نیمی ازجهانم برای تو
نیمی برای گنجشکها
نیمی از دوست داشتنم برای تو
نیمی برای باد
تا کوچهها را بگردد!
نیمی از مهربانیم برای تو
نیمی برای باران
تا بر زمین ببارد!
و ناگهان
مرا به نام کوچکم صدا میکنی
گنجشکهایم به سرزمین تو کوچ میکنند
و من
با این همه بیابان
که هیچ هم بهار نمیشود،
فصلها را گم میکنم!