یادش بخیر بچگیا؛ نه عشقی بود نه بیکسی
نه این همه بغض و سکوت؛ نه این همه دلواپسی
خنده بودو قایم باشک.....محبتا بدون شک!
قد کشیدیم بزرگ شدیم؛ قاطی بزرگترا شدیم
دلای نازک سنگی شد...... یه رنگیا دو رنگی شد......
یادش بخیر بچگیا؛ نه عشقی بود نه بیکسی
نه این همه بغض و سکوت؛ نه این همه دلواپسی
خنده بودو قایم باشک.....محبتا بدون شک!
قد کشیدیم بزرگ شدیم؛ قاطی بزرگترا شدیم
دلای نازک سنگی شد...... یه رنگیا دو رنگی شد......
مـن هستم .....
کودکــی روی پل ....
با تنهایی که با صدای پـــیــانو می شکند ....
اما تنها می توانم به سوی زمینی خیره شوم....
و تنها با تنهایی روزگار .....
خستگی ام را در کنم ....
من هستم .....
کودکی روی پل ....
که تنها دنیای من پلی است که زیرش می خوابم ....
تنها جایی که با تنهایی هایم ساز می زنم ....
و پشت سرم کوه های بزرگ فریاد تکرار را سر می دهند ....
و نت های خسته زندگی ....
و امروز وقت فکر کردن است ....
وقت بیدار شدن ....
دیگه لازم نیست حرکت آدما رو که از این ور پل به اون طرف می رن رو تماشا کنی ....
یا به سویی از پل حرکت می کنم و یا ... یا به رو سنگ های سرد و مرطوب پل بنشینم و با دستانی باز ...
به درون آب بیفتم و دیگر گرسنگی و زجر و تنهایی و ....
احساس می کنم مادرم کنار من پیانو می زند !
آره ... وقته رفتنه !
من میرم پیش مادرم !!
م.ن.ح.خ
سلام خدمت همه عزیزان...طبق رای گیری انجام شده برنده این هفته n.pineapple عزیز هستند. با تشکر از همه شما دوستان، منتظر عکس انتخابی برنده این هفته هستیم.
![]()
سلام...
ممنون از همه عزیزان که با حضورشون مسابقه رو هر هفته زیباتر می کنند و
با تشکر از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزیز با عکس زیبایی که در دوره قبل گذاشتند رابطه ی تنگاتنگ شعر و موسیقی رو برای ما تداعی کردند...
و اما عکسی که من برای این هفته در نظر گرفتم:
و توچه شما رو به توضیحاتی که Ahmad عزیز
در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برای شما قرار دادند جلب می کنم:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و در پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تصاویری که دوستان شرکت کننده
از ابتدا برای هر دوره انتخاب کردند به صورت آلبوم زیبایی قرار داده شده است.
کودکی هایم پر از پرواز بود !
پر ز آواز قناری های شاد
آسمانی داشتم آبی و سبز
دستهایم بود در دستان باد !
در نگاه کودکی هر چیز سبز بود
خشکسال کینه معنایی نداشت !
پر ز موسیقی فضای دوستی
بانگ شوم دشمنی جایی نداشت !
کودکی در باغسار زندگی
مثل یک گنجشک بازیگوش بود !
یا همانند پرستوهای شاد
هر زمان در جنبش و در جوش بود !
کودکی یعنی که در صبح زندگی
با گل و پروانه الفت داشتن
همدمی با آب و خاک و آینه
سادگی پاکی صداقت داشتن
کودکی هایم چو بادبادک بر باد رفت
کودکی هایم ، آن روزهای بی بازگشت
در هجوم سایه های سرد کاش
می درخشید آفتاب کودکی !!
بچه بودم بادبادک های رنگی،
دلخوشی هر روز و هر شبم بود،
خبر نداشتم از دل ادما..
چه بی بهونه خنده رو لبم بود
کاری به جز الک دولک نداشتم
بچه بودم به هیچی شک نداشتم!
بچه بودم غصه وبالم نبود
هیشکی حریف شور و حالم نبود
بچه که بودم اسمون ابی بود
حتی شبای ابری مهتابی بود
حتی شبای ابری مهتابی بود
بچگیو بچگیام تموم شد
خاطره های خوش رو دست من موند
تا اومدم چیزی ازش بفهمم
جوونی اومد اونو با خودش برد
امیر ارجینی
پ.ن : یکی از اهنگهای البم حریص از محسن چاووشی
یادم آمد شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
رنگ گل جمال دیگر درچمن داشت
آسمان جلال دیگر پیش من داشت
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
به چشم من همه رنگی فریبا بود
دل دور از حسد من شکیبا بود
نه مرا سوز سینه بود
نه دلم جای کینه بود
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کز کرم کند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من بجا
گیرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه مرا
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
معینی کرمانشاهی
دلم برای کودکی هایم تنگ شده است
آنگاه که در پارک
بادبادک بازی میکردم
میدویدم
میفتادم
سر زانوهایم زخم می شد...
ولی زود خوب می شد
الآن دلم زخمه ...
که محاله خوب شه..
وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود.
"اسماعیل خوبی"
پا بـــه پای کــــودکی هــایــــم بیـــا
کــفــــش هایت را به پا کن تا به تاقــاه قـــاه خــنـــده ات را ســـاز کن
باز هـــم با خــنده ات اعــــجاز کن.
پا بکـــوب و لج کن و راضــی نشو
با کســــی جـــز عشق همبازی نشوبچه های کوچــــــه را هـــم کن خبر
عـــاقــلی را یــک شب از یادت ببرخـــــالــه بازی کــن به رسم کودکی
با هــــمان چـــــادر نــــماز پــولکیطـــعـــم چای و قــــــوری گلدارمان
لـــــحــــظه های ناب بی تکرارمانمــــادری از جـــنـــس باران داشتیم
در کــــــــنارش خواب آسان داشتیمیا پدر اســـــــــطوره دنــــــــیای ماقـــــهرمــــــان باور زیبــــــــای ماقصه های هـــــر شــب مادربزرگ
ماجـــرای بزبز قـــندی و گــــــرگغصه هرگز فرصت جولان نداشت
خــنده های کــودکـــی پایان نـداشتهر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هــــر بچه قـــــدری تیله بودای شریــک نان و گـــردو و پنیر !
هـــمکلاسی ! باز دســــــتم را بگیرمثـل تــو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نــازت برایم تـــنگ نیست ؟رنگ دنـیایـــت هــنوزم آبی است ؟
آسمــــان بـــــاورت مهـتابی است ؟هـــرکجایی شــــعر باران را بخوان
ســـاده بــاش و باز هــم کودک بمانباز بـاران با ترانه ، گـــــــریه کن !
کودکی تو ، کـــــود کانـــه گریه کن!
ای رفــیـــق روزهای گــرم و ســرد
ســـادگــی هــایم به سویــم بـاز گرد!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)