گفتگوي ماه و نابينا: نابينا گفت : دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمي بيني چطوري دوستم داري نابينا گفت اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما الان که نمي بينمت عاشق خودت هستم
گفتگوي ماه و نابينا: نابينا گفت : دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمي بيني چطوري دوستم داري نابينا گفت اگه مي ديدمت عاشق زيباييت مي شدم اما الان که نمي بينمت عاشق خودت هستم
همیشه به یاد داشته باشبد :
زندگي را بايد عاقلانه اغازكردتاعاشقانه زيست...
اگر براي 1 اشتباه 1000 دليل بياوري مي شود 1001 اشتباه
انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمي زند که خيال مي کند ديگران را فريب داده است - لاروشفوکه
پرسيدم : عشق چيست ؟ گفت : آتشي است . گفتم : مگر آن را ديده اي ؟ گفت : نه در آن سوخته ام
اي نفس تا ته جاده ي صدا حوصله كن ...
اگر به دنبال آرامش هستيد به پيشامد هاي زندگي برچسب خوب و بد نزنيد.
حقيقت را ميتوان خم کرد ، اما نمي توان آن را شکست...
عادت كنيم كه عادت نكنيم...
کسي که عشق رهايش مي کند بودنيست که نمي داند چگونه بايد باشد !
كوتاه ترين فاصله ميان دو نفر لبخند است....
ممنون از زحمتي كه كشيدي
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
بی وفا حالا كه من افتاده ام ازپا چرا ؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من كه یك امروز مهمان توام فردا چرا ؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اكنون با جوانان نازكن با ما چرا ؟
وه كه با این عمرهای كوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا ؟
آسمان چو مجمع مشتاقان پریشان می كنی
در شگفتم می نمی پاشد زهم دنیا چرا ؟
شهریارا بی حبیب خود نمی كردی سفر
راه مرگ است این یكی بی مونس و تنها چرا
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)