزار ستاره تهیه کرد همراه با موقعیت ودرخشندگی آنها.

    کیهانشناسی و درک یونانیان از عالم نیز جالب توجه است. در ابتداییترین مدل آنها از جهان، زمین در مرکز جهان قرار داشت و ماه و خورشید و سیارات در مدارهایی دایروی به دور زمین می گشتند. اما این مدل با اشکالات فراوان همراه بود و این توانایی را نداشت که حرکت عجیب سیارات در زمینه ی آسمان از جمله حرکت رجعی را توضیح دهد ( سیارات خارج از مدار زمین عموماً در زمینه ستارگان از غرب به شرق حرکت می کنند اما به دلیل اختلاف سرعت دو سیاره در مدار گاهی اتفاق می افتد که زمین در فضا از سیاره خارجی سبقت می گیرد و در خلال این سبقت گیری سیاره در زمینه ستارگان از شرق به غرب حرکت می کند که به این پدیده حرکت رجعی می گویند). بطلمیوس برای حل مشکل حرکت رجعی گریزی هوشمندانه زد: او اینطور فرض کرد که سیارات در مداری دایروی، که فلک تدویر نام داشت، به دور نقاطی فرضی میگردند وآن نقاط فرضی خود درمدار دایروی دیگری به نام فلک حامل به دور زمین می گردند. این راه حل به ظاهر مشکل حرکت عجیب سیارات و در مرکز عالم ماندن زمین ( در حقیقت غرور بشر ) را حل می کرد.

    در زیر تصاویری از مدل بطلمیوسی را میبینید




    متاستفانه بعد از ارسطو کشیشی ایتالیایی به نام توماس آکوویناس نظریات ارسطو را تا حد اعتقادات مذهبی بالا برد و هرکس جز این می گفت مرتد شناخته می شد. از این زمان تا حدود زمانهای کوپرنیک، گالیله و نیوتون اروپا در فقر عمیق علمی به سر می برد به طوری که تقریباً می توان گفت در این برحه زمانی هیچ پیشرفت علمی در اروپا صورت نگرفت. اما این زمان که به قرون وسطی معروف است مسلمانان پیشرفتهای عظیمی در هر زمینه علمی ،به خصوص نجوم، انجام دادند. دوران، دورانِ مسلمانان بود.

    به جرات می توان گفت که اگر مسلمانان بیشتر از یونانیان به پیشرفت نجوم کمک نکرده باشند کمتر از آنان هم نکرده اند؛ حتی می توان گفت که مسلمانان نقشی پررنگتر از یونانیان داشتند. یکی از اشکالات بزرگ یونانیان در نجوم استفاده آنها از هندسه مسطح اقلیدسی بود، در حالی که ما ستارگان را در زمینه ی کروی آسمان می بینیم. ابداع هندسه و مثلثات کروی و نا مسطح، که تا آن زمان بی سابقه بود، توسط دانشمند مسلمان ایرانی حکیم عمر خیام صورت گرفت. علاوه بر این خیام تقویمی بسیار دقیق که به تقویم جلالی معروف است را تهیه و تنظیم کرد. این تقویم حتی از تقویم امروزی مورد استفاده در اروپا ،یعنی تقویم میلادی، دقیقتر است. تا جایی که تقویم میلادی هر از چندگاهی نیاز به تصحیح یک یا دو ثانیه ای دارد، در حالی که تقویم جلالی، حتی در طی چندین قرن، نیازی به تصحیح ندارد. علاوه بر کار های خیام در حوضه نجوم، کارهای دانشمندان دیگری هم در خور توجه است. از جمله ی این دانشمندان می توان به عبد الرحمان رازی صوفی اشاره کرد. از این دانشمند می توان به عنوان یکی از نوابغ دنیای نجوم یاد کرد. کتاب المجسطی بطلمیوس علاوه بر بررسی مسائل علمی نجوم ،حاوی اطلاعات چندین صورت فلکی و اجرام مه مانند( اجرام اعماق آسمان مانند سحابی ها) بود. کتاب صورالکواکب که توسط صوفی و درباره صور فلکی و اجرام نجومی نوشته شده بود، به مراتب از المجسطی کاملتر و دقیقتر بود. صوفی همچنین اجرامی را رصد کرده بود که تا آن زمان کسی آنها را رصد نکرده بود. علاوه بر این ها صوفی یک نمونه کره آسمان برنجی ساخت که بسیار دقیق بود و اکنون در موزه قاهره نگه داشته می شود. همچنین او توانست نصف النهار شهر شیراز را با دقتی فوقالعاده محاسبه کند. خواجه نصیر الدین طوسی هم در مراغه رصد خانه ای ساخت که بسیار دقیق بود. دقت این بنا در حد توان تفکیک چشم انسان بود. این ها فقط بخش کوچکی از کارهای مسلمانان در حوضه نجوم بود و کارهای بسیاری از دانشمندان دیگر همچون ابوریحان بیرونی و شیخ بهائی و بسیاری دیگر از دانشمندان بازگو نشد. در هر صورت جنگهای صلیبی پایان یکه تازی های علمی مسلمانان و همچنین پایان خواب چندین قرنی اروپاییان بود و حمله مغولها هم ضربه کاری و به قول معروف تیر خلاصی بر پیکر علم در ایران و اسلام بود.

    بعد از جنگهای صلیبی، در اروپا نهضت های علمی در حال شکلگیری بودند و فقط خط شکن لازم داشتند. در حوضه نجوم اولین خط شکن به معنای واقعی اش نیکلا کوپرنیک بود. او که متوجه اشتباهاتی در نظریات گذشتگان بود ،توانست مدل جدیدی از جهان ارائه دهد. در مدل او خورشید در مرکز عالم قرار داشت و سیارات در مدارهایی کاملاً دایروی به دور خورشید در گردش اند. گر چه اشکالات فراوانی در نظریه او وجود داشت اما بسیار نزدیک به واقعت بود و برای اروپای آن زمان پیشرفت بزرگی محسوب می شد. اما کوپرنیک به دلیل ملاحظات سیاسی و مذهبی،نظریات خود را انتشار نداد تا زمانی که در بستر مرگ افتاد و چند روز قبل از مرگش کتابش را منتشر کرد. اگر هم بعد از انتشار کتابش نمی مرد ،دادگاه تفتیش عقاید او را مرتد شناخته و به مرگ محکومش می کرد. بعد از کوپرنیک نوبت دانشمندی ایتالیایی به نام گالیله بود. گالیله که عمیقاً تحت تاثیر نظریه ی خورشید مرکزی کوپرنیک قرار گرفته بود به تحقیق و تفکر در این باره پرداخت. در زمان گالیله، یک عینک ساز هلندی وسیله ای ساخت که میتوانست با ترکیب دو عدسی اجسام دور را، نزدیکتر نشان دهد. گالیله خیلی زود به اهمیت این اسباب بازی پی برد و آن را بهبود بخشید و از آن برای تماشای آسمان استفاده کرد. نام این وسیله تلسکوپ بود. گالیله با تلسکوپ خود به آسمان نگریست و چیزهای زیادی کشف کرد. گالیله اولین کسی بود که قمر های مشتری را کشف کرد. او حلقه های زحل را نیز تماشا کرد و آنها را به گوشهایی تشبیه کرد. گالیله با تلسکوپ خود توانست ابر راه شیری را رصد کند و دید که راه شیری در واقع از تعداد بسیار زیادی ستاره تشکیل شده است. از مهم ترین رصد های گالیله رصد سیاره زهره بود. او مشاهده کرد که زهره مانند ماه دوره های هلالی دارد و مانند ماه می تواند هلال تشکیل دهد. او به این نکته پی برد که نظریه ی بطلمیوسی نمی تواند این مشاهدات را توضیح دهد. او نظریه ی خورشید مرکزی را پیشنهاد داد اما بر خلاف کوپرنیک پیشنهاد خود را علنی کرد. به همین خاطر به دادگاه تفتیش عقاید فراخوانده شد و در آنجا به دلیل فشار دادگاه و اصرار اطرافیان عقاید خود را پس گرفت و سال های آخر زندگی اش را در خانه ی خود زندانی بود.

    کارهای گالیله در فیزیک هم قابل توجه بود. او کار هایی کرد که مقدمه قوانین نیوتون بود. در واقع به جرات می توان گفت اگر کارهای گالیله نبود نیوتون باید همه چیز را از اول شروع می کرد. تمام قدر دانی نیوتون از کارهای گذشتگان در این عبارت خلاصه می شود:« اگر من توانسته ام فراتر از دیگران ببینم، به این سبب است که بر شانه ی غولان ایستاده ام». همزمان با گالیله،یوهانس کپلر، اختر شناس و ریاضیدان خلاق و جوان ،مشغول تالیف قوانین سه گانه اش در باره حرکت سیارات بود. کپلر شاگرد و در واقع دستیار ستاره شناس معروف دیگری به نام تیکو براهه بود. تیکو شخصی منظبت و رصدگری بسیار دقیق بود. او در عین حال فردی بد اخلاق و ستیزجو بود تا حدی که در یک مسابقه شمشیر بازی قسمتی از بینی خود را از دست داده بود و تا آخر عمر خود به جای قسمت از دست رفته بینی خود طلا می گذاشت. تیکو آخرین رصد گری بود که رصدهایش را بدون تلسکوپ انجام می داد. کپلر به دلیل دقیق بودن تیکو در کار هایش احترام زیادی برای استادش قائل بود. تیکو به شدت با نظریه خورشید مرکزی مخالف بود و رصد های بسیار دقیقی برای اثبات نظریه ی زمین مرکزی بطلمیوس انجام داد. کپلر بعد از مرگ استادش رصد های وی را ادامه داد و در نهایت نه تنها موفق شد ،بر خلاف نظر استادش، نظریه ی خورشید مرکزی را ثابت کند بلکه توانست به قوانین حاکم بر حرکت سیارات پی ببرد.

    سال مرگ گالیله مقارن با سال تولد نابغه ای به نام ایزاک نیوتون بود. نیوتون دانشمندی جوان، ریاضیدانی نابغه و فیزیکدانی با بصیرت وسیع بود. نیوتون حساب دیفرانسیل و انتگرال را پایه گذاری کرد. او مخترع ریاضیات پیشرفته بود. تحقیقات بسیار گسترده ای در زمینه علم مکانیک انجام داد که به سه قانون حرکت او انجامید. همچنین تحقیقات جالبی در زمینه نورشناسی و اپتیک انجام داد. او اولین کسی بود که متوجه شد نور سفید از رنگهای مختلف تشکیل شده است و میتوان آنها را با منشور جدا ساخت.تحقیقات نیوتون در زمینه اپتیک منجر به ساخت تلسکوپهایی شد که در آنها به جای عدسی از آینه مقعر به منظور جمع آوری نور استفاده شده بود. امروزه این نوع تلسکوپها به تلسکوپهای نیوتونی معروف اند و جزو پرطرفدارترین تلسکوپها بین منجمان آماتور هستند.

    شاید بتوان گفت مهمترین کار نیوتون در حوضه علم نجوم قانون گرانش وی بود. او توانست نشان دهد که با یگانه قانون گرانش وی و با استفاده از حساب دیفرانسیل و انتگرال، می توان سه قانون تجربی کپلر در مورد حرکت سیارات را به صورت کلیتر اثبات کرد. در واقع علاقه نیوتون به چنین محاسباتی بود که او را به ابداع حساب دیفرانسیل واداشت.

    بعد از نیوتون جهان علم تا زمان انیشتین کسی را به خود ندید که به اندازه نیوتون تاثیر گزار باشد. البته دانشمندان نابغه فراوانی بودند، مانند فردریش گاوس ،لوییز لاگرانژ و برادران برنولی و بسیاری دیگر که هرکدام نقشی اساسی در دنیای علم بازی کردند، اما هیچ کدام به اندازه نیوتون تاثیر گزار نبودند.

    در اواخر قرن نوزدهم دانشمندان می پنداشتند در حال رسیدن به درک کاملی از جهان هستند. اما خیلی زود با آزمایشهایی مثل آزمایش مایکلسون-مورلی، تناقضات آشکاری در نظریات آنها پدید آمد که نظریات هیچ فیزیکدان دیگری قادر به توضیح آنها نبود و هرگونه تلاش برای توضیح پدیده های مشاهده شده به نوعی با شکست رو به رو می شد. اما در میان این تلاش ها اتفاق عجیبی می افتد؛ یک کارمند ساده و جوان اداره ثبت اختراعات در کمتر از دو ماه با سه مقاله تاریخ ساز خود دنیای فیزیک را متحول می کند و رویای دانشمندان مبنی بر درک کامل جهان را درهم می کوبد. درست حدس زدید نام این جوان آلبرت انیشتین است. کارهای آن زمان انیشتین بنیان اخترفیزیک و کیهانشناسی و از همه مهمتر فیزیک نوین امروزی بود. البته فیزیک نوین کار تنها انیشتین نبود و دانشمندانی چون کارل ماکسول،اروین شیرودینگر، ماکس پلانک و بسیاری دیگر بود ولی نقش انیشتین پر رنگتر از دیگران بود. نظریه ی انیشتین به خوبی پدیده هایی را که تا آن زمان مشاهده شده بود را توضیح می داد، علاوه بر آن پدیده هایی را پیشبینی می کرد که بعدها در آزمایشهای متعددی تایید شدند،تاکنون آزمایشی نبوده که نسبیت از آن سربلند بیرون نیامده باشد. انیشتین درک ما را از زمان، ماده و به طور کلی جهان متحول کرد. انیشتین، لااقل تا کنون، آخرین نفر از فیزیکدانهای بزرگ بود.

    به طور کلی تاریخچه اختر شناسی به سه بخش تقسیم می شود:

    1= دوران زمین مرکزی: از زمانهای حدود ارسطو تا زمان گالیله و نیوتون است. در این زمان منجم اغلب به کسی می گفتند که علم هیئت (علم شناخت ستارگان و حرکت آنها) را می دانست. در آن زمان بیشتر، ریاضی دانها نجوم می دانستد.

    2= دوران خورشید مرکزی: از زمانهای حدود نیوتون تا زمان تولد فیزیک نوین است. در این دوران اروپا تازه از قرون وسطی و از سیطره ی بی چون و چرای کلیسا ها خلاص شده بود. این دوران، دورانِ پیشرفت در زمینه های مختلف از جمله ریاضی، فیزیک، نجوم، شیمی و حتی فلسفه بود. این دوران، دورانِ دانشمندانی چون پاستور و گاوس و فلاسفه ای چون امانوئل کانت بود.

    3= دوران کیهانشناسی: از زمان تولد فیزیک نوین تا اکنون است. در این دوران کیهانشناسی که پیشتر از شاخه های فلسفه بود، به نجوم پیوست و از هیجان انگیزترین شاخه های نجوم شد. در این دوران است که شناخت و درک ما از ماهیت ستارگان و جهان به اوج خود می رسد و نجوم به معنای واقعی شکل می گیرد. در این دوران است که ما کاملاً موقعیت خود در این جهان را در می یابیم و می فهمیم که کره ی زمین و مکان ما در این فضای بی کران هیج ارجحیتی نسبت به سایر نقاط عالم ندارد. در این دوران بشر به حقارت خود پی می برد.
    + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور 1387ساعت 11:42 توسط احسان ابراهیمیان

  8. این کاربر از mohammad_92 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •