مشاعره

[Asalbanoo]

دولت از مرغ همايون طلب و سايه ي او
زان كه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود

سلام
مهدی جان اخرین حرف شعر قبل م بود
اما ادامه می دهیم
-------

در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پایز بودم

[Mahdi Hero]

مرا بر ململ چشمت بیاویز
که من قندیل معبدهای دردم
از این راه پر از هجر و مصیبت
قسم خورم که دیگر بر نگردم


شرمنده مژگان جان

[Asalbanoo]

مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای افسوس
بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
-
خواهش می کنم عزیز

[Doyenfery]

همیشه میون قاب ِ خالیه دستای بسته

طرح اندام ِ قشنگت پاکو رویایی نشسته

[Mahdi Hero]

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشيد آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

[Asalbanoo]

آفتاب بی غروب من !
ای دریغا در جنوب ! افسرد
بعد از او دیگر چی میجویم؟
بعد از او دیگر چه می پایم ؟
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد

[Kurosh]

بچه ها منم بازی !

++++++++++++++++++

دل می شکفد در چمن از نم نم باران
گل می کند این باغچه از شبنم باران

باغ است و درختان همه چون دختر عریان!
پوشد تنشان جامه ی ابریشم باران

[Mahdi Hero]

نيل مراد بر حسب فكر و همت است
از شاه نذر خير و ز توفيق ياوري

[Kurosh]

یاران همه رفتند و در این باغ نماندند
بی یار،خزانست دلم،وقت بهاران
ای وای چه شد قصه افسانه سرایان؟
کو زمزمه ی دلکش اندوه گساران؟

[Asalbanoo]

نگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه رهآورد سفر دارم ... ای مایه عمر ؟
دیدگانی همه از شوق درون پر آشوب
لب گرمی که بر آن خفته به امید نیاز
بوسه ای داغتر از بوسه خورشید جنوب
ای بسا در پی آن هدیه زیبنده تست
در دل کوچه و بازار شدم سرگردان
عاقبت رفتم و گفتم که ترا هدیه کنم
پیکری را که در آن شعله کشد شوق نهان

-----------
سلام کوروش جان خوش اومدی