داستان بازی فاتال فریم 3 رو تعریف کنید FaTal Frame 3

[B O L O T]

نه باید بمیری
وای اگر دیگه اسم من رو اشتباه کنی شوخی

[Ar@m]

با سلام خدمت دوستان.من واقعا نمیدونستم یک اسم اشتباه گفتنم اینقدر بحث و جنجال در پی داشته باشه ...آخه حس میکردم اون چیزی که مهمه اسم نیست بلکه آواتور شخصه..وای ببخشید اشتباه گفتم..اینو ی جا دیگه خونده بودم..آهان اونچیزی که مهمه باطن آدماست...

بابا خب یه دفعه که نیستش 10 باز تا حالا بهم گفتن آرمان آرمان خب تو هم بودی حرصت می گرفت دیگه. تازه همون روز یکی آوا هم صدام کرد دیگه روانی شدم!!!

ببخشید من اون آدرس تاپیکی که آرام جان لطف کرد داد..رفتم..ولی اصلا داستان بازی توش نبود چیزی بود که تو دموی اول بازیش و همچنین تو سری های قبلی بازی معلوم بود که اینجوری من داستان کلیشو میخاستم ..اگه این لطف رو در حقم بکنی و بدید ..واقعا سپاسگذارم ...

باشه!
خودم برات تعریف می کنم:
همونطور که گفتم ری در یه تصادف نامزدشو از دست می ده در حالیکه خودش مقصر بوده و همیشه احساس عذاب وجدان می کرده. سه ماه بعد اون حادثه یک روز که همراه میکو (همکار و دوستش) برای عکس گرفتن به یه خونه متروک می رن ری عکسی می اندازه و بعد از فلاشی که دوربین می زنه نامزدش رو مقابل خودش می بینه و وقتی عکس رو ظاهر می کنه می بینه یو واقعا توی عکس هست. همون شب خواب می بینه که وارد اون خونه متروک شده و یک زن اونو تعقیب می کنه و زمانی که از خواب بیدار می شه جای انگشتهای زن روی شانه اش مثل یک خالکوبی ظاهر و محو می شه. از اون به بعد هروقت ری به خواب می ره وارد اون خونه می شه که اسمش خونه خواب هست و سعی می کنه دنبال ری بره. البته دو نفر دیگه هم درگیر ماجرا هستن یکی میکو ( شخصیت شماره اول) که برادرش رو در این خونه رها کرده و اونم شب ها خواب اونجا رو می بینه و بدنبال برادرش می گرده و یکی دیگه دوست یو ( اسمش یادم رفته) که خواهر زاده اش مایو جزو همین گم شده هاست و خودشم همراه یو درباره این خونه تحقیق می کرده و حالا میو ( خواهر دوقلوی مایو) هم دچار همین مشکل شده. کسانی که دچار این نفرین می شن کم کم بیشتر از دیگران می خوابن و بعد زمانی می رسه که دیگه اصلا از خواب بیدار نمی شن و برای همیشه توی اون خونه محبوس می شن. میو اولین کسیه که به این خواب فرو می ره و بعد یک شب میکو در خواب برادرش رو دنبال می کنه و از دروازه می گذره چون فکر می کرده زمانی که باید کنار برادرش می مونده اون رو ترک کرده و این بار نمی خواد اشتباهش رو تکرار کنه و اون هم دیگه بیدار نمی شه. نفر بعدی دوست یو هست و در آخر ری به خواب می ره و وارد محل اصلی ( فکر کنم shrine ) می شه و با زن خالکوب شده ( اسم این چی بود؟) مبارزه کی کنه و شکستش می ده و تمام ارواحی که گرفتار نفرین شده بودن آزاد می شن. یو هم آزاد می شه ولی وقتی داره به اون طرف ( go to the other side) می ره ری صداش می زنه و ازش می خواد اونم با خودش ببره اما یو بهش می گه که تا زمانی که ری زنده است قسمتی از وجود اون هم زنده است و نفرین ( همون خالکوبی های ری ) رو همراه خودش به اون طرف دیگه می بره و خلاصه همه آزاد می شن و داستان تموم می شه.
البته می دونی چیه؟ این داستان فتال فریم 3 هم چیز فوق العاده ای بود اما من هیچوقت همه نوشته هاشو نمی خوندم چون این بازی رو بعد یه دوره قحطی بازی (!!!) گرفته بودم و بیشتر دوست داشتم برم جلو ببینم چی می شه و چه اتفاقی می افته اما باید بگم یکی از بهترین بازی هایی بود که تا حالا کرده بودم داستان خیلی کامل تر از اینه اگه کاملش رو می خوای من که حوصله ندارم!!!

[sosk666]

ممنونم ازت آرام جان .آره بیشتر جالب بودنش به همینه..منم که سواد انگلیسی ندارم تا سابتیتلشو بخونم...ولی هر جوری بود با هر زوری بود تموم کردمش ولی نفهمیدم چی شد.. یعنی موضوعشو نفهمیدم. میگن شماره 4 امده ولی رو کنسول Play Station 3 .. این سازنده ها ی بازی با سازنده های کنسول دستشون تو ی کاسه است.. چی می شد رو همون play Statin 2 می زاشتن .فقط می خوان از امثال ما تیغ بزنن..این از بازیا که هر سری بازی باحال میاد چنان گرافیک رو بالا میارن ..که مجبور بشی بری ی کارت گرافیکی دیگه بخری..عجب نامردایی هستن ...