تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 193 از 638 اولاول ... 93143183189190191192193194195196197203243293 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,921 به 1,930 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1921
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نیمی ازجهانم برای تو
    نیمی برای گنجشک‌ها
    نیمی از دوست داشتنم برای تو
    نیمی برای باد
    تا کوچه‌ها را بگردد!
    نیمی از مهربانیم برای تو
    نیمی برای باران
    تا بر زمین ببارد!

    و ناگهان
    مرا به نام کوچکم صدا می‌کنی
    گنجشک‌هایم به سرزمین تو کوچ می‌کنند
    و من
    با این همه بیابان
    که هیچ هم بهار نمی‌شود،
    فصل‌ها را گم می‌کنم!

  2. #1922
    داره خودمونی میشه shady_er's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    185

    پيش فرض

    قلم را برداشت
    و تند تند محاسبه كرد...
    "صد سال ديگر هم كه بگذرد،
    نقطه ي صفر همان صفر است"
    نمي دانست ،ارزش صفر با يك
    با دو
    با صفرهاي ديگر...
    عطايش را به لقايش،بخشيد
    حيف، او "هيچ" نمي دانست

  3. 5 کاربر از shady_er بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1923
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    آمدی و در گوش من خواندی از نقش بال پروانه ها
    و من پایکوبی کردم بالهای نداشته ام را
    در گوش من خواندی لذت پرواز را
    و می بی تاب پیله ام را محکم تر بستم
    چه گرم است این پیله
    چه راحت عادت میکنم
    میدانی آخر قبل از این هم کار ما لولیدن بود
    عشق پروازت کج رفت؟
    باور نقش بالهایت چه شد؟
    من کرم ِ کج ِ زمخت را چه به این نازک خیالی ها
    چه راحت جاییست این پیله
    چه راحت جاییست!

  5. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1924
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض


    چه اشتباه قشنگی ترا پناه میدهم
    دو چشم پر شررت را به قلب راه می دهم

    چه حادثه ای شده ای تو در این هوای زمستان
    بدون دست تو دیگر صدای اه می دهم

    و خرد میکنم اینک صدای فاصله ها را
    و از تنفس بویت به خود گناه می دهم

    نشانیت که همانست تو آشیانه صبحی
    شباهت رخ و رویت به ماه قرض می دهم

    و حبس کرده ام اری درون سینه فضایت
    فقط به بیت وجودت چنین نگاه می دهم

  7. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1925
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    باید که شهر ِ سادگی ات را بلد شوم
    تا از کنار ِ کوچه ی چشم ِ تو رد شوم

    باید سلام را بکشانم به این غزل
    وقتی که بین خاطره های تو سد میشوم

    امشب که سیب میچکد از چشم های تو
    زیر درخت ِ شعر ِ تو باید سبد شوم

    از دست های خیس ِ من تا گیسوان ِ تو
    راهی نمانده که فاتح ِ چارقد شوم

    وقتی که یاد – عطر تو را جار می زند
    باید بهانه شدنت را سند شوم

    بگذار من به جرم ِ غزل های در به در
    محکوم ِ حبس ِ قافیه های ابد شوم

    اما سکوت را به نگاهت گره نزن
    من حاضرم به اذن ِ تو بد شوم

    در دریای ِ عشق ساکت و آرام مانده است
    کاری نکن که ماه شوی ، جز و مد شوم

  9. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1926
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زندگي نقش هاي مرده ايست
    در پيشاني زمان
    فرياد تو را مي شنوم
    كه باران را مي ستايي
    در باد
    گنج را باخته ام
    خانه ي من
    باغي است سوخته
    كه حاصلش بي برگي است
    بر مي گردم
    با سلامي دوباره
    و نظر گاهم
    كشتارگاهي است
    كه انسان را سلاخي مي كنند
    با نگههاي مشكوك و آهنگهاي سوگوار
    و سرودهاي بي پايان فتح
    و صف طويلي از گوسفندان
    كه در مسلخ
    به شكلي ناگزير آويزانند
    و من
    قرباني هميشه ي تاريخ
    جسد خود را مي نگرم
    افسرده و پريده رنگ
    با تو همراهم
    و هر دو
    راهي را مي پيماييم
    كه سرانجامي ندارد

  11. #1927
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در اين كه تاب مي‌آورم حرفي نيست
    و اين كتاب را كه تا آخرين ورق
    ورق زده‌ام
    حرف تازه‌اي نيست
    اين كه چرا كهنه نمي‌شود...
    بد نيست بهتر است بگويم كه تا به حال
    جرأت نكرده‌ام
    تو را از متن اين كتاب
    يا شعرهايي كه تو را زنده كرده‌اند
    بيرون بياورم
    دوباره ببينم!
    مي‌شد كه باز از اوّل ورق ورق
    دنبال حرف‌هاي تازه بگردم
    دنبال تو
    كه گُمَم كردي.
    دوستم داري... مي‌دانم
    فقط فراموش كرده‌اي!
    آن شب تمام روز را چه عجب حرف هم زديم!
    و اين خشاب كدئين هم
    سردرد زيادي را دوا نمي‌كند
    در اين كه تاب... مي‌بيني كه آورده‌ام
    كمي بخوريم؟
    و براي بوسيدن‌ات نبود كه مي‌خواستم
    از دوست داشتن
    آنقدر مي‌خواستم كه نمي‌شد.
    دل و دست برداشتي از رؤيا
    دست برداشتي
    و دلت را كه كنده‌اي
    بارها دويده‌ام
    تا آخرين ورق
    ديگر بريده‌ام
    پاهايم را به من بدويد
    مي‌دويد؟
    سرگيجه را چه طور از سر من باز مي‌كنيد؟
    دارم مي‌آورم تو را به ياد خود امّا
    تو مثل معمّا
    از متن «شعر نيست»
    از شعرِ «اتفاق تو در شعرِ»
    از دفتر گذشته‌ي شعرم
    بيرون بيا
    از «فال تا به حال»
    دنبالِ «ردّ پاي تو . . .» مي‌گردم.

  12. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #1928
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بر دُردِ قهوه افكند يك نگاه
    صد ساله پير زن
    چيني فتاد به پيشاني اش ز غم
    يك دم سكوت
    يك لحظه اضطراب

    فال من است
    كه مي بيند سالخورده زن


    ابرو رهاند ز گره
    فنجان گرفت دور
    دنبال گمشده بود
    در سرنوشت من

    از عشق و لاله و شمعدان و تاج گفت
    از يك شتر كه بار آرَد به خانه ی من
    از دستِ دوستي كه دستم به دستِ اوست
    گفت:
    غافل مباش كه خنجر كند رها

    فنجان گرفت دور
    دنبال گمشده بود
    با خويش گفتمش
    بس كن
    عبث مگو
    سال هاست كه خنجر به پشت ماست

  14. #1929
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شاعر بوده ای تا به حال؟

    نه! می خواهم ببینم بوده ای؟

    ویرانی ام را لگد نکن

    اینجا جای قدم زدن نیست!

  15. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1930
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گفتیم ما کجا و

    طوفان کجا

    طوفانی به پا شد

    تماشایی

    آنقدر که آرزوی روزی آرام

    گناه محسوب می شود

    نا بخشودنی

  17. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •