تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 194 از 934 اولاول ... 94144184190191192193194195196197198204244294694 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,931 به 1,940 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1931
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض سوگند چشم

    من چه نویسم که در دلت بنشیند
    من چه سرایم که در تو همهمه ریزد
    برگ دریغی ز شاخ فکر تو افتد
    چشمۀ مهری ز سنگ چشم تو خیزد
    آن همه کم بود ، شعرو شور و کنایه ؟
    با رگ سرد تو این ترانه چه گوید ؟
    شخم زند خاک سینه را تپش دل
    جز گل یادت در این عقیم نروید
    از من هر کوره راه وسوسه بگسست
    جانب شهر تواش روانه نمودم
    هر روز از خویشتن بریدم پیوند
    هر شب در کوچه های یاد تو بودم
    خانه ام از خندۀ غریبه خموش است
    خاطرم آزرده از نوازش یاران
    نام تو غلطد درون خونم کافیست
    از پس این در چه ضرب پنچه چه باران
    با همه مهتاب هایی که پای تو را شست
    با همه خورشید ها که چشم مرا سوخت
    چون گل تصویر سر به راه تو ماندم
    هر تپشم حسرت پیام تو اندوخت
    گفتم شاید شبی تو ، چون همه شب من
    چشمت پرپر زند به صبح و نخوابد
    پنجره بر باد سرد بگشایی
    ماه به رخسار وهمناک تو باد
    گفتم شاید شبی ز خشمی زیبا
    پاره کنی پردۀ شمایل پرهیز
    گیسو افشان کنی به صفحۀ دفتر
    کاغذ بی جان کنی به نامه گل انگیز
    شاید تنها منم به یاد تو خرسند
    شعرم شاید نه غم دهد نه ملالت
    نامم چون میوه ای فراموش از چشم
    خشک شده لای شاخسار خیالت
    شاید اما گمان بد نکنم هیچ
    آن همه افسانه های مهر هوا نیست
    چشم تو سوگندش ار دروغ آید
    یک سخن راست در زمین خدا نیست

    "منوچهر آتشی"

  2. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1932
    داره خودمونی میشه jokvsms's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    133

    پيش فرض

    یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد!
    یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی را با گرمای عشق او میگذرانم!
    کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم دستانش را بفشارم!
    یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!

    یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک
    دنیاست!
    یکی را برای همیشه دوست میدارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا !
    کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم!

    یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
    یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ، کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !

    آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !

    کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است !

    یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد!
    نمی داند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !

    یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم!

    کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد!

    یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز دوست نمیدارد!

    یکی را دوست میدارم ...با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما..........من دیوانه تنها او را دوست میدارم !
    مهدی لقمانی

  4. 2 کاربر از jokvsms بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1933
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    گل من قلبت را به خداوند بسپار...


    آن همه تلخی و غم این همه شادی و ایمانت را...

    گاهی از عشق گذر کن و دلت را بسپار

    به خداوندی که

    خوب می داند گل من

    سهم تو از دل چیست...!

  6. 2 کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1934
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    رهایم کن
    تنهایی خوش تر است
    میخواهم در خاموشی خانه ام
    با خیالت خوش کنم
    تو هم به کوچه میندیش
    پشت آن پنجره خبری نیست
    فردامان فریب خورده ی فانوسی است بی فرجام
    و دم به دم به تاریکی میرویم
    حیرت مکن
    غرور بزرگت شکستنی است
    و کم کم شکوه چشمت از تماشا می افتد
    نه ! دروغ است
    رویایت ریشه گرفته !
    نه ... این همه دوری
    که تکرار هزار حادثه هم کمرنگ نمیکند
    اشتباه گفتم
    خاموشی خوب نیست
    همصدایم باش ...

  8. این کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #1935
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    جاده سیراب از باران
    من خیس گریه
    تورا منتظر میمانم
    تشنه ی دیداری دوباره
    صبر میکنی برای نگاهم ؟
    خسته تر از آنم که چشمهایم
    بیهوده ببارد
    اندکی صبر می آیم ... !

  10. #1936
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    شبی مرا به خانه قلبت روانه کن
    مرا آشنای آن نگاه شاعرانه کن
    رها مکن مرا در اوج ناباوری بیا
    مرا میهمان جمله های عاشقانه کن
    تبسمی نکردی و رفتی تو بی وداع
    مرا اسیر تبسمی خالصانه کن
    سالهاست منتظر لحظه با تو بودنم
    شبی مرا به خانه قلبت روانه کن

  11. این کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1937
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    تو را به دادگاه خواهند کشید ...
    شاید به حبس ابد محکوم شوی ...
    جزئیات جنایت معلوم نیست...
    فقط اثر انگشتت را روی قلب شکسته ام یافته اند ...

  13. 2 کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1938
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    تو را برمي گزينم براي همراهي
    و گم مي كنم خود را در آغوشت.
    اما مرا در دستانت همچون تندبادي سركش و بي رحم شكل ده
    ويرانگر و دگرگون كننده طبيعت
    نه براي نفرت ورزيدن از تو
    كه فقط و فقط براي هميشه دوست داشتنت

  15. این کاربر از vahide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #1939
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    چگونه اینقدر عاشقانه
    در آسمان بلند خورشید
    ستاره می شوی ؟!
    که شانه های سبز باد را
    با نگاهی شاعرانه
    با چند قطره شبنم قسمت میکنی
    تو آنقدر پرنده میشوی
    که نمی دانی چگونه در انحصار کودکانه جاده ها
    قدم برداری
    وگاهی آنقدر دیوانه
    که شانه هایت را بی محابا به دوش میکشی
    وجهان
    با یک چشم بر هم زدن
    پشت پلک های خسته ات دفن میشوند!

  17. 3 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #1940
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    نیامدی که بمانی حضور یادم رفت
    وقصه دل وسنگ صبور یادم رفت
    میان حجم شب وازدحام تاریکی
    چنان به گریه نشستم که نور یادم رفت
    چنان به جذبه چشمت دلم هوایی بود!
    که سوز سرکش آن زخم شور یادم رفت
    خزان غم زده بودم ملامتم نکنید
    اگر حکایت باغ بلور یادم رفت
    من آخرین نفر از آخرین قبیله عشق
    میان ماندن ورفتن عبور یادم رفت

  19. این کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •