عطاران معمولا کاراش عالی
خیلی باحال جامعه رو به تصویر می کشه از همه زوایا
عطاران معمولا کاراش عالی
خیلی باحال جامعه رو به تصویر می کشه از همه زوایا
![]()
"بزنگاه" تفاوت چنداني با آثارقبلي اوندارد، عطاران با همان سبک وشيوه آثار قبلي اش به اين مجموعه نگاه کرده است، نگاهي که به نظرمي رسد چندان به مذاق مخاطب خوش نيامده ودرچرخه تکراراسيرشده است.
محصول : گروه اجتماعي شبکه سوم سيما
روزهاي پخش : هرروزبجزجمعه ها
روزهاي تکرار: هرروزبجزجمعه ها
ساعت پخش : 19:55
ساعت تکرار: 16:00
مخاطب : عام
قالب : داستاني
نويسنده: سروش صحت، ايمان صفايي،
کارگردان : رضا عطاران،
تهيه کننده: ايرج محمدي، مهران مهام،
طراح صحنه ولباس: فرهاد عزيزي فر،
طراح نور: جمال شمس،
تدوين: خشايار موحديان،
مديرتصويربرداري: مرتضي نجفي، مرتضي بدرلو،
موسيقي: حميد رضا صدري،
طراح گريم: مهري شيرازي،
تيتراژ: اميرولي خاني.
بازيگران: حميد لولايي "صابر". رضا عطاران "نادر". مرجانه گلچين "بهجت". غلامرضا نيکخواه "توفيق". سوسن پرور "فريده". محمود بهرامي "کمال". علي صادقي "کامران". عطيه معصومي "فرزانه". بهشاد شريفيان. هيلدا رنجبران. هنگامه حميد زاده. نيکي نصيريان.
خلاصه داستان :
بزرگ خاندان خانواده افروز از دنيا مي رود، پس از اين اتفاق نادر که پسر او که معتاد است و از خانه اخراج شده، براي گرفتن ارث وميراث به خانه بازمي گردد. درگيري و کشمکش ميان نادر و صابر "برادربزرگترش " بالا مي گيرد واين درگيري منجربه...
قصه با مرگ پدرخانواده آغازمي شود. داستان ازنقطه اي گسترش مي يابد که خانواده دچارمصيبت ازدست دادن پدرشان شده است. شخصيتها به خوبي درنماهاي آغازين معرفي مي شوند، ازويژگي هاي بارزي که صحت درنوشته هايش ازآن استفاده مي کند، پرداختن به ويژگي - هاي جزئي شخصيت ها است. به عنوان مثال : وقتي درنماي آغازين اثرما با فريده مواجه مي شويم اودرحال مکالمه تلفني بي اهميتي است، اودرموقعيتي درحال مکالمه است که کاملا با رويداد اصلي قصه درتضاد است. تصويرمنطقي اين صحنه بايد با همسو شدن فريده با جمعيت عزادارطراحي مي شد، اما صحت با شکستن چنين ذهنيتي وايجاد چنين تضادي فضايي کميک را بوجود مي آورد. تضادي که ويژگي وخصلت يک شخصيت را " فريده " براي مخاطب نمايان مي سازد. صحت درارتباط با ديگرشخصيتهاي قصه هم دست به چنين تمهيدي مي زند، اودرواقع براي هرشخصيتي، يک ويژگي ويک خصلت را انتخاب وطراحي کرده است تا هرکدام ازآنها براي مخاطب تضاد وتازگي داشته باشند. توفيق که داماد خانواده است، درظاهرعزاداراست وحتي درديالوگ هايش، کلامي ازطمع وحرص به مال واموال پدرزن خود نشان نمي دهد، اما رفتارهايش کاملا با کلام وگفتارش متضاد است. اکثرقريب به اتفاق شخصيتها دراين مجموعه چنين رفتارمي کنند. اين تمهيد يکي ازشاخصه هاي اصلي کمدي موقعيت است که صحت به خوبي ازآن استفاده کرده است. اما دربخش کارگرداني عطاران به تجربه جديدي دست نمي زند وتمهيد خلاقانه اي براي به تصويرکشيدن داستانش ارائه نمي دهد. دکوپاژعطاران، خطي، ساده وداراي ريتم کندي ست. اوبه حرکت ها وميزانسن هايي دراين کاراکتفا کرده که براي مخاطب آشنا هستند.
![]()
درواقع اوبخشي ازفضاسازي اثررابه کشمکش ودرگيري فيزيکي ميان شخصيتها سپرده است، تکنيکي که دردواثرگذشته اوبه دفعات به چشم خورده است. نکته ديگر، حضورخود عطاران دراکثرصحنه ها درمقابل دوربين است. تاکيدي اودراين مجموعه وداستان برروي خود گذاشته است، بيش ازآنکه باعث جذابيت اثرشود، باعث کسالت ويکنواخت شدن مجموعه مي شود. ريتم گسترش رويدادها واتفاقات دربخش اول قصه مناسب وجذاب است، اما درادامه عطاران وگروه اجرايي برعناصري تاکيد مي کنند که جزتکرارچيزي براي مخاطب به همراه ندارد. طراحي لباس مجموعه به خوبي صورت گرفته است. لباسها بخشي ازطبقه اجتماعي وويژگي شخصيتها را انتقال مي دهند. نکته ديگردرارتباط با مجموعه تيتراژمتفاوت وخلاقانه آن نسبت به ديگرمجموعه - هاست. ولي خاني بجاي استفاده ازموسيقي براي تيتراژ، ازافکت ها وصداهايي درطبيعت استفاده کرده که تيتراژرا بسيارجذاب کرده است. بازيها هم همگي دريک طيف اجرا مي شوند، اما درجمع حاضربيش ازهمه عطاران وحميد لولايي چهره ايي متفاوت ترازخود ارائه مي دهند. ديگر بازيگران بيشتربه تجربيات گذشته خود تکيه مي کنند تا به دنبال ويژگي جديدي دربازيشان باشند.
"بزنگاه " به لحاظ شيوه اجرايي ونوع نگاه تفاوتي با ديگرساخته هاي عطاران ندارد، اما ازلحاظ کيفيت پيشرفتي درکارنامه کاري اومحسوب نمي شود. " بزنگاه " را مي توان توقفي درکارنامه عطاران به شمارآورد.
Last edited by دل تنگم; 14-09-2008 at 20:49.
اونايي كه سر سفره افطار قسمت قبل رو ديدن خيلي باحال بود اونجايي كه تو دستشويي نشسته بود! مخصوصا اگه يه وسواسي سر سفره باشه!
"بزنگاه" تفاوت چنداني با آثارقبلي اوندارد، عطاران با همان سبک وشيوه آثار قبلي اش به اين مجموعه نگاه کرده است، نگاهي که به نظرمي رسد چندان به مذاق مخاطب خوش نيامده ودرچرخه تکراراسيرشده است.
دوستان يكي بگه اين بررسي ها و نتيجه گيري ها كجا انجام مي شه!
اگه نظر سنجي مخاطبان هست! كي از ما نظر خواسته! هر كسي نظر خودشو مي ذاره به حساب عام!![]()
Last edited by InDepEndEnCe; 14-09-2008 at 22:56.
سلام خوبید؟؟؟آخی تو این قسمت چقدر درسا ناز شده بود....اون دکتره باحال بود که همش بشکن میزد...اون یکی دکتره هم که قیافش وحشتناک بود بیشتر به قاتلا یا قصابا میخورد تا دکتر...قسمته قبلشم اونجایی که عطاران تو دستشویی گیر کرده بود باحال بود...خوب فعلا ...تا بعد...
اون حرکات علی صادقی با ویلچر خیلی باحال بود.ترکیدم از خنده.
لحیم کاری عطاران هم جالب بود.
اونجایی که عطاران در آسانسور رو باز کرد و اون بیمار رو انداخت زمین.
اونجاهایی که علی صادقی از دست دختر زشته فرار میکرد
بشکن زدن دکتر ...
اینا هم از نکات برجسته این قسمت بودند.
تو سریال های امسال ماه رمضون به نظر من تا حالااین قشنگ تر از بقیه بوده
ستاره ی این سریال هم به نظر من همون درسا ست خیلی باحاله
از تاپیک خوبتون هم ممنون
اگر روزگاري پاي ثابت سفره افطار، راديو بود كه ربنا ميخواند و با اذان مؤذنزاده روزهها باز ميشد، امروز تصور سفره افطار بدون تلويزيون مشكل است.
حالا چند شبكه تلويزيوني با انواع و اقسام برنامههاي رمضاني از ساعتها پيش از افطار تا هنگام سحر با پخش قرآن، سخنراني، برنامههاي آموزشي و...، خوراك فرهنگي علاقهمندان را تأمين ميكنند.
در اين ميان سريالهاي پس از افطار جايگاه خاصي نزد مخاطبان دارد. مشاهده اينگونه سريالها كه چند سالي است آغاز شده و رفتهرفته بر حجم آن افزوده شده، بهصورت يك عادت براي بينندگان تلويزيون درآمده است. تجربه اين سريالها با مخاطبان انبوه، گاه موفقيتآميز بوده و گاه با خردهگيري از آن روبهرو شده است. شايد بتوان موفقترين كار رمضاني را «صاحبدلان» دانست كه 2 سال پيش به كارگرداني محمدحسين لطيفي به روي آنتن شبكه يك سيما رفت. امسال نيز تلويزيون در كنار همه برنامههاي رمضاني خود، سريالهايي توليد كرده، كه يك سريال در ميان آنها اگرچه پرمخاطبترين سريال است اما با انتقادهايي مواجه شده كه جديترين آن كارت زرد شوراي نظارت بر صدا و سيما به سريال «بزنگاه» بود.
سريالهاي ماه مبارك رمضان كه چندسالي است بدجوري وقت پس از افطار خلقالله را اشغال كرده، بهدليل همين ديده شدن زياد و البته موضوعهاي گاه عجيب و غريب خود، بهطور معمول مورد گوشه و كنايه و گاهي اعتراض و گلايه واقع ميشوند.
اين ويژگي آنتن است كه نسبت به 2 شاخصه همواره بايد خود را آماده كند؛ يكي سوژهاي كه انتخاب ميكند و ديگري حجم بينندهاي كه پاي جعبه جادو مينشاند و سريالهاي ماه رمضان معمولاً نسبت به هر 2ويژگي، آلرژي دارند. همين موضوع هم باعث شده كه بهجاي توصيههاي منتقدان و مطبوعات كه چندين سال است مناسبتها را يادآوري ميكنند و از سازندگان برنامههاي مناسبتي ميخواهند كه خود را از قبل براي آن آماده كنند تا در دقيقه 90 غافلگير نشوند، پركنندگان چاه ويل آنتن در همان روزهاي آخر دستبهكار شوند تا اگر اما و اگري پيش آمد، قسمتهاي بعدي را با افكار عمومي تطبيق دهند.
اگر اين كار خطا باشد، گناه آن را بيترديد بايد بهگردن مهران مديري انداخت كه روش كار خود در برنامههاي نود شبياش را بر اين اساس گذاشته تا اگر ساختهاش بهقول معروف نگرفت، بتواند سريع بر موج خواستهها سوار شود و حتي جهت سريال را عوض كند. اما اين واقعيت را بايد پذيرفت كه همه سازندگان برنامههاي شبانه قابليتهاي مديري و تيمش را ندارند و همين موضوع باعث شده تا برخي از آنها از آنتن جا بمانند، كار را رج بزنند و آخر سر هم سروته ماجرا را با كلي چسب نچسب هم بياورند.
ناگفته نماند كه اين روش، يك حسن هم دارد و آن هم اين است كه اگر نيشتر منتقدان و مردم بدجوري بر زخم ساختهشان نشست، بهانه بياورندكه وقت نبوده و اگر زمان بيشتري داشتيم هيچكاك و ديگران را بهقول رضا ناجي، چون آسپرين بالا ميانداختيم. امسال اما انتقادها زودتر از سالهاي پيش بهبار نشست و جالب اينكه حتي برعكس رمضانهاي گذشته چراغ اول اين اعتراض را نيروهاي خودي سازمان روشن كردند. اگر تاكنون پزشكان، پرستاران و صنفهاي مردمي موج اعتراض را شروع ميكردند، امسال اين شوراي نظارت بر صدا و سيما بود كه نسبت به ساختههاي رمضاني ايراد گرفت.
نوك پيكان حمله، اينبار بهسوي استفاده از مواد مخدر نشانه رفت و آن هم به سيبل سريال شبكه3؛ يعني «بزنگاه» ساخته رضا عطاران.
عطاران و سيروس مقدم گل سرسبد كارگردانهاي سريالهاي شبانه مناسبتي هستند. اگر مقدم ويژگي سرعت و كيفيت دارد، عطاران افزون بر اين دو، روحيه طنازانهاي دارد كه به مذاق مسئولان شبكه3 بسيار خوش مينمايد؛ شبكهاي كه خود را شبكه جوان و ورزش ميخواند كه البته اولويت جوانش را سرتر از ورزش ميداند. بهگونهاي كه مدير اين شبكه آخر هفته گذشته در گفتوگو با ضميمه يكي از روزنامههاي صبح، سريالهاي مناسبتي را تا جايي بالا برد كه آنها را جذابتر از پخش مستقيم فوتبال باشگاههاي اروپا دانست.
اكنون اگرچه شبكههاي تلويزيوني بر سر كاري كه به كارگردانهاي دلخواه خود سپردهاند، قسم ميخورند و حتي آمار بينندههاي تلويزيون از حالا تائيد ميكند كه اين سريالها پرطرفدارند، اما سمبه شوراي نظارت آنقدر پرزور هست كه حتي در همين چند قسمت گذشته بتوان ردپاي جرح و تعديلها را بر تن سريالي چون بزنگاه ديد و از حالا به بعد بايد شاهد تغيير و تحولات بيشتري در اين سريال بود كه هنوز قسمت انتهايي خود را جلوي دوربين نبرده است.
تا اينجا عطاران متهم رديف اول است ولي با تمام اين احوال، در اين محكمه چه كسي را بايد مقصر معرفي كرد؟ عطاران كه ميخواسته سريال پربيننده بسازد؟ مديران مياني صدا و سيما كه قصد داشتهاند با برنامههاي جذاب مخاطب را پاي سفره افطار جلوي تلويزيون ميخكوب كنند يا منتقدان و شواري نظارت كه نسبت به وظيفه خود واكنش نشان دادهاند؟
در ظاهر هيچ كس تقصير ندارد اما اگر كلاهها را قاضي كنيم شايد گناه اصلي بر گردن كساني باشد كه مسئوليت سياستگذاري را برعهده دارند اما هنوز نميدانند راهبرد اصلي اين رسانه با اين همه مخاطب براي چنين ايامي چيست و اگر راهبردي وجود دارد چگونه بايد آن را عملي كرد. به هيچكدام از برنامهسازان نقشه راهي تحويل داده نشده تا آنها بدانند در پروسهاي ده ساله با 10 رمضان و 10 محرم و 10 نوروز و 10 تابستان، مخاطب را بايد از كجا به كجا برسانند. آيا كاركرد تلويزيون صرفاً سرگرمي است يا فراتر از آن و طبق خواسته مسئولان نظام دانشگاه عمومي تلقي ميشود؟ اينگونه ميشود كه دستاندركاران ساخت برنامه تنها با سليقه و ذوق خود پا پيش ميگذارند تا هر سال آزمون و خطايي جديد مرتكب شوند و طرفه آنكه، حتي از آزمون و خطاهاي گذشته نيز درس نميگيرند.
ماه مبارك رمضان امسال هم تا 2 هفته ديگر بهپايان ميرسد و استقبال متفاوت مخاطبان رسانه ملي از سريالهاي ماه رمضان، معياري ميشود براي داوري راجع به موفقيت صدا و سيما در برقراري ارتباط با مخاطبان. به نظر ميرسد در چنين شرايطي باز هم مسئولان رسانه ملي جام افتخار را در ميداني بيرقيب بالاي سر ميبرند و چندين و چند برنامه نقد و بررسي با حضور منتقدان به روي آنتن ميفرستند. اما بههر حال اين روش تا چه زماني ادامه خواهد داشت؟ شايد تا وقتي كه سياستگذاران رسانه ملي، دورانديشانهتر براي برنامههاي مناسبتي طرحهاي بلندمدت و حسابشده داشته باشند و از شتابزدگي در توليد سريالهاي پرمخاطب خودداري كنند.
گفتوگو با علي صادقي، بازيگر سريالهاي طنز تلويزيون يك ويژگي مهم دارد و آن اينكه او رك و بيپرده هرچيزي كه در دلش است را به زبان ميآورد.
بدون هيچ پيشداوري و حتي دورانديشي از احساسش درباره بازيگري كه البته خيلي هم برايش جدي نيست صحبت ميكند و از دغدغهاش براي سرمايهگذاري در يك كار نان و آبدار و اينكه فعلاً دوست دارد در مايههاي طنز بازي كند. وقتي با او صحبت ميكني هيچ فرقي بين علي «خانه به دوش» و عباس داماد هاشم اگزوز در «متهم گريخت» با بيژن «سه در چهار» و يا همين نقش اخيرش در سريال «بزنگاه» وجود ندارد؛ او همه جا خودش است حتي در مصاحبه؛ شوخي هم ندارد.
او را در تلويزيون با «پشت كنكوريها»، «زندگي به شرط خنده»، «كوچه اقاقيا»، «خانه به دوش» و «متهم گريخت» و در سينما با «هوو»، «اگه ميتوني منو بگير»، «پيكنيك در ميدان جنگ»، «تيغزن» و «شوخيهاي خدا» ميشناسيم. هرچند اين فيلم آخر هيچوقت اكران نشده تا تنها نقش جدي صادقي در كسوت يك روحاني را ببينيم و قضاوت كنيم، اما صادقي همچنان خودش را بازيگر طنز ميداند و معتقد است جز اين هم بلد نيست.
در اين سريال گريمم كمي متفاوت است چون نقش شاگرد نانوا را بازي ميكنم اما به هر حال كار كردن با رضا عطاران براي من امتياز دارد؛ يعني هم از سر رفاقت با هم كار ميكنيم و هم من خيلي چيزها از ايشان ياد ميگيرم.
- از نقشي كه در بزنگاه داريد راضي هستيد؟
بله يكجورهايي من بپاي رضا عطاران هستم تا خلاف نكند. اصلا همين نقشي كه رضا دارد باعث شده كه من هم پابهپايش جلو بيايم.
- آيا بازهم مثل گذشته شما و رضا عطاران بازيهاي مقابل هم زياد داريد؟
اين بار هم به خاطر رضا عطاران قبول كردم. اصولا دوست نداشتم بعداز سه در چهار خيلي هم روي آنتن باشم. مخاطب ميگويد واي اين باز هم آمد. خب پشتسر هم بودن در تلويزيون هم دست من نبود ولي از اين بابت خوشحالم كه حداقل دوباره با عطاران كار كردم.
- بازي در سريالهاي مناسبتي را قبلا هم تجربه كرده بوديد. به نظر ميآيد كه دوست داريد در اين نقش ها بازي كنيد.
من هيچ سعياي نكردم چون كارگردان هم نميخواست متفاوت باشم. گفت اين بيژن است بازي كن، من هم قبول كردم.
- بازي در كارهاي اخير را چقدر در پرونده كاريتان متفاوت مي بينيد؟
در سريالهاي ما چيزي براي تغيير دادن نيست. وقتي قرار است سريال طنز بازي كني يعني همين كارها را بايد بكني تا مردم بخندند. ما سريال كمدي خاصي نداريم كه من هم بخواهم جور ديگري در آن بازي كنم. كسي از من نخواسته متفاوت باشم من هم همه جا خودم هستم.
- از اين اتفاق نترسيد كه بگويند داريد تكرار ميشويد؟
قرارداد من با كارگردان است. در اين كار هم وقتي قرارداد بستم كه 5-4 قسمتش آماده بود. متن را خواندم و ديدم جايي براي تفاوت ندارد. اين كارگردان است كه بايد از من بخواهد طور ديگري بازي كنم. ضمن اينكه وقتي متن سريال در طول كار نوشته ميشود ديگر جايي براي اظهار نظر و تغيير نقش من نيست.
- پس مخاطب چه؟ او كه دوست دارد شما را متفاوت ببيند؟
كار با عطاران فرق ميكند. او بداهه كار ميكند و دست ما را باز ميگذارد. اما كاملاً ما را كنترل ميكند كه اين بداهه به كار لطمه نزند. اصلاً دليل كار كردن من با عطاران رفاقتي بود كه حين كار به وجود آمد و از مرام و منش او خوشم آمد. خوب است اگر ميخواهيم طنز كار كنيم حداقل آن را خوب بشناسيم.
- اما سركار عطاران اينطور نيست.
چرا، در فيلم «شوخيهاي خدا» كه مجوز اكران نگرفته در نقش يك روحاني بازي كردهام. خودم دوست داشتم اين كار ديده شود تا كارگردانها فقط براي طنز سراغم نيايند. سواي اين فكر ميكنم اصلاً تيپ و قيافهام به كارهاي جدي نميخورد. اصلاً ميميك صورت من باعث خنده است و من نميتوانم يك كار متفاوت روي پرده ببرم يا در تلويزيون جدي باشم چون همه پيشنهادها هم همين است.
- اصلاً نخواستيد نقش جدي بازي كنيد؟
مردم از اول من را اينجوري ديدهاند و اينطوري راحتترند من هم قبول كردهام. البته اينكه چه كسي طنز را كارگرداني كند هم مهم است. فعلاً كه از كار با عطاران، مجيد صالحي و جواد رضويان راضي هستم.
- چرا؟
نه اينكه جدي نباشد ولي خيلي خودم را به آب و آتش نميزنم كه حتماً بازيگر بمانم چون علاقهام به شغل آزاد مثل سرمايهگذاري دركارهاي كامپيوتري يا كارهايي كه درآمد بهتري دارد بيشتر است. فعلاً هم به خاطر دوستان و مردم كه از بازيهايم خوششان آمده اين شغل را ادامه دادهام.
- بهنظر ميآيد بازيگري خيلي برايتان جدي نيست؟
من وقتي سر كار ميروم همه انرژيام را ميگذارم و طوري بازي ميكنم كه بقيه هم به سر ذوق ميآيند اما گناه من چيست كه نگاه همه به من همان علي و عباس و بيژن است ؟ هركس ميآيد سراغم اول ميگويد ميخواهيم با بقيه نقشهايت فرق داشته باشي ولي وقتي فيلمنامه را ميدهند دستم ميبينم چيزي كه براي من نوشته شده براساس همان رفتارهاي خودم و نقشهاي قبليام است.
- بهنظرتان بهتر نيست كه اين انرژي كنترل شود و به سمتي برود كه در بازيگري شما را برجسته كند و تواناييهاي جديدي از شما به نمايش بگذارد؟
چرا فكر ميكنيد كليشه بد است؟ اگر نقش خوبي بارها تكرار شود و مردم هم خوششان بيايد حداقلاش اين است كه مردم را راضي نگه داشتهايم و پولمان را هم گرفتهايم. ضمن اينكه همين مردم اصلاً دوست ندارند من نقش منفي بازي كنم. يعني اصلاً به من نميآيد. يكي در طنز مهارت دارد و بازي ميكند، يكي در اكشن، حالا اينكه من در يك ژانر بازي ميكنم دليلي براي كليشه و تكراري بودنش نيست. مشكل از كارگردانان و فيلمنامههايي است كه مرا يك شكل ميخواهند.
- نظرت راجع به كليشه شدن در يك نقش چيست؟
من به شرايط موجود تن دادهام. هرچه پيش آمده خوش آمده. به هر حال جريان زندگي مرا اينجا نگه داشته در حالي كه علاقه من به چيز ديگري است. اگر ميبينيد بازيام گرفته به خاطر اين است كه خودم هستم. نقش بازي نميكنم و كارگردانان هم همين را ميخواهند وگرنه اصلاً حوصله آموزش بازيگري و از اين حرفها را نداشته و ندارم.
- از صحبتهايتان بهنظر ميرسد كه چندان تمايلي به ماندگاري در بازيگري نداريد و همه چيز برايتان عليالسويه است؟
یا مهران مديري كه نميتوانم. چون او اصلاً شيوه كارش به من نميآيد. اتفاقاً براي «شبهاي برره» از من خواست بيايم ولي وقتي ديدم بايد گريم سنگين داشته باشم و لهجه بگذارم و صورتم را عوض كنم قبول نكردم. من اصلاً نميتوانم گريم را تحمل كنم و همينطوري ميروم جلوي دوربين، بلد هم نيستم چهرهام را عوض كنم براي همين با اين مدل كارگردانان نميتوانم كار كنم. بقيه كارگردانان حرفهاي هم فكر نميكنم سراغ من بيايند. طنز من بيشتر به درد تلويزيون ميخورد تا سينما.
- اگر حتي بخواهيم در مورد طنز ماندگار باشيد چه؟ دلتان نميخواهد با كسي مثل محمدرضا هنرمند يا مهران مديري يا كارگردانان حرفهاي كه طنز كار كردهاند، كار كنيد؟
شك ندارم. رضا عطاران هر كاري كه كرده گرفته. اصلا من و او رفاقتي با هم داريم وصفنشدني، چون هم روحيه هم را ميشناسيم و هم حرف هم را ميفهميم. او جزو معدود كساني است كه دستم را هميشه باز ميگذارد و ژانگولر بازيهاي مرا قبول دارد ؛ مردم هم از اين سريال استقبال خواهند كرد.
- فكر ميكنيد «بزنگاه» در بين سريالهاي ماه رمضاني مثل بقيه كارهاي عطاران بگيرد؟
خيلي نه، ولي اينكه بتوانم خوشحالشان كنم بله. ميدانيد مردم ما زياد نميخندند و اين خيلي غمانگيز است. توي خيابان اخم ميكنند و انگار كه از همديگر طلب دارند. فكر ميكنم شايد اگر ياد بازي بعضي از بازيگران بيفتند حداقل يك خندهاي ميكنند.
- پس نظر مردم برايت مهم است؟
هر سريالي جاي خودش را دارد. كار عطاران هم مال خودش و شناسنامهدار است. تا اينجا كه هميشه كارهاي عطاران برده است تا ببينيم امسال چه ميشود.
- به جايگاه اين سريال در مقايسه با كارهاي ديگر اميدواريد؟
به نظر من قشنگ ترین نکات این چند قسمت اخیر یکی افتادن صابر بود که تقریبا بهترین سکانس فیلم بود و خیلی عالی ساخته شد ...
+ نکاتی که دوستان گفتن ....
اما به تصویر کشیدن اتفاقات جامعه تو هر قسمت کاملا مشخصه ... تو اون قسمتی که رفتن خونه اون ورزشکاره خانم گلچنین با گریه هاش و این دیالوگ که " ... اقتصاد کمرمونو شکسته ... " کاملا حرفای کارگردان رو منتقل کرده . یا تو این قسمت اخری که تو بیمارستان برق رفت نمودی از این مشکله که باعث مرگ چندتا از مریضا تو بیمارستان هم شده بود چند وقت پیش ... از این نمودها فراوونه ...
اما دوستانی که میگن این سریال خوب نیست باد توجه کنن که فیلم خوب فیلمیه که حرفهایی که میخواد بزنه رو خوب بیان کنه ... این مهم نیست چی میخواد بگه ... یعنی مهم هست اما در درجه دوم . نه اینکه این رو بزاریم در درجه اول . مهمترین ملاک همون خوب حرف زدن کارگردانه که تو این فیلم واقعا عالی داره نظرات رو بیان میکنه .
عطاران هم ادم زرنگیه و کاملا مشخصه که طوری کار رو ساخته که کمترین امکان برای قیچی کردن وجود داره و دست قیچی زنا رو محدود کرده . عین کاری که مدیری کرد .
سلامبه نظر من قشنگ ترین نکات این چند قسمت اخیر یکی افتادن صابر بود که تقریبا بهترین سکانس فیلم بود و خیلی عالی ساخته شد ...
موافقم خیلی جالب بود اما این که برخوردش با زمین صدا نداشت یه کم مشکل داشت!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)