تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 191 از 640 اولاول ... 91141181187188189190191192193194195201241291 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,901 به 1,910 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1901
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    304

    پيش فرض

    گر عارف حق بینی
    چشم از همه بر هم زن
    چون دل به یکی دادی
    آتش به دو عالم زن!

    هم چشم تماشا را
    بر روی نکو بگشا
    هم دست تمنا را
    بر گیسوی پر خم زن!

    هم نکته وحدت را
    با شاهد یکتا گو
    هم مرغ انالحق را
    بر دار معظـم زن!

    گر تکیه دهی وقتی
    بر تخت سلیمانی
    ور پنجه زنی روزی
    در پنجه رستم زن!

    گر دردی از او بردی
    صد خنده به درمان کن!
    ور زخمی از او خوردی
    صد طعنه به مرهم زن!

    چون ساقی رندانی
    می با لب خندان خور
    چون مطرب مستانی
    نی با دل خرم زن!

    بوی باران شعر از فروغی بسطامی – با صدای محمد رضا شجریان بشنوید!

  2. #1902
    در آغاز فعالیت bahar_bhr_2518's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    1

    پيش فرض

    كاش در سرزمين سبز اميد دستي نگهبان پرنده مريض آرزو هايم بود


    كجاست دستي؟......

  3. این کاربر از bahar_bhr_2518 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #1903
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    304

    پيش فرض

    ببار! ای ابر بهار!
    با دلم به هوای زلف یار
    داد و بیداد از این روزگار
    ماه رو دادن به شبهای تار
    ای بارون!

    ببار! ای بارون ببار!
    با دلم گریه کن خون ببار
    در شبهای تیره چون زلف یار
    بهر لیلی چو مجنون ببار
    ای بارون!

    دلم خون شد خون ببار!
    بر کوه و دشت و هامون ببار
    به سرخی لبهای سرخ یار
    به یاد عاشقای این دیار
    ای بارون!

    شب، سکوت، کویر – شعر از علی معلم – با صدای محمد رضا شجریان بشنوید!

  5. #1904
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    یادم بماند که

    من تنها نیستم

    ما یک جمعیتیم

    که تنهاییم

  6. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1905
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گاهی حرفی نیست

    صدا نیست

    هیچ چیز دیگری هم نیست

    که دلداری ام دهد…

  8. #1906
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چای می نوشم

    آه اگر با یک حبه قند

    شیرین می شدند…لحظه ها

  9. #1907
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آنچه که هست

    مرا به یاد

    آنچه که نیست

    می اندازد

  10. #1908
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تاوان همان فراموشی ست

    گم شدن در کوچه های پیچاپیچ

    که هرگز مرا

    به تو . . .

    نمی رسانند

  11. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1909
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    میرم از کنارت اما............

    از تموم خاطراتمون گذشتم‏


    تو رو با دلخوشيات تنها مى‏ذارم‏


    نمى‏خوام فك كنى محتاج نگاتم‏


    تو خيال نكن ديگه دوست ندارم‏


    از خيال رفتنت تنم مى‏لرزه‏


    اما بى‏مهريتو طاقت نميارم‏


    بى‏تفاوت از كنارت مى‏رم اما


    به خدا هنوز واست يه بى‏قرارم‏


    هنوز اسمت بهترين واژه دنياست‏


    هنوزم به خاطرت غصه مى‏بارم‏


    هنوزم با ديدنت صدام مى‏لرزه‏


    هنوزم پيش نگاهت كم ميارم‏


    تو نخواستى دل من مال تو باشه‏


    نگو اين گناهه، تقديره و بخته‏


    نگو يادم مى‏مونه تو خاطراتت‏


    باور حرفاى خوبت ديگه سخته‏


    مى‏رم از كنارت اما نازنينم‏


    نگو هيچ وقت نمى‏خوام تو رو ببينم‏


    بذا خوش باشه دلم به اين كه شايد


    يه روزى دوباره پيش تو بشينم

  13. این کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #1910
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    304

    پيش فرض

    به رهی دیدم برگ خزان
    پژمرده ز بیداد زمان
    كز شاخه جدا بود

    چو ز گلشن رو كرده نهان
    در رهگذرش باد خزان
    چون پیک بلا بود

    ای برگ ستمدیده ی پاییزی
    آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی!؟
    روزی تو هم آغوش گلی بودی
    دلداده و مدهوش گلی بودی

    ای عاشق شیدا!
    دلداده ی رسوا!
    گویمت چرا فسرده ام؛
    در گل نه صفایی
    نی بوی وفایی
    جز ستم ز وی نبرده ام!

    خار غمش در دل بنشاندم
    در ره او من جان بفشاندم
    تا شد نو گل گلشن و زیب چمن
    رفت آن گل من از دست
    با خار و خسی پیوست
    من ماندم و صد خار ستم
    وین پیكر بی جان
    ای تازه گل گلشن
    پژمرده شوی چون من
    هر برگ تو افتد به رهی
    پژمرده و لرزان!

    به رهی دیدم...

    شعر از بیژن ترقی – با صدای مرضیه بشنوید!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •