من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده!
من به چشمهای بی قرار تو
قول میدهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم.
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده!
من به چشمهای بی قرار تو
قول میدهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم.
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاست مشكل نشيند
دلم گلدان شب بو های رویا ست
پر است از اطلسی های نگاهت
تو مثل یک گل سرخ وفادار
کنار خانه روییدی و رفتی
یه روز سرد و سنگی پیمونمو شکستی
مثل گل زینتی تو گلخونه نشستی
بهار میاد دوباره بویه تورو میاره
هم ترانه یاد من باش!بی بهانه یاد من باش!
وقت بیداری مهتاب. عاشقانه یاد من باش
اگه باشی با نگاهت.میشه از حادثه رد شد!
میشه تو آتیش عشقت.گر گرفتن بلد شد!
اگه دوری.اگه نیستی.نفس فریاد من باش!
تا ابد تا ته دنیا.تا همیشه یاد من باش..
شبي در دامني افتاد و ناليد،
مرو! بگذار در اين واپسين دم
ز ديدارت دلم سيراب گردد،
شبح پنهان شد و در خورد بر هم
ما را گذاشتي و برفتي از اين ديار
اكنون چگونه مهر تو از دل برون رود؟
در دود عود و اسفند
همراه واژه های رها در هوا
رقص نگاه ما چه تماشایی است!
این حلقۀ سماع من و توست!
تتها به نوک بام حیاط میروم
نظاره گر رقص باد ٬ ساکت و آرام می نشینم
پس کجاست قاصدک گم شده ام در رقص باد
تا خبری از " تو "
برایم هدیه کند ...
دلتنگی عظیمی وجودم را فرا گرفته
و همچنان منتظرت آمدنت ٬ در کنارم ...
مي نويسم...
به همه مي گويم...
دوستت دارم
اما در مقابل ديدگانت
صدايي از من بر نمي آيد
مي خواهم فرياد بزنم
در آغوش بر گيرمت
اما ترديدي مبهم
توانش را از من مي گيرد
حال تو مي روي
نمي خواهم بروي بمان...
اما تمناي محاليست
که بمان و منتظر باش
دورتر مي شوي.
و من دريغ از يک کلمه
بمان...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)