تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 196 از 233 اولاول ... 96146186192193194195196197198199200206 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,951 به 1,960 از 2330

نام تاپيک: بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

  1. #1951
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    می گویند که خورشید گاهی در مسیر حرکت خود می ایستد تا برای شنیدن آواز دخترکی جوان گوش بخواباند.
    کاشکی این گفته حقیقت می داشت.
    چه می شد اگر ضرورت، با افسون دختری آوازه خوان، مسیر خود را عوض می کرد!
    چه می شد اگر می توانستیم با گریه و خنده و آواز، قانونی بیافرینیم تا بر روی هرج و مرج، نظم برقرار کند!
    چه می شد اگر صدای نوشین درون ما می توانست خروش را بپوشاند!

    گزارش به خاک یونان -- نیکوس کازانتزاکیس

  2. 8 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1952
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    آبلوموف
    ایوان گنچاروف
    ترجمه‌ی سروش حبیبی
    فرهنگ معاصر



    تزویر همچون پول سیاهی است که با آن چیز ارزنده‌ای نمی‌شود خرید.
    همچنان‌که با پول سیاه یکی دو ساعتی بیش نمی‌توان زنده بود، به یاری تزویر نیز فقط می‌توان اینجا چیزی را مخفی کرد و آنجا چیزی را به صورتی نادرست جلوه داد، اما هرگز نمی‌توان کرانه‌های دوردست را از راه آن دید یا آغاز و انجام رویدادی بزرگ را با هم ارتباط داد.


    ص 435 و 436
    بخش 2 فصل 10
    Last edited by Ahmad; 15-07-2013 at 23:21. دليل: 7 به 4

  4. 7 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1953
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Diazepam's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    286

    پيش فرض

    مارلا به من گفت فلسفه اش در زندگی این است که می تواند هر لحظه که اراده کند بمیرد.
    تراژدی زندگی اش این است که نمی میرد.

    باشگاه مشت زنی / چاک پالانیک

  6. 13 کاربر از Diazepam بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1954
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    دفاع لوژین
    ولادیمیر ناباکف
    رضا رضایی
    نشر کارنامه


    اما آلکساندر ایوانوویچی آن‌جا نبود.

    ص 312


    پ.ن.:
    وای که چه بخشی است !!!
    آنهایی که کتاب رو خورده‌اند متوجه می‌شوند من چه می‌گویم.

  8. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1955
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    دختر جوان درهفده سالگی مرد و بدینگونه از شر پدرش راحت شد. پدر نیز به سهم خود از خرجهای کلانی که قطعا عروسی دخترش به گردنش می انداخت خلاص شد. چند ماه بعد از مرگ دخترش یک روز پیش خودش به حساب کردن پرداخت: جهیز تقریبا این قدر، رخت و خرت و پرت و میز و صندلی این قدر، حتما مجبور بودیم اقوام عروس و داماد را هم به عروسی دعوت کنیم و به همه آنها یک ولیمه حسابی بدهیم. حالا بگیریم برای گوشت و نان و شراب سور عروسی هم این قدر ...و بعد جمع زد و دید که خرج سر به جهنم می زند، و بنابر این دخترش زیراندازش را حصیر می کرد.
    باز با خود گفته بود: اصلا چه اهمیتی دارد که دخترم مرده است، مگر ما همه نمی میریم؟..او اصلا شانس آورد که از دردسرهای این دنیا یعنی از شوهرداری و بچه داری و بیماری و رختشویی راحت شد... خدا بر گناهانش ببخشاید!


    مسیح باز مصلوب... نیکوس کازانتزاکیس

  10. 4 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1956
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    در ادامه‌ی این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    آبلوموف

    ایوان گنچاروف
    ترجمه‌ی سروش حبیبی
    فرهنگ معاصر



    آبلوموف وقتی درباره‌ی عشقش به الگا به اینجا می‌رسه که می‌گه: "...، اگر لازم باشد برای تو می‌میرم. با شادی می‌میرم!"

    الگا در پاسخ میگه: "این‌ها هیچ لازم نیست.هیچ‌کس از تو توقع فداکاری ندارد. مرگ تو به چه کار من می‌آید؟ کاری را که لازم است بکن! این نیرنگ مزوران است که داوطلب فداکاری‌هایی باشند که به کار کسی نیاید یا تحقیق آن ممکن نباشد تا به این تدبیر از فداکاری‌هایی که لازم است طفره بروند. تو مزور نیستی، می‌دانم، ولی..."




    بخش 3 فصل 7 صفحه 592

  12. 5 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1957
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض شاخه گلی برای امیلی/ ویلیام فاکنر/ نجف دریابندری

    عيسی هم يک روز همين جور بود. مادرش جلال خدا و درد دنيا را تحمل کرد. شايد گاهی موقع غروب او را در بغل می گرفت و فرشتگان برايش لالايی می خواندند. شايد از در نگاه می کرد و نگهبان رومی را می ديد که می گذرد. بالا و پايين می رفت و عرق صورتش را پاک می کرد. گوش کنيد برادران من آن روز را می بينم. مريم توی درگاه نشسته است و عيسی را در بغل دارد، عيسای طفل خردسال را. مصل همين بچه ها، عيسای خردسال. صدای فرشته ها را می شنوم که سرود صلح و جلال را می خوانند. می بينم که چشم های عيسی بسته می شود. مريم از جا می پرد، صورت سربازان رومی را می بيند. می گويند: می کشيم! می کشيم ! عيسای خردسال تو را می کشيم ! صدای زجه و ناله مادر بيچاره را می شنوم که از رستگاری آخرت و کلام خدا بی نصيب می ماند.

  14. 2 کاربر از Mahdi Hero بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1958
    پروفشنال One Minute's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    محل سكونت
    شــــاهی
    پست ها
    726

    پيش فرض

    و هیچکس به رنگ سیبی که بر روی نیوتون افتاد دقت نکرد ...


    گسسته فار - عطا صادقی

  16. 4 کاربر از One Minute بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #1959
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    از کشیش بگویم؟ او یک کاسب است. دکانی باز کرده و اسم آن را کلیسا گذاشته است و در آنجا مسیح را خرده خرده می فروشد. این دزد طرار مدعی است که همه بیماریها را شفا می دهد. از یکی می پرسد تو چه مرضی داری؟ او می گوید دروغ گفته ام. به او می گوید علاج تو یک گرم مسیح است و پولش اینقدر می شود. از دیگری می پرسد تو چطور؟ جواب می دهد من دزدی کرده ام. به او می گوید ده گرم مسیح می خواهی و پولش انقدر می شود. از آن دیگر می پرسد تو چه؟ او می گوید آدم کشته ام. به او می گوید ای بدبخت! بیماری تو سخت است. تو باید هر شب قبل از خواب نیم لیور مسیح سربکشی، و این برای تو گران تمام خواهد شد. پولش اینقدر می شود. مرد می پرسد: پدر، به من تخفیف نمی دهی؟ او می گوید نرخ این است، پولش را بده و الا در اعماق جهنم کباب خواهی شد. و آن وقت عکسهایی را که در دکان خود به در و دیوار آویخته و در آنها شیاطینی مسلح به چنگک در وسط شعله های آتش دیده می شوند به اون نشان می دهد. بیچاره مشتری مثل بید بر خود می لرزد و سر کیسه را شل می کند.

    مسیح باز مصلوب-- نیکوس کازانتزاکیس

  18. 8 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1960
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    یادداشت‌ها
    آلبر کامو
    خشایار دیهیمی
    نشر ماهی



    چه معجزه‌ای است که مجبور نباشی درباره‌ی خودت سخن بگویی.

    جلد اول / 9 سپتامبر 1937 / ص 55

  20. 10 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •