تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 198 از 638 اولاول ... 98148188194195196197198199200201202208248298 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,971 به 1,980 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1971
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سوسو می زد

    و من معصومانه راه را بلد نبودم

    با دلهره رسیدم

    فهمیدم

    به خانه ای برگشته ام

    که مردم اینجا به آن می گویند

    خانه اول

  2. #1972
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    کسی درونم

    مرا به رفتن می خواند

    زنجیر هایم را

    نمی بیند…

  3. #1973
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خسته است صدایم،
    اما
    همه فریاد می کشد
    بار غم تنهایی من را

  4. #1974
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتی با توام
    احساس خواستنم
    تندیس بودنم
    لبریز ماندنم
    وقتی با توام ...

  5. #1975
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    میشود روزی که مرز لحظه ها را بشکنم؟
    گم شوم از چشم مردم – تا که تنها بشکنم؟
    بوی باران در فضای شعر من پیچیده است
    می شود من ابر باشم تا هوا را بشکنم؟
    من عطش را از گلوی چشمه ها دزدیده ام
    باید از هجران سرخ آب دریا بشکنم؟
    رقص یک گنجشک در آغوش بادم – ای غزل
    خط نکش بر شعرهایم – خط نکش تا بشکنم
    باز هم دلواژس یک جرعه فریادم – ولی
    ترسم از آن است بی فریاد فردا بشکنم
    من که با آیین زرتشت و اهورا همدمم
    باشد امشب میروم تا بی اهورا بشکنم
    آه ! نخلستان غارت رفته ی احساس من
    حرمت گرم کویرت را مبادا بشکنم
    من خزان را زاده ام در صبح پاییز ازل
    ماه را آورده ام تا پای یلدا بشکنم
    خوب میدانم ولی – بیهوده دل خوش کرده ام
    آخر این قصه بایستی که خود را بشکنم

  6. #1976
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دوباره شب که میشود نظر به ماه میکنی
    سحر – تو بیخیال شب به من نگاه میکنی


    غرور من به خنده ات شکسته شد ، ولی بدان
    تو با نگاه ساکتت مرا تباه میکنی


    اگر که شکل من شبی به ذهن تو گذر کند
    تو با روان نویس خود مرا سیاه میکنی


    دل شکسته مال من ، خدا و قبله مال تو
    کنار قبله ی خدا چرا گناه میکنی ؟!؟


    میان کوچه گم شدم ، نشانی از تو خواستم
    تو هم مرا روانه ی مسیر چاه میکنی ؟


    هنوز هم نشسته ام طلسم غصّه بشکند
    به من نگو ، نگو برو ، تو اشتباه میکنی


    قسم به عشق عاقبت قلم به عمر میکشم
    تو هم تمام عشق را فدای آه میکنی


    به آسمان که میرسم وَ قرص ماه میشوم
    نمیشناسی ام ولی به من نگاه می کنی

  7. #1977
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    تو خطا کردی ای یار عزیز
    دوستت دارم را گفته ای با تأخیر

    قدز آن مهر مرا دیر دانستی دیر
    بر در سرد دلم بسته ام یک زنجیر

    چشم خود می بندم بر تو و عهد قدیم
    تا مبادا که شوم عاشقت بی تردید

    دل من می سوزد خسته از این سودا
    بر تو ای مهر عبث دل من هم خندید

    می زنم چنگ هنوز به تو و دیروزم
    حاصلش نیست مگر قلبی از آتش سرد

    می کشم خط هوس بر تو و مهر تنت
    در نگاهت این بار می گذارم یک رد

    فرصتی نیست دگر برگ ریزان من است
    ریشه میخواست دلم تو چه بودی یک برگ

    میروم تا خالی از نقش غمت
    بر تو و هر چه گذشت می نشانم صد رنگ
    Last edited by amir 69; 19-10-2008 at 13:02.

  8. #1978
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    پشت سرت می آیم
    تو که میروی
    من هم ...
    دست به کار میشوم
    پل های زیادیست
    برای برگشتنت
    باید خرابشان کنم!
    زمان زیادی ندارم ...

  9. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1979
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    اين همه غبار از کجا نشانی آينه مرا پيدا كرده اند ؟!
    چاره ای نيست شاپري
    چشم آدمی كه باز تر شد
    دل آدمی تنگ تر مي شود
    مثل باران وقتی كه نمي بارد....


    سیروس جمالی


  11. #1980
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    مي خواهم تو را بكشم
    اما
    چاقو را در سينه ي خود فرو مي كنم
    نمي دانم
    تو كشته خواهي شد
    يا من ؟


    گروس عبدالملكيان

  12. 5 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •