تفكر در ثانیه آخر! تا احساس خفگی نكنیم كاری انجام نمی دهیم!
در فوتبال ایران اتفاقاتی می افتد كه نمونه اش را خیلی كم می توانیم در عرصه بین المللی مشاهده كنیم. فوتبال ما نیز مثل خیلی از كارهایمان تحت تأثیر یك اندیشه كاملاً مصلحتی است.
سال هاست كه عادت كرده ایم برنامه ریزی هایمان را به گونه ای انجام دهیم كه سریع و تأثیرگذار باشد. خیلی اهل برنامه ریزی بلند مدت نیستیم. سریع می خواهیم به خواسته مان برسیم و به همین خاطر با سرعت تصمیم گیری می كنیم. نمونه این اتفاق در فوتبال ما زیاد است. حتماً به خاطر دارید كه تیم بزرگی مثل پرسپولیس در نقل و انتقالات، جذب و از دست دادن بازیكن و یا پرداخت بدهی هایش همیشه ثانیه آخر را برمی گزیند! این ثانیه آخر همیشه برای فوتبال ما محل تفكر و برنامه ریزی بوده است. یادتان هست استقلال چطور در ثانیه آخر یادش افتاد كه باید لیست نفراتش را به afc اعلام كند؟! البته این بار ثانیه آخر به داد استقلال نرسید و این تیم از جام باشگاه های آسیا دور ماند.
و یا پرسپولیس آنقدر امروز و فردا كرد تا بالاخره فیفا این تیم را به خاطر شكایت بازیكن خارجی اش محكوم كرد و ۶ امتیاز را از حساب این تیم كسر كرد. البته كاری نداریم كه مسائل دیگری هم در این اتفاق دخیل بود اما این موضوع اهمیت دارد كه پرسپولیس امروز و فردا كردن را كاملاً بلد بود!و حالا نوبت تیم ملی فوتبال كشورمان رسیده است. تیم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی آنچنان نتایج درخور توجهی نگرفته و این موضوع بیشتر از اینكه مردم و علاقه مندان به فوتبال را دچار نگرانی كند تبدیل به دغدغه فكری نمایندگان مجلس شده است. جالب است حتی فیفا نیز در گزارشات روزانه خود موقعیت علی دایی را در تیم ملی چندان مستحكم ندیده و با نوشته هایش وضعیت فوتبال ملی ما را بحرانی دیده است!
در این میان نمایندگان مجلس نگرانی خود را به رئیس جمهور اعلام می كنند و خواستار رسیدگی او به موضوع شده اند و این یعنی كشیده شدن پای سازمان تربیت بدنی به میدان!و حالا علی دایی به فكر راه چاره افتاده است. او این بار به خاطر حفظ موقعیت و جایگاهش در تیم ملی غرورش را زیر پا گذاشته و بی سر و صدا با علی كریمی وارد مذاكره می شود. می رود به لواسان و به دور از هیاهو با كریمی دیدار می كند! نمی دانم آیا او به خاطر دارد چقدر روزنامه ها نوشتند كه درگیری میان دایی و كریمی به صلاح نیست و كریمی باید به تیم ملی دعوت شود؟!
آیا در آن زمان دایی حرف روزنامه ها را به غرورش ترجیح می داد؟!خود دایی امروز می داند كه چه مسئولیت سنگینی را در تیم ملی برعهده گرفته و چه خطاهایی را در اجرای این مسئولیت مرتكب شده است. دایی وقتی هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت پای چند بازیكن را از تیمش قطع كرد. كریمی، مهدوی كیا، رحمان رضایی و چند لژیونر حاضر در فوتبال امارات كه بعضی از آنها واقعاً نفرات خوب و تأثیرگذاری بودند. چندین بار نوشتیم این كار او اشتباه است اما دایی فقط به واسطه مخالفت كردن با نوشته روزنامه ها و نشان دادن اقتدارش حرف آنها را نپذیرفت. مهدوی كیا را كه می توانست كمك حال او در زمین مسابقه باشد را به هر دلیلی كه به ذهنش می رسید كنار گذاشت، با كریمی عملاً درگیر شد و با بی توجهی اش به فوتبالیست های ایرانی حاضر در امارات سعی كرد آنها را به كاری وا دارد كه سرانجامش حذف كامل در تیم ملی است. در این میان كاظمیان گول خورد و به دام افتاد و با یك مصاحبه بی موقع وضعیت خود را به گونه ای رقم زد كه دایی بگوید چرا باید یك بازیكن وقت نشناس و معترض را به تیم ملی دعوت كند. استدلال او هم كاملاً درست و سیاستمدارانه بود!
اما نیكبخت هم دست به یك حركت بچه گانه زد كه بعداً در محافل خصوصی عنوان شد كه او نیز به خاطر یكسری مسائل پشت پرده از تیم ملی دور ماند و البته كسی هم حق را به او در آن ماجرا نداد!حالا ثانیه آخر است و باید فكر كنیم.در درجه اول پای حیثیت فوتبال ایران مطرح است و بعد هم پای حیثیت شغلی علی دایی. شاید زمانش رسیده كه او به خاطر استفاده از غرور و اعتماد به نفس بیش از حد كمی هم گذشت كند و بعد از كریمی پای مهدوی كیا و چند بازیكن تأثیرگذار و مثبت را به تیم ملی باز كند تا خدای ناكرده بعداً شرمندگی و پشیمانی جای غرور و اعتماد به نفس را نگیرد. هر چند كمی دیر است اما هنوز فرصت باقی است تا دایی كلید وضعیت فنی و مهره ای تیمش را به سمت درجه صعود به جام جهانی تغییر دهد و بچرخاند.