از خم ابروي تو ام هيچ گشايشي نشد
وه كه در اين خيال كج عمر عزيز شد تلف
از خم ابروي تو ام هيچ گشايشي نشد
وه كه در اين خيال كج عمر عزيز شد تلف
فرياد من از داغ توست
بيهوده خاموشم مکن
حالا که يادت ميکنم
ديگر فراموشم مکن
همرنگ دريا کن مرا .
يکبار معنا کن مرا
فلک بر غم دادن من کمر ببسته است
ولی نمداند که اشکان من خسته است
بخواستم از او که دریابد چشمان افسرده ام
بگفت زیبایی ات را در مژگان خیست دریافته ام
این پثت با پست بالا در یک زمان فرستاده شده به همین دلیل به پست ذیل رجوع شود !
Last edited by RohAm Ram2; 23-11-2007 at 16:38.
ای کاش تو از برای من بودی
غزاله ای زیبا بر کنار آبرودی
تا بسرایم از برایت غزل صیادان
و از ندایت ببارم اشک چون باران
Last edited by RohAm Ram2; 23-11-2007 at 16:45.
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
اي بـس به ســــنـگ آمـده آن پــاي پــر ز داغ
اي بـس به ســر فتـاده در آغوش ســـنـگ ها
الا ای صبحگاهان تیره
پسر بیدار شو که دیره
بخیز که سرویس داره میره
اگر امروز دیر به مدرسه برسی
بدون که تا آخر هفته دپرسی
ای درخت آشنا
شاخه های خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
ياد باد آن كو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم
دوستان در پرده مي گويم سخن
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
چون سر آمد دولت شبهاي وصل
بگذرد ايام هجران نيز هم
هر دو عالم يك فروغ روي اوست
گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
یگانه آرزویـم پیر شد به پـای تـو
از آن رو که لبیک دادم بر ندای تو
صدایم خاموش گشت در هوای تو
از آن رو که آرزویم شد گیسوی تو
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)