من همچنان دنبال یه سوتی باحال هستم که واستون تعریف کنم
--
--
من همچنان دنبال یه سوتی باحال هستم که واستون تعریف کنم
سلام
از همه دوستان بخاطر سوتيهاشون ممنون
من در سوتي نوشتن مثل دوستان ديگه ماهر نيستم . شرمنده . . . !
((( سوتي يك دختر در جمع 40 پسر )))
اين ماجرا براي دو سال پيش مي باشد : سر كلاس متون فارسي نشسته بوديم ( حدود 40 تا دانشجوي پسر ) و استادمون داشت درس ميداد و كلاس هم خيلي ساكت بود كه ديديم يكي ( يه دختر ) درِ كلاس رو زد و اومد توي كلاس و از استاد و بچه هاي سر كلاس پرسيد : ببخشيد كسي يه پاكن پيدا نكرده ؟ . . . ! كه يكدفه كل بچه هاي كلاس به هم نگاه كردند و در ادامه شروع كردند به خنديدن و هر كي به دختره يه چيزي پروند ( بيا ، پاكنت اينجا افتاده ! --- پاكنت رو چند هزار تومن خريدي ؟ --- برا يه پاكن 50 تومني وقت كلاس رو گرفتي ! . . و . . . ) استاده هم كه از اين اوضاع خندش گرفته بود و تا آخر ساعت بحث كلاس شده بود پاكن ، راستي يادم رفت بگم ، فكر ميكنيد دختر خانمه اون موقع حالش چه جوري شده بود ؟ ! . . بنده خدا رنگش سرخ شد و بدوني كه چيزي بگه از كلاس رفت بيرون و فكر كنم ديگه از هرچي پاكن بدش اومد . . . !
اگه بد بود ، گفتم كه : ( شرمنده )
ممنون
موفق باشيد .
سلام من فکر نکنم این سوتی خیلی تازه باشه یعنی فکر کنم برای خیلی ها پیش اومده باشه
<<>>
یه بار زنگ زدم خونه یکی از دوستام که اسمش ( معین) هست و بعد از سلام و احوال پرسی
و یه سری از بد و بیرا هایی که تمام دوستا به هم دیگه میگن شروع به حرف زدن کردیم خلاصه من بعد از این که کلی با رفیقم حرف زدم و کلی مثائل خصوصی رو با اون بازگو کردم دوستم گفت که من ( معین ) نیستم من ( میلاد ) هستم برادر (معین) صبر کن خودشو صدا کنم![]()
![]()
![]()
آهان یادم افتاد یه سوتی توپ
پریروز حول و حوش ساعت 4 بعد از ظهر، با مادرم و برادرم داشتیم با ماشین میومدیم سمت خونه.
منم در حال رانندگی و بسیار بسیار خسته دلم میخواست دراز بکشم بخوابم
تا رسیدیم سر یه چهارراه
چراغ قرمز بود و منم وایسادم پشت چراغ قرمز
دیدم حدود یک دقیقه طول میکشه
قشنگ لم دادم تو صندلیم
سرمو گذاشتم رو بالشتک و چشامو بستم
رفته بودم تو چرت که یهو ماشین پشت سریم بوق زد
وای انگار مخمو با دریل دارن سوراخ میکنن
عصبانی شدم
بلند شدم از تو اینه عقبو نگاه میکنمو میگم هان؟ چته؟ خب سمت راست بازه دیگه برو
با دست اشاره میکنه که میخوام مستقیم برم
عصبانی تر میشمو با دست اشاره میکنم به چراغ راهنمایی و میگم
آخه الاغ نفهم مگه نمی بینی چراغ قرمزه؟
تو همین حال که منو اونو فحش میدم اون منو فحش میده یهو داداشیم سرشو بلند کرد و گفت چه خبره بابا؟ چیکار میکنی تو؟
گفتم هیچی این الاغ نمیتونه دو دقیقه پشت چراغ وایسه
داداشم صاف برگشت گفت الاغ تویی که پشت چراغ سبز وایسادی
گفتم بابا ببین قرمزه
گفت اخه خنگه ادم چراغ روبروئیشو نگاه میکنه نه چراغ سمت راستشو
منو میگی از خجالت اب شدم رفتم تو زمین
خب ادمی که با پس گردنی گواهینامه بگیره این طوری هم پشت چراغ وایمیسته دیگه
من اصولا سوتی نمیدم ولی تو یک اکیپ از رفقا کارشون اینه که از هم سوتی بگیرن و بخندند اونها هم در گرفتن سوتی از من عاجزن.فکر میکنم چی سوتی دادم بعدا میزارم اینجا
راستی تو همون اکیپ یک رفیقی داریم که بروبکس میگن بیش از نهصد هزار تا سوتی داده در طی این چند سال و یکی از بچه ها هم امار سوتی هاش رو داره.![]()
يه نگاه به امضام كن
ديدي؟؟؟
(همون تاپيكي كه در مورد شهر بروبچ تالار هستش)
خلاصه :
ما اومديم يه نتيجه گيري واسه تاپيك بزنيم
كه اشتباه كردم (نميگم سوتي دادم) و اسم استان هاي قم و خوزستان رو دوبار نوشتم
و تبديل به يه سوژه براي خنده دوستان شدم![]()
اشكال نداره بروبچ تالار خودموني هستند![]()
انگار ديگه كسي سوتي نداده كه اينجا بنويسه
اينجوري كه پيش ميرفت ما گفتيم ديگه تاپيكي به گرد اين تاپيك نميرسه ، اما . . .
این اتفاق هیچ وقت یادم نمی ره .اون دوره ای که تهران دانشکده بودم یه سال واسه نمایشگاه کتاب رفتم. یه کتابی بود که مربوط به رشتم بود و تو بخش کتابهای خارجی مربوط به هند بود. بعد رفتم که بپرسم دیدم اون کسی که جواب می ده با یه هیبت هندی با اون کلاه مخصوص خودشون .من هم رفتم یه گوشه ای و شروع کردم سوالم رو به انگلیسی اماده کردن که جلو هندیه سوتی ندم . بعدش که رفتم سراغش و سوالم رو به انگلیسی پرسیدم . ایشون جواب داد بفرمایید راهنماییتون کنم![]()
البته به فارسی ایشون جواب من رو دادند
![]()
![]()
![]()
سلام
somayeeh خانوم
این سوتی آخرت واقعا قشنگ بود
یعنی به معنای واقعی سوتی بود
ممنون
شکل مهندسه رو دارم آخرشی منم از اون آدم هاییم که فله ی گاف میدن به این گندگی (آه)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)