تصور
تصور یکی از اقسام علم و آگاهی و در لغت به معنای تصویر چیزی را در نظر آوردن است. کلمه تصور به دو اعتبار فعلی و اسمی به کار می رود:
معنای فعلی تصور
در این معنا تصور یعنی:
تصویر چیزی را در ذهن مجسم کنیم و در نظر آوریم. مانند اینکه تصویر دوستمان را در ذهن خود مجسم می کنیم. در این جا گفته می شود که ما تصویر دوستمان را تصور کرده ایم؛
یعنی تصویر او را در نظر آورده ایم.
معنای اسمی تصور
مراد از تصور در علم منطق، تصور به اعتبار اسمی آن است. لفظ تصور به اعتبار اسمی آن یعنی:
تصویر شیی. در این جا تصور، عملی ذهنی یعنی در نظر آوردن صورت شیی نیست؛ بلکه عبارت است از همان تصویر شئ. به این معنا، هنگامی که می گوییم تصویر درخت، یعنی
تصویر ذهنی و ساده درخت که هیچ حکم یا قضاوتی (یا به عبارت دیگر تصدیقی )در مورد آن نداریم. بر این اساس، در منطق، تصور را اینگونه تعریف می کنند:
تصور صورت ساده ذهنی است که به چیز دیگری نسبت داده نشده باشد.
مانند صورتی که از انسان، زمین، خورشید، اسب تیزرو و ... در ذهن ما مرتسم می گردد و به هر یک از تصویر ها، تصور آن چیز می گوییم. تصور بر دو نوع است:
تصور بدیهی یا ضروری - تصور نظری یا کسبی
تصور بدیهی یا ضروری
تصور بدیهی یا ضروری تصوری است که خود به خود معلوم و واضح و روشن است و نیاز به فکر و نظر ندارد. مانند تصور سردی، گرمی، تلخی، شیرینی، وجود و امثال آن.
تصور نظری یا کسبی
تصور نظری یا کسبی ادراک و تصوری است که خود به خود معلوم نیست؛ بلکه با فکر و نظر و تامل برای انسان حاصل می شود و برای حاصل شدن به ادراکات و تصورات دیگر نیازمند
است. مانند تصور درخت، روح، فرشته، اسید سولفوریک و... .به سخن دیگر، تصور بدیهی آن است که برای معلوم شدن و حاصـل شدن در ذهن ما نیازمند فکر نیست؛ اما نـظری آن
است که معلوم شدنش نیازمند به فکر است. مثلا برای حصول تصور درخت به تصورات دیگری احتیاج داریم که قبلا باید برایمان حاصل شده باشند. مانند تصویر برگ، تصویر تنه، تصـویر
شاخه، تصویر صورت درخت و... به گونه ای دیگر نیز می توان تفاوت میان این دو تصور را بیان کرد:
تصوربدیهی، تصور روشن و واضحی است که هیچ گونه ابهامی در آن نبوده و اذعان به وجود آن، بدون نیاز به فکر برای انسان آشکار است؛ برخلاف تصور نظری که احتـیاج به تشریح و
توضیح دارد و اذعان به وجود آن، نیازمند به تفکر و استدلال است. به عنوان مثال، تصور شیرینی(تصوری بدیهی) را برای کسی که تا بحـال با چیز شیرینی روبرو نـشده است، به هیـچ
گونه ای نمی توان توضیح داد. اما تصوـر جزیره (تصوری نظری) را می توان برای کسی که تابحال آن راندیده توضیح داد و او نیز می تواند تاحدودی آن را در ذهن خود مجسم کند.
بر همین اساس، علت بدیهی بودن برخی تصورات و نظری بودن تصورات دیگر آشکار می شود:
بساطت و ترکیب.
تصورات بدیهی تصوراتی بسیط و روشن و بدون هیچ گونه ترکیبی هستند. (تصور شیرینی از عناصری تشکیل نشده تا آن عناصر مجموعا این تصور را در ذهن ایجاد نمایند).
اما تصور نظری تصوری است مرکب و تشکیل شده از عناصری که آن ها مجموعا این تصور را می سازند. ( مانند تصور جزیره که از تصورات آب، خشکی، احاطه شدن از هر جهت و ...
تشکیل شده است).
تصور به اعتبار دیگر، تقسیم می شود به:
تصور پیشینی
تصور پسینی
همچنین نگاه کنید به:
تصدیق
به تعریفی دیگر :
تصور، صورتی ذهنی است که اسناد چیزی به چیز دیگر نباشد.مانند تصور ماه، خورشید و ... .تصور، در منطق صوری در مقابل تصدیق قرار دارد.
تصور علم به صورت سادهٔ اشیاء است بی آن که دربارهٔ آنها حکمی کرده باشیم. تصور همچون تصدیق مربـوط به عالم ذهـن است و به دو جزء کلی و جزئی تقسیـم میشود. منطق
در حوزه تصورات به مطالعه تجرید، تعمیم، تخصیص، ترکیب، تقسیم، نقض، تجـزیه و در نهایت تعریـف میپردازد. تقسیم منطق به تصـور و تصدیق از ویژگیهای منطق اسلامی است
که ابنسینا دانشمند مشائی نخستین بار به کار برد. تصور به دو گونه درمیآید : تصور جزئی و تصور کلی
- تصور جزئی: تصور جزئی تصوری است در خور یک مصداق. نمونۀ تصور جزئی واژههای «رستم» یا «ایران» است.
- تصور کلی: تصور کلی تصوری است در خور مصداقهای بسیار. نمونۀ تصور کلی «انسان» یا «کشور» است.
منابع
آشنایی با علوم اسلامی، جلد1،صفحه 31
فرهنگ فلسفی
کلیات منطق صوری، صفحه33-29
ویکی پدیا