دانشجو گر عاشق شود,بي پرده مشروط مي شود چيزي شبيه آب هويج با کوفته مخلوط مي شود در خواب ناز بودم شبي . . . ديديم کسي در مي زند . . . در را گشودم روي او . . . ديدم غم است در ميزند . . . اي دوستان بي وفا . . . از غم بياموزيد وفا . . . غم با آن همه بيگانگي . . . هر شب به من سر مي زند