اسرار ماوراء

[darkstreet]

من حدودا چند ماه هست که تجربه ی جدیدی پیدا کردم با کسی در میون نذاشتم چون کسی رو پیدا نکردم :
وقتی به یک نقطه تمرکز می کنم و سعی می کنم هوا رو ببینم ( مخصوصا وقتی به آسمان نگاه می کنم ) ذراتی رو می بینم که یه حالت روشن و خاموش شدن دارند ذرات سفیدی هستند و به هیچ وجه حضور فیزیکی ندارند چون بارها خواستم بگیرمشون ولی موفق نشدم . می خواستم ببینم کسی میدونه چی هستن؟؟
ممنون

سلام این ذرات رو شما هنگام مشاهده هاله بدن و یا سایر اجسام هم می تونید مشاهده کنید در کتاب ها به الکترون شهرت دارن و ماهیت اونها انرژی هست برای همین هم نمیشه اونا رو گرفت ولی یک اسیب چشمی هم باعث بروز چنین حالتی میشه اگه به طناب عصبی شما اسیبی وارد بشه ذرات نورانی رو در هوا مشاهده می کنید که خیلی شبیه به الکترون های هاله هستن ولی این به علت بروز اختلال در انتقال پیام های عصبی چشم هست

[darya_Sh]

سلام بر همه عزیزان
چند روزی نبودم و می بینم که بحث در رابطه با جن و این جور موجودات ادامه داشته ...

سلام . بابا این حرفا چیه به همدیگه میزنید ؟ همش در مورد جن و روح خبیث و ابلیس و .....
یکی میاد عکس میزاره میگه این لولو رو ببینید حال کنید ، یکی میره میبینه ،میگه اوه عجب ترسناک بود . یکی فیلم جنگیری میزاره . یکی میگه جن چیز بدیه ، وای وای وای . مواظب جنها باشید . شما ها خودتون دارید برای خودتون توهم درست میکنید . یکی میاد میگه من احضار روح بلدم . یکی میگه ابلیس از پشت بخاری اومد بیرون . تو رو خدا بس کنید این حرفا رو .شما اومدین اینجا که همدیگرو بترسونید یا چیز یاد همدیگه بدید . نمیگم محتاط نباشید ولی اینقدر توهم درست نکنید واسه دیگران . گیر دادید به روح و جن و پری و از این چیزا . خودتون چی هستید ؟ خودتون کی هستید ؟ چرا از خودتون نمیگید ؟ چرا از خداتون نمیگید ؟ چرا از مشکلات همدیگه نمیپرسید ؟ شما اگر در مورد جن حرف نزنید دچار ترس نمیشید . هر کسی هم در مورد جن و پری و احضار روح بلده ، واسه خودش بلده و بره باهاشون حال کنه .
عذر میخوام که یه خورده تند حرف زدم . حالا با جوابهایی که به حرفهای من خواهید داد یک نتیجه گیری میکنیم .
خدانگهدار

به شدت تایید می شود .

راستش دوستان ، اصلا حرفاتون برام قابل درک نبود . اصلا نمی دونم ترس برای چی ؟ نه اینکه من حالا خیلی شجاع باشما ! نه ، ولی ترس از جن و ... برام اصلا مفهوم نداره . آخه معنی نداره ، چه دلیلی می تونه داشته باشه .
به نظر من هر توع ترسی در رابطه با این خلایق خدا ، زائیده تخیل و توهمات خود آدمه .
از نظر من ، عزیزانی که این ترس درشون وجود داره بهتره به جای اینکه به دنبال روشی ، ذکری ، وردی ، برای مقابله یا دفاع از خطرات احتمالی این موجودات باشن ، بهتره که کاری کنید تا اون ترس از وجودتون ریشه کن بشه . و این رو ضمیر نا خود آگاهتون به معنای واقعی باور کنه . تلقین خیلی موثره . خوب به این موضوع فکر کنید که آخه چه دلیلی برای ترس باید وجود داشته باشه ؟ اون ها هم مخلوقات خدا ، دارن زندگیشون رو می کنن . چی کار به من و شما دارن . مگه اینکه ما خیلی اصرار داشته باشیم باهاشون کار داشته باشیم . که در این صورت هم باز خطری نداره . در صورت احتمال خطری از جانب اونها ( یعنی مثلا جن های پستشون ... وگرنه جن های مومن و خوبی هم هستن که ضرری ندارن ) می تونیم با همون گفتن بسم الله ... به این مفهوم که با یاد و تکیه به نیروی عظیم خدای بزرگ و توکل به اون و به زبون آوردن نام متبرکش ، انرژی منفی اونها رو از خودمون دور کنیم .
بنابراین ترس معنی نداره یه کم زاویه دید رو نسبت به این قضیه تغییر بدیم و جور دیگه ای نگاه کنیم بد نیست . خیلی ریلکس ... بهتره بی جهت با مطرح کردن این مسائل و تفسیر و آب و تاب دادنش ، این مساله رو توی ذهن خودتون بزرگتر از اونچه که هست نکنید تا ترس بیشتر ایجاد شه . چون وقتی اهمیت بیش از حد به موضوع بدین اینطور خواهد شد .

پس غیر از فرشته جن و شیطان موجودات دیگری هم هستند و من هم برون فکنی رو بیشتر برای دیدن همین موجودات انجام می دم

[darya_Sh]

این تاپیک مربوط به مسائل ماورا و متافیزیکه و جن هم جز همین شاخه محسوب میشه، فکر نکنم بحث در مورد ماهیت جن و بعد های رفیع و پست مشکلی داشته باشه

با حرفتون تا حدودی موافقم . صحبت کردن در مورد این مسائل مشکلی نداره . خوبه از معلومات هم استفاده کنیم . اما نه به این شیوه که اینجا در چند پست در پیش گرفته شد . صحبت ها و حرف هایی که به توهمات بیشتر دامن زده شه و ایجاد ترس بیخود کنه ....
من هم یه مدت خیلی پیگیر این گونه مسائل در رابطه با جن و موجودات دیگه بودم . ولی بهتره به این مساله بیشتر توجه داشته باشیم که چه سودی برای ما داره ؟ آیا منفعتی به ما می رسونه ؟ بهتره خودمون رو درگیر مباحث و موضوعاتی کنیم که در رابطه با خودمون ، نا شناخته های خودمون باشه تا اینکه خودمون رو غرق تو مسائل حاشیه ای مثل" جن " کنیم .

[darya_Sh]

سلام
من حدودا چند ماه هست که تجربه ی جدیدی پیدا کردم با کسی در میون نذاشتم چون کسی رو پیدا نکردم :
وقتی به یک نقطه تمرکز می کنم و سعی می کنم هوا رو ببینم ( مخصوصا وقتی به آسمان نگاه می کنم ) ذراتی رو می بینم که یه حالت روشن و خاموش شدن دارند ذرات سفیدی هستند و به هیچ وجه حضور فیزیکی ندارند چون بارها خواستم بگیرمشون ولی موفق نشدم . می خواستم ببینم کسی میدونه چی هستن؟؟
ممنون

منم می بینم . فکر می کنم بیشتر به مساله ی فیزیکی مربوطه تا متافیزیک . به چشم مربوطه . چشم رو نیمه باز هم کنیم در اثر نزدیک شده مژه ها به هم دیده میشه .
یادمه قبلا در مورد این مساله بحث شده بود . تو پستهای قدیمی بود ... الان یادم نیست دقیقا که بالاخره نتیجه ش چی بود ؟

[hamidak]

سلام
من جواب دوستان رو تا حدودی می دم
در مورد جهان پست و اشرف مخلوقات میشه به داستان آدم و حوا مراجعه کرد که پس از تخلف از بهشت به زمین منتقل شدند و این تنبیهی بود تا انسان قدر نعمت رو بدونه تا جایی که من می دونم و شنیدم اینطوری بوده . به هر حال .

درسته جن هم جزئی از متافیزیکه ولی وقتی موجودی که کسی نمیبینه یعنی اکثرا نمی بینن حالا ما هی بگیم اینا این شکلین خوب و بد دارن و ... . اصلا یه چیزی ، شما دوست دارین اونا تو زندگی ما انسان ها سرک بکشن؟ حتما دلیلی داشته که بین این دو قشر موجودات پرده ای کشیده شده .

در مورد ذراتی که گفتم می بینم هم چشمم تا به حال آسیب ندیده و همچنین با اون چیزی که موقع نزدیک کردن مژه ها ایجاد میشه فرق می کنه دقیقا با اون ویژگی هایی که winter + girl گفت برابر هستن . البته لازم به ذکره که وقتی من با ریکی همسو شدم این موضوع رو تجربه کردم با شخص آگاه هم در میون گذاشتم فقط گفت عالیه و جزییات رو اصلا نگفت.
به هر حال ممنون

[darya_Sh]

در مورد ذراتی که گفتم می بینم هم چشمم تا به حال آسیب ندیده و همچنین با اون چیزی که موقع نزدیک کردن مژه ها ایجاد میشه فرق می کنه دقیقا با اون ویژگی هایی که winter + girl گفت برابر هستن . البته لازم به ذکره که وقتی من با ریکی همسو شدم این موضوع رو تجربه کردم با شخص آگاه هم در میون گذاشتم فقط گفت عالیه و جزییات رو اصلا نگفت.
به هر حال ممنون

ویژگی ای که winter + girl گفت . در مورد شکل مولکولیش بود دیگه ... حرکت هم داره این چیزی که میگی ؟

[winter+girl]

سلام بر همه عزیزان
چند روزی نبودم و می بینم که بحث در رابطه با جن و این جور موجودات ادامه داشته ...



به شدت تایید می شود .

راستش دوستان ، اصلا حرفاتون برام قابل درک نبود . اصلا نمی دونم ترس برای چی ؟ نه اینکه من حالا خیلی شجاع باشما ! نه ، ولی ترس از جن و ... برام اصلا مفهوم نداره . آخه معنی نداره ، چه دلیلی می تونه داشته باشه .
به نظر من هر توع ترسی در رابطه با این خلایق خدا ، زائیده تخیل و توهمات خود آدمه .
از نظر من ، عزیزانی که این ترس درشون وجود داره بهتره به جای اینکه به دنبال روشی ، ذکری ، وردی ، برای مقابله یا دفاع از خطرات احتمالی این موجودات باشن ، بهتره که کاری کنید تا اون ترس از وجودتون ریشه کن بشه . و این رو ضمیر نا خود آگاهتون به معنای واقعی باور کنه . تلقین خیلی موثره . خوب به این موضوع فکر کنید که آخه چه دلیلی برای ترس باید وجود داشته باشه ؟ اون ها هم مخلوقات خدا ، دارن زندگیشون رو می کنن . چی کار به من و شما دارن . مگه اینکه ما خیلی اصرار داشته باشیم باهاشون کار داشته باشیم . که در این صورت هم باز خطری نداره . در صورت احتمال خطری از جانب اونها ( یعنی مثلا جن های پستشون ... وگرنه جن های مومن و خوبی هم هستن که ضرری ندارن ) می تونیم با همون گفتن بسم الله ... به این مفهوم که با یاد و تکیه به نیروی عظیم خدای بزرگ و توکل به اون و به زبون آوردن نام متبرکش ، انرژی منفی اونها رو از خودمون دور کنیم .
بنابراین ترس معنی نداره یه کم زاویه دید رو نسبت به این قضیه تغییر بدیم و جور دیگه ای نگاه کنیم بد نیست . خیلی ریلکس ... بهتره بی جهت با مطرح کردن این مسائل و تفسیر و آب و تاب دادنش ، این مساله رو توی ذهن خودتون بزرگتر از اونچه که هست نکنید تا ترس بیشتر ایجاد شه . چون وقتی اهمیت بیش از حد به موضوع بدین اینطور خواهد شد .

سلام دوست عزیزم
مشکل دقیقا اینجاست که خوب منم مثل شما الان که دارم این و تایپ میکنم و هیچی نیست خوب از چی باید بترسم ؟؟؟ اتفاقا اینجور موقع هاست که حتی دلم میخواد تجربه ی دیدنشونم داشته باشم اما ترس درست موقعی سراغم میاد که اصلا دلم نمیخواد شب به محض اینکه همه جا ساکت میشه و من پا میذارم تو اتاقم شروع میشه همیشه یه چیزایی میبینم که وقتی دقت میکنم نیست اینا من و میترسونه تا وقتی بیدارم دارم دور و اطرافم رو میبینم دقیقا عیت حرف اون دوستمون که گفت تاثیر این ترس ها تو تنهایی میاد سراغمون نمیخوای که بگب تنها که میشی نمیترسی لطفا شما هم مثل بقیه نگو خیال بافم من این چیز ها رو احساس میکنم لازم نیست همه چیز رو با شعور درک کنیم من از بچه گی تابع احساساتم بودم وقتی احساس میکنم یه محیطی برام سنگینه خیال بافی نیست ترس الکی هم نیست این طبیعیه که آدم از موجودات نا شناخته بترسه

[winter+girl]

ویژگی ای که winter + girl گفت . در مورد شکل مولکولیش بود دیگه ... حرکت هم داره این چیزی که میگی ؟

بابا دوست جونم من گفتم شاید ملکول های هوا باشه چون من اصلا اطلاعات در این زمینه ندارم چشم من هم هرگز آسیب ندیده هیچ مشکلی هم ندارم حتی این همه مدت که با کامپیوتر کار میکنم عینک هم نمیزنم

[hamidak]

ویژگی ای که winter + girl گفت . در مورد شکل مولکولیش بود دیگه ... حرکت هم داره این چیزی که میگی ؟

بله حرکت می کنن و به هر طرف میرن
یادمه بچه که بودم با داییم صحبت می کریم می گفت که یه مدت وقتی نماز شب و از این جور کارای خوب انجام میداد چیز های نورانی ای میدید بعدش می گفت از کسی پرسیده بود و بهش گفته بودن که روح هستن ولی من اعتقاد ندارم . چطور ممکنه روح باشن ؟ اینجا چکار می کنن ؟
به هر حال ...

[hamidak]

سلام دوست عزیزم
مشکل دقیقا اینجاست که خوب منم مثل شما الان که دارم این و تایپ میکنم و هیچی نیست خوب از چی باید بترسم ؟؟؟ اتفاقا اینجور موقع هاست که حتی دلم میخواد تجربه ی دیدنشونم داشته باشم اما ترس درست موقعی سراغم میاد که اصلا دلم نمیخواد شب به محض اینکه همه جا ساکت میشه و من پا میذارم تو اتاقم شروع میشه همیشه یه چیزایی میبینم که وقتی دقت میکنم نیست اینا من و میترسونه تا وقتی بیدارم دارم دور و اطرافم رو میبینم دقیقا عیت حرف اون دوستمون که گفت تاثیر این ترس ها تو تنهایی میاد سراغمون نمیخوای که بگب تنها که میشی نمیترسی لطفا شما هم مثل بقیه نگو خیال بافم من این چیز ها رو احساس میکنم لازم نیست همه چیز رو با شعور درک کنیم من از بچه گی تابع احساساتم بودم وقتی احساس میکنم یه محیطی برام سنگینه خیال بافی نیست ترس الکی هم نیست این طبیعیه که آدم از موجودات نا شناخته بترسه

با عرض معذرت از دخالت در پست های شما
میدونید من هم تقریبا حالاتی مثل شما رو دارم ولی خودم می دونم مال من تخیلاته ولی خب شما میگین حسشون می کنید و من پیشنهادی دارم که شاید کارگر باشه . فراموش کردن اونا در این چنین مواقع
شما مسلما خاطرات خوبی در زندگی دارید هر چند هم کم باشه ، تو این مواقع به این خاطرات رجوع کنید تا ذهنتون درگیر مسایل وحشناک نشه . یا اصلا می تونید به خیالپردازی های قشنگ بپردازید ، مثلا با فلانی رفتم فلان جا و... .
شاید کارگر باشه این راه به امتحانش می ارزه .
طبق قانون جذب تمرکز دارای انرژی عظیمی است ، شما به هر چی تمرکز کنی به سمتتون کشیده میشه پس خیلی متمرکز نشین به این عوامل می بینین که برطرف میشه .