به نظرم من سریال خوب و با معناییه. و روند داستان جوریه که کشش داره.همینه که دارن سری دومش میسازن.
به نظرم من سریال خوب و با معناییه. و روند داستان جوریه که کشش داره.همینه که دارن سری دومش میسازن.
وای برا چی قسمت دوم ؟؟
کل سریال رو تا الان میشه تو 30 دقیقه توضیح داد ، مگه چقدر داستانش وسیع و جالبه که به قسمت دوم نیاز داره ؟؟ دقیقا بر عکس سریالای خارجی که هر قسمتش یه فیلم سینماییه ، این سریال در کل به اندازه یه فیلم سینمایی هم نمی ارزه.
سریالو دیگه خیلی الکی کشش میدن.
برای ایجاد داستان هم به چیزای خیلی مسخره ای متوسل شدن.
این سریال باید خیلی وقت پیش تموم میشد....
چی؟سری دوم؟ولمون کن بابا!
این سریال تا همینجاش یه عالمه قسمت اضافی داره،حاله چه برسه بخوان سری دومشو بزنن!!
سریال شروع و ادامش تا یه جاهایی خیلی عالی بود،داستانش هم خیلی قشنگ بود،اما بیخود سریالو کش دادن
و گند زدن به داستانش.منم همینجوری نگاش میکنم،ببینم آخرش چی میشه.
حركتايه فردوس اكثرا حركتايه ايرج قادريه
مثلا يكيش همون استكان تو دست شكوندنش......
صد رحمت به قفس آهنی خیلی قشنگ بود ، کلا سکانس گفتگوی حشمت و عروسش خوشم امد
سکانس توی مهد کودک که بابا آخرشه دیگه! اسباب بازیهاش! حوض توپش! تیپ مربی مهد
همین الان حوض توپ توی خیلی از مهدکودکا نیست!
خدایا با نام تو
با سلام
دیگه باید عادت کرد! من که وقتی بعضی موقعها سریال رو نگاه میکنم، این حس که دارم فیلمی که فضاش متعلق به دهه 60 هست میبینم، بهم دست نمیده!!
حامد![]()
نرگس محمدی یکی از بازیگران جوانی است که با اولین تجربه تلویزیونی خود بعد از یکی دو فیلمی که در سینما بازی کرد در نقش ستایش نادری.
می خواهم به عنوان اولین سوال از نخستین تجربه ات در جلوی دوربین برایمان بگویی و این که چطور وارد سینما و تلویزیون شدی ؟!
از دوران دبیرستان دوست داشتم هنر بخوانم که به دلیل یک سری اتفاقات نتوانستم در کنکور هنر شرکت کنم ، رشته تحصیلی ام تجربی بود و بعد از این که دانشگاه قبول شدم به این فکر افتادم که در کلاس های بازیگری شرکت کنم ، در آموزشگاه بازیگری ثبت نام کردم و بعد از پایان دوره به یک کار سینمایی به کارگردانی آقای اربابیان معرفی شدم ، کار خیلی خوبی بود ولی متاسفانه به دلیل یک سری مشکلات اکران نشد ، بعد از آن در حوزه هنری تئاتر کار می کردم و همان سال ها بود که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره تئاتر گرفتم ، این سال ها برایم تجربیات خوبی به همراه داشت.
یک همزمانی خیلی خوبی هم رخ داده آن هم نخستین فیلم سینمایی ات (آناهیتا) و اولین سریال تلویزیونی ات (ستایش) همزمان به نمایش در می آید.
بله اتفاق خوبی است ولی این اتفاق بعد از سه چهار سال افتاد ، البته من قبل از آناهیتا حدود ۲ سال پیش در فیلم سینمایی «ریسمان باز» بازی کردم و این اولین تصویر من روی پرده نقره ای بود.
از ابتدای ورود به این رشته فکر می کردی که به بازیگری به عنوان یک حرفه و شغل اصلی نگاه کنی ؟!
فکر می کنم خیلی نمی توان به بازیگری به عنوان یک شغل اصلی نگاه کرد ، از اولی که شروع کردم می دانستم که نمی توانم به آن به عنوان یک حرفه درآمدزا نگاه کنم ولی تجربه بازیگری را دوست داشتم و شروع کردم ، بازیگری به عقیده من یک اتفاق است ، اتفاقی که انتخابش خیلی دست خودت نیست ، ممکن است ۲ سال هیچ پیشنهادی نباشد.
اولین حضورت چه در تلویزیون و چه در سینما کنار گروهی از بازیگران چهره و سرشناس بود ، ترسی نداشتی از این که ممکن است کنار این همه ستاره دیده نشوی ؟!
چرا نگرانی ام بابت این قضیه بسیار زیاد بود ، البته این اتفاق برایم خیلی خوشایند بود که در کنار این بازیگران نخستین تجربه ام را آغاز می کنم ، من فکر می کنم این ترس از دوربین خیلی به بی تجربگی و حضور کوتاه مدت ارتباطی نداشته باشد و به نظرم یک بازیگر ۳۰ سال هم که کار کند باز هم در یک فیلم جدید نگرانی حاصل از حضور در مقابل دوربین را خواهد داشت ، این نگرانی در سریال ستایش کمتر شد ، قبل از آن هم ۳ تا تله فیلم برای تلویزیون کار کرده بودم ولی در این کار آنقدر راهنمایی ها و هدایت سعید سلطانی (کارگردان) و همچنین گروه خوب بود که همه چیز برایم شکل عادی و طبیعی پیدا کرد.
می توانی خودت را در یکی دو جمله تعریف کنی ؟!
فکر می کنم آدم حساسی هستم ، شخصیت آرامی دارم و راجع به مسائل خیلی عمیق فکر می کنم.
فکر می کنی نقش هایی که تا امروز به تو پیشنهاد شده و نقش هایی که از این به بعد پیشنهاد می شود چقدر قرار است شبیه خودت باشد ؟!
ستایش را از جهاتی به خودم شبیه می دیدم ، نقش هایی که تا امروز بازی کرده ام خیلی از من دور نبوده چون قطعا باید جزئی از وجودم باشند که بتوانم آنها را بازی کنم ، بیشتر دلم می خواهد نقش هایی را به عهده بگیرم که بخشی از آن را در زندگی خودم تجربه کرده باشم ، به نظرم کار سختی است.
فکر می کنی بر چه اساسی برای نقش ستایش انتخاب شدی ؟!
سال پیش در یکی از اپیزودهای شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بازی کردم و توسط کارگردان به آرمان زرین کوب معرفی شدم ، بعد هم که آقای سعید سلطانی من را برای این نقش پذیرفت.
پس از همان اول با گروه ستایش همراه بودی ؟!
نه اتفاقا ، من زمانی وارد این گروه شدم که حدود ۹ ماه بود از تصویربرداری کار گذشته بود ، کمی برایم سخت بود و تا حدودی احساس غریبی می کردم ولی خوشحالم که خیلی زود توانستم با این گروه ارتباط برقرار کنم.
نقش ستایش برایت چه ویژگی هایی داشت ؟!
قصه ستایش مربوط به سال ۶۴ و سال های جنگ است و در این قسمت هایی که تا به حال پخش شده بیشتر خود ستایش و خانواده ها معرفی شده اند ، لحظه لحظه ستایش را دوست داشتم ، تلویزیون را خیلی دوست دارم و همیشه دلم می خواست نقش قابل قبولی داشته باشم – سریال ، داستان خوبی را دنبال می کند و بسیار خوب می تواند ارتباط برقرار کند ، نقش من مربوط به سال ها پیش است و من با کمک آقای سلطانی پیش ذهنیت و تصاویر ذهنی خودم را تا آنجا که امکان داشت به فضای آن سال ها نزدیک کردم ، سعید سلطانی کارگردان بسیار دقیقی است و نگاه ریزبینی به تک تک جزئیات دارد.
بر چه مبنایی نقش هایت را انتخاب می کنی ؟!
خیلی به دنبال این نیستم که زودتر در نظر مخاطب دیده و شناخته شوم ، دلم می خواهد به دنبال نقشی باشم که حرفی برای گفتن داشته باشد ، دوست دارم وقتی چند سال گذشت و من به تماشای سریالی که خودم در آن بازی کرده بودم نشستم ، خیلی شرمنده آن نشوم ، نقشی که در آناهیتا بازی کردم را خیلی دوست دارم حتی اگر تا آخر عمرم هم فرصتی برای تجربه دوباره سینما برایم فراهم نشود آناهیتا را فراموش نمی کنم.
تصویربرداری ستایش هنوز ادامه دارد ؟!
بله ادامه دارد ، ستایش در دو فاز زمانی مختلف اتفاق می افتد و تصویربرداری فاز اول آن همچنان ادامه دارد.
الان برای کار جدید هم پیشنهادی داری ؟!
بله ، اتفاقا زیاد بود ولی خیلی قصه های خوبی نداشت ، در ضمن تا زمانی که ستایش ادامه داشته باشد کار جدیدی نمی پذیرم.
با توجه به این که حضورت در تلویزیون و سینما با نقش های اول و اصلی فیلم بوده از این به بعد هم برایت مهم است که نقش اول را بازی کنی ؟!
نه ، خیلی مهم نیست ، برایم مهم است که نقش خوب باشد و جای کار داشته باشد.
و صحبت آخر درباره ستایش …
ستایش را دنبال کنید ، چرا که خیلی اتفاقات قرار است در این مجموعه بیفتد.
من بعد از ازدواج طاهر و ستایش فیلم رو شروع کردم به دیدن ، باورتون میشه بعد از کلی وقت یهو از همه پرسیدم اینا که این همه پولدارن واسه چی پیکان سوار میشن؟ گفتن مگه نمیدونی فیلم مال سال 67 ـه !!دیگه باید عادت کرد! من که وقتی بعضی موقعها سریال رو نگاه میکنم، این حس که دارم فیلمی که فضاش متعلق به دهه 60 هست میبینم، بهم دست نمیده!!![]()
با سلام خدمت دوستان .
این فیلم خیلی سوتی داد.مثلا قسمتای اولس تو بنگاه فردوس چراغ کم مصرف استفاده کرده بودند .ولی خداییش خیلی داستان پخته وزیبایی داره .یه داستان کاملا ایرانی یعنی یه زندگی چند خونواده ایرانی رو نمایش داده.به نظرم بهترین سکانس این سریال صحبت فردوس با عروسش بود.اشخاص باید بدونند که بلایایی که به سرشون میاد دامیه که خودشون پهن کردند
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)