روزها فكر من اينست و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
روزها فكر من اينست و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
مرگ پايان كبوترنيست
مرگ وارونه يك زنجره نيست
مرگ در ذهن اقاقي جاري است
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد
مرگ در ذات شب دهكده از صبح سخن مي گويد
مرگ با خوشه انگور مي آيد به دهان
مرگ در حنجره سرخ - گلو مي خواند
مرگ مسوول قشنگي پر شاپرك است
مرگ گاهي ريحان مي چيند
مرگ گاهي ودكا مي نوشد
گاه در سايه نشسته است به ما مي نگرد
دل دیدن رویت از خدا میخواهد
وصلت به تضرع و دعا میخواهد
هستند شکر لبان در این ملک بسی
لیکن دل دیوانه تو را میخواهد
-----------------------------------------------------------------------------------------
ببخشید دوستان عزیز من نمی دونم شما چرا برای پاسخ به مشاعره تمامی یک شعر را ذکر میکنید .در مشاعره شما فقط یک بیت یا یک دو بیتی را ذکر کنید کافیه و دیگه نباید کل شعر را بگین .
در مسجد و ميخانه خيالت اگر آيد
محراب و كمانچه ز دو ابروي تو سازم
گر خلوت ما را شبي از رخ بفروزي
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم
من آن نیم که دل دهم به هر شوخی
در این خانه به امید تو باز است هنوز
زندگي يعني تکاپو
زندگي يعني هياهو
زندگي يعني شب نو ، روز نو ، انديشه نو
زندگي يعني غم نو ، حسرت نو ، پيشه نو
زندگي بايست سرشار از تکان و تازگي باشد
زندگي بايست در پيچ و خم راهش ، زالوان حوادث رنگ بپذيرد
زندگي بايست يکدم "يک نفس حتي"
زجنبش وانماند
گرچه اين جنبش براي مقصدي بيهوده باشد
داني كه چرا خامه حق گشته سيه پوش---------------- يعني كه خداي تو عزادار حسين است
تو زندونه خیاله تو....دلم پوسید یه فکری کن
گلستونه امیده من همه خشکید یه فکری کن.....برای من یه فکری کن
با "ن" بسازید
نفسم تويي، هوارو نمي خوام
من كسي با قد رعنا نمي خوام
چشاي درشت و گيرا نمي خوام
دوس دارم قايق سواري رو ، ولي
جز تو از هيچ كسي دريا نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوارو نمي خوام
موهاي خيلي پريشون نمي خوام
آدم زيادي مجنون نمي خوام
مي دوني، چشم منو گرفتي و
جز تو هيچي از خدامون نمي خوام
من تو رو مي خوام، اونا رو نمي خوام
نفسم تويي، هوا رو نمي خوام
چشم شرقي سياهو نمي خوام
صورتاي مثل ماهو نمي خوام
آخه وقتي تو تو فكر من باشي
حق دارم بگم گناهو نمي خوام
من تو رو مي خوام، اونا رو نمي خوام
نفسم تويي، هوا رو نمي خوام
حرفاي نقره اي رنگ رو نمي خوام
او دو تا چشم قشنگو نمي خوام
حتي اون كه بلده شكار كنه
صاحب تير و تفنگو نمي خوام
من تو رو مي خوام، اونا رو نمي خوام
نفسم تويي، هوا رو نمي خوام
شعراي ساده و تازه نمي خوام
اونكه مي گه اهل سازه نمي خوام
من دلم مي خواد، تو رو داشته باشم
واسه ي اين كارم اجازه نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
سفر دور جهانو نمي خوام
رنگاي رنگين كمانو نمي خوام
لحظه و ساعت عمر من تويي
تو كه نيستي من زمانو نمي خوام
من تو رو مي خوام، اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
فالاي جور واجور رو نمي خوام
نامه هاي راه دور و نمي خوام
واسه چي برم ستاره بچينم
ماه من تويي كه، نور و نمي خوام
من تو رو مي خوام، اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
آذر و خرداد و تيرو نمي خوام
آدماي سر به زير نمي خوام
من خودم تو چشت زندونيم
حق دارم بگم ، اسيرو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
حرف خيلي عاشقونه نمي خوام
دل رسوا و ديوونه نمي خوام
يا تو ، يا هيچكس ديگه، به خدا
خدا هم خودش مي دونه ،نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
خرداد و اردي بهشت و نمي خوام
بي تو من اين سرنوشتو نمي خوام
يكي پرسيد اگه آخرش نشه ؟!
حتي اين خيال زشتو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
بي تو چيزي از اين عالم نمي خوام
تو فرشته اي من آدم نمي خوام
مي دوني، خيلي زيادي واسه من
هميشه عادتمه ،كم نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
من و باش شعر و نوشتم واسه كي
تويي كه گفتي شما رو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
"مريم حيدرزاده"
من همه دلر و ندارم........همه گلهای بهرم......دله پاک و بی قرارم.........همه را...همه را....به تبسم های شیرین تو میبخشم.یار
با "ر" بسازید
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)