تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 19 از 21 اولاول ... 915161718192021 آخرآخر
نمايش نتايج 181 به 190 از 209

نام تاپيک: سریال پایتخت 3

  1. #181
    آخر فروم باز 30vil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    Teh
    پست ها
    2,441

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    نمایش سریال پایتخت 3 در نوروز سال 93 با واکنش‌هایی روبه‌رو شده است که لزوم توجه به ابعاد مختلف آن را ضروری می‌کند.

    موافقت یا مخالفت گسترده با یک پدیده بیانگر اثرگذاری منفی یا مثبت آن است و سریال پایتخت از سریال‌هایی است که حجم گسترده‌ای از نظرات کارشناسان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و ورزشی را برانگیخته است.

    لهجه، رفتار، سبک زندگی، ورزش، موسیقی و آداب و رسوم از موضوعات مورد نظر مردم و کارشناسان و نمایندگان مجلس و مسئولان بوده است.

    دو روایت از سریال پایتخت 3

    دو دیدگاه متضاد درباره سریال پایتخت در بین کارشناسان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مازندران وجود دارد، عده‌ای با حضور در مراحل ساخت این سریال در منطقه زیولا شیرگاه در شهرستان سوادکوه شمالی حمایت خود را از محتوا و موضوعات این سریال با تکیه بر دانسته‌های دو قسمت گذشته اعلام کرده‌اند و برخی دیگر از کارشناسان و مسئولان با انتقاد از مسیر کلی سریال پایتخت یک و دو خواستار اصلاحات در آن شدند.

    حضور استاندار دولت تدبیر و امید مانند استاندار دولت گذشته و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولان استانی و یا انتقاد نمایندگان سوادکوه در مجلس و عضو شورای عالی استانها هم در رسانه‌ها منعکس شده است.

    البته دیدگاه‌های عمومی مردم حکایت دیگری دارد و با تعداد زیادی از هم استانی‌ها و یا مهمانان استان‌های دیگر درباره سریال پایتخت و بازخوردهای آن به صورت انفرادی و یا در جمع پرسش و از تکیه کلام‌ها، رفتارها، موضوعات بیان شده این سریال نت‌برداری کرده‌ام.

    برخی از هم استانی‌ها با انتقاد از برجسته کردن رفتارها و لهجه مازندرانی‌ها، آن را اهرمی برای تمسخر دیگران توصیف کرده‌اند و با تحلیل محتوای این سریال و با اشاره به سریال سرزمین کهن خواستار عذرخواهی و متوقف یا اصلاح ادامه این سریال شدند که البته این دیدگاه در بین برخی از کارشناسان فرهنگی و اجتماعی و رسانه‌ای هم وجود داشته است.

    عده‌ای دیگر از شهروندان مازندرانی با پذیرش این مطلب که برخی از رفتارها و نوع بیان این استان در سریال به نمایش در آمده است، معتقدند که سریال پایتخت 3 آینه‌ای از رفتارها و گفتارهای ما مازندرانی‌هاست.

    سابقه عوامل سازنده سریال پایتخت 3

    کارگردان سریال پایتخت حدود 16 هزار دقیقه سریال در تلویزیون و فعالیت‌های قابل توجه هنری و سریال‌سازی را در کارنامه دارد و بازیگران نقش‌های اصلی هر چند هیچ کدام مازندرانی نیستند ولی تحصیل‌کرده رشته‌های هنری با سابقه برجسته سینمایی در کشور هستند و استفاده از تکنیک‌های مدرن فیلمبرداری هم از نکات جالب توجه این سریال بوده است.

    سیروس مقدم در گفت‌وگویی که با خبرنگار خبرگزاری فارس در سوادکوه و در محل فیلمبرداری منطقه زیولا شهرستان سوادکوه شمالی انجام داده بود، هدف اصلی سریال پایتخت را معرفی خرده فرهنگ‌ها و آداب و رسوم و زندگی مردم معرفی کرده بود.

    وی در پاسخ به اینکه آبادانی بودن کارگردان، دامغانی بودن نقی، زنجانی بودن بابا پنجعلی، تهرانی بودن هما و فهیمه و بهبود و ارسطو چگونه در معرفی فرهنگ مازندران قابل دفاع است به استفاده از مشاوران فرهنگی و تجربه‌اندوزی از رفتار و گفتار و آداب و رسوم مازندران تاکید کرده بود.

    معرفی موسیقی اصیل مازندرانی در سریال پایتخت 3

    هر چند همه فصول مازندران زیباست ولی بهار آن زیباتر است و لوکیشن زمستانی مازندران توصیف‌گر زیبایی‌های برجسته این استان نبود ولی در مصاحبه با مهمانان نوروزی استان‌های دیگر شاهد علاقه‌مندی آنان برای بازدید از لوکیشن‌های این سریال بوده‌ام و بیان نام شیرگاه به عنوان محل اصلی فیلمبرداری به جای علی‌آباد از انتظارات بوده است.

    تاکید بر صحبت نکردن با تلفن همراه و جریمه شدن راننده استفاده‌کننده در سریال از تلفن همراه پیامی فرهنگی داشت.

    موسیقی‌های متن فیلم که مشاور موسیقی این سریال تا 90 درصد آن را مازندرانی بیان کرده بود از نکات برجسته این سریال در معرقی موسیقی اصیل مازندرانی بوده است.

    گردن شکسته و خروس باز بودن رحمت که با فروش زمین‌های کشاورزی با ماشین شاسی بلند حضور داشت از دور شدن استان از قطب بودن کشاورزی و سرمایه‌گذاری غیر مولد حکایت دارد.

    حضور گاوداری‌های صنعتی و سنتی در شهرها و روستاها و حواشی آن از مواردی است که در مازندران وجود دارد و همواره انتقادات زیست محیطی را هم بر انگیخته است ولی حضور گاو در خانه بهبود خوشایند نبوده است.

    تکیه کلام‌های مورد استفاده در سریال پایتخت 3

    زبان و لهجه دو موضوع جدا از هم هستند که زبان دارای چارچوب‌های سازماندهی شده با تعاریف مشخص و گویش‌ها با توجه به وضعیت زندگی و فرهنگی قومیت‌ها و عموما به صورت غیر سازماندهی شده ادیبانه و به صورت عرفی و سینه به سینه است.

    اضافه شدن "آ" در پایان فعل، استفاده از کلمه "که" در جملات، اضافه کردن پسوند "شون" در انتهای فاعل و تکیه کلام‌هایی مانند "آخ آخ خ" و پیام‌های جملات پرسشی ارسطو، "دهنتو ببند" "بخابونم تو دهنت" و "الکی میگه" "بترکستمه" "نهار نخردمی" بابا پنجعلی و "آقااا" و "به من نگاه کن" و "می‌فهمی چی میگم" بهبود و "فدایی داری" رحمت و نقی را می‌توانیم در گفتارهای هم استانی‌های خودمان ببینیم و زیبایی این لهجه را بیان می‌کند و اگر فردی قصد تمسخر گویش و تکیه کلام‌های مازندرانی را دارد باید به سطح فرهنگ وی خرده گرفت نه بر اصل و محتوای گفتار و گویش زیبایی مازندران.

    تبلیغ نامگذاری‌های دینی و مهمان‌نوازی مازندرانی‌ها

    استفاده از اسامی محمدجواد و محمد ابراهیم از فرزندان "اوس موسی" که چهره آرام و لهجه شیرین مشهدی او تاثیرگذار بود و نیز تاکید فهیمه بر استفاده از اسامی معصومین دینی برای نامگذاری فرزند و آموزش دینی و اجتماعی نوزاد "اوس موسی" در مصافحه و نماز خواندن و وضوی جبیره‌ای "اوس موسی"، تسبیح در دستان هما برای ذکر و دعا، پسوند احترام آمیز "جان" همسران این سریال، نماز خواندن ارسطو و همسر چینی‌اش، اعتراض نقی به موسیقی غربی و پیامک بازی و لباس‌های غربی ارسطو، احترام به پدر و سخنان احساس برانگیز در مزار مادر و حضور خیالی و روحیه بخش مادر در مسابقات فینال، تاکید بر احترام برای «هد فامیل»، نداشتن ستون ساختمان و تاکید "اوس موسی" بر اینکه معمار وی بوده است و نباید به حرف نقی عمل می‌کرد و باید برای ساختن منطقی و آینده نگرانه عمل کرد و یا انتقاد نقی بر بیمه درباره اینکه وقتی پول بیمه را می‌دادم نپرسیدم چند نفر را باید برای مهمانی دعوت کنم، راضی بودن به رضایت الهی، دعای تلفنی خانواده و بیان "چانگ" در زیارت از راه دور امام رضا(ع) تاثیرگذار و زیبا بوده است و نگاه بچه‌ها از روزنه پشت بام به این معنا که بچه‌ها با معصومیت خود رفتارهای ما را می‌بینند که از نکات ارزشی سریال پایتخت سه بوده است.

    انتقاد از شیوه برگزاری چهارشنبه آخر سال و تاکید بر معنای منفی آن در عرصه بین‌المللی و مشکلات آن در میزبانی از یک مهمان خارجی و قفل کردن در منزل همسر "اوس موسی" و تشبیه چهارشنبه‌سوری به حمله صدام توسط بابا پنجعلی از پیام‌های اجتماعی و سیاسی فیلم بوده است.

    برجسته شدن مهمان‌نوازی مازندرانی‌ها در برابر برخورد سرد و معترضانه همسر معمار ساختمان نقی هم رفتار مهمان‌نوازی مازندران را نشان داد.

    عصبی بودن نقی، بهبود تیر خورده، گردن شکستگی رحمت، استفاده از کلمه "عمه‌ات" توسط نقی، جوگیر شدن نقی در اهدای سکه‌ها در حالی که خودش نیاز داشت، همخوانی موسیقی مازندرانی در ماشین، علاقه‌مندی گسترده بهبود و نقی برای مورد تقدیر قرار گرفتن، قبول نداشتن نقی و بهبود به هم از موانع مهم استفاده از توانمندی‌های هم استانی‌های ما است که هر کدام از مازندرانی‌های چند نمونه از آن را در ذهن دارند، بیان همه اسرار به مهمان تازه وارد که می‌خواهد همسر ارسطو شود، بیان عیوب توسط نقی و بیان اینکه این مشکلات در من نهادینه شده است و قابل اصلاح نیست و کسی حق انتقاد به هد فامیل را ندارد، توصیف سورپرایزهای ما به سکته‌آور بودن و یا علاقه چینی‌ها به آن و سورپرایز چای قند پهلوی هما در اردوی تیم ملی برای نقی نیز بخشی از جنبه‌های رفتاری ما است که نامناسب بودن آن باید با اصلاح جنبه‌های نامناسب رفتاری ما اصلاح شود.

    توهم داشتن و بی‌دست و پا بودن و گرسنگی همیشگی بابا پنجعلی به عنوان پدر خانواده مناسب به نظر نمی‌رسد و البته توانمندی علیرضا خمسه هم نمود خاصی نداشته است، هر چند نویسنده این سریال با اشاره به اینکه اگر چند نفر در حال صحبت باشند تکیه کلام‌ها و سخنان کوتاه فردی که سکوت کرده است به چشم می‌آید که در این سریال به چشم نیامده است.

    ابعاد مختلف کشتی در سریال پایتخت 3 و تندیس پلنگ

    معرفی رشته کشتی از موضوعات محوری پایتخت سه به بیان کارگردان این سریال بوده است که استفاده از لقب پلنگ مازندران و نام عسگری محمدیان و برگزاری کشتی پیشکسوتان با مشاوره ورزشی مجید خدایی از کشتی‌گیران باسابقه ملی بوده است.

    شکستن تندیس پلنگ که توسط اداره محیط‌بانی به بهبود اهدا شد و نقی هم آن را برای خود می‌پنداشت را می‌توان بر لزوم شکستن بت غرور از موفقیت‌های کسب شده در کشتی دانست که از یک استان غیر کشتی‌خیز شکست بخوریم و با یک باخت خودمان را بازنده ندانیم و توجه به وضعیت روحی و روانی کشتی‌گیر توسط مسئولان و دست‌اندرکاران فدراسیون و مربیان در جایی که نقی گفته است "از لحاظ بدنی پر و از لحاظ روحی خالی هستم" که عدم مدیریت این وضعیت برای مهدی تقوی کشتی‌گیر پرافتخار مازندرانی و نفر نهم رتبه‌بندی فدراسیون کشتی، تیم ملی را در طول دو سال گذشته از موفقیت‌های این کشتی‌گیر محروم کرده است و یا شکستن تندیس پلنگ را می‌توان بر لزوم شکستن بت توجه به طبیعت و سرسبزی مازندران تفسیر کرد تا به جنبه‌های دیگر توسعه آن توجه شود.

    هر چند حضور نقی و کشتی‌گیر یزدی با لباس پلوخوری که در رویای نقش اول فیلم اتفاق افتاد و تمرین با لباس در اردوی تیم ملی توهین به تشک کشتی تلقی می‌شود که در تذکر سرمربی تیم ملی کشتی پیشکسوتان لحاظ شده بود و شاید نیم نگاهی بر زیر سوال رفتن حرمت منش‌های پهلوانی توسط برخی از کشتی‌گیرانی که به صورت تک ستاره درخشیدند اما در دام ناهنجاری‌ها گرفتار شدند داشته است و البته تاکید بر مهد کشتی جهانی مازندران و قهرمانی نقی که سبب قهرمانی تیم ملی شد که این روند در چند مسابقه جهانی در رده‌های مختلف اتفاق افتاده بود هم به صورت مختلف بیان شده است.

    ارتباط مناسب سریال پایتخت با عامه مردم

    محسن تنابنده بازیگر و نویسنده سریال پایتخت سه در گفت‌وگویی که با رسانه‌ها انجام داده بود از مطالعه جزئیات رفتاری و نامگذاری کاراکترها خبر داده بود و طنز خود را بیان هنرمندانه زندگی انسان‌های معمولی در قالب سریال طنز هدف‌گذاری کرده بود که نام خانوادگی معمولی از آن حکایت داشت و استقبال عامه مردم و صفت پرطرفدار سریال نوروز 93 بیانگر ارتباط مناسب با عامه مردم حکایت دارد.

    انتقاد از استفاده بدون تجویز پزشک از گیاهان دارویی هر چند منطقی و پیامی بهداشتی است ولی معرفی گیاهان دارویی و بیان مطالعات علمی و پزشکی آن که در شهرستان سوادکوه وجود داشته است خالی به نظر می‌رسد.

    تبلیغات شرکت‌ها و کارخانجات از روش‌های جدیدی است که در صدا و سیما به وجود آمده است و مدیریت و نظارت بر محتوای درخواست‌های اسپانسرها می‌تواند به ارتقای فعالیت‌های هنری منجر شود و در این سریال حضور اسپانسر در جریان مسیر سریال بوده است و نقش منفی نداشته است.

    انتقاد "رحمت" از اینکه پنهان کردن موضوع بیماری بهبود و عضویت نقی در تیم ملی و یا تاکید بر اینکه همه چیز را نباید راست گفت، پیچیده شده است و نمی‌داند کدام موضوع گفته شود و کدام موضوع بیان نشود بر لزوم شفافیت و صراحت همراه با احترام را بیان می‌کند و البته پیچیده کردن بیان خبر نامناسب از روحیه مهربانانه و حیای مازندرانی‌ها حکایت می‌کند که تغییر آرام آن سبب تسهیل در اهداف را فراهم می‌کند.

    مظلومیت محیط‌بانان در سخنان بهبود

    سخنان چند دقیقه‌ای بهبود از بازیگران این سریال در مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی به اندازه یک همایش میلیاردی ارزش داشت.

    تاثیر سخنان یک محیط‌بان معمولی و اشاره به این نکته که 117 نفر از محیط‌بانان کشور شهید شدند و چندین نفر توسط شکارچیان و یا به دلیل استفاده از ماشین‌آلات مستهلک از کارافتاده شدند و تنها سنگینی تفنگ را بر دوششان احساس می‌کنند و جرات استفاده از آن را ندارند شایسته تقدیر از طرف مردم و مسئولان است.

    لزوم معرفی بیشتر آثار توریستی مازندران در سریال پایتخت

    معرفی برج میلاد از اقدامات مناسب سریال پایتخت سه بود و انتظار می‌رفت برای معرفی هزاران اثر فرهنگی و طبیعی و مذهبی مازندران و یا حداقل معرفی بیش از 600 اثر طبیعی، تاریخی و مذهبی سوادکوه که محل فیلمبرداری بیشتر دقایق فیلم است مورد انتظار بود که اینچنین عمل نشد.

    خرید لباس گران‌قیمت و غیرقابل استفاده شدن آن و بیان این جمله "هما" که "با لباس خودمان برویم آبرومندتر است" و یا ناراحتی پای نقی از کفش گران قیمت خریداری شده بیانگر لزوم بازگشت به خویشتن و معرفی خودمان به همان‌گونه که هستیم و دور شدن از تب مهاجرت را به ذهن‌ها متبادر می‌کند.

    جمله "چانگ از ترکیه به تهران رسید ولی ما از منزل "اوس موسی" به محل قرار نرسبدیم" بیان هنرمندانه گرفتاری‌های ترافیک است.

    پیشنهاد رشوه ارسطو و ضبط صدای ارنج تیم حریف با مخالفت خانواده روبرو شد و جمله چانگ که "همه چیز را نباید قاطی کنیم و هر کس که قوی‌تر است باید برنده شود" باید مورد توجه همگان قرار گیرد و تفکیک مسائل کاری و خانوادگی و علایق از پیام‌های این سریال بوده است.

    بررسی همه‌جانبه سریال پایتخت و توجه به توانمندی‌ها و کاستی‌ها

    منتقدان یا طرفداران سریال پایتخت 3 از کارشناسان دارای کارنامه قابل احترام در حوزه‌های فرهنگی و هنری و از سرمایه‎های مازندران هستند و اتهام انتقادات سیاسی یا سلیقه‌ای و یا عدم توجه به غرور مازندرانی‌ها و بی‌تفاوت بودن به آداب و رسوم و لهجه مازندرانی و سیاه و سفید دیدن این سریال و عدم توجه به ابعاد مختلف آن همبستگی اجتماعی و فرهنگی مازندران را زیر سوال می‌برد و بهتر است با بیان مصادیق و یا توجه به جوانب مختلف فعالیت‌های هنری درباره آن اظهار نظر کنیم.

    سریال پایتخت سه با توانمندی‌ها و کاستی‌های آنکه معتقدم نقاط مثبت آن بسیار بیشتر از جنبه‌های منفی بود به پایان رسید و معرفی لهجه و رفتار و آداب و رسوم مازندران و فیلمبرداری مناسب و معرفی بخش‌های مختلف فرهنگی این استان انجام شد.

    پیشنهاد می‌شود سمینارها یا نشست‌هایی با موضوع بررسی جزییات این سریال انجام شود و با دعوت از عوامل سازنده برای ساخت پایتخت 4 شاهد تقویت نکات برجسته و اصلاح نکات نامناسب و بیان جنبه‌های دیگر فرهنگ و آداب و رسوم و رفتار مازندران باشیم.

    به گزارش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. 9 کاربر از 30vil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #182
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mohammad ahmadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    'P30WORLD'
    پست ها
    309

    پيش فرض

    در کل باحال بود دمشون گرم

  4. 3 کاربر از mohammad ahmadi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #183
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    مرور دیالوگ‌های خواندنی سریال «پایتخت»


    امروز به سراغ دیالوگ‌های سریال «پایتخت» رفته‌ایم. سریالی که در چند سال اخیر به عنوان برترین کار نوروزی دیده شده و چند گام جلوتر از بقیه حرکت کرده است.

    چند دیالوگ ابتدایی مربوط به سری جدید پایتخت هستند و دیالوگ‌های بعدی به پایتخت یک و دو تعلق دارند. همچنان منتظر هستیم که شما هم با نظرات خوب‌تان این فهرست را تکمیل کنید.
    نقی: من در منزل داماد من سکونت دارم؛ هیچ داغی بزرگ‌تر از این نیست! دارم به قهقرا می‌رم من؛ فقط بذارید «برم» من!
    ***
    نقی: ﻣﻦ ﻣﯿ‌ ﺨﻮﺍﻡ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﻋﺎﻟﯽ، ﺁﯾﺎ ﺿﺎﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺩﺳﺘِﺘﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﻪ ﺗِﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ

    ***
    نقی: ببین من یه تار گندیده زنم به سر تاپای تو می‌ارزه! هما من قاطی کنم مردو زن حالیم نمیشه‌هااااآ

    ***
    نقی: مامان خوب هستی؟ رو براهی؟ جات خوبه؟ مامان بهت گفتم من کشتی رو باختم. من همه چی رو باختم مامان ...
    قبلا بودی، یه دستی سر من می‌کشیدی، یه مهربانی با من می‌کردی الان که ...
    مامان جان یه دعا کن یه فرجی بشه، شبه عیدی من و زن و بچه من، من شرمنده نشن مادر جان ....
    مادر اگر زحمتی نبود یه شب یه تک پا هم بیا به خواب بابا یه صحبتی باهاش بکنین عشق تو دیوانه کرده
    مادر جان من پیش پیش عید تو هم تبریک می‌گم، من معذرت می‌خوام من دیر به دیر میام مادر جان.

    ***
    باریکلا شعبون کد خدا باریکلا...

    ***
    بابا پنجعلی: عباس معصومیه؟

    ***
    اوس موسی: چار ساعته موخام بُرُم مُستراح روم نِمِشه یکی ر بیدار کُنم بُکُم مو رِ ببر.. مو تا حالا سر بار کسی نبودُم، مگه مستراح درد کمیه؟
    نقی: یه زحمتی بکش نیاز به دستشویی پیدا کردی اسم ای دستشویی ر جلوی کسی نبر. بده دیگه، هی می‌گی نقی، نقی.
    اوس موسی: یعنی چی بُگُم دستشویی ندارُم؟ ماخای بُگُم سرویس دارُم؟
    نقی: نه، مثلا بگو خسته نباشید.
    اوس موسی: ها، نقی جان! خسته نباشید.

    ***
    هما: آقا! ببخشید گنجیشک ۳ کودومه؟
    عابر: I can not speak persian!
    نقی: گنجِشک! گنجشک!
    عابر: no understand!
    هما: بیرد تیری!
    نقی: بِرد بِرد بِرد بِرد!
    هما: نمی‌فهمه بابا! از یکی دیگه بپرسیم!
    پنجعلی: اجنویه؟
    ارسطو: آره پنجعلی جان فکر کنم زیاد اومدیم بالا مرز رو رد کردیم!
    ***
    ارسطو: خانوم فدوی یه سوال دارم! خانوم فدوی!
    آیا ازدواج به خاطر املاک دنیا کار خوبیست؟!
    آیا ازدواج با یک مرد عنکبوتی که کارش اینه این ور و اون ور بپره کار خوبیست؟!
    آیا ازدواج با یک بچه ننه! با یک مردی که عروسک بازه جلفه! کار خوبیست؟!
    فحوای کلام من اینه!
    خلایق هر چه لایق!
    الو خانوم فدوی!
    من می‌خواستم بگم من چی کمتر از اون آقا دارم که شما به اون متمایل شدین؟!
    گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟!
    من دسشویی هستم! من دسشویی هستم!
    آخ آخ آخ! ضبط شد!
    ***
    ارسطو: الان من اگه کلیه بخوام شما به من نمیدی
    نقی: خیر اصلا نمیدم اصلا و ابداا
    ارسطو: عاقا مسخره بازی در نیار به من که دیگه نگووو، عاقا من که تو رو می‌شناسم، عاقا معلومه که کلیه می‌دی، خون می‌خواستم تو ندادی؟ کلیه‌ام بخوام میدی دیگه.
    نقی: عاقا جان خون فرق داره تو الان به من بگو خون - خون بخواه من ۵۰ لیتر ۶۰ لیتر ۷۰لیتر من در خدمتت می‌ذارم ولی کلیه فرق داره مگر این‌که من ۳ تا کلیه داشته باشم.
    ***
    نقی:من میگم ور داریم رییس جمهور رو با اسم کوچیک صدا بزنیم! این‌جوری احساس صمیمیت می‌کنه!!
    هما: آخه آدم تو نامه اداری رییس جمهور رو با اسم کوچیک می‌نویسه؟!
    ارسطو: رییس جمهور خاکیه! خاکی! خاکی! قلب شما چی می‌گه؟
    خانوم فدوی: این حرفا رو ول کنین برین سر اصل مطلب!
    ارسطو: آره اصل مطلب! اصل مطلب: مشکلات ما چیست؟!
    نقی: اجازه بده! مشکلات! بنویس کلا به ما رسیدگی شود!
    ***
    زن پولدار: من الان شما رو از کجا آوردم؟
    نقی: از کنار خیابوون!
    زن پولدار: بله شما چقدر باید کنار خیابوون باستید، تا یکی شما رو ببره سر کار؟
    نقی: متوجه نمی‌شم من!؟
    زن پولدار: می‌بینی؟ می‌بینی آقا سروش! شما اگه درس نخونی آیندت میشه یکی مثله این آقا!
    که باید صبح تا شب وایسه کنار خیابون که شاید یکی ببرتش سره کار!
    جام جم

  6. 18 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #184
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    1,512

    پيش فرض

    نقی :من الان دارم فکر می کنم یارو برداشت گفت گوشت خر!!! ما اینجا اینقد گوشت خوردیم!!!
    ارسطو :جفنگ گفت بابا!!! گوشت خر اگه به این خوشمزگی باشه من نمی ذارم یه خر زنده رو زمین بمونه!!!!!
    اینو یادتونه ؟؟

  8. 2 کاربر از leo.unique بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #185
    اگه نباشه جاش خالی می مونه baren's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    492

  10. 4 کاربر از baren بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #186
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض



    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

    ژانگ منگ هان، زن چینی ارسطو در سریال پایتخت۳

  12. این کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #187
    آخر فروم باز XENON24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,646

    پيش فرض

    مالک اطلس مال کیست؟
    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، طی روزهای گذشته اطلاعات و اخبار متفاوتی در سایت های خبری در مورد پروژه اطلس مال منتشر شده است. براساس آنچه در سایت رسمی شرکت اطلس مال آمده است، سهام دار اصلی این پروژه بانک انصار است. بانک انصار نیز وابسته به بنیاد تعاون سپاه و در دسته موسسات مالی وابسته به سپاه است. در همین حال سایت خبری ستاره نیوز در گزارش مفصلی اطلاعاتی در مورد ابعاد فنی و مالکیت این پروژه منتشر کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است:« شرکت ایرانیان اطلس ابتدا با نام شرکت بازرگانی و صنعتی ایران اطلس (سهامی خاص) با هدف انجام فعالیت های بازرگانی ، صنعتی و تولیدی در تاریخ 9/2/1365 تحت شماره 59784 به ثبت رسید. این شرکت از سال 1384 با توجه به نیاز کشور به ارتقاء کیفیت و افزایش سرعت پروژه های ساختمانی، فعالیت های خود را با تمرکز بر سرمایه گذاری در حوزه ساختمان های مسکونی، اداری و تجاری دنبال نموده است. در پی تغییرات بوجود آمده در ماموریت، ساختار، راهبردها و رویکردکلان مدیریتی ، نام شرکت به - شرکت ایرانیان اطلس- تغییر یافته است . شایان ذکر است تقریبا تمامی سهام شرکت متعلق به بانک انصار (سهامی عام ) است.» شرکت ایرانیان اطلس به عنوان مجری اصلی پروژه اطلس مال نیز دردسته موسسات بزرگ ساختمانی کشور به شمار می آید که طی چهار سال گذشته اصلی ترین پروژه های کاریش را از دولت قبل جذب کرده بود. این شرکت در پروژه متروی حقانی، پیمانکار همکار قرارگاه سازندگی خاتم به شمار می آید. این شرکت براساس آنچه در اساسنامه اش ذکر شده در امور ساخت و ساز، ارائه خدمات، سرمایه گذاری درصنعت ساختمان و املاک فعالیت دارد. اطلس مال یکی از پروژه های بزرگ «مراکز فروش» است که فعالیت های تبلیغاتی خود را از سال گذشته و با نصب بیلبورد در خیابان های تهران آغاز کرد. این پروژه مربوط به تاسیس بزرگترین فروشگاه زنجیره ای فعلی ایران است.

  14. 3 کاربر از XENON24 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #188
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    1,512

    پيش فرض

    براساس آنچه در سایت رسمی شرکت اطلس مال آمده است، سهام دار اصلی این پروژه بانک انصار است. بانک انصار نیز وابسته به بنیاد تعاون سپاه و در دسته موسسات مالی وابسته به سپاه است.
    دوستان من نظرم در مورد سریال پایتخت 3 بطور کلی (180 درجه) عوض شد

  16. 3 کاربر از leo.unique بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #189
    اگه نباشه جاش خالی می مونه baren's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    492

  18. این کاربر از baren بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #190
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    گفتگوی مهر با بازیگر چینی «پایتخت»:

    روایت چوچانگ از دوغ/ حجاب برایم جالب است/ شاید با مردی ایرانی ازدواج کنم


    منگ‌هانگ ژانگ یا به قولی اهالی سریال «پایتخت» ماهان از ورودش به ایران، گرسنگی کشیدن در ماه اول حضورش در کشور ما، اولین باری که دوغ نوشیده، علاقه به فرهنگ ایرانی، حجاب و مولانا و البته این نکته حرف زد که دیزی را خیلی دوست دارد.


    خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: صدایش می‌کنم خانم جانگ و علیرضا خمسه سریع می‌گوید اسم او ماهان است، یعنی آنها ماهان صدایش می‌کنند. در این لحظه مصاحبه‌ام با بازیگر زن چینی سریال «پایتخت3» تمام شده اما با تذکر خمسه از او می‌خواهم نامش را برایم بنویسد. گرچه خودش می‌گوید دستخط فارسی‌اش خیلی بد است و ضمن اینکه توضیح می‌دهد عیبی ندارد اگر دلم خواست اسم فامیلش را دوم بنویسم و اسم کوچکش را اول (چون آنها برعکس عمل می‌کنند) می‌نویسد: Zhang Menghan. بعد توضیح می‌دهد که به فارسی اسمش را در کارت دانشجویی‌اش اینطور نوشته‌اند: منگ‌هان ژانگ. منگ‌هان یا به قول پایتختی‌ها ماهان، خوش برخورد و البته خوش خنده است. صادقانه جواب سوال‌هایم را می‌دهد و مدام دستش به شال روی سرش است و آن را جابجا می‌کند. سعی می‌کنم شمرده سوال کنم و او با دقت گوش می‌دهد و آرام آرام فارسی صحبت می‌کند. کمتر پیش می‌آید فعلی را اشتباه بگوید. شاید برایتان جالب باشد بدانید غذای ایرانی مورد علاقه او دیزی است و به مولانا و نی نامه علاقه دارد. گفتگویمان را که در بالکن دفتر تهیه‌کننده «پایتخت» و روی صندلی‌های راحتی آن انجام شد در ادامه می‌خوانید:
    *شما چه زمانی به ایران آمدید؟ - چهار سال و نیم پیش بود، زمستان 2009. *تمام این چهار سال ساکن ایران بودید؟ - بله. البته هر سال یکی دو بار به کشورم برمی‌گردم. *چطور پایتان به ایران باز شد؟ - در چین زبان فارسی خواندم. البته رشته اصلی‌ام انگلیسی بود و بعد از آن چند زبان دیگر هم انتخاب کردم؛ ژاپنی، آلمانی و فارسی. با مقایسه این زبان‌ها تصمیم گرفتم فارسی را ادامه بدهم. *یعنی شما این چند زبان را بلد هستید؟ - من فقط انگلیسی و فارسی می‌توانم بنویسم و بخوانم و بعد از یاد گرفتن فارسی دیگر ژاپنی و آلمانی نمی‌توانم صحبت کنم. چینی را هم که حرفه‌ای صحبت می‌کنم. *درستان که تمام شود به چین برمی‌گردید یا می‌خواهید در ایران بمانید؟ - هنوز تصمیم نگرفته‌ام. شاید همچنان رفت و آمد داشته باشم و چند ماه ایران بمانم و چند ماه چین. *شما ازدواج کرده‌اید؟ - نه هنوز. *ممکن است با یک ایرانی ازدواج کنید؟ - بستگی به اینکه چه کسی باشد دارد. بله. اگر خدا بخواهد. *شما مسلمان هستید؟ - هنوز نه. *چطور شد که بازیگر پایتخت شدید؟ - مرا سفارت چین معرفی کرد. *خودتان به بازیگری علاقه داشتید؟ سابقه‌ای در این هنر دارید؟ - قبلا که در پکن بودم برنامه تلویزیونی انجام دادم اما سریال نبود. بلکه برنامه‌های تفریحی بود. *یعنی شما مجری بودید؟ - بله. در سی سی تی وی، پکن تی وی و چند تلویزیون مختلف یک سال و خرده‌ای اجرا می‌کردم.
    *پس معروف بودید؟ - معروف که نه اما مردم بابت آن یک سال مرا می‌شناسند. *مردم شما سریال «پایتخت» را هم دیدند؟ - بله چینی‌هایی که در ایران هستند و فارسی بلدند دیده‌اند. چینی‌ها زیاد زبان فارسی را یاد می‌گیرند. *خانواده‌تان هم دیده‌اند؟ - بابا و مامانم هنوز‌ آن را ندیده‌اند. اما من می‌خواهم دی وی دی‌اش را بخرم و برایشان بفرستم. این هدیه خوبی است. *پدر و مادرتان درباره دوری از شما و زندگی‌تان در ایران چه نظری دارند؟ - برایشان خیلی جالب است. چون ما چینی‌‌ها تا به حال یک خانم با روسری در تلویزیون ندیده‌ بودیم. من هم که اولین بار به ایران آمدم به خانم‌ها با تعجب نگاه می‌کردم. چون قبلا ندیده بودم که یک خانم با حجاب چه شکلی است. *اگر باز هم به شما پیشنهاد بازیگری شود می‌پذیرید؟ - اگر فیلمنامه خیلی جالب باشد حتما این کار را می‌کنم. *سیروس مقدم را از قبل می‌شناختید؟ - نه قبلا نمی‌شناختم. *او کارگردان بسیار مطرحی در ایران است که سریال‌های زیادی ساخته است. - خارجی‌ها معمولا تلویزیون نگاه نمی‌کنند چون مشکل زبان داریم. معمولا برنامه‌های کودک نگاه می‌کنیم. *چرا؟ - چون زبان آن ساده‌تر است و ما متوجه می‌شویم. اما در سریال تند تند حرف می‌زنند و ما نمی‌فهمیم. *دیالوگ‌های «پایتخت» را که متوجه می‌شدید؟ - بله چون چندبار تکرار می‌شد متوجه می‌شدم. توضیحات دوستان هم کمک می‌کرد. اما اگر یک سریال دیگر ببینم اکثرا متوجه منظورشان نمی‌شوم. چون اصطلاحات زیادی استفاده می‌کنند. صحبت با لهجه محلی هم باعث می‌شود حرف‌ها برایم نامفهوم باشد. *در چین هم مردم با لهجه صحبت می‌کنند؟ - بله لهجه‌های زیادی داریم.
    *صحبت کردن خود شما به چینی هم با لهجه است؟ - بله. من لهجه دارم. اما پدر و مادرم یک لهجه دیگر دارند. خیلی عجیب و غریب و جالب است. *چرا لهجه شما با آنها فرق می‌کند؟ - پدر و مادرم 30، 40 سال پیش وقتی بچه بودند در روستا زندگی می‌کردند اما بعد به شهر مهاجرت می‌کنند. بنابراین با لهجه صحبت می‌کنند. من نمی‌توانم دقیقا با لهجه آنها صحبت کنم. *سکانسی در سریال بود که شما در لحظه سال تحویل با زبان چینی دعا می‌کردید. این دعا بداهه بود یا در فیلمنامه نوشته شده بود؟ - من همان چیزی که از دلم می‌آمد و اگر در واقعیت هم بود این دعاها را می‌کردم، گفتم. بعد آقای سیروس مقدم گفت چه گفتی ما که نفهمیدیم؟! من هم ترجمه کردم. *پس آن حرف‌ها آرزوهای خودتان بود. - بله. اینطوری می‌توانستم خیلی راحت‌تر و طبیعی‌تر صحبت کنم. *شما بازیگران ایرانی را می‌شناختید؟ - یک ایرانی در اپرای پکن بود که بازی می‌کرد او را دیده بودم اما اسم او را حفظ نیستم. *پس در «پایتخت» بود که با سینما و تلویزیون ایران آشنا شدید. - بله همه چیز برای من جدید بود. *در ادبیات فارسی به چه نویسنده یا شاعری علاقه دارید؟ - مولانا. مثلا نی نامه را خیلی دوست دارم. مثنوی معنوی و غزلیات شمس هم همینطور. *تا به حال مشاعره کرده اید؟ - مشاعر؟
    *مشاعره. یعنی شما یک بیت شعر می‌خوانید و نفر بعدی با حرف انتهایی آن بیت، شعر دیگری را از حفظ می‌خواند. - نه آن خیلی سخت است! «مشاعر» برای خارجی‌ها واقعا دشوار است. ما نمی‌توانیم مثل ایرانی‌ها به فارسی فکر کنیم و مثل کودکان درس می‌خواندیم و برنامه کودک نگاه می‌کردیم. *چه چیزی برای شما در ایران از همه جالب‌تر بود؟ - پیش از اولین باری که من به ایران بیایم هیچوقت یک خانم با چادر ندیده بودم. خانم‌های چادری را خیلی نگاه می‌کردم. جالب‌تر اینکه وقتی سوار اتوبوس شدم دیدم زن و مردها جدا از هم می‌نشینند. فرهنگ ایران هم خیلی برایم جالب است. اکثر چیزهایی که در ایران دیدم برای اولین بار بود. *درباره غذاهای ایرانی چه نظری دارید؟ - همه غذاها را اولین بار اینجا خوردم. خیلی جالب بود. من هر چیزی که در بازار می‌دیدم نمی‌دانستم چیست و انگار کاملا یک دنیای جدید را تجربه کردم. *کدام غذای ایرانی را دوست دارید؟ اصلا این غذاها با ذائقه‌تان جور در می‌آید؟ - بله. دیزی را خیلی دوست دارم. یادم می‌آید اولین بار در ایران دوغ خوردم. (قهقهه می‌زند) ایرانی‌ها خیلی به من تعارف می‌کنند و فکر می‌کنم از من پذیرایی کردند. مدام می‌گفتند بفرمایید بفرمایید و من گفتم باشه و دوغ را خوردم و آخ...! *خوشتان نیامد؟ - اصلا نمی‌توانستم تحمل کنم. اما حالا عادت کرده‌ام. ما دوغ نداریم. ماست ما هم با ماست ایرانی فرق می‌کند. غذا کاملا متفاوت است. مزه، رنگ و همه چیز فرق می‌کند. *ماست شما با ماست ما چه فرقی می‌کند؟ - ماست شما خیلی ترش است اما آنجا ما ماست شیرین می‌خوریم. من یک ماه اولی که ایران بودم هیچ غذایی نخوردم.
    *ما اینجا رستوران چینی هم داریم. - اولین باری که به ایران آمدم نمی‌دانستم رستوران چینی کجا است. فارسی هم بلد نبودم و فقط انگلیسی حرف می‌زدم. پسران ایرانی مدام با من صحبت می‌کردند و من خیلی خوشحال شدم. فکر می‌کردم خیلی خوشگل هستم. بعد از چند سال فهمیدم خارجی بودن من برای مردم جالب است. *غیر از تهران به مناطق دیگر ایران هم رفته‌اید. - بله. اکثر شهرهای شمال را رفته‌ام. از شمال تا جنوب را دیده‌ام. از دریای خزر و اکثر شهرهای که اطراف آن قرار دارند تا جنوب جزیره‌های قشم و هرمز را دیده‌ام. *تا به حال مشهد هم رفته‌اید. - بله. *زیارت در فرهنگ شما هم هست؟ - من هیچوقت مثل زیارت شما تجربه نکرده بودم. همه چیز جدید بود. ما هم مسلمان داریم اما آنها از فرهنگ ما دور هستند و با هم در یک شهر زندگی نمی‌کنیم. بلکه در شهر دیگری هستیم. من در شهری کوچک به نام رویان زندگی می‌کردم. *مناطق توریستی یا بناهای تاریخی مثل تخت جمشید را هم دیده‌‌اید؟ - بیشتر اصفهان و یزد رفتم. شیراز نرفتم. خیلی جالب است. من اکثر شهرهای ایران رفته‌ام. *شما به فارسی هم راحت می‌نویسید؟ - راحت نیست و دستخط من هم خیلی زشت است. اما می‌خواهم این را بگویم که در این چهار سال و نیم خیلی به من خوش گذشت و راضی بودم. انتظار نداشتم یک بار در ایران فیلم بازی کنم و خیلی تجربه خوبی بود. امیدوارم روزی که به چین برگردم، درباره این تجربه مقاله بنویسم. امیدوارم یک کتاب درباره فرهنگ ایران بنویسم و در چین چاپ کنم تا بیشتر مردم چینی فرهنگ ایران را بشناسند و فارسی یاد بگیرند. گفتگو از مریم عرفانیان

  20. 7 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •