تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 17 از 17

نام تاپيک: اشعار مناسبت های تاریخی

  1. #11
    اگه نباشه جاش خالی می مونه abdolahe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    Helm's Deep
    پست ها
    300

    پيش فرض

    سلام عرض تسلیت دارم خدمت دوستان

    دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت

    ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت

    از نفس های بلندت میل رفتن می چکد

    حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت

    تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را

    مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت

    حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان

    کاسه های شیرمانده روی دست دخترت

    کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است

    هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت

    خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست

    با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت

    شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را

    دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت

    با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد

    الامان از کاروان دختر بی معجرت

    می روی اما برای صد هزاران سال بعد

    میل احسان می نماید غیرت انگشترت


    ---------- Post added at 09:11 PM ---------- Previous post was at 09:11 PM ----------

    علی آن شیر خدا شاه عرب
    الفتی داشته با این دل شب
    شب ز اسرار علی آگاه است
    دل شب محرم سر الله است
    شب شنفته ست مناجات علی
    جوشش چشمه‌ی عشق ازلی
    قلعه بانی که به قصر افلاک
    سر دهد ناله‌ی زندانیِ خاک


    اشکباری که چو شمع بیدار
    می‌فشاند زر و می گرید زار
    دردمندی که چو لب بگشاید
    در و دیوار به زنهار آید
    کلماتی چو دُر آویزه‌ی گوش
    مسجد کوفه هنوزش مدهوش
    فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت
    چشم بیدار علی خفته نیافت

    ناشناسی که به تاریکی شب
    می‌برد شام یتیمان عرب
    پادشاهی که به شب برقع پوش
    می‌کشد بار گدایان بر دوش
    تا نشد پردگی آن سر جلی
    نشد افشا که علی بود علی
    شاهبازی که به بال و پر راز
    می‌کند در ابدیت پرواز

    عشقبازی که هم آغوش خطر
    خُفت در خوابگه پیغمبر
    آن دم صبح قیامت تاثیر
    حلقه‌ی در شد از او دامنگیر
    دست در دامن مولا زد در
    که علی بگذر و از ما مگذر
    شال شه وا شد و دامن به گرو
    زینب‌اش دست به دامان که مرو

    شال می‌بست و ندایی مبهم
    که کمربند شهادت محکم
    پیشوایی که ز شوق دیدار
    می‌کند قاتل خود را بیدار
    ماه محراب عبودیت حق
    سر به محراب عبادت منشق
    می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر
    می‌کند چشم اشارت به اسیر

    چه اسیری که همان قاتل اوست
    تو خدایی مگر ای دشمن دوست
    شبروان مست ولای تو علی
    جان عالم به فدای تو علی
    در جهانی همه شور و همه شر
    ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر


    ---------- Post added at 09:12 PM ---------- Previous post was at 09:11 PM ----------

    با تو ای فاطمه جان وقت ملاقات من است

    رویت ای یار علی قبله ی حاجات من است

    بر لب خونی من زمزمه ی یازهراست

    نامت آرام دل و رمز فتوحات من است

    وقت تنهایی من یاور و یارم بودی

    بر تو ای دخت نبی فخر و مباهات من است

    استخوان از گلویم، خار زچشمم بردار

    گه نگاه و سخنت اوج مناجات من است

    عاقبت شان نزول من و تو شد تاویل

    سیلی،آیات تو زخم سر، آیات من است

    تو و آن سینه ی مجروح، من و فرق دوتا

    آن مدال تو این طرح موالات من است

    من و این چهره ی خونین تو آن روی کبود

    یعنی ای یاس علی روی تو مرآت من است

    سرو پهلوی شکسته دل و این دیده ی خون

    آن علامات تو این هم علامات من است

    سجده گاه من و تو، هردو به خون آغشتند

    چه شبیه همه حالات تو حالات من است

    تو به دیدوار و در افتادی و من در محراب

    این هم امضای قبولی عبادات من است

    گربه فریاد علی عشق تو صد جا برسد

    برزخی نیست در اینجا که خرابات من است


    ---------- Post added at 09:12 PM ---------- Previous post was at 09:12 PM ----------

    ای علی! باران رحمت بر كویر سینه ای
    آسمانی عشق، یعنی شهری از آیینه ای
    وسعتی نوری كه دنیا دائماً محتاج توست
    سرزمینی ناتمامی، آسمان ها تاج توست
    آبروی آدمیزادی، بشر مدیون توست
    آفتاب صبح یلدایی، سحر مدیون توست
    در كویر روزهای تشنگی و اشك و آه
    دست هایت سایبان كودكان بی پناه
    اسم پاكت قوتی در كوره راه بی كسی
    یاد تو آرامشی در لحظه دلواپسی
    ذوالفقارت رهگشای قله آزادگی
    واژه هایت مشعلی تا قریه آیینگی
    بوی قرآن، بوی پاكی، بوی مردم می دهی
    بوی دریا، بوی باران، بوی زمزم می دهی
    بوی پرواز كبوتر، بوی آیه می دهی
    بوی لالایی مادر زیر سایه می دهی
    می شود با عشق تو آیینه ها را فتح كرد
    خیبر فولاد وار سینه ها را فتح كرد
    می شود همراه با اندیشه ات پرواز كرد
    درب آبی رنگ شهر آسمان را باز كرد
    ای بشر! ای مبتلای نان و فولاد و دغل
    آری آری «از علی آموز اخلاص عمل»
    گه كنار خاك و خون و ذوالفقار و خیبر است
    گه انیس لحظه های روشن پیغمبر است
    از علی دائم مددجو گر تو را هر مشكلی است
    هر چه باشد حیدر است، هر چه باشد او علی است
    با علی همدم بشو تا با خدا مونس شوی
    در هجوم موج ها آسوده چون یونس شوی
    ای علی! ای ابر رحمت بر تن پاییز ما
    ای امید دست و بال از دعا لبریز ما
    گر تهی دستیم و آلوده دلیم و رو سیاه
    زمزم عشق تو ما را می كند پاك از گناه

  2. 2 کاربر از abdolahe بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا


    قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن


    پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو


    بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب از یادت ببر


    خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی


    طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان


    مادری از جنس باران داشتیم در کنارش خواب آسان داشتیم


    یا پدر اسطوره دنیای ما قهرمان باور زیبای ما


    قصه های هر شب مادربزرگ ماجرای بزبز قندی و گرگ


    غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت


    هر کسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود


    ای شریک نان و گردو و پنیر ! همکلاسی ! باز دستم را بگیر


    مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟


    حال ما را از کسی پرسیده ای ؟ مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟


    حسرت پرواز داری در قفس؟ می کشی مشکل در این دنیا نفس؟


    سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟


    رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ آسمان باورت مهتابی است ؟


    هرکجایی شعر باران را بخوان ساده باش و باز هم کودک بمان


    باز باران با ترانه ، گریه کن ! کودکی تو ، کودکانه گریه کن!


    ای رفیق روز های گرم و سرد سادگی هایم به سویم باز گرد!

  4. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    روز دختر ، تولد حضرت معصومه(س)

    زائری دل شکسته ام / آه معصومه جان سلام

    دل به مهر تو بسته ام / بانوی مهربان سلام

    ای ضریحت حریم مهر / یاد سبزت شمیم دل

    نام پاکت نسیم مهر / رحمت اسمان سلام

    روی تو قبلگاه دل / لطف تو شمع راه دل

    آستانت پناه دل / ای دل بی دلان سلام

    هرکه یکسردلش شکست / از طبیبان نظر گسست

    آمد رشته بر تو بست / ای امید جهان سلام

    هم شفا هم شفاعتی / هم دعا هم اجابتی

    هم ولا هم ولایتی / ای زمین را آمان سلام

    آنکه مهرتوبرگرفت / ورغمت شور شر گرفت

    بیکران زیرپرگرفت / بر تو تا بیکران سلام

  6. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #14
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    هي نگوييد التماس دعا من خودم کوله باري از دردم

    ميروم پيش ضامن آهو تا مگر رو سفيد بر گردم

    السلام عليک يا باران السلام عليک يا خورشيد!

    آمدم تا به گرمي لطفت قوتي گيرد اين دل سردم

    آه اي آشناي پرواز بال هر چه کبوتر عاشق

    در هواي زيارتت مولا مدتي ميشود که شبگردم!

    هي کبوتر خريدم و آقا نامه ام را به بالها بستم

    به شما که بهار آييني ، از:مني که تکيده و زردم

    خوش به حال تمام آنها که زائرت مي شوند آقا جان!

    من که بين تمام زائرات روسياهم،سياه،بد کردم

    تو ولي ضامن غريباني ضامن آهويي که مشهور است

    خواب ديدم شبي کبوتر وار در حريم تو پر در آوردم

    گر چه بستم دخيل قلبم را بر ضريح مبارکت مولا!

    نه!شفا از شما نمي خواهم ، آرزومند جرعه اي دردم

    السلام عليک يا باران، السلام عليک يا خورشيد!




  8. این کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #15
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض


  10. این کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #16
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
    نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت
    دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
    دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت


    خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
    اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت
    پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
    در هر رواق خلوت غار حرا گرفت



    از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
    پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت
    زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
    تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت


    چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
    عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت
    دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
    شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت



    دارم به سمت پنجره فولاد می روم
    جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت.

  12. 2 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض شاه شاهان

    منم شاهنشه خوبان
    كه شاه كیش یزدانم

    كه من تنها شه ناجی
    توی آیات قرآنم


    من آن شاهین شرقم كه
    جهان را در هر آیاتم


    كه من تنها رهاننده
    توی انجیل و توراتم

    منم کوروش شه شاهان
    که منشورم رهایی بود


    برابر بودن انسان
    که فرمان خدایی بود


    7 آبان روز بزرگداشت کوروش کبیر مبارک

  14. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •