به لبت
به گیسوانت
به کمان ابروانت
به فسون دیدگانت
به قشنگی لبانت
به سپیدی دهانت
به دل سخت چو سنگت
به نوای تار و چنگت
به جمال آب و رنگت
به دو گفته قشنگت
که
تو را زجان پرستم
به خدای کس ندیده
به قشنگی دو دیده
به غمی کز تو رسیده
به شب نو و سپیده
به عناب خوش بریده
که
تو را زجان پرستم
به خدای جسم و روحم
به خدای آسمانها
به تمام کهکشانها
به ستارگان روشن
به نگاه پرشکوهت
به قدوم خاک پایت
به کبودی افقها
که
تو را زجان پرستم
به تمام عشق هستی
به تمام شوق مستی
به تمام آرزوها
به تمام خاک دنیا
به خدا اگر بخندم
به خدا اگر بنالم
تویی آخرین نگاهم
تویی آخرین بهارم
که
تویی بهار عمرم