سلام به همه دوستان
بحثهای جالبی می کنید امافکر نمی کنید یکم اموزش برای برونفکنی بیداری در رویا جالبتر باشه
ما هنوز خودمون را نشناختیم رفتیم سراغ موجودات دیگه و کلی ترس در خودمون ایجاد می کنیم . واقعا برای چی.
به نظر شما دوستان یکم ناراحت کننده نیست که یه انسان بگه الله اکبر بعد از مسائل دیگه واهمه داشته باشه . به نظر من خجالت آور ترین چیزی که تا بحال بهش رسیدم همین موضوع هست که یکی بگه خدا بزگتر از اونیه که حتی بتونیم وصفش کنیم بعد بیاد از مخلوق خدا بترسه . واقعا جالبه از خود خدا نترسیم اون وقت بیاییم اینطوری از مخلوقاتش واهمه داشته باشیم . بیایید یکم روی این موضوع فکر کنیم . البته من خودم هم دارم روش تفکر می کنم و می خوام این مطلب برام جا بیوفته و خواهشا شما هم سعی کنید پی به مفهوم الله اکبر ببرید چون به نظر من گفتن این کلمه و در عین حال واهمه و ترس داشتن از مخلوق خدا یه جورایی دروغ گفتن به حساب می یاد یعنی میگید خدایا من قبول دارم که بزرگتر از تو نیست توانا تر از تو نیست اما از تو نمی ترسم و حالا ترسم را به موجودات متمرکز کردم.
باید اینا بگم که احساس می تونه خیلی قوی بشه تا جایی که به کسی یه لیوان اب می دهند می خوره بعد بهش می گند این اب مسموم بوده و میوفته می میره خب وقتی کسی تا این حد از جن و روح بترسه خب مسلما موقع تاریکی همش حس می کنه یه چیزی در کنارش هست و حتی ذهن شروع می کنه به ساختن توهماتی در کنارش بقدر قوی اینکار را می کنه که حتی ممکنه دستش را دراز کنه و باز چیزی نباشه البته من منظورم این نیست که حس ششم وجود نداره و یا احساسات را رد کنم می خوام بگم احساسات دروغ هم می تونه خیلی قوی باشه
بچه هایی که خیلی می ترسید یه کاری کنید ببینید جواب می ده : بیایید فکر کنید بالاتر از سیاهی رنگی نیست و ترس برادر مرگه یکم فکر کنید بر فرض که چنین ترسی واقعیت داشته باشه و مثلا یه نفر اومده خونه شما و می می خواد شما را بکشه خب تا کی می خواهید به این فکر که صد در صد هم درست هست ادامه بدید شما با این فکر روزی هزار بار می میرید و زنده می شید با هر صدایی که می شنوید شکه می شید ایا بهتر نیست که دل به دریا بزنید اصلا فکرش را نکنید بگید هر چی می خواد بشه بزار بشه بهش محل نزارید من خودم الان که دارم تایپ می کنم سمت راستم از گوشه چشمم مدام دارم یه چیزایی می بینم که حرکت می کنند ولی خب دارم خودما می کشم که محلش نذارم بذار هر چی می خواد بشه بشه کی به کیه . اخه نمی شه که هر ثانیه منتظر باشیم یکی بخواد پوستمون را بکنه . بذار هر کی هر کاری می خواد بکنه . به این فکر کنید چند روز دیگه همتون ادمای بزرگسالی می شید اونوقت با زن و بچه تازه می خواید از تاریکی بترسید . من دیگه نمی دونم من خودم دارم با این دو روش یعنی ذکرالله اکبر و اینکه ترس برادر مرگه همه چیز را در سطل اشغال می ریزم. ok