با اجازه از محضر پر برکت تمامی اساتید رشته ریاضی .
یه داستان براتون می ذارم امیدوارم خوشتون بیاد . من این داستان رو روزی شنیدم که می خواستم رشته ریاضی محض رو انتخاب کنم . امروز از انتخاب خودم خوشحالم .
یه آقایی که دکتری رشته ریاضی محض داشته هر چی دنبال کار می گرده بهش کار نمی دن . بعد از کلی تلاش متوجه میشه شهرداری تعداد رفتگر بی سواد استخدام می کنه . خلاصه مرد قصه ما خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه . بعد از 2 - 3 ماه می گن باید همه در کلاسهای نهضت شرکت کنید . این بنده خدا هم شرکت می کنه . یه روز دبیر محترم در کلاس چهارم ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک متوازی الاضلاع را حساب کنه ، هر چی فکر می کنه یادش نمیاد . توی این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن : انتگرال بگیر .
نتیجه اخلاقی : دکتری رشته ریاضی رفتگر می شه .
بازهم معذرت می خوام از محضر همه اساتید .
پیروز باشید.
چند نکته رو لازم دونستم که اینجا ذکر کنم ، مطلب بالا اتفاقی است که برای خود من افتاد . کسی که موضوع رو برام تعریف کرد جای پدر بزرگ من هستن و جالبه بدونید که خود ایشون دکتری ریاضی دارند همیشه با کسانی که ریاضی می خونن این شوخی رو می کنن .
متاسفانه مجبور شدم این مطلب رو برای اون عده ای که پیغام خصوصی برای من گذاشتن بنویسم ، فکر نکنید اگه چند سال ریاضی خوندید یا دنبال زیبایی های ریاضی بودید اسمتان ریاضیدان شده و می تونید یا حق دارید به همه چیز اعتراض کنید یا مثلا بگید "یعنی همه ریاضی دانها رفتگر هستن ؟" برای طرز فکر محدود این عده متاسفم ، هدف ریاضی درست فکر کردنه کاش یاد می گرفتیم بهتر فکر کنیم و به افکار عقاید و حتی یادگاری های ذهنی هم احترام بگذاریم .