نسیمی خیالی و دل انگیز می وزد
و رقص گیسوانت
وای دل انگیز عشق خیالی را به یاد می آورم
من با تو
تو با من
هر دو با همیم
همه فقط در عالم خیال
نسیمی خیالی و دل انگیز می وزد
و رقص گیسوانت
وای دل انگیز عشق خیالی را به یاد می آورم
من با تو
تو با من
هر دو با همیم
همه فقط در عالم خیال
احمد اگر قصد داری از چند پست قبل بنویسی نقل قول کن.
احمد ایسته کن ببینم چرا بچه های دیگه نمیزنن نمیشه فقط من و تو.این شعرم من نمیگم تا بقیه هم فعالیت کنن.
ایول بچه ها اومدن تو کار .پس منم مینویسم:
نگردد شاخک بیبن برومند .................................................. ز تو سعی و عمل باید زمن پند
خوب منظورم اینه که ایسته کنیم تا بقیه هم وارد تاپیک شن.
لاشه خورانند و به آلودگی
پنجه ی آلوده ی ایشان گواست
تو باور نکن
اما ابرهای آسمان دلم
همیشه در فرجام با تو بودن
طوفان کرده اند
و برای شادی دل تفدیده ام عبث کوشیده اند.
عبور می کنم از تو
برای بودنم
و می مانم دور از تو
برای ماندنت
تا جان ندهم بر سر من باز نیاید
در خانه ام آن خانه برانداز نیاید
دل را پی آن ماه فرستم به صد امید
ای وای به من گر رود و باز نیاید
دلم پرسید از پروانه یک شب
چرا عاشق شدی درد عجیبی ست
و یادم هست تو یک بار این را
ز یک دیوانه پرسیدی و رفتی
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)