طرفای ما میگن سحر خیز باش تا کامروا شوی !
--
--
طرفای ما میگن سحر خیز باش تا کامروا شوی !
دست همگی درد نکنه با اینکه خاطرات اکثر دوستان برای خودشون بد بوده ولی بسی باعث شادی و فرح در ما شد تا باشد سوتی بدهیم تا دیگران بخندند و از خنده آنان دمی شاد شویم
اینجا همه خوابند نمی دونید چه جوی دارم می خندم بابا منفجر شدم دستم به دهنمه !
دوست کوچک شما امین
به این میگن طنز بودار!نوشته شده توسط Oxizhen
(نمیدونم به این حرف بخندم یا گریه کنم؟!!!؟؟؟!؟!)
زمانیکه دبیرستان بودم من مسئول کامپیوتر مدرسه بودم.
یه روز مدیر مدرسه با ناظم و اینا گفتن بیا چت رو بهمون نشون بده.
گفتم باید آی دی بسازیم. خلاصه آی دی ساخته شد و رفتم روم Voice Chatو چون VC خیلی شلوغ بود نظر مدیر ما جلب شد و تو چشم مدیر و ناظممون برق عجیبی بود که ناشی از کنجکاوی بود.
خلاصه اینکه با هزار اهن اوهون کردن کلید VC رو زد و یه سلام کرد و چون VC رو از بقیه گرفته بودیم یهو انواع PM و صداهای +18 سال نثار آقای مدیر شد و خواهر و مادر و پدر بزرگ و جد این بنده خدا رو لرزوند.
از اون روز به بعد سر صف فقط میگفت چت نکنید و وقتی دعوت والدین میکرد اول میپرسید چت که نمیکنه پسرتون؟ اگر میگفتند آره کلی میگفت که چیز بدیه و فحشهای بد میدند و ...
ایول. بسی لذت بردیم.
-------------------------
چند سال پیش خونه یکی از فامیلا بودیم.(مهمونی بود) اون موقع خیلی بچه بودیم.
یه چند وقتی هم بود تو جو تکون دادن نوشابه بودم.
با یکی از دوستام غذامونو کشیدیم . منم نمیدونم یدونه از این نوشایه های شیشه ای از کجا گیر آوردم.( آخه اصلان سر میز پارچ بود.)
سرتونو درد نمیارم. رفتییم یدونه از این اتاقای پشتی ( فک کنم اتاق خواب بود.)
آقا یخورده از اون نوشابه خوردم دیدم خیلی گاز داره.شصتمو گذاشتم رو دهنش چند تا تکون اساسی دادم.
تکان دادن نوشابه همانا... پاشیدن نصف شیشه نوشابه به سقف همانا.....![]()
بعدشم فرار کردیم رفتیم. خوشبختانه کسی نفهمید.
یکی دو سال بعدشم که اتفاقا دوباره رفتم تو اون اتاق. دیدم هنوز جاش هست.![]()
بحث نوشابه شد:
راهنمایی که بودیم ، کار هر زنگ من و رفیقام این بود که میرفتیم و نوشابه شیشه ای میگرفتیم...
نوشابه ها خیلی بی مزه بودند ، اما خیلی گاز داشتند و ما هم به همین دلیل نوشابه میگرفتیم...
شصتمون رو میگذاشتیم رو دهنش و حسابی تکونش میدادیم ، شیشه نوشابه رو سر ته میگرفتیم و یه خورده شصتمون رو شل میکردیم و نوشابه داخل شیشه تا چند متر اونور تر پاشیده میشد...
یه بار من و رفیقام نفری یه شیشه نوشابه گرفتیم ، تکونش دادیم و دنبال سوژه گشتیم تا حال گیری کنیم اساسی و کلی بهش بخندیم...
دیدیم یکی از بچه های کلاس دومی داره جلومون راه میره ، ما هم شیشه نوشابه هامون رو آماده پاشیدن کردیم ، تقریبا 20% اش تموم شده بود که پسره در رفت ، ما هم بقیه رو روی نفر جلوییش خالی کردیم... چشمتون روز بد نبینه... ما اینجوری بودیمکه یارو برگشت طرف ما... چشمتون روز بد نبینه! دبیر عربی مون بود که داشت میرفت خونشون... (اونروز فقط یه زنگ کلاس داشت و زنگ تفریح میرفت)
دبیر پایه ای بود و چیزی بهمون نگفت... اما نمره مستمر رو به همه مون 6 داد تا حساب کار دستمون بیاد و با دم شیر بازی نکنیم!
حیف!
من تا به حال سوتی ای ندادم
ولی میتونم داستان بگم
خواستید بگید
SCAPE.
---------
بحث رو منحرف نکنید ژون من.
بحث نوشابه شد
تو دوران راهنمایی ما رسم داشتیم که نوشابه رو خوب خوب تکون میدادیم و بعد یعدفه شصتمونو از سر شیشه نوشابه ور میداشتیم { به طور کامل } بعد هم محتویات داخل نوشابه یه دو -سه متری بالا میرفت و میخندیدیم
خلاصه........
ما یه بار این کارو کردیم بعد تمام محتویات ریخت سر کچل ناظم بدبختمون
چشمتون روز بد نبینه
چندتا تنبیه لفظی کرد ما هم شرمنده شدیم
البته جرعت کم کردن نمره، انظباط رو نداشت .
ما هم با نمره انظباط 20 رفتیم یه کلاس بالاتر.![]()
چقدر این 2 پست شبیه همن!!!!!؟؟؟؟؟![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)