گر عارف حق بینی
چشم از همه بر هم زن
چون دل به یکی دادی
آتش به دو عالم زن!
هم چشم تماشا را
بر روی نکو بگشا
هم دست تمنا را
بر گیسوی پر خم زن!
هم نکته وحدت را
با شاهد یکتا گو
هم مرغ انالحق را
بر دار معظـم زن!
گر تکیه دهی وقتی
بر تخت سلیمانی
ور پنجه زنی روزی
در پنجه رستم زن!
گر دردی از او بردی
صد خنده به درمان کن!
ور زخمی از او خوردی
صد طعنه به مرهم زن!
چون ساقی رندانی
می با لب خندان خور
چون مطرب مستانی
نی با دل خرم زن!
بوی باران – شعر از فروغی بسطامی – با صدای محمد رضا شجریان بشنوید!