مشاعره

[diana_1989]

وصله چندي ست پرده ي خانه ش
حافظ لانه ش.
مونس اين زن هست آه او،
دخمه ي تنگي ست خوابگاه او.
در حقيقت ليك چار ديواري.
محبسي تيره بهر بد كاري،

[Mahdi Hero]

یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت

[mohammad99]

من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم
تنهاو غمگین رفته ام
دل از همه گسسته ام
تنهای تنها،غمگین و رسوا
تنها و بی فردا منم
من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم

[diana_1989]

سوخت اوراق دل از اخگــــــر پنـداری چنـد
مـــانـد خـاکستـری از دفتــر و طوماری چند
روح زان کاسته گردید و تن افزونی خواست
کــــه نکردیم حساب کــــم و بسیاری چنـد
زاغـکـی شامـگهـی دعـوی طاوسـی کـرد
صبحـدم فـاش شـد ایــن راز ز رفتـاری چند
خفتگـان بـا تـو نگـوینـد کـــــه دزد تو که بود
بـایـد ایـــن مسلــه پرسید ز بـیـداری چنـد

[mohammad99]

دور گردون گر دوروزی بر مراد مانرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

[Asalbanoo]

روزی که تو را دیدم
همه ی نقشه هایم را
همه پیش گویی هایم را
پاره کردم.
چون اسبی عربی
باران تو را بو کشیدم
پیش از آن که خیس شوم.
تپش صدایت را شنیدم
پیش از آنکه سخنی بگویی.
بافه ی گیسویت را با انگشتانم باز کردم
پیش از آنکه ببافی اش.

[mohammad99]

شبا که ما میخوابیم اقا پلیسه بیداره

ما خواب خوش میبینم اون دنباله شکاره


اقا پلیسه زرنگه با دزدا خوب میجنگه

[diana_1989]

هنگام طلوع سکوت
درست هنگامی که
بغض هایمان آغوش می خواستند
شاعر زجر بکش،
دفترت را ببند
اینجا زباله دانی است
تا لاشه های کینه ات را
بدبوتر سازی
تا یاد بگیری تب نکنی
برای رفتن توله سگی دوست داشتنی
خام نشوی با لیسیدنی
که موج می زند
هاری
در تنفس لبهایش

[Asalbanoo]

ولگرد
كه ترك مي كند از ترس جاي پاي خودش را
با جاي پاي ديگرش هوس ترس مي كند
و گام جاي ترس مي گذارد هر بار
هر بار مي رود
و جاي ترس ترك مي شود
و شكل پا علامتي از مرگ
جايي براي ترك ترس
و ميل خاك
---------
محمد یاد بچگی هات افتادی؟

[mohammad99]

مهربانم گوش کن گویی هیچ کس یاد پرستوها نمی افتد

کوچ ما نه دیگر با فصل است فصل هم دیگر به باغ ما نمی افتد

ای پرستوهای خسته سرزمین پاکی ام کو

این خیابانها غریبند کوچه های خاکی ام کو

ای صبا گر سوی ایرانم گذشتی خاک آنرا غرق بوی نسترن کن

هر کجا فریاد فرهادی شنیدی یاد شیرین دل تنهای من کن
]

-*-*-*-*-

نصف شب ش از کجا بیارم اخه