مشاعره

[Asalbanoo]

چه گریزیت ز من ؟
چه شتابیت به راه ؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه ؟
مرمرین پله آن غرفه عاج
ای دریغا که زما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست
می فرومانده به جام
سر به سجاده نهادن تا کی ؟
او در اینجاست نهان
می درخشد در می
گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته تنها چون موج
به پناهی که تو می جویی خواهیم رسید
اندر آن لحظه جادویی اوج !

[Mahdi Hero]

چون صبا با تن بيمار و دل بی‌طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم بايد رفت
با دل زخم کش و ديده گريان بروم

[Mahdi Hero]

شرمنده من با ج چيزی به ذهنم نرسيد با گزاشتم

[mohammad99]

مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است

*-*
سلام

[Mahdi Hero]

تنها نه حسرتم غم هجران يار بود
از روزگار سفله دو چندان كشيده ام

عليکه سلام عزيز دله خودم

[mohammad99]

ما دیگه حوصلۀ حرف های پوچو نداریم
ما دیگه خسته شدیم
طاقت کوچو نداریم
سر به سرم بذار
ولی سر به سر دلم نذار
یه باری از دوشم بگیر
مشکل رو مشکلم نذار
نکنه اشک ما را تو هم بخواهی در بیاری
نکنه حوصلمون تو بخواهی سر بیاری


قربونت رفیق

[Mahdi Hero]

يا بده جامي و از ساغر بنوشانم دمي
يا فدايم كن به چشمت تا دم صبح ازل

[mohammad99]

لول لولم
ز دست دلبر نامهربونم
در اين دنيا ميخوام تنها بمونم
محبت پيشه کردم ، ناز کردی
برام نامهربونی ساز کردی
شکستی قلبمو رفتی ز پيشم
زدی آتش تو براین قلب ريشم

[cityslicker]

من خیره به اینه و او گوش به من داشت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را

[mohammad99]

از افق جيرينگ جيرينگ صداي زنجير مي اومد
از عقب از توي برج شبگير مي اومد...
g
� - پريا! گشنه تونه؟
پريا! تشنه تونه؟
پريا! خسته شدين؟
مرغ پر بسه شدين؟
چيه اين هاي هاي تون
گريه تون واي واي تون؟ �
*-*

رفیق اون شعر قطار خیلی خیلی جالب بود.مر30+90