تو ظـریفی
مثـل گلدوزی یک دختر عاشق
- که دل انگـیزترین گلها را
روی روبالشیِ عـاشق خود می دوزد .
با تو بودن خـوبست
تو چـراغی ، من شب
که به نور تو کتابِ دلِ تو
و کتابِ دلِ خود را که خطوط تن تست
خوش خوشک می خوانم
تو درختی ، من آب
من کنار تو آواز بهاران را ، می خندم و می خوانم
می گریم و می خوانم .
با تو بودن خـوبست
تو قـشنگی
مثل تو ، مثل خـودت
مثل وقتی که سخـن می گوئی
مثل هر وقت که برمی گردی از کوچـه به خـانه
مثل تصویر درخـتی در آب
روی کاشانه ، در چشمان منتظـرم می روئی .