دمت گرم
![]()
--
--
دمت گرم
![]()
امروز تقریبا" عصر بود ... وارد خونه که شدم دیدم مامانم اینا نشستن مهمونم داشتیم دارن با هم حرف میزنن... رفتم طرف کلید برق لامپا رو روشن کردم یهو از دهنم پرید گفتم چرا دارید تو این تاریکی چت میکنید؟!
خوب وقتی یکی از مسافرت میگه، ماهم سوتیهای مسافرتی یادمون میفته دیگه... این چیز طبیعیه دیگه.از یه چیزه اینجا بدم میاد اونم اینه که تا یکی در باره ی یه چیز میگه ذهن بقیه میره همونور خوب یکیتون تذکر داد چرت ننویسین بسه دیگه حالا یعنی همه باید یه دور بیان بگن؟؟؟؟
اینکه یکی میاد سوتی طرف رو نقل قول میکنه مینویسه خیلی خندیدم/ دمت گرم /باحال بودو.... اینا یعنی چی؟؟؟؟ نوع جدید ابراز وجوده؟؟؟تمومش کنید این رفتار ها رو یکی از مسافرت میگه بقیه هم همون و میگیرن میرن تا ته یکی از نماز میگه 20 نفرد یگه تا نگن تموم نمیکنن اه
در مورد نقل قول باهات موافقم ولی اگر نقل قول کردید تو ادامش هم یه سوتی بنویسید. اینطوری بی هدف هم پست ندادیم.
________________________________________
یکی از فامیلامون یه دختر داشتن که خیلی شکمو بود و سنش حدود 20 سال بود.(خدا کنه اینو نخونه)
مامانش تعریف میکرد که یه بار نصف شب تو خونه ی مامان بزرگش رفته تو اطاق و در قوطی رب انار رو باز کرده و تند تند میخورده.
میدیده یه چیزای سفتی توش داره ولی فکر میکرده رب اناراش سفت شده.
یهو مامانه میره تو اطاق چراغ رو روشن میکنه و روشن شدن چراغ همان و بهم خوردن حال این دختره همان.
نگو این رب انارا قدمت تاریخی داشته و توش پر از سوسک بوده.
هنوزم که هنوزه و 10 سال از این اتفاق میگذره دیگه این خانم رب انار نمیخوره و وقتی یاد اون شب میندازیش حالش بد میشه...
ایولا ...
[/FONT]
[FONT='Tahoma','sans-serif'][/FONT]
یه بار سال اول یکی از برو بچس از این ترقه هایی که بد بو هست اورد مدرسه ( چ س مصنوعی ) . میخواس که تو مدرسه بزنه ... ما هم بهش هی میگفتیم ... بیخیال ! میزنی اینجا رو با گ ه یکی میکنی ...
بچه های کلاس خودمون همه فهمیده بودن و نمیشد زیر پای کسی گذاشت .... منم رفتم یه ژیگول از اون کلاس اووردم ..دست انداختم دور گردنش در اوج بحث که امتحان رو چیکار کردی , کشوندمش تو کلاس ...
بعد دیدم نه .. طرف هم فهمیده .. ما هم که حوصلمون سر رفته بود ... به زور نشوندیمش ....
آقا چشمت روز بد نبینه .... تمام سالن رو گ ه برداشته بود ... حالا ما اینرو سالن بالا زده بودیم , سالن پایین تو دفتر با گ ه یکی شده بود ...
تا یه هفته بعد از این ماجرا , مدیر ول کن نبود . میخواست بفهمه که عامل این فاجعه کی بوده ...
ما هم که میدونید ...بچه ها پایه .... آخر هم نفهمید کی بود![]()
Wookman خوب شد پیدات کردم ....
چرا ریست شدی ؟![]()
من ؟ شما اساد ما هستید ...کار دیگه ای باهات داشتم ...
تو همین تاپیک ... اولین پست که مال خودته .... لینک بهترین سوتی ها رو تو هر 100 تا سوتی بذار ... ( البته با نظر بچه ها ) چطوره ؟![]()
حالا میدونیم از این کارا بلدی... ... نظرت راجع به اون چیه ... ؟
تا جمع سوتی خون ها جمع هست یه سوتی بدم ....
یه سوتی بدم ..یعنی یکی از سوتی هامو بگم ....
یه سری کلاس همهمه بود و همه داشتن با هم حرف میزدن به جای اینکه به درس گوش بدن ....
معلم هم درسشو میده حالا میخوان بچه ها یاد بگیرن میخوان نگیرن ...
همهمه بود و من داشتم نفرتم رو نسبت به یکی برا دوستم میگفتم .... ( طرف هم دوستش بود )
بعد گفتم که طرف خیلی .... ک ش هست .
گفت چی ...؟ ( یعنی اینکه من نفهمیدم )
منم واسه اینی که کم نیارم بلند گفتم : ... کش !!!
آقا همون لحظه هم کلاس ساکت شده بود ..
صدای منم پیچید تو مدرسه !![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)