تو باور نکن
اما من از نزدیک ترین جاده ها
دورترین مسیر را به تو
و برای رسیدن به تو پیموده ام.
تو باور نکن
اما من از نزدیک ترین جاده ها
دورترین مسیر را به تو
و برای رسیدن به تو پیموده ام.
منو میبینی و حیرون نمیشی .....
چی بگم ابری و بارون نمیشی درد و میفهمی و درمون نمیشی
چی بگم ، با کی بگم ، راز تو رو داری آتیش میگیری ، خون نمیشی
من که هر شب تا سحر قصه ی عشقو تو گوشت میخونم
بازم افسانه ای ، افسون نمیشی .....
تو بزرگی مثل دنیای خیال آدما دل زخمی ، لاله ی دشت بلا
نکنه غصه ی لیلی رو داری واسه این قصه ها مجنون نمیشی
سلام ای دوستان بی وفا.از غم بیاموزید.غم با همه بی وفایی هر شب به ما سر میزندها!!!1
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم
می سوزم از تب عشق تو
چه زیباست وقتی به آغوش می کشم
تن گرم خیالی تو را
و می بوسم لبانت را
و در خیال خود تو را تمنّا می کنم
بر صخره ای نشسته ام
و از روزنه ی افق
تو را تماشا می کنم
اما فقط در عالم خیال...
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگی ام
باید با "ل" شروع می کردید
لطف نمای ساقیا دست بگیر مست را
جانب بزم خویش کش شاه طریق جادهای
سلام:
بنده خدا اول کار از کجا "ل" گیر بیاره؟![]()
يك روز سرد روي زمين را نگاه كرد
با يك (نگاه گرم) ولي اشتباه كرد
هي مرد، زن دوباره زن ومرد آفريد
تا خلون مقدس خود را تباه كرد
كم كم براي خستگي اش شب كشيدو بعد
از روز نصف كامل آنرا سياه كرد
خورشيد را به عقد شب شوم خود كشيد
با يك غروب خون به دل روي ماه كرد
به حمایت از ایشون "ی" دادید؟![]()
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
همین که "ل" پیدا کردم جای شکرش باقیه![]()
رفتي
رفتي
به آخرين جاده رسيدي
به آخرين پرچين
آن سو كسي منتظر نبود
نه حتا ساقه ي لوبيا كه تو را به قصر بالاي ابرها ببرد
خط را بگير و بيا
اين جا هنوز بستري است بي پرچين
و زني در باد
سرگرمِ كشتِ قاصدك
بگذار در فاصلهُ پوست تو و غربتِ من
يك بار كلاغ به خانه اش برسد
پيش از آن كه قصه به سر شود
عوضش تنوع ایجاد کردم
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)