تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 19 از 35 اولاول ... 915161718192021222329 ... آخرآخر
نمايش نتايج 181 به 190 از 347

نام تاپيک: گفتگو درباره کتاب هایی که خوانده ایم

  1. #181
    اگه نباشه جاش خالی می مونه desertwolf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    Border
    پست ها
    357

    پيش فرض

    - چقدر دوست داشتي جاي گرگور باشي و چرا؟
    خب این خیلی دردناکه!! من اصلا دوست ندارم جای گرگور باشم و عزیز ترین آدما تو زندگیم منو به چشم یه وسیله برای امرار معاش ببینن! حتی محبتشونم از سر عادت باشه. البته همونطور که خودت گفتی همه شاید تا یه حدی گرگور باشن!

    - فكر مي كني چرا گرگور يه حشره شد؟ اين همه موجود ديگه بود كه مي تونست باشه! چرا حشره؟
    این سوال خیلی تخصصیه!! شاید چون حشره علاوه بر اینکه منفوره، یه جورایی حکایت از ضعف هم داره. ما یه سوسک رو راحت با پامون له میکنیم.

    - واكنش پدر و مادر و خواهر گرگور از نظرت چطور بود؟
    خیلی سرد! که این میتونه نتیجه سبک زندگی رقت انگیزشون باشه. یه جور بورژوازی که اکثریت جامعه رو در بر گرفته. از نظر من واکنش خواهرش از همه دردناک تر بود! چرا که چندجای داستان اشاره میشه که گرگور خواهرش رو واقعا دوست داشت. و دلیل دیگه اینکه شرایط خواهرش با پدر و مادرش خیلی فرق میکرد. اون هنوز وارد دنیای خشن بیرون نشده بود و دختر بچه ای بود که در اثر تلاشهای گرگور، تو ناز و نعمت زندگی میکرد. پس انتظار میرفت که خیلی عاطفی تر با مسئله برخورد کنه.

    - واكنش خود گرگور چي؟ فكر مي كني علت واكنش خاصش چي باشه؟
    اون دیگه بی حس شده بود. اینقدر به کسب و کار و پول و سعادت مادی خانواده فکر کرده بود که دیگه همه چیز یه معنای منطقی براش داره. مثلا وقتی میبینه تو تختش تبدیل به سوسک شده خیلی منطقی دنبال یه راه حل میگرده تا از تخت پایین بیاد و فکر و ذکرش اینه که سریعتر لباس بپوشه تا به قطار بعدی برسه!

    - اقدام خواهر گرگور براي فهميدن مذاق جديدگرگور و تميز كردن اتاقش رو چطور تفسير مي كني؟ تغيير موضعي كه بعدا داد چي؟
    یه جور کنجکاوی کودکانه که با چاشنی محبت (هر چند رقیق) به برادر بود. خب یه مساله چه مدت مگه میتونه جذابیتشو حفظ کنه؟ اوایل که از پس اندازشون عادی زندگی میکردند، شاید هنوز به عمق فاجعه پی نبرده بود! شایدم به قول ناباکف، هنوز تصور درستی ار وضعیت نداشت و فکر میکرد که گرگور به حالت قبلیش بر میگرده. من فکر میکنم تر کیبی از این سه دلیل بود.

    - فكر مي كني اگه مجبور بودي جاي يكي از اعضاي خانواده باشي كدوم رو انتخاب مي كردي؟ پدر؟ مادر؟ خواهر؟ و چرا؟
    دوست ندارم جای هیچکدوم باشم!

    - نظرت راجع به وقتي گرگور مانع بردن تابلو روي ديوار از اتاقش مي شه چيه؟ چرا گرگوري كه هم ظاهر و هم طبعش در خوردن و خوابيدن عوض شده و حتي روي ديوارها راه مي ره يه تابلو بايد انقدر براش مهم باشه؟
    درسته که غرایض حیوانی داشت. اما هنوز روحش یک انسان بود. گرچه از بردن گنجه و میز تحریرش هم ناراحت شد. اما شاید تابلو که کمتریت تضاد رو با غرایض سوسکیش داشت (مانع زیادی برا وول وولش! نبود)، رو انتخاب کرد. چیزی که بهش یادآوری میکرد که کی بوده. نکته جالب: وقتی مادرش غش کرد، برای کمک به خواهرش به سختی خودش رو از تابلو جدا کرد!

    - اصلا چي باعث شده اين كتاب رو تخيلي فرض نكني؟ (الان اين كتاب چه فرقي با مثلا سري كتابهاي تخيلي دارن شان:داستان هاي اشباح - كه قهرمانش پسريه كه سرنوشت مشابهي داره و براي ابد تبديل به خون آشام مي شه داره؟ ) منظورم اينه كه اون چيزي كه باعث شده نگاه تو به اين كتاب صرفا بعنوان يه كتاب تخيلي نباشه چيه؟
    خب فضا سازی و لحن و ریتم و طرح و... داستان اصلا منو به سمت اینکه با یه داستان صرفا تخیلی طرفم هدایت نکرد.اصولا داستان های تخیلی خیلی فانتزی هستند و به خیلی از جنبه ها توجه نمیکنند.

    - اگه تو جاي خانواده ي گرگور بودي آخرش چه تصميمي مي گرفتي؟ ( فرض مي كنيم قرار بود گرگور تا آخر عمرش به همين روال و شكل زندگي كنه)
    با شناختی که از خودم دارم، فکر نمیکنم تحت اون شرایط زندگی هم میتونستم اینقدر خشک با مسایل روبرو بشم! اول اینکه من مثل یه مجرم گرگور رو مخفی نمیکردم. بعدش سعی میکردم این موجود رو بشناسم. توجه کردید که پدر گرگور چندتا برخورد باهاش داشت؟! دو سه تا که همشم درگیری بود. خب این بابا اصلا سعی کرد بفهمه که این سوسکه از کجا اومده؟ گرگور کی و چطور به این موجود تبدیل شده؟ هیچکدومشون اینا رو مهم نمیدونستند. مادرشم فقط از روی عادت و به صورت ماشینی گرگور رو دوست داشت. اصلا چطور خواهرش یوهو به این نتیجه رسید که این سوسک گرگور نیست؟ بعد از چندماه که خواهرش به اتاق گرگور رفت و آمد میکرد، هیچوقت درست و درمون به گرگور نگاه نکرد و فقط یک بار اون مخاطب قرار داد. اونم برای سرزنش کردن!
    دقیقا نمیدونم در درازمدت چیکار میکردم. شاید اونو میتونستم قبول کنم. ولی یه چیزیو مطمئنم. اگه میخواسم از دستش خلاص بشم، میکشتمش نه اینکه بذارم زجر بکشه و به تدریج بمیره.

  2. 2 کاربر از desertwolf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #182
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    سلام

    با کمی تاخیر زمان بحث و گفتمان در مورد کتاب مسخ به پایان رسید.
    ممنون میشم دوستان عزیز اگر جمع‌بندی ای می‌خواهند انجام بدهند و یا طبق روال همیشه از ۱ تا 10 به کتاب نمره بدهند این کار رو انجام بدهند تا بریم سراغ بحث بعدی

    قرار بر این شده تغییراتی در روند تاپیک صورت بگیره بدین شکل که هر دفعه در یک نظرسنجی از میان کتابهای پیشنهادی یک کتاب انتخاب میشه و مدت زمانی هم برای مطالعه ی اون در نظر گرفته میشه و این کار یک مزیت بسیار خوبی که دارد این است که دوستانی که کتاب رو نخونده اند و مایل‌اند در بحث‌ها شرکت کنند در اون مدت تعیین شده کتاب رو می‌خونند و بحث پربار تری رو با افراد بیشتری خواهیم داشت

    پس ممنون میشم دوستان نظرات خودشون رو در مورد کتاب پیشنهادی بعدی اعلام بفرمایند که زودتر به یک جمع‌بندی ای برسیم و تاپیک از رونق و اینها نیوفته!

    مرسی

  4. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #183
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    ممنون میشم دوستان عزیز اگر جمع‌بندی ای می‌خواهند انجام بدهند و یا طبق روال همیشه از ۱ تا 10 به کتاب نمره بدهند این کار رو انجام بدهند تا بریم سراغ بحث بعدی
    دوستان عزیز یعنی من و desertwolf دیگه؟
    کس دیگه ای بحث زیادی نکرد حالا ماریو رو هم حساب می کنیم!
    من که بعلت استقبال شدید از این تاپیک کلا یه مدت این طرفی نمی یام گفته باشم!

  6. این کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #184
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    ░░░░░░
    پست ها
    5,803

    پيش فرض

    کتاب مسخ ، اثر خوبیه و نیاز به کشش داره از نظر من

    میشه بهش نمره ی 8-9 داد البته نظارت مطمئنا متفاوت و بعضا بالاتر یا پایین تره !!!
    Last edited by huti_421; 19-01-2009 at 22:38.

  8. این کاربر از huti_421 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #185
    آخر فروم باز ElmO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    پست ها
    1,975

    پيش فرض

    دوستان عزیز یعنی من و desertwolf دیگه؟
    کس دیگه ای بحث زیادی نکرد حالا ماریو رو هم حساب می کنیم!
    من که بعلت استقبال شدید از این تاپیک کلا یه مدت این طرفی نمی یام گفته باشم!
    سلام

    آرام جان میدونی که سرانه ی مطالعه تو ایران چقده که ؟!
    بنابراین نباید انتظار داشته باشیم تاپیک خیلی شلوغ باشه ..

    منم که تمام بحث رو دنبال کردم ، اولا یه کم کمبود وقت داشتم و ثانیا تمام حرفها رو شما زدید ..
    خیلی کامل و جامع .. من شخصا دیدم پستی که بخوام بدم ، چیز جدیدی نداره ؛ پس صرفنظر کردم ..

    کتاب بعدی چیه ؟ ..
    فک کنم بوف کور تا حالا بحث نشده در موردش .. عجیبه ..
    من "بوف کور" رو شدیدا پیشنهاد میکنم ..

    یا حق

    Last edited by ElmO; 20-01-2009 at 00:01.

  10. این کاربر از ElmO بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #186
    اگه نباشه جاش خالی می مونه desertwolf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    Border
    پست ها
    357

    پيش فرض

    فکر میکنم مسخ یه کتاب کاملا با ارزشه! البته باید فهمیده بشه! و این زیاد راحت نیست. (یرای من که اینطوری بود!) مجبور شدم برای مطلب نوشتن تو اینجا، دوباره کتاب رو بخونم. البته با دقت خیلی بیشتر. من اگه بخوام نمره بدم 9.5 میدم از 10!!

    من پیشنهادم برای کتابای بعدب:

    حجم کم: (هویت - میلان کوندرا) (داستان دوست من - هسه) (سقوط - آلبر کامو)

    حجم زیاد: (ابله - داستایوفسکی)

    نمیدونم راجع به ابن کتابا قبلا بحث شده یا نه.

  12. #187
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    سقوط نه اما کتاب بیگانه البرکامو رو خوندم
    نویسنده جالبیه
    جوری مینویسه که علاقه مندمیشی داستانش رو دنبال کنی

  13. #188
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    ░░░░░░
    پست ها
    5,803

    پيش فرض

    سقوط نه اما کتاب بیگانه البرکامو رو خوندم
    نویسنده جالبیه
    جوری مینویسه که علاقه مندمیشی داستانش رو دنبال کنی
    بیگانه رو دوست دارم

    به خاطر بیگانه بودنش

    عجیب بودنش

    و تصادفی بودنش

  14. #189
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    فکر کنم البر کامو توی تموم نوشته هاش همینطور باشه
    یه جور عجیب مینویسه


  15. #190
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    دوستان عزیز یعنی من و desertwolf دیگه؟
    کس دیگه ای بحث زیادی نکرد حالا ماریو رو هم حساب می کنیم!
    من که بعلت استقبال شدید از این تاپیک کلا یه مدت این طرفی نمی یام گفته باشم!
    آرام ناآرام من! :‌دی
    ما در بهترین شرایط بحث و گفتمان تعدادمون به انگشتای دست نمی‌رسید! حالا تو این مورد را با موردی که جناب ElmO فرمودند در نظر بگیر + دوران امتحانات و اوج درس خونی و اینها
    من شخصا با وجود اینکه خیلی دوست داشتم در بحث شرکت کنم فرصت نکردم کتاب رو تهیه کنم
    پس دختر خوبی باش و تاپیک رو تحریم نکن :‌دی
    با توجه به شرایط اتخاذ شده امید است تاپیک رونق بیشتری بگیره

    +

    فکر می کنم چون جدیدا بیگانه ی آلبر کامو را داشتیم فعلا از دیگر نویسندگان انتخاب کنیم بهتر باشه

    گزینه های پیشنهادی:
    بوف کور - صادق هدایت
    هویت - میلان کوندرا
    داستان دوست من - هرمان هسه
    ابله - داستایوفسکی


    نظرات دوستان؟

    متشکرم
    Last edited by karin; 20-01-2009 at 21:07.

  16. 2 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •