تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 193 از 934 اولاول ... 93143183189190191192193194195196197203243293693 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,921 به 1,930 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1921
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    بر‌آنم كه تمام خورشیدها را

    چون شكوفه‌های نارنج

    بر طر‌ّّه‌ مویت بنشانم.

    اما تو

    به دورها چشم دوخته‌ای :

    از كهكشانی دیگر

    و سیاره‌ای دیگر

    شكوفه‌ای یخین را انتظار می‌كشی

    كه برای چیدنش

    می‌باید

    سفری طولانی بیاغازم

    و در راه بازگشت

    تشنه

    بمیرم.

  2. 2 کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1922
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    در بازی دل نگاه من مست تو بود ، هر برگ دلم شکسته پا بسته تو بود . من شاه دلم را
    به زمین انداختم ، اما چه کنم که تک دل دست تو بود .


  4. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1923
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    من در اين دهکده عشق تو را مي خوانم*
    *وز پس آيينه ها نام تو را مي بينم*
    *در دلم عشق تو را مي کارم*
    *در سرم بوي تو را مي فهمم*
    *در نگاهم خم ابروي تو را مي نگرم*
    *در گلويم بغض تو را مي شکنم*
    *من در اين دهکده عشق تو را مي خوانم ...* من گنه کردم تو بخشايش بکن


    من گرفتارم تو آزادم بکن

    سر به سوداي تو دارم

    من خرابم تو آرامم بکن

  6. #1924
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    نگاهم مي کني!

    و در گوشم چيزي زمزمه مي شود.

    صدايم مي کني!

    و در قلبم چيزي زمزمه مي شود.

    دستانت به روشني آفتاب

    و

    دستانم تنها و خسته

    چشمانم به گام هاي توست، که دور مي شوند!

    و دو پايم اميدوارانه قدم بر مي دارند!

    صداي گامهايت

    چيزي را در هوا

    زمزمه مي کنند

    و اين چنين است که زمزمه ي

    "دوستت مي دارم!"

    در گوش و

    قلب و

    جانم

    مي پيچيد

  7. 2 کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #1925
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    می پندارم دست کم در خواب

    دیدارت میسر خواهد شد

    اما امشب بالشم را

    بی تابانه جا به جا می کنم

    ولی . . .

    خواب از من گریخته است

  9. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1926
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تو را از قاب عکست صدا می زنم
    می نشانم روی صندلی
    چای می ریزم
    لبخند می زنی
    حالا فرصت زیادی هست
    که هورت نکشی چای داغت را
    که فنجان را نیمه پر و
    عاشقانه هایمان را نیمه کاره
    رها نکنی
    مثل مراسم چای ژاپنی
    با ظرافت مقابلت می نشینم
    سر صبر
    به لبت نزدیک می کنم
    به لب داغ فنجان
    لبخند می زنی
    " ریخت روی لباست!
    دست از این لبخند بردار "
    بر نمی داری
    برت می دارم
    دوباره روی تاقچه بگذارم
    به حماقتم
    لبخند می زنی...
    Last edited by دل تنگم; 16-09-2008 at 11:27.

  11. #1927
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    برای دیدنت ای کاش آسمان بودم
    و یا ستاره ی کم سوی بی نشان بودم

    چه خوب می شد اگر با تمام احساسم
    برای خستگی ات مثل سایه بان بودم

    بهار و شعر و شکوفه همیشه سهم تو بود
    و من به جای دلت زخمی خزان بودم

    شبیه دست تو، پیغمبر سخاوت و عشق
    وسیع و ساده چو دریای بی کران بودم

    چه خوب می شد اگر من به جای بغض دلت
    رسول بارش غم های جاودان بودم

    تمام هستی من! ای شکوه ساده ی عشق!
    برای درک تو ای کاش مهربان بودم

  12. 2 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1928
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    هزار باره گذشتم ز دشت رسوايي

    کسي صدا نکردم که مست رسوايي

    کسي نگفت حرام است خوردن مشروب

    يکي نگفت چرا بي سبب تو رسوايي

    يک از ميان برون شد بسنگ جهل بزد

    به صورت من مجنون که خوانده رسوايي

    ولي سئوال نکرد از مني که مي دانست

    تمام عمر نهاده به راه رسوايي

    چرا تو رسوه عامي ولي خواص مدام

    بپرسند از تو که چون است خوان رسوايي

    جنون او ما ميکشد به کوي دلدارم

    وگرنه من کجا و دل مست و دشت رسوايي

    هزار بار اگر سنگ جهل بر سرم کوبند

    عدول من نکنم از خطوط رسوايي

    خراب حالي من خود گواه مستي دل

    دل غريب کشد ميل خود به رسوايي

    عجب غريب است اين زمانه و خلقش

    که هر کسي به صلاحي زند به رسوايي

    بيا جمال نما من که مست و رسوايم

    به شوق ديدن تو خود کنم چو رسوايي

  14. این کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #1929
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شبیه ملوانی سرگردانم

    با سکانی لرزان در دست

    به هنگام عبور از تنگه ای تاریک

    چند و چون مسیر پر خم و پیچ عشق را

    نمی شناسم

  16. #1930
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پیانویی مه آلود

    در ایوان چوبی خانه

    صندوق آهنگ های قدیمی عشق

    روزگاری دوستت می داشتم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •