سلام عرض تسلیت دارم خدمت دوستان
دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان
کاسه های شیرمانده روی دست دخترت
کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت
با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت
می روی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت
---------- Post added at 09:11 PM ---------- Previous post was at 09:11 PM ----------
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است
شب شنفته ست مناجات علی
جوشش چشمهی عشق ازلی
قلعه بانی که به قصر افلاک
سر دهد نالهی زندانیِ خاک
اشکباری که چو شمع بیدار
میفشاند زر و می گرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید
در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو دُر آویزهی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینهی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد شام یتیمان عرب
پادشاهی که به شب برقع پوش
میکشد بار گدایان بر دوش
تا نشد پردگی آن سر جلی
نشد افشا که علی بود علی
شاهبازی که به بال و پر راز
میکند در ابدیت پرواز
عشقبازی که هم آغوش خطر
خُفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تاثیر
حلقهی در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر
شال شه وا شد و دامن به گرو
زینباش دست به دامان که مرو
شال میبست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم
پیشوایی که ز شوق دیدار
میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق
میزند پس لب او کاسهی شیر
میکند چشم اشارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
در جهانی همه شور و همه شر
ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
---------- Post added at 09:12 PM ---------- Previous post was at 09:11 PM ----------
با تو ای فاطمه جان وقت ملاقات من است
رویت ای یار علی قبله ی حاجات من است
بر لب خونی من زمزمه ی یازهراست
نامت آرام دل و رمز فتوحات من است
وقت تنهایی من یاور و یارم بودی
بر تو ای دخت نبی فخر و مباهات من است
استخوان از گلویم، خار زچشمم بردار
گه نگاه و سخنت اوج مناجات من است
عاقبت شان نزول من و تو شد تاویل
سیلی،آیات تو زخم سر، آیات من است
تو و آن سینه ی مجروح، من و فرق دوتا
آن مدال تو این طرح موالات من است
من و این چهره ی خونین تو آن روی کبود
یعنی ای یاس علی روی تو مرآت من است
سرو پهلوی شکسته دل و این دیده ی خون
آن علامات تو این هم علامات من است
سجده گاه من و تو، هردو به خون آغشتند
چه شبیه همه حالات تو حالات من است
تو به دیدوار و در افتادی و من در محراب
این هم امضای قبولی عبادات من است
گربه فریاد علی عشق تو صد جا برسد
برزخی نیست در اینجا که خرابات من است
---------- Post added at 09:12 PM ---------- Previous post was at 09:12 PM ----------
ای علی! باران رحمت بر كویر سینه ای
آسمانی عشق، یعنی شهری از آیینه ای
وسعتی نوری كه دنیا دائماً محتاج توست
سرزمینی ناتمامی، آسمان ها تاج توست
آبروی آدمیزادی، بشر مدیون توست
آفتاب صبح یلدایی، سحر مدیون توست
در كویر روزهای تشنگی و اشك و آه
دست هایت سایبان كودكان بی پناه
اسم پاكت قوتی در كوره راه بی كسی
یاد تو آرامشی در لحظه دلواپسی
ذوالفقارت رهگشای قله آزادگی
واژه هایت مشعلی تا قریه آیینگی
بوی قرآن، بوی پاكی، بوی مردم می دهی
بوی دریا، بوی باران، بوی زمزم می دهی
بوی پرواز كبوتر، بوی آیه می دهی
بوی لالایی مادر زیر سایه می دهی
می شود با عشق تو آیینه ها را فتح كرد
خیبر فولاد وار سینه ها را فتح كرد
می شود همراه با اندیشه ات پرواز كرد
درب آبی رنگ شهر آسمان را باز كرد
ای بشر! ای مبتلای نان و فولاد و دغل
آری آری «از علی آموز اخلاص عمل»
گه كنار خاك و خون و ذوالفقار و خیبر است
گه انیس لحظه های روشن پیغمبر است
از علی دائم مددجو گر تو را هر مشكلی است
هر چه باشد حیدر است، هر چه باشد او علی است
با علی همدم بشو تا با خدا مونس شوی
در هجوم موج ها آسوده چون یونس شوی
ای علی! ای ابر رحمت بر تن پاییز ما
ای امید دست و بال از دعا لبریز ما
گر تهی دستیم و آلوده دلیم و رو سیاه
زمزم عشق تو ما را می كند پاك از گناه