ممکنه اینم همون دژاوو باشه !! شاید هم نه ... نمیدونم
اول باید فرق بین دژاوو و رویای صادقه رو بدونیم
ممکنه اینم همون دژاوو باشه !! شاید هم نه ... نمیدونم
اول باید فرق بین دژاوو و رویای صادقه رو بدونیم
فرض میگیریم جوابی برای علت رویای صادقه وجود ندارد و عده ای هستند که به ان معتقدند و ایمان دارند.
به نظر شما بحث کردن با کسی که به چیزی ایمان داره فایده داره؟
یعنی ممکن هست یک انسان که به عقیده ای ایمان داره رو بشه باهاش بحث کرد و خود اون شخص چقدر علاقه داره که سر مسائلی که به هر دلیلی مثل تجربه شخصی، اجداد و... ایمان پیدا کرده بحث کنه؟
یک مثال براتون میزنم:
ما یک فامیلی داریم فال قهوه میگیره، من به این چیزا اعتقادی ندارم ولی سر تفنن گفتم برام بگیر.
از 10 تا حرفی که بهم زد یکیش درست دراومد مثلا گفت سر در فلان دانشگاه رو تو فنجونت میبینم و من هم دقیقا همون دانشگاه قبول شدم.
چطوری میتونم بگم فال قهوه دروغه؟
یا شما چطوری میخوای بگی فال قهوه وجود نداره؟
مرز بین علم و خرافات یک مرز نامشخص هست، خرافات روی تجربه های شخص جواب میدن.
حاجت گرفتن از درخت روی تجربه شخصی جواب داده، فال قهوه روی تجربه شخصی جواب داده، آتیش زدن موی گربه واسه دفع جن جواب داده برای یک عده و ....
به نظر من اینکه مکتبی بیشتر القائاتش بر اساس تجربه شخصی دنیای تصادفی هست تا علم قابل تکرار و متقن، باید توش تجدید نظر بشه.
ولی به هر حال ایمان است و ایمان معمولا تعبد میطلبد تا تعمق.![]()
مشکل اینه که شما همه چیز رو میخواید به اعتقادات ارتباط بدید!
جناب راسل
شما فرض کن کسی به رویای صادقه معتقده چون بارها براش اتفاق شده اما پیرو مکتب خاصی نیست
اینو به چی ارتباط میدید؟بازم میگید که عبد و معبود...؟!
اینطور هم درست نیست که چون دلیلی برای اثبات یا رد دلایل یک قضیه نداریم اون رو مستقیما به خرافه نسبت بدیم
بهرحال ادمها با هم متفاوت هستند برخلاف اون چیزی که فکر میکنید (حداقل در مورد خودم میتونم اینو بگم) من کسی نیستم که فرضا علت علمی رویای صادقه برام توضیح داده بشه و بعد من بیام بگم نه باز حرف خودم درسته!
موضوع اینه که علتی هم برای رد وجودش یا نسبت دادنش به عوامل مادی وجود نداره![]()
حرفهاتون به نظر منطقی میاد
شما در سنین پایین تر بیشتر رویای صادقه میدید چون اتفاقات برای شما سطحی تر بود و دنیای شما کوچکتر بود و احتمال دیدن اتفاقات تکراری در خواب بیشتر
اما سن شما حالا بیشتر شده دنیای شما بزرگتر شده رخدادها روزانه متنوع تر شدند و به طبع اون امکان دیدن اونها در خواب پایین تر اومده
نهایت امر اینکه رویای صادقه زمانی فرایندی ناشناحته میشه که بودنش حتمی باشه (بودن به معنی وجود و یا هر عنوان دیگه) بدین معنی که رویای صادقه همچون تعبیر خواب و حرکت روح و ... مفاهیمی ساخته ذهن بشر و بدون پشتوانه معتبری هستند
یک توضیح ساده
وقتی طول روز حالمان خوب است و فکرمان آزاد احتمال اینکه خواب بد ببینیم کم است و بالعکس
خوب همه چیز به اعتقادات ربط داره، حتی اونایی که علم گرای مطلق هستن هم بر اساس اعتقادات علمیشون به باوری رسیدن.
به نظرم شما معنی خرافات رو دقیق متوجه نشدین.
خرافات برای یک انسان بارها و بارها ممکن است جواب بدهد.
اگر خرافات جواب نمیداد، اگر خرافات برای خیلی ها تجربه نمیشد، اصلا گسترش پیدا نمی کرد.
مثل فال قهوه، که گفتم بارها و بارها برای خیلی ها عینا اون پیش بینی ته فنجان رخ داده، من مدتی در هندوستان هم بودم، عده ای معتقدند برن تو رودخانه گنگ پر از لجن شفا میگیرن و خیلی ها هم شفا گرفتن، چون جواب داده خیلی ها بهش باور دارن و هزاران سال هست اون رودخانه رو مقدس میدونن و از هر 100 نفر بالاخره 5 نفر شفا بگیرن برای خرافه نبودن این کار کفایت میکنه.
خرافات اصلا چیز عجیبی نیست، بازم تاکید میکنم خرافات برای خیلی ها بر اساس تجربه شخصی جواب داده و جواب میده.
شما این حرف من رو قبول ندارین؟
امتحانش راحته، فقط یک پدیده خرافی نام ببرین، من میتونم براتون 100 نفر رو پیدا کنم که دقیقا اون پدیده از نظر شما خرافی تو زندگیشون جواب داده و تجربه کردن و بهش معتقدن.
و همین موضوع باعث میشه مرز خرافات و علم همواره مبهم باقی بماند. چون پشت هر پدیده خرافی هزاران انسان هستن که تجربه هایی بدون دلیل دارن و صرفا بر اساس قانون تصادف و احتمال بهش معتقد شدن و دیگه ول کن ماجرا نیستن.
هر پدیده رندُمی که صرفا برای یک عده و به تعداد بسیار معدود رخ بده و توجیه علمی براش پیدا نشه اما توجیه ماورالطبیعه براش تراشیده بشه، اسمش خرافاته.
اعتقاد به خرافات ، یا هر چیز غیر "حل شده" یا به عبارت دیگر "معما" و چیز هایی که با عقل جوز در نمیان خیلی غیر قابل تقابل هستند یعنی نمیشه جلوشون ایستاد .
مگر اینکه حل بشن
اعتقاد به چیزی که تجربه شده ولی هنوز در علم ثابت نشده اسمش خرافات نیست.
به هر حال برای هر موضوعی علتی علمی وجود داره حالا چه شناخته چه ناشناخه ,علم کم کم دیدش به پدیده ها باز تر میشه.
با این تفسیر شما پس افرادی که سرع داشتن و با اعتقاد به اینکه شیطان درونشون رسوخ کرده و در اتش سوزانده شدن حقشون بوده
یا تمام افرادی که بیماری روانی داشتن و به اسم جن زده سنگباران شدن
یا تمام افرادی که به جرم جادوگری گردن زده شدن
تمام این موارد هم چیزی غر از تجربه شخصی نبوده
وقتی شما نمیدونید دارید چی رو تجربه میکنید ولی براش تفسیر قرار میدید و اونو به چیزی دیگه نسبت میدید این اسمش خرافات هست
عقیده و تجربه شخصی شما واقعیت رو شکل نمیده
مثال بسیار روشنش همین دوژاوو هست که به پستهای اول همین تاپیک برین خیلی افراد با عقیده راسخ اونم به روح و ماوراطبیعه نسبت میدادند ولی حالا که دلایل محکم علمی براش وجود داره کسی چیزی نمیگه
خیلی شیک همون افراد که به پرواز روح! در خواب عقیده دارن میگن دوژاوو خطای مغز هست
منظور من تجارب شخصی هست نه تجربه های علمی !!!!
مثلا شما آب رو در دمایی مشخص گرم میکنی بخار میشه، بنده هم گرم میکنم بخار میشه، اما در زمانی هستیم که علتش رو نمیدونیم، اما چون قابل تکرار و آزمایش هست به این میگیم تجربه علمی.
اما شما تو خونتون نشستین جن میبینید داره میوه های یخچالتون رو گاز میزنه، من میام نمیبینم، رفیقت میاد نمیبینه، دوربین میذاریم چیزی مشخص نمیشه، بعدا میفرمایید جن وجود دارد، به این میگیم تجربه شخصی.
تجربه های شخصی غیرقابل تکرار اکثرا بر پایه توهمات هستند و نقش توهمات هم در زندگی انسان خیلی پر رنگ است.
ولی همانطوری که بارها گفتم هیچ آدمی در طول تاریخ حتی ذره ای اذعان نکرده که دچار توهم شده.
توهم پدیده ای هست که فقط باید تو کتب روانشناسی دنبالش کرد وقتی میای تو گود انسان ها، همه انکارش میکنن که اصلا تو زندگیشون دچار توهم نشدن چون فکر میکنن توهم یک جور فحشه !!! در حالی که توهم فقط یکسری اختلالات مغزی هست که بر حسب تصادف ممکنه با واقعیت تطابق هم پیدا کنه.
پس میخواید نتیجه بگیرید اعتقاد به رویای صادقه مساوی با خرافات و در نهایت اختلالات مغزی هست؟![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)